ایلنا / مهمترین نکته در استراتژی جدید آمریکا برخورد با گروههای تروریستی خارج از خاک افغانستان و هشدار به حامیان بیرونی آنها است که عامل اساسی ادامه ناامنیها در این کشور به حساب میآیند.
جامعه جهانی و در امتداد آن رسانهها د ۱۶ سال اخیر شاهد تغییرات و حوادث مختلفی در افغانستان بودهاند که نمودار منحنی آن، فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است.
متاسفانه ابعاد منفی و تلخ این نمودار در طول مدت مذکور بر ابعاد مثبت آن سنگینی داشته است؛ چراکه همچنان و با گذشت بیش از یک دهه و نیم از حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان نه تنها بساط طالبان و «تروریسم شرقی» برچیده نشد بلکه داعش با پرچم «ولایت خراسان» به آلبوم تروریستها اضافه شد و این امر برقراری و ثبات امنیت را، شکنندهتر میکند.
طی این سالها راهبردهای متفاوتی از سوی ایالات متحده برای هدایت اوضاع سیاسی و میدانی افغانستان طرحریزی شده است اما آنها همچنان اذعان میکنند که تنها در بحث مشاوره سیاسی و امنیتی فعال هستند. علاوه بر این موضوع صلح با طالبان هم با بنبست مواجه شده و حتی برخی معتقدند که طالبها نسبت به گذشته قدرتمندتر شدهاند.
حضور پیدا و پنهان کشورهای خارجی از جمله چین، روسیه، عربستان، پاکستان و حتی ترکیه هم یکی دیگر از موضوعهایی است که صحنه سیاسی و امنیتی افغانستان را برهم زده و هر کدام به دنبال منافع خود به سمت جریانهای قانونی و غیرقانونی خاص متمایل شدهاند. در این بین عملیاتهای تروریستی در ابعاد و مدلهای گوناگون، مزید بر علت شده تا افغانستان همچنان درگیر یک به همریختگی سیاسی و امنیتی باشد.
عدهای در داخل و خارج از این کشور، دولت وحدت ملی افغانستان را فاقد کارایی میدانند و دستهای دیگر عوامل خارجی و بومی را علت اصلی وضعیت نابسامان فعلی قلمداد میکنند. از این رو برای واکاوی و روشن شدن آخرین وضعیت سیاسی و امنیتی در افغانستان به گفتوگو با «نصیر احمد نور» سفیر جمهوری اسلامی افغانستان در ایران پرداختیم که مشروح آن از نظر خواهد گذشت.
در رزوهای اخیر شاهد انتشار سند استراتژی جدید آمریکا در افغانستان بودیم. عدهای معتقد هستند که اشرف غنی نباید از این راهبرد استقبال میکرد و دستهای دیگر این سند را ضامن امنیت افغانستان میدانند. آیا این استراتژی، ادامه بحران امنیتی سال ۲۰۰۱ تاکنون خواهد بود یا اینکه تهدیدات تروریستی به پایان میرسد؟
نور: مبداء و ریشه استراتژی ایالات متحده و همچنین حضور آنها در افغانستان به حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ بر میگردد. همگان شاهد بودند که ایالات متحده با همکاری بسیاری از کشورها وارد خاک افغانستان شدند و تا سال ۲۰۱۳ هم در کشور حضور داشتند و بخش اعظم نیروهای نظامی آمریکا خارج شدند و تنها تعداد محدودی از نظامیان آنها در افغانستان حضور دارند که وظیفه اصلی آنها هم آموزش و مشاوره به نیروهای کشورمان است.
در این راستا منافع مشخصی میان افغانستان و آمریکا وجود داشت به انضمام اینکه یک اجماع جهانی و منطقهای در خصوص این پرونده به وجود آمد؛ چراکه تروریسم یک خطر مشترک به حساب میآید.
در استراتژی جدید آمریکا افزایش نیروها چشمگیر نیست و تعداد محدودی از نیروها در خاک افغانستان حضور خواهند داشت.
پنتاگون اخیراً تعداد نیروهای آمریکایی را حدود ۱۱ هزار نفر گزارش کرده؛ به نظر شما این رقم چشمگیر نیست؟
نور: بیشتر این اعداد و ارقام رسانهای هستند اما اینکه چنین ارقامی حقیقت داشته باشد تاکنون روشن نیست. آنچه که در این استراتژی بیشتر مورد توجه و استقبال دولت وحدت ملی افغانستان قرار گرفته است، موضوع برخورد با گروههای تروریستی در خارج از خاک افغانستان و هشدار به حامیان بیرونی آنها است که عامل اساسی ادامه ناامنیها و انجام عملیات تروریستی در افغانستان است و این گروهها با استفاده از پایگاههای امن در خارج از خاک افغانستان به داخل رخنه میکنند و به انجام عملیات تروریستی میپردازند.
در راستای اعلام استراتژی جدید آمریکا شاهد بودیم یک تنش لفظی میان مقامهای ایالات متحده و پاکستان صورت گرفت که منشاء آن بحث کمکاری اسلامآباد در بحث مبارزه با تروریسم بود. از این جهت به نظر میرسد که واشنگتن درصدد اعمال فشار بر پاکستان در راهبرد جدیدش است. به نظر شما دلیل این اعمال فشار آمریکا و اساساً نقش پاکستان در پرونده مبارزه با تروریسم در افغانستان چیست؟
نور: افغانستان در روابط میان کشورها با یکدیگر دخالتی نمیکند اما باید توجه داشته باشیم که ما قربانی تروریسم سازمانیافته هستیم که در بیرون از خاک افغانستان آموزش میبینند و هدایت میشوند.
همگان میدانند که جهان در حالت فعلی قربانی تروریسم است و دولتها باید کشورهایی که در این خصوص فعال هستند را فهرست گفتوگوهای خود قرار دهند و حتی بر آنها اعمال فشار کنند؛ اگر این روند پدیدار شود، بدون شک بسیاری از مشکلات ما در حوزه امنیتی مرتفع خواهد شد.
آقای سفیر، در هفتههای اخیر شاهد تاسیس «شورای عالی نجات افغانستان» بودیم که اشخاصی مانند محمد محقق و ژنرال دوستم در آن حضور دارند؛ بسیاری از مفسران و تحلیلگران، پایهگذاری این جریان را مترادف تشکیل یک اپوزیسیون داخلی میدانند، چراکه از نزدیکان عبدالله عبدالله در آن حضور دارند وحتی آن را علیه «محمد اشرف غنی» ارزیابی کردند و عدهای دیگر نگاه مثبت به آن دارند. فلسفه تاسیس این شورا چیست؟ نظر کدام طیف، از سوی شما مورد تایید است؟
نور: افغانستان در حالت فعلی وضعیت خاص خود را دارد و البته فعالیت احزاب، تشکلات، رسانهها و مطبوعات به صورتی است که در گذشته سابقه نداشته است. به عبارتی دیگر شما در سالهای اخیر با روند رو به رشد در خصوص این مساله روبهرو هستید که قبلاً چنین وضعیتی وجود نداشته است.
در مورد شوای عالی نجات افغانستان باید بگویم که تشکلات و ائتلاف های سیاسی در افغانستان تنها معطوف به یک شورا یا چند تشکیلات سیاسی محدود نیست، بلکه دایره ابراز وجود و فعالیت آنها گسترده است که به عنوان مثال میتوان به «شورای حراست» اشاره کرد. نکتهای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که هیچکدام از این ائتلاف ها ضد نظام افغانستان نیستند و تأکید داشتهاند که از دولت و تقویت آن حمایت میکنند و به نوعی به دنبال اصلاحات هستند و هدفشان بهبود وضعیت فعلی است.
یکی از مسائلی که از سالهای گذشته تاکنون در افغانستان مورد نظر بوده است فرآیند صلح با طالبان است. بسیاری معتقدند که صلح با حکمتیار نتوانسته طالبان را به سمت میز مذاکرات جهتدهی کند؛ با تمامی این تفاسیر موانع صلح دولت افغانستان با طالبان را حول چه محورهایی ارزیابی میکنید؟
نور: دولت افغانستان تشنه صلح است و حتی حاضر به مذاکره با گروههایی مانند طالبان است که همچنان دست به اقدامهای تروریستی میزنند. مذاکرات با حکمتیار بر اساس اراده ملی انجام شد و مورد استقبال قرار گرفت.
باید بدانیم که حزب اسلامی حکمتیار یکی از احزاب با سابقه و مهم افغانستان به حساب میآید و در عرصه جهاد، خصوصاً در زمان مبارزه با شوروی سابقه درخشانی دارد.
از نظر ما راه مذاکرات صلح هر قدری که طولانی باشد، افغانستان آن را خواهد پیمود چون در عین طولانی بودن کوتاهترین و سالمترین راه خواهد بود.
نگاه دولت افغانستان نسبت به صلح با طالبان چیست؟ آیا کابل مدل صلح با حکمتیار را در مورد طالبان دنبال میکند یا اینکه به دنبال فرآیند دیگری است؟
نور: نظر ما حل مسایل در چارچوب مذاکرات و تفاهم داخلی و بومی است. یعنی حل و فصل این موضوع در قالب «اجلاس بین الافغانی» صورت بگیرد بهتر است. در حال حاضر گرچند عناصری از طالبان متمایل به صلح دیده میشوند ولی در مجموع تاکنون در طالبان اراده صلح دیده نمیشود و مشتاق به صلح نیستند. اگر طالبان در مورد صلح با عزم جدی وارد شوند بدون تردید با آغوش باز پذیرای آنها خواهیم بود.
به نظر شما «اجلاس بینالافغانی» در سالهای گذسته منفعلانه عمل نکرده است؟
نور: تمامی مکانیزمهای بومی، دوجانبه، منطقهای و بینالمللی برای برقراری صلح در افغانستان مورد آزمایش قرار گرفته است. تاسیس «شورای عالی صلح» نیز در همین راستا صورت گرفت.
البته هزینههای انسانی زیادی در این خصوص پرداخت کردیم. به عنوان نمونه «برهانالدین ربانی» رئیس جمهور اسبق این کشور که رئیس شورای عالی صلح در افغانستان و مذاکره کننده ارشد دولت با گروه طالبان بود توسط یکی از عناصر انتحاری طالبان که یک بمب دستساز زیر عمامه خود پنهان کرده بود به شهادت رسید.
از این جهت از نظر ما طالبان و حامیان بیرونی آنان عزم و اراده جدی برای برقراری صلح ندارند و همین موضوع موجب طولانی شدن این مذاکرات شده است.
عملکرد دولتهای خارجی مانند آمریکا، چین، ترکیه، روسیه و سایرین، در فرآیند صلح با طالبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
نور: اگر هر کدام از کشورها که در این موضوع دخیل هستند بر اساس فرآیند صلح اقدام به کنشگری کنند بدون تردید از آنها استقبال میکنیم.
اما آنها باید توجه داشته باشند که ویروس تروریسم تنها متعلق به افغانستان یا یک جغرافیای خاص نیست بلکه از کابل تا مادرید و سایر نقاط را در بر گرفته است و به هیچ کشور، قوم یا مذهبی رحم نخواهد کرد.
لذا دفع این خطر همگانی عزم بینالمللی و همگانی میخواهد و امنیت افغانستان هم بر امنیت بینالملل تاثیرگذار خواهد بود. به عبارتی دیگر در بحث امنیت بینالملل شاهد یک زنجیره امنیتی هستیم و نمیتوان آنرا جدا از یکدیگر بدانیم.
از زمان انتشار بیانیه شروع عملیاتهای بهاری طالبان تاکنون، شاهد ادامه عملیاتها در ولایتهای مختلف خصوصاً ولایت بلخ هستیم. سوال این است که چرا با وجود انتقال فرآیند تامین امنیت از آمریکاییها به نیروهای بومی افغانستان همچنان این عملیاتها ادامه دارد؟ آیا ریشه داشتن طالبان در جامعه افغانستان تسهیل کننده این عملیاتها است؟
نور: ریشه عملیات طالبها را باید در خارج از خاک افغانسان جستوجو کرد؛ چراکه تشکیل طالبان هم در خارج از مرزهای افغانستان صورت گرفته است. اگر نگاهی به زندگی رهبران قبلی طالبان مانند ملاعمر و ملااختر منصور بیاندازیم به صورت واضح میبینیم که تمامی آنها در خاک پاکستان کشته شدند و همین موضوع گویای تمامی اضلاع و ابعاد پنهان فعالیتهای طالبان است.
از این منظر زمانی که این مدارس تعطیل میشوند شاهد افزایش عملیاتهای طالبان در افغانستان هستیم که همین موضوع نشان میدهد تجدید قوای آنها در خارج از مرز افغانستان انجام میشود. در ادامه این وضعیت گزارشهایی از وجود اتباع چندملیتی در این سناریو وجود دارد که این وضعیت موجب ادامه عملیاتها در مکانهای مختلف شده است.
در مقابل اردوی ملی و سایر نیروهای افغانستان به مقابله با آنها پرداختهاند و مانع تحقق اهداف آنان شدند؛ از سوی دیگر عملیات این گروهها عمدتاً متوجه اهداف غیرنظامی و مردم عادی است.
آنها مساجد، محافل عزاداری و محافل عروسی را مورد حمله قرار میدهند و در اماکن عمومی؛ مانند چهارراه زنبق در کابل که در ماه مبارک رمضان تانکر فاضلاب بمبگذاری شده را منفجر کردند. این اعمال با دین، اخلاق و شهامت مردم افغانستان کاملاً بیگانه است. در طول مدت جهاد علیه قوای مسلح شوروی مجاهدین با آداب اسلامی با روسها مقابله و پیکار کردند که حتی برخی از آنها مسلمان شدند و در افغانستان زندگی تشکیل دادند.
اما با نگاهی به عملیاتهای اخیر میبینیم که ادعای طالبان مبنی بر مردمی بودن این جریان در افغانستان بی اساس است؛ چون گروهی که مردمی باشد به کشتار مردم نمیپردازد. آنها در پوشش زنانه، خبرنگار و حتی لباس پلیس و نظامیان افغانستان اقدام به کشتار مردم میکنند و این باعث منفور شدن چهره طالبان شده است. لذا باید بگویم که این افراد تربیت یافته افغانستان نیستند و از خارج وارد شدهاند.
از حدود دو سال پیش شاهد حضور داعش در افغانستان با عنوان «ولایت خراسان» بودیم که رهبر آنها «حافظ سعیدخان»، اقدام به بیعت با برخی از عناصر طالبان در نواحی شمالی افغانستان کرد و تا به امروز هم چندین عملیات بزرگ در خاک افغانستان صورت دادهاند که عملیات اخیر در «میرزا اولنگ» یکی از آنها بود. جزئیات این عملیات را تشریح بفرمایید؛ آیا طالبان و داعش به صورت مشترک اقدام به انجام این عملیات کردند یا مسائل دیگری مطرح است؟
نور: فکر میکنم میان داعش و طالبان تفاوت جوهری وجود ندارد. درست است که داعش در افغانستان چند ضلعی و مرکب است و از اتباع کشورهای مختلف تشکیل شده است ولی در صفوف طالبان نیز عناصر خارجی فراوان بوده و حقیقت این است که هدف هر دو جناح یکی است و تنها رنگ پرچمهای آنها با یکدیگر تفاوت دارد. هر جنایتی که میزان وحشت و خشونت آن بیشتر باشد، به نام داعش اعلام میشود.
پس از آنکه کمیتههای حقیقتیاب ملی و بینالمللی برای بررسی ابعاد این جنایت در میرزااولنگ حاضر شدند، سخنگویان طالبان تلاش کردند تا خود را از دایره این جنایت خارج کرده و تطهیر کنند تا تمامی آن را متوجه داعش کنند ولی موفق نشدند که این سناریو را پیادهسازی کنند.
تمامی افرادی که امروز در صفوف «ولایت خراسان» (شاخه داعش در افغانستان) حضور دارند تا ماههای اخیر در صفوف طالبان حضور داشتند و در ولایتهایی مانند بدخشان، قندوز و غیره به صورت مشترک با یکدیگر همکاری میکنند و از این جهت تمایزی میان داعش و طالبان قائل نیستیم. ممکن است در برخی از نقاط شاهد برخورد این دو گروه با یکدیگر باشیم که دلیل اصلی آن رقابتهای درون تشکیلاتی است. به هر حال تفاوتی جوهری و بنیادین میان آنها نمیبینیم.
بسیاری از دادهها نشان میدهد که اگر آمریکا بخواهد مجدداً بیش از گذشته و همانند سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۵ وارد فاز نظامی در افغانستان بشود؛ گروههای جهادی رادیکال مانند طالبان، شبکه تروریستی حقانی، باقیماندههای القاعده و حتی داعش بر علیه ایالاتمتحده در افغانستان عملیات خواهند کرد و این روند میتواند اوضاع امنیتی و نظم عمومی را برهم بزند. نظر شما در این باره چیست؟
نور: تا جایی که مربوط به افغانستان میشود راهی جز ایستادگی و مبارزه با این جریانات نیست و هر دولتی که در کنار کابل باشد ما از آن قدردانی میکنیم. در اینجا بحث دشمن مشترک پیش میآید و باید دفع آن به صورت مشترک صورت بگیرد. از این جهت به دنبال اجماع منطقهای هستیم تا بتوانیم بر آنها غلبه کنیم.
همانطور که پیشتر به آن اشاره کردم کشورهای منطقه و همسایه افغانستان باید فضا را برای رشد و تکثیر این جریانها تنگ کنند؛ یعنی اگر تنها به شعارها و سخنرانیها بسنده کنیم بدون تردید، تهدید و ناآرامی به کشورهای همسایه افغانستان سرایت خواهد کرد. سوال این است که این هزینهها برای شروع و ادامه جنگهای نیابتی در افغانستان از کجا تامین میشود؟ پاسخ کاملاً مشخص است که کشورها و حلقههایی در منطقه و فرامنطقه وجود دارند که از این گروهها حمایت میکنند.
از حدود دو سال پیش شاهد پررنگ شدن نقش روسیه در افغانستان هستیم. تا جایی که «ضمیر کابلوف» نماینده ویژه پوتین در افغانستان حمایت مسکو از طالبان برای مبارزه با داعش را مطرح کرده، و از سوی دیگر هم هدایت طالبها به سمت میز مذاکره را مورد اشاره قرار داده است. از این جهت روسیه تا چه حد در بحث فرآیند صلح توانسته مفید عمل کند؟
نور: فدراسیون روسیه یک کشور مهم در سطح منطقه و عرصه بینالملل به حساب میآید و مناسبات دوجانبه ما با مسکو از اهمیت فراوان برخوردار است و ما همواره خواهان افزایش مناسبات بودهایم. بر این باوریم که روسیه میتواند نقش مناسبی در فرآیند صلح بازی کند اما باید این نکته مدنظر قرار بگیرد که از نظر کابل، طالبان و داعش لازم و ملزوم یکدیگر هستند و تفاوتی با هم ندارند.
درخواست ما از تمامی کشورها این است که از تقسیمبندی تروریسم به بد و خوب استفاده نکنند و در کنار دولت افغانستان قرار گیرند تا در چارچوب اجماع بینالمللی به نتیجه مورد نظر برسیم.
جناب سفیر؛ در اظهارات خود به استقبال از کشورهایی که در کنار کابل و در مقابل تروریسم بایستند اشاره کردید. آیا مذاکراتی با پاکستان در خصوص این موضوعات و نزدیک شدن اسلامآباد به کابل صورت گرفته است؟ اساساً خواسته دولت افغانستان از پاکستان چیست؟
نور: دولت افغانستان از گذشته خواستار تعمیق و برقراری بهترین و عالیترین سطح از روابط با اسلامآباد بوده و هست. اینکه امروز روابط در سطح خوبی قرار ندارد، دلایلش تا حد زیادی مشخص است؛ بارها در مذاکرات دو جانبه به پایگاه های امن موجود طالبان و سایر گروهها و ضرورت مقابله با آنها تأکید شده است. ما بر این باور هستیم که پاکستان میتواند نقش مهم و بسزایی در تامین امنیت و جلوگیری از ایجاد ناامنی در افغانستان ایفاء کند.
معتقدیم صلح در افغانستان بیش از هر کشور دیگری به نفع پاکستان هم خواهد بود؛ چراکه پاکستان به خوبی میداند ادامه عملیاتهای تروریستی نه تنها ناامنی را در هر دو کشور تقویت میکند بلکه میتواند به فرصتی برای تکثیر تفکرات تروریستی تبدیل شود.
در روزهای اخیر اخباری مبنی بر ورود خانواده ملاعمر (اولین رهبر طالبان) به همراه ۱۷ نفر از فرماندهان این جریان از پاکستان به ولایت قندهار منتشر شد که برخیها اعتقاد دارند که این موضوع با رضایت و حتی چراغ سبز حکمتیار صورت گرفته است. آیا در ادوار گذشته تا به امروز، ارتباط خاصی به صورت سنتی بین حزب اسلامی حکمتیار و طالبان وجود داشته؟
نور: با نگاهی به گذشته میفهمیم که روابط میان حزب اسلامی جناب حکمتیار و طالبان، دوستانه نبوده و تنش بر این روابط حاکم بوده است. برخی رسانهها از برگشت عناصری از طالبان به قندهار خبر دادهاند و اگر چنین خبری صحت داشته باشد و آن هم به مقصد پیوستن به صلح بوده باشد اقدام نیک و پسندیده و مورد استقبال دولت افغانستان خواهد بود.
اگر به این موضوع بدبینانه نگاه کنیم باز هم دولت وحدت ملی همین نظر را دارد؟ یعنی اگر خانواده ملاعمر و سایر فرماندهان طالبان به جهت سازماندهی مجدد یا هر عمل غیرخوشبینانه وارد افغانستان شده باشند، عکسالعمل ارگ چه خواهد بود؟
نور: اگر خبر برگشت این جمع صحت داشته باشد، بگذارید آن را به فال نیک بگیریم و چنین اقدام عاقلانه را تشویق کنیم. دولت افغانستان همیشه بر مصالحه و حل قضایا از راه مذاکره و مسالمت آمیز تأکید داشته است.
در اینجا مناسب خواهد بود به خاطرهای در زمان «احمدشاه مسعود» اشاره کنم. در آن زمان در رأس سفارت افغانستان در کویت بودم که از طرف دولت قانونی افغانستان اطلاع یافتم که عبدالله عبدالله ریاست هیئت دولت را در مذاکرات صلح با طالبان که توسط سازمان کنفرانس اسلامی در جده برگزار شده بود، به عهده خواهند داشت و به دلیل پارهای از مشکلات، از من خواسته شد که احتیاطاً به جده بروم تا اگر عبدالله نتوانست در فرصت مناسب به مذاکرات برسن، من به نیابت از ایشان اعلام مواضع کنم.
چون این موضوع برایم ناگهانی بود خواستم از موضع دولت در قبال مسایل مورد بحث مطلع شوم و برای این منظور با تلفن ماهوارهای که در آن زمان در دسترس بود تماس گرفتم و گفتم که میخواهم با عبدالله صحبت کنم که پاسخ شنیدم که عبدالله ساعتی پیش عزم سفر کردهاند.
احساس کردم که این صدای احمدشاه مسعود است و پرسیدم که مگر شما جناب احمدشاه مسعود نیستید؟ که گفتند بلی هستم. خود را و موضوع را معرفی کردم و از مسایل مورد بحث در مذاکرات با طالبان و موضع دولت و جبهه مقاومت در قبال آن مسایل پرسیدم.
نکتهای که در اینجا باید مورد اشاره قرار بگیرد این است که اصل و اساس سخنان احمدشاه مسعود در آن زمان تعیین کننده بودن رأی مردم در حکومت و انتخاب زعامت کشور بود. اما طالبان تا به امروز و با گذشت بیش از ۱۵ سال این موضوع را نادیده میگیرند و همچنان بر تفکر "تاسیس امارت اسلامی" تحمیل شده با زور برچه و اراده خارجی اصرار دارند.
تمامی این مثالها و تمثیلها را برای آن مطرح کردم که مشخص شود سیاستمداران و شخصیتهای برجسته افغانستان از گذشته تا به امروز به دنبال صلح سراسری در پرتو آراء عمومی و مردمی بودهاند و در این راه در فکر حذف و استثنای هیچ گروه و تشکل افغانی نبودهاند.
به عنوان آخرین سوال؛ باتوجه به در پیشرو بودن انتخابات و با عنایت به وضعیت نامناسب امنیتی در افغانستان، دولت وحدت ملی چه تدابیری برای تامین امنیت انتخابات اندیشیده است؟ آیا از نیروهای آمریکایی کمک گرفته خواهد شد؟
نور: دولت اعلام کرده که انتخابات پارلمانی در تیرماه (برج سرطان) سال آینده برگزار خواهد شد و کمیسیون انتخابات و همچنین مراجع امنیتی در خصوص ابعاد مختلف آن به بحث و گفتوگو پرداختهاند و هماهنگیهای خوبی در شرف انجام است. تا برگزاری انتخابات مدت زمان زیادی باقی مانده است و امیدواریم که دولت همچون گذشته بتواند امنیت انتخابات را تأمین کند.
- 11
- 5