آبسولوتیسم چیست؟
آبسولوتیسم یا حکومت مطلقه؛ یک نظام سیاسی است که در آن تمام قدرت سیاسی در دست یک فرد متمرکز است. این فرد، حاکم مطلق نامیده میشود و دارای اختیارات نامحدود است. در آبسولوتیسم، قوانین و مقررات توسط حاکم مطلق تعیین میشود و هیچ نهاد دیگری حق مخالفت با او را ندارد.
آبسولوتیسم در اروپای دوره رنسانس و دوره روشنگری رواج یافت. در این دوره، پادشاهان اروپایی به دنبال تقویت قدرت خود و محدود کردن قدرت اشراف و کلیسا بودند. آبسولوتیسم به پادشاهان این امکان را میداد تا اصلاحات مورد نظر خود را به راحتی اجرا کنند و کشور را به صورت متمرکز اداره نمایند.
مطلق گرایی یا عصر آبسولوتیسم به حدود ۱۶۱۰ تا ۱۷۸۹ میلادی برمی گردد و یک اصطلاح تاریخ نگاری است که برای توصیف شکلی از قدرت سلطنتی استفاده می شود که توسط سایر نهادها، مانند کلیساها، مجالس قانونگذاری، یا نخبگان اجتماعی مهار نشده است.
اصطلاح آبسولوتیسم معمولاً همراه با برخی از پادشاهان اروپایی در طول گذار از فئودالیسم به سرمایه داری استفاده می شود، و پادشاهانی که به عنوان آبسولوت توصیف می شوند، به خصوص مربوط به قرن شانزدهم تا قرن نوزدهم هستند. مطلق گرایی با پایان تقسیم بندی فئودالی، تثبیت قدرت با پادشاه، افزایش قدرت دولتی، وحدت قوانین دولتی و کاهش نفوذ کلیسا و اشراف مشخص می شود.
پادشاهان مطلق مبالغ قابل توجهی را صرف موارد بی دلیل برای خود و اشراف خود می کردند. در یک دولت مطلقه، پادشاهان اغلب از اشراف می خواستند در کاخ سلطنتی زندگی کنند، در حالی که مقامات دولتی در غیاب آنها بر سرزمین های دیگر حکومت می کردند. این امر برای کاهش قدرت مؤثر اشراف طراحی شده بود و باعث می شد اشراف برای امرار معاش خود به ثروت پادشاه متکی شوند.
تاریخچه شکلگیری آبسولوتیسم
در قرن ۱۵ که پاپ خود را به عنوان راس سلطنت مقتدر سیاسی و روحانی معرفی کرد، فرضیه آبسولوتیسم نیز شکل گرفت و بعد از گذشت مدتی به عنوان الگویی کامل و نمونه اصلی برای ابسولوتيسم مانرشيك يعني قدرت مطلقه سلطنت معرفی شد.
طرفداران سلطنت پاپ حقوق او را به سلطنت روحای و سلطنت بر مردم، حقوق الهی و آسمانی مقدر می دانستند و اینگونه بیان می کردند که:
"محال است بتوان قدرت اعظم و سلطهاي را كه براي حكومت بر جامعه لازم است بخود جامعه واگذار كرد و بايد بشخصي سپرد كه در رأس جامعه قرار دارد."
آبسولوتیسم به حکومتی نیز اطلاق می شود که قدرت مطلقه و نامحدود در دست یک نفر قرار بگیرد یا به طورکلی چند نفر یا تشکیلات ثابت قدرت داشته باشند و همه آنها تحت فرمان یک زمامدار هستند.
در قرن شانزدهم، آبسولوتیسم سلطنتی در بیشتر اروپای غربی حاکم شد و در قرن هفدهم و هجدهم گسترش یافت. علاوه بر فرانسه که لویی چهاردهم مظهر مطلق گرایی آن بود، مطلق گرایی در بسیاری از کشورهای اروپایی دیگر از جمله اسپانیا، پروس و اتریش نیز وجود داشت.
رایجترین دفاع از مطلقگرایی سلطنتی، که به عنوان نظریه «حق الهی پادشاهان» شناخته میشود، ادعا میکرد که پادشاهان اقتدار خود را از خدا میگرفتند. این دیدگاه میتواند حتی حکومت ظالمانه را بهعنوان مجازات مقرر الهی که توسط حاکمان برای گناهکاری انسان اعمال میشود، توجیه کند.
در خاستگاههای خود، نظریه حق الهی را میتوان در تصور قرون وسطایی از اعطای قدرت موقت از سوی خداوند به حاکم سیاسی جستجو کرد، در حالی که قدرت معنوی به رئیس کلیسای کاتولیک روم داده شد. با این حال، پادشاهان ملی جدید اقتدار خود را در همه امور ابراز کردند و تمایل داشتند که رؤسای کلیسا و همچنین دولت شوند، همانطور که پادشاه هنری هشتم هنگامی که رئیس کلیسای تازه تأسیس انگلستان در قرن شانزدهم شد. قدرت آنها به گونه ای مطلق بود که دستیابی به آن برای پادشاهان قرون وسطی غیرممکن بود، آنها با کلیسایی روبرو بودند که اساساً مرکز قدرت محسوب می شدند.
ویژگیهای آبسولوتیسم
آبسولوتیسم دارای ویژگیهای متمایزی است که آن را از دیگر نظامهای سیاسی متمایز میکند. برخی از مهمترین ویژگیهای آبسولوتیسم عبارتند از:
تمرکز قدرت در دستان یک فرد:
در آبسولوتیسم، تمام قدرت سیاسی در دست یک فرد متمرکز است. این فرد حاکم مطلق نامیده میشود و دارای اختیارات نامحدود است.
حق الهی پادشاهان:
در آبسولوتیسم، اعتقاد بر این بود که حاکم مطلق قدرت خود را مستقیماً از خداوند دریافت کرده است. بنابراین، هیچ فرد یا نهادی حق مخالفت با او را ندارد.
قانون اساسی وجود ندارد:
در آبسولوتیسم، قانون اساسی وجود ندارد. قوانین و مقررات توسط حاکم مطلق تعیین میشود.
محدودیت آزادیهای سیاسی:
در آبسولوتیسم، آزادیهای سیاسی محدود است. مردم حق انتخاب حاکمان خود را ندارند، همچنین نمیتوانند در تصمیمگیریهای سیاسی نقش داشته باشند.
دیوانسالاری قدرتمند:
در آبسولوتیسم، دیوانسالاری (دستگاه اداری دولت) نقش مهمی ایفا میکند. حاکم مطلق برای اداره کشور به دیوانسالاران مخﺘلف نیاز دارد.
لازم به ذکر است که آبسولوتیسم یک نظام سیاسی ایستا نبود و در طول زمان تغییراتی کرد. در برخی از کشورها، آبسولوتیسم روشنگر ایجاد شد که در آن حاکمان مطلق به عقل و علم اهمیت میدادند و به دنبال اصلاحات اجتماعی و اقتصادی بودند.
نمونه های حکومت های آبسولوتیسم در طول تاریخ
فرانسه:
نمونه مثالی از حکومت مطلقه که به نتیجه رسید، فرانسه در قرن هفدهم بود. تبدیل دولت فرانسه از سلطنت مرسوم دوران رنسانس به سلطنت مطلقه در زمان سلطنت لویی سیزدهم، پسر هنری چهارم (پیروز جنگ های مذهبی فرانسه) آغاز شد.
پادشاه لوئی چهاردهم به حکومتی طولانی و خیره کننده ادامه داد و نه تنها در فرانسه، بلکه در تمام اروپا به اوج قدرت و اعتبار سلطنتی دست یافت. او از ۱۶۴۳ تا ۱۷۱۵ حکومت کرد، به این معنی که او به مدت حیرتآور ۵۴ سال پادشاه بود. لویی را پادشاه خورشید می نامیدند، اصطلاح و تصویری که از وی به جای مانده نشان می دهد که خود را «بی مانند» اعلام کرد.
تقریباً در همه جای اروپا، سایر پادشاهیها سعی میکردند از سبک و ماهیت دربار و سبک حکومت لویی چهاردهم تقلید کنند. آنها کاخهایی را بر اساس ورسای ساختند همچنین به دنبال راه هایی برای شکلدهی شیوه مالیات گیری و ارتش قوی بودند.
پروس:
مسلماً موفقترین دولت مطلقه اروپا در کنار فرانسه، پادشاهی کوچک شمال آلمان براندنبورگ، پیشرو ایالت بعدی آلمان؛ پروس بود. در سال ۱۶۱۸، پادشاه براندنبورگ پادشاهی پروس شرقی و در سالهای بعد سرزمینهای کوچکتری در غرب بر روی رودخانه راین به ارث برد. کشوری که اکنون به نام آلمان شناخته میشود، از این سری سرزمینهای غیرمرتبط جغرافیایی شکل گرفت.
اتریش:
اتریش، به عنوان ایالت اجدادی هابسبورگ ها، همیشه قدرتمندترین ایالت آلمان در امپراتوری مقدس روم بوده است. با این حال، هابسبورگها دریافتند که تنوع حوزههای آنها توانایی آنها برای توسعه در امتداد خطوط مطلقگرا را به شدت مختل میکند. در برخی موارد، آنها توانستند با حمایت از کنترل شدیدتر دهقانان، قدرت و استقلال برخی از اشراف خود را کاهش دهند.
اسپانیا:
عملاً هر پادشاهی دیگر در اروپا حداقل شاهد تلاش یک پادشاه یا ملکه برای سازماندهی مجدد دولت در امتداد خطوط مطلق گرایی مانند فرانسه بود. پادشاهان سوئد، انگلستان و اسپانیا تلاش کردند تا قدرت سلطنتی را به هزینه اشراف و به پشتوانه دهقانان خود تحکیم کنند. این تلاش ها حداقل تا حدی در مکان هایی مانند سوئد و دانمارک موفقیت آمیز بود، اما در مکان هایی مانند اسپانیا و انگلیس با شکست فاجعه آمیزی همراه بود.
نمونه آبسولوتیسم در قرن بیستم
حاکمان مطلقه که بعداً در قرن بیستم ظهور کردند، علاوه بر هیتلر و استالین، شامل بنیتو موسولینی از ایتالیا، مائو تسه تونگ از چین، و کیم ایل سونگ از کره شمالی، پسر (کیم جونگ ایل) و نوه او (کیم جونگ-) بودند. یون الگوی حکومت مطلقه در کشور را تا قرن بیست و یکم ادامه داد.
سخن پایانی مقاله آبسولوتیسم
آبسولوتیسم یک نظام سیاسی با سابقه طولانی در تاریخ بشریت است. این نظام دارای ویژگیها و مزایا و معایب مختلفی است. آبسولوتیسم در قرون وسطی و دوره رنسانس رواج داشت اما در دوره روشنگری و با وقوع انقلابهای مختلف، جای خود را به نظامهای دموکراتیک داد.
امروزه هیچ کشوری در جهان به صورت مطلق با نظام آبسولوتیسم اداره نمیشود. اما هنوز هم کشورهایی هستند که در آنها قدرت سیاسی به طور کامل در دست یک فرد متمرکز است.
گردآوری: بخش سیاسی سرپوش
- 9
- 4