کرج در زمان حاکمیت خاندان قاجار دهستانی بود که بویژه به سبب نزدیکی به طهران در بازگشت از غرب کشور یا چمن سلطانیه بهعنوان اقامتگاه مورد استفاده قرار میگرفت و افزون بر آن میتوانست بهعنوان یک منطقه ییلاقی فرح انگیز در کنار رودخانه کرج، راه گریزی از گرمای سخت طهران باشد. قهرمان میرزا عین السلطنه در کتاب «روزنامه خاطرات» با بیان اینکه کرج، دهی از دهات نزدیک طهران بود، ساخت آن را به فتحعلیشاه قاجار نسبت میدهد که این ده را به پسرش سلیمان میرزا بخشید و به این جهت به آن سلیمانیه هم میگفتند؛ بنابر قول قهرمان میرزا به قدری پشه در آن ده بود که اگر باد نمیآمد هیچ کس را زنده نمیگذاشت!
اما بهنام شاهزاده سلیمان میرزا و در نزدیکی رودخانه فرح انگیز کرج، کاخی وجود داشت که خوشبختانه تا امروز از دست تطاول روزگار مصون مانده و در گوشه دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران در کرج، سرد و گرم روزگار می چشد، چنانچه نوروز امسال نیز بازگشایی شد و به همین مناسبت، این یادداشت به این عمارت و دیوارنگاره ارزشمند آن می پردازد، همانطور که آنچه «عمارت سلیمانیه» را نسبت به آثار مشابه دیگر متمایز و ارزشمندتر می کند، وجود دو نقاشی دیواری در جدار شرقی و غربی شاه نشین عمارت است که در نوع خود بینظیر و با اهمیت است. چنانچه در یک سوی دیوار شاه نشین تصویر آقا محمد خان قاجار ، مؤسس سلسله قاجاریه همراه اطرافیانش کشیده شده و در دیگر سوی دیوار شاه نشین، تصویر فتحعلیشاه و پسران او نقش شده است.
این نقاشیها که در همان زمان فتحعلیشاه کشیده شده، بنابر قول مهدی بامداد در کتاب «رجال ایران»، با ازدواج سلیمان میرزا با آغا بیگم دختر نظام الدوله، به دستور خودش یا پدرش و در دیدار یکی از تالارهایش، صف سلام فتحعلیشاه نقاشی شد؛ مقصود از نظام الدوله نیز حاجی محمد حسین خان نظام الدوله اصفهانی است که از قضا عمارت سلیمانیه توسط او ساخته شد که در حقیقت پدر زن این شاهزاده قجری به حساب میآمد. به هر حال این عمارت بعد از سلیمان میرزا و پس از یک دوره متروک شدن، دوباره در دوره ناصرالدین شاه مورد توجه و مرمت قرار می گیرد که تا به امروز نیز آثار این تعمیرات قابل بررسی است. در اهمیت این عمارت همین بس که نام و توصیف آن در سفرنامههای خارجی مثل ژاک موریه، رابرت کرپورتر، پرنس الکیس سولتیکف، اوژن فلاندن، کنت دوسرسی، بروگش و... آمده است و این توصیفات میتواند به کار محققان و پژوهشگران آید.
نگاره آقامحمد خان قاجار به همراه قلیان شاهانه!
همانطور که گفته شد ویژگی برجسته این عمارت، وجود دو نقاشی دیواری در دو سوی تالار شاه نشین است. در یکی از این دیوارنگارهها فتحعلیشاه قاجار را نشسته بر تخت طاووس به همراه چهارده تن از پسران او و از جمله سلیمان میرزا نشان می دهد و در سوی دیگر دیوار، آقا محمد خان قاجار و پدرش محمدحسن خان قاجار و برادران (جهانسوزشاه، جعفرقلی و مهدی خان) و ولیعهد (فتحعلی خان) و باقی بزرگان ایل قاجار نشان داده شده است.
این نقاشیها از «عبدالله خان نقاش باشی» که به نوعی مشروعیت و عظمت خاندان قاجار را به رخ بیننده می کشد (و از همین روی بسیاری از خارجیها را به این عمارت راه بود تا عظمت دولت قاجار را به نظر فرنگیها برساند) دارای نکات تاریخی زیادی است که ذکر آنها در این کوتاه نمیگنجد؛ اما آنچه نگارنده را به نوشتن این کوتاه ترغیب کرد، هیبت و شکل و شمایل شاه قاجار، آقا محمدخان است!نشسته بر تخت، همراه با زیورآلات شاهانه و یک دست به روی قبضه شمشیر و در دست دیگر نی پیچ قلیان و قلیان زیبایی که کنار اوست و گویی شاه در حال کشیدن آن است و همراه دیگر آلات و لوازم شاهانه بدان فخر میکند! اما علت اینکه قلیان در یک تصویر بدین مهمی (که بواقع حکم مشروعیت خانوادگی و قبیلگی ایل قاجار را داشت و از طرف دیگر اولین تصویری بود که از آقا محمدخان قاجار کشیده میشد) حضور پیدا میکند و نماد «فخر شاهانه» میگردد، به عقبه قلیان در تاریخ ایران و جایگاه آن در فرهنگ ایرانی بازمیگردد که در ادامه، هر چند کوتاه از آن سخن خواهیم راند.
قلیان؛ مایه مباهات شاهانه
پیش از هر چیز باید توجه داشت که دیوارنگارههای عمارت سلیمانیه به سبک رئالیسم است، چنانکه نقش دو پادشاه یعنی آقا محمدخان و فتحعلیشاه تقریباً در اندازههای طبیعی کشیده شدهاند و با توجه به اینکه نقاش، بسیاری از افراد نگاره را از نزدیک دیده است، تلاش کرده که آنها را به همان شکل واقعی ترسیم کند. لیدی شیل همسر سفیر انگلیس در ایران که در دوران ناصرالدین شاه به ایران و عمارت سلیمانیه آمده بود درباره رئالیسم نهفته در این اثر میگوید: «قیافه افراد و همچنین صورت آقا محمدخان به شکل ماهرانهای شبیه اصل درآمده و چهره همراهان او مثل سربازان پر جذبه و کهنه کار ترسیم شده است و صورت آقا محمدخان بیشتر به افراد کینه توز شباهت دارد». بنابراین نقاش سعی داشته که همه چیز را واقعی و طبیعی جلوه دهد و کشیدن قلیان در کنار شاه نیز بیسبب نیست و میتوان حدس زد که آقا محمدخان همچون شاهان و اشراف پیشین ایران به قلیان علاقه داشت.
اما به هر حال قلیان شیشهای شاه با تزئینات ویژه خود در این نگاره، متفاوت از قلیان عامه مردم است؛ به طور کل تزئینات قلیان، از قبیل ملیله کاری، طلاکوبی، میناکاری، کنده کاری، قلمزنی یا نقاشیهای روی قلیان نشان از اهمیت شخص دارنده قلیان بود و احتمالاً هر چه این تزئینات مفصل تر، شخص دارنده قلیان صاحب مقام والاتر بود؛ در نقاشی عمارت سلیمانیه ناگفته تزئینات قلیان شاه پیداست؛ برخلاف قلیان فقرا که از پوسته نارگیل یا کدوی قلیانی ساده یا گاهی کوزه سفالی ساده بود. همچنین به نظر می رسد که انتهای قلیان شاه در این دیوارنگاره با نقش و نگارهایی تزئین شده که ما را به یاد رسم دیرینه ایرانیان میاندازد که می کوشیدند هر چه بیشتر به جلوه شیشه قلیان بیفزایند که بویژه با جوشش آب به هنگام تدخین، این زیبایی دو چندان می شد؛ حتی گاهی به قول ژان شاردن (جهانگرد فرانسوی در عصر صفوی)، ایرانیان بطری قلیان را برای حسن نظر با برگهای گل میآمیختند که به زیبایی آن می افزود؛ ژان باپتیست تاورنیه (جهانگرد فرانسوی در عهد دولت صفوی) در بخشی از یادداشتهای خود و در شرح قلیان مینویسد:«... دود تنباکو با شدت از امتداد سوراخ پایین آمده و داخل آب که به رنگهای مختلف میآمیزد داخل میشود» این آمیختن رنگهای مختلف شباهت زیادی به تزئینات انتهای قلیان آقا محمدخان دارد و نشان از تداوم این شیوه هنری به دوران بعد.
نکته دیگر سبک قلیان شاه از نوع نی پیچ یا نی بلند است. علت پدید آمدن نی پیچ در قلیانها را شاید بتوان با کاربرد قلیان در سفر یا حتی در هنگام اسب سواری مرتبط دانست که حمل و نقل آن را آسان مینمود و قلیان را از نی چوبی خشک و دراز بینیاز میکرد. به هر دیدگاه کتاب «زبده التواریخ» محمدمحسن مستوفی مربوط به سده ۱۲ ابداع لوله حلقوی را مربوط به دوران حکومت شاه سلطان حسین صفوی میداند؛ چنانچه در اخبار نیز آمده، محمدرضا بیگ سفیر شاه سلطان حسین صفوی به دربار لویی چهاردهم روی کالسکه، قلیانی میکشید که لوله نی پیچ آن از پنجره کالسکه به وسیله غلامی که سواره قلیان را در دست داشت تقدیم میشد! و موجب حیرت فرنگیها شده بود؛ این عوامل مجموعاً سبب این شد که دستگاه «قُبُل مَنقل» برای جابه جایی وسایل قلیان پدید بیاید. بنابراین به احتمال زیاد پدیدآیی نی پیچهای دراز قلیان معلول حیاتِ روی اسب ایرانیان و مسافرتها بود و نی قلیان آقا محمدخان (که با اسب خود شرق و غرب ایران را مسخر کرد و دائماً در سفرهای جنگی بود) از همان نوع است!
اما اینکه چرا قلیان در نگاره مورد بحث ما نماد «فخر شاهانه» است، بهدلیل اهمیتی بود که قلیان از چند سده قبل در دربار شاهان ایران پیدا کرده بود و این مسأله تا دوران صفوی قابل پیگیری است. چنانکه تاورنیه از شخصی که چپق و توتون شاه صفی را شخصاً به دست او میداد یاد میکند و این نوشته میرساند که در آن زمان سِمَت قلیان دار و چپق دار در دربار ایران وجود داشت و دور از ذهن نیست که این آداب به دوران بعد نیز انتقال داده شده باشد. کریم خان زند نیز در نقاشی معروفی که از او باقی مانده همراه با قلیان کشیده شده و بیتردید این قلیان بهعنوان ابزار شاهانه به دربار قاجار و آقا محمدخان راه پیدا کرد و سند محکم آن همین دیوارنگاره عمارت سلیمانیه است. نگارهای باقی مانده از دوران فتحعلیشاه نشان می دهد که او نیز قلیان میکشید و کشیدن قلیان در سلامهای رسمی دوران قاجار معمول و قلیان سلام از اهمیت زیادی برخوردار بود. از طرف دیگر سیداحمد کسروی در جزوه کوچک «تاریخچه چبوق و غلیان» نکتهای را یادآوری میکند که ارتباط و پیوند فخر شاهانه و قلیان مورد بحث ما را دقیقتر نشان میدهد. او میگوید: «با پیدایش غلیان، دودکشان ایران به دو دسته گردیده اند: غلیان کشان و چبوق کشان.
درباریان بیشتر غلیان را پذیرفتهاند، زیرا نوکرانی میداشتهاند و درست گردانیدن غلیان به آنان دشوار نمیبوده» و از دیگر سو «غلیان و آن خروشی که در هنگام دم زدن پدید میآورد با گردنکشی و برتری فروشی درباریان و اعیانها... سازگار میآمده» که گویی تمام این ویژگیها با خصوصیاتی که از گردن کشی و غرور آقامحمد خان سراغ داریم، بدیهی بود که عبدالله خان نقاش باشی او را با قلیان در عمارت سلیمانیه به تصویر بکشد که به شاه، هیبت خاصی میبخشید و نقاش نیز از جنبه ابهتی که یک قلیان میتوانست به مؤسس سلسله قاجار بدهد بیخبر نبود. از طرف دیگر درویشان بیشتر از چپق استفاده می کردند که به قول کسروی «درست گردانیدنش آسان میبوده» و همچنین «خواری چبوق و فس فس آن به هنگام کشیدن با فروتنی فروشی» درویشان سازگار میآمده است.
به هر روی همانطور که گفته شد، علاقه به قلیان محدود به دوره آقا محمدخان نماند و نشانههای این علاقه را تا امروز نیز میتوان جست. گرچه با ورود به عصر تجدد و استفاده از سیگار در اواخر قرن نوزدهم که بیشتر تحت تأثیر حضور روسها در ایران و افتتاح کارخانههای صنعتی تولید سیگار در گیلان توسط آنها بود، از محبوبیت و رواج قلیان
بتدریج کاست.
ناگفته نماند بعدها قلیان با توجه به ارزش و زیبایی که داشت به مجموعههای خصوصی و کلکسیونها نیز راه پیدا کرد. جالب است که بعضی از همان دوره قاجار، مثل آسیه خانم عزیزالدوله دختر محمد شاه قاجار (که محله ولنجک زمانی به او تعلق داشت) کلکسیون ارزشمندی از قلیانها داشتند که بنابر نقل دوستعلی خان معیرالممالک، عزیزالدوله آنچنان به قلیان علاقه داشت که «بیش از پنجاه قلیان با سرها و کوزهها و بادگیرهای طلای مرصع نقره نگین نشان و چینی گرانبها با میانههای منبت و نقاشی شده جمع آورده و یکی از اتاقهای خود را بدانها آراسته بود».
منابع:
- بامداد، مهدی؛ شرح حال رجال ایران؛ تهران: نشر زوار؛ چاپ ششم؛ ج ۶؛ ۱۳۸۷
- سالور، قهرمان میرزا؛ روزنامه خاطرات عین السلطنه؛ به کوشش ایرج افشار و مسعود سالور؛ تهران: اساطیر؛ ۱۳۷۴
- سمسار، محمدحسن؛ «نظری به پیدایش قلیان و چپق در ایران»؛ هنر و مردم؛ اسفند ۴۲؛ ش ۱۷
- شیبانی، زرین تاج؛ «طرح پی گروی و شناسایی برج مجموعه سلیمانیه کرج»؛ اثر؛ شماره ۲۱
- شیل، ماری؛ «خاطرات لیدی شیل (۴)»؛ ترجمه حسین ابوترابیان؛ نگین؛ مرداد ۱۳۵۶؛ شماره ۱۷
- کسروی، احمد؛ تاریخچه چبوق و غلیان؛ مؤسسه مطبوعاتی شرق؛ چاپ دوم؛ بیتا
- متی، رودی؛ «تنباکو در ایران»؛ ترجمه حسن زندیه و فاطمه عباسی؛ تاریخ روابط خارجی؛ بهار ۸۹؛ ش ۴۲
- معیرالممالک، دوستعلی خان؛ رجال عصر ناصری؛ تهران: نشر تاریخ ایران؛ ۱۳۶۱
مجید بجنوردی
- 16
- 5