چکیده ای از بیوگرافی آقا محمد خان قاجار
نام: آقا محمد خان قاجار
زادگاه: ۷ محرم ۱۱۵۵ ه.ق
زاده: استرآباد
درگذشته: ۲۱ ذیالحجه ۱۲۱۱ ه.ق
آرامگاه: نجف
سلطنت: ۱۷۹۶ تا ۱۷۹۷ میلادی
دین: اسلام
بیوگرافی آقا محمد خان قاجار
آقا محمد خان قاجار در تاریخ ۷ محرم ۱۱۵۵ ه.ق در استرآباد زاده شد. مادرش دختر اسکندرخان قوانلو بود و پدرش محمدحسنخان قُوانْلو و پدر بزرگش فتحعلیخان (سپهسالارِ طهماسبِ دوم صفوی) بود. مازندران و بارفروش (بابل امروزی) مرکز حکمرانی محمدحسن خان بود و فتحعلی خان حاکم گرگان بود و در استرآباد حکومت می کرد. اینان شیعه مذهب بودند.
خصوصیات شخصیتی آقا محمد خان قاجار
آقا محمد خان قاجار شخصیتی برخاسته از دل ایلات بود. کشتارها و خشونت هایی که در زمان فتوحات خود به بدان متوسل شد، نیز ریشه در همین مسأله داشت که البته در انتها منجر به قتل او شد. به علاوه، آقا محمد خان قاجار در طول زندگی خود اتفاقاتی را تجربه کرد که در شکل گیری شخصیت او تأثیرگذار بود. از جمله این اتفاقات، مقطوع النسل شدنش توسط عادل شاه در کودکی بود. از آن پس، او را «اخته خان» خطاب می کردند چونکه «خاری در وجودش» بود و هیچوقت نتوانست خود را از زیر سایه این موضوع بیرون براند. سرشکستگی اسارت بعد از به قتل رسیدن پدرش هم بر شخصیت او بی اثر نبود.
آقا محمد خان قاجار نیز به بیماری صرع دچار بود. یک بار در سال ۱۷۹۰ یا ۱۷۹۱ م سکته کرد و برای ۳ روز بیهوش بود. جثه اش آنقدر بود که مانند نوجوانی ۱۵ ساله بنظر میرسید و به همین جهت نفرت داشت به او زل بزنند. می دانست که وضعیتش را می دانند ولی تلاش میکرد آنرا پنهان کند؛ چنان که حتی حرمسرا تشکیل داد. دوستدار مطالعه و شکار بود و در زمان خواب برایش شاهنامه می خواندند. شجاع و پرخاشگر بود ولی از کیاست خود بیش از شمشیرش استفاده می کرد؛ آنقدر که حاج ابراهیم گفت« سرش برای دستش کاری باقی نمی گذاشت» و کریم خان «پیران ویسه» خطابش می کرد.
آقا محمد خان قاجار بسیار مؤمن و دین دار بود. هیچوقت از نماز شب غافل نمی شد و گاه بر سر نماز غرق گریه می شد. زیارت عاشورا می خواند و ذکر می گفت. حتی اگر وضعیت جسمانیش اجازه نمی داد، روزه خود را نمی شکست. با وجود اعتقاد زیادش به اسلام مانند سایر شاهان شراب می نوشید.
باآنکه، آقا محمد خان قاجار به جمع آوری ثروت علاقه داشت ولی در بخشش به سربازانش یا هزینه های مذهبی خساست به خرج نمی داد. لباس ساده می پوشید و خوراک ساده می خورد. او علاقه نداشت که مردم در شهرها به استقبالش بیایند یا برایش فتح نامه های تحسین آمیز بنویسند. با مردم عادی و سربازان بسیار بهتر از بزرگان و برجستگان برخورد می کرد.
دوران نوجوانی آقا محمد خان قاجار
پس از به قتل رسیدن محمدحسن خان قاجار، آقا محمد خان قاجار که پسر بزرگ او بود، رئیس تیره قوانلو شد و در منطقه خود لشکری فراهم آورد، ولی نتوانست در جنگ با حاکم نیرومند گرگان محمدحسینخان قاجار دَوَّلو (۱۱۷۷ق/۱۷۶۳م) کاری از پیش ببرد و از اینرو فراری شد، لکن محمدخان سوادکوهی حاکم مازندران که محل اختفای وی و یارانش را میدانست، او و یارانش را در اشرف (بهشهر) بازداشت کرد و به تهران نزد کریمخان فرستاد. وکیل پس از دلجویی از آنان، آقا محمد خان قاجار و خاندان وی را ۲ سال در دامغان زیرنظر نگاهداشت، ولی به دلیل عدم اطمینان کافی به توصیه محمدحسینخان آنان را مجدداً به تهران آورد و گروهی از جمله حسینقلیخان برادر آقا محمد خان قاجار را به قزوین تبعید کرد و گروه دیگر را که آقا محمد خان قاجار نیز در بین آنان بود، به شیراز گسیل داشت.
پارهای از افراد برجسته خاندان آقا محمد خان قاجار نیز به مرور زمان خود را به شیراز رساندند و به وی پیوستند. آقا محمدخان قاجار پس از فرار از شیراز به ورامین آمد و چند روزی را در آن جا سپری کرد که در طی مدت اقامت خویش توانست ایلات و عشایر ساکن ورامین مثل طوایف قاجاریه، کردها و عرب را نسبت بخود جلب و متحد کند. با کمک و همراهی طوایف آقامحمدخان قاجار توانست با شکست زندیه و مخالفین خود به مقام پادشاهی ایران دست یابد. او پس از فتح کشور گرجستان در سال ۱۲۱۰ هجری قمری به روستای سعدآباد ورامین آمد و در زیر چنار سوخته این روستا تاجگذاری کرد.
استعدادهای آقا محمدخان قاجار
آقا محمد خان قاجار تیراندازی، سوارکاری، خواندن و نوشتن و حفظ کردن قرآن را نزد مادرش جیران خانم فراگرفت. وی در سیزده سالگی جزء شایسته ترین تیراندازان قشون محمدحسن خان بود و فرمانده دستهٔ تجسس یا طلایه دار قشون پدرش گردید. او با آن سن کم، باشهامت و بااراده بود و از مرگ ترسی نداشت. وی شخصی بسیار کتاب خوان بود و حتی شب آخر عمرش هم این عادت را ترک نکرد. دشمنانش خواجگی و بیکاری اش را علت کتابخوانی اش می دانستند، ولی وی حتی در جنگ ها نیز کتابخانه شخصی اش را با خود حمل می کرد. همینطور سالها به تحصیل علم فلسفه پیش شیخ علی تجریشی پرداخت. او به زبان های فارسی، ترکی، عربی و روسی مسلط بود و به زبان فرانسه آشنایی داشت.
اقدامات آقا محمد خان قاجار
برخی از آقا محمد خان قاجار به شرح زیر است:
- آقا محمد خان قاجار ضریح مرقد طلا، برای نخستین امام شیعیان ساخت.
- آقا محمد خان قاجار اهل کتاب خواندن مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان بود. (آن ها در زمان حکومت او اجازه یافتند در روزهای بارانی از خانه خارج شوند، تا قبل از آن اگر پیروان ادیان دیگر در روزهای بارانی از خانه خارج می شدند مجازات می شدند زیرا دگر اندیشان ناپاک شمرده می شدند، عقیده بر این بود که درصورت خیس شدن تنشان، باعث نجس شدن لباس مسلمانان میشدند. همینطور به آن ها اجازه داد برای خود پرستشگاه بسازند. در دوره آقا محمد خان قاجار توهین کنندگان به ادیان کتابی شدیداً مجازات می شدند)
- آقا محمد خان قاجار نماینده (اسماعیل آقای مکری) را برای مذاکره با شاه سعید خان حاکم مرو جهت جلوگیری از فروش هزاران نفر اهالی ایرانی و اسیر مرو و اخطار به او به بخارا فرستاد.
- یکپارچگی کشور توسط آقا محمد خان قاجار که در زمان سلسله زندیه و افشاریه و هجوم افغانان به چند قسمت تقسیم شده بود. همچنین او سرزمین های بسیاری را فتح کرد و مرزهای ایران تا شمال دریای خزر را افزایش داد.
- آقا محمد خان قاجار برای جلوگیری از داد و ستد بردگان مسلمان، آنها زا می خرید و آزاد میکرد.
- آقا محمد خان قاجار شهر تهران را بعنوان پایتخت و دارالخلافهٔ خود انتخاب کرد.
تمجید ناپلئون بناپارت از آقا محمد خان قاجار
ناپلئون بناپارت در فوریه سال ۱۸۰۵ نامه ای به فتحعلی شاه می نویسد و در آن نامه از آقا محمد خان قاجار تعریف و تمجید می کند. امپراتور وقت فرانسه در توصیف جنگ ها و آشوب های داخلی ایران بعد از نادر شاه تا زمان سلطنت قاجارها می نویسد:« پیشینیان تو لابد از یک قرن به این طرف لایق حکمرانی چنین ملّتی نبوده اند که گذاشته اند از نفاق خانگی آزار ببینند و از بین بروند». او در توصیف آقا محمد خان قاجار عموی فتحعلی شاه و بنیانگذار سلسله قاجاریه می نویسد:« تنها محمد شاه (آقامحمدخان قاجار) عموی تو در نظر من شاهانه زندگی کرده و خسروانه اندیشیده است و قسمت اعظم ایران را به تصرف خود درآورده و بعد، آن توانایی شاهانه را که از فتوح خود بدست آورده بود برای تو گذاشته است».
درگذشت آقا محمد خان قاجار
آقا محمد خان قاجار در ابتدای قرن نوزدهم در سال ۲۱ ذی الحجه ۱۲۱۱ ه.ق یعنی در سن ۵۶ سالگی به دست خدمتکاران خود به قتل رسید.
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 4
- 4
بنده خدا
۱۴۰۱/۱۱/۲۷ - ۱۰:۴۸
Permalink