پنجشنبه ۰۱ آذر ۱۴۰۳
۱۲:۱۳ - ۳۰ شهریور ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۰۶۲۱۰۶
کتاب، شعر و ادب

مزدک پنجه‌ای: شعر، دیگر هنر اول نیست

مزدک پنجه‌ای,صحبت های مزدک پنجه‌ای در مورد وضعیت شعر

گفت‌وگوی زیر محصول، تبادل پرسش و پاسخ پیرامون بحران کم مخاطب شدن شعر با مزدک پنجه‌ای شاعر و روزنامه‌نگار است که در بازه‌ زمانی دو هفته‌ای به طریق فضای مجازی انجام گرفت و چون شعر در روزگار کنونی جزء هنرهای مهجور به شمار می‌آید، برای برون‌شدنش از این وضعیت، نیازمند بررسی و آسیب‌شناسی است، چراکه به زعم برخی، شعر هنر مادر است و...

پنجه‌ای معتقد است: «باید باور کنیم شعر دیگر هنر اول نیست. شاید هنر مادر باشد اما دیگر بر سایر هنرها سایه نمی‌اندازد» در ادامه، مشروح گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید.

به عنوان شاعری که سعی کرده‌ در آثارش نوآور باشد، آیا جز مخاطبان خاص، کسی به شعر شما توجه می‌کند؟ اگر بپذیریم که شاعر برای مخاطب شعر نمی‌سراید، ولی در نهایت مصرف‌کننده‌ ادبیات باید معلوم شود!

راستش بحران از مخاطب عام و خاص گذشته است، در این بلبشو که هر کس برای خودش بلندگویی دست گرفته، نمی‌توان انتظار شنیدن صداهای خلاق، اصیل و زیبا را داشت. مرز حقیقی و جعلی نامشخص است. در بین این همه مدعی ناآموخته، تنها برخی از چهره‌های ادبی هستند که به واسطه‌ ارتباطات رسانه‌ای توانسته‌اند، خود را به صفحات مطبوعات برسانند و شعرشان به لحاظ کارکردهای زیبایی‌شناسی ارزش توجه دارد. من تجربه‌ شخصی خودم را بیان می‌کنم. مردم به واسطه‌ توسعه‌ فضای مجازی، گرایش به تماشای فیلم و موزیک- ویدئو دارند. بنابراین وقتی که شعر به صورت ویدئو در فضای مجازی منتشر می‌شود، بازخوردها بیشتر می‌شود و فرقی نمی‌کند؛ چراکه مخاطب عام و خاص به آن توجه نشان می‌دهند. در‌واقع عمل دیدن انجام می‌گیرد و چند نفری نظر خود را بیان می‌کنند، اما شعر برای پیشرفت نیازمند نقد حرفه‌ای است که به لحاظ ساختار و بی‌حوصلگی مخاطب، جایگاه آن نیز در فضای مجازی نیست. بنابراین؛ این مهم که باید توسط مطبوعات انجام گیرد، مغفول مانده است. حال شاید بپرسید کدام مطبوعات حرفه‌ای و تخصصی؟ من هم یکی دو تا را بیشتر سراغ ندارم، که تخصصاً در راستای ادبیات کار می‌کنند. البته همان‌ها هم نقشی در جریان‌سازی ادبیات ندارند. صرفا ثبت‌کننده و انعکاس دهنده وضعیت هستند. انتشار اشعار شاعران مختلف در مطبوعات، یک امر لازم و ضروری است؛ چراکه بدین طریق با گونه‌های مختلف شعری یکدیگر آشنا می‌شویم، اما به هرحال پرداختن به نقد جدی کتاب‌های شعر و جریان‌های شعری، وظیفه‌ مطبوعات تخصصی است که این دست مطبوعات کمتر به آن توجه می‌کنند. در واقع در حال حاضر آنچه شاید به این بلبشو کمک کند، نشریات حرفه‌ای و تخصصی ادبیات است که الک در دست بگیرند و غربال کنند.

مخاطب، ادبیات بعد از نیما را به رسمیت نمی‌شناسد و تاکید بر شکل کلاسیک شعر دارند، همین مسأله موجب شده که مخاطبان عام به نیما مراجعه نکنند. چراکه می‌گفتند زبان سخت نیما را کسی نمی‌فهمد. بسیار خُب؛ مگر مخاطب عام، قصاید خاقانی را می‌فهمد؟ همان‌گونه که به شرح قصاید سنایی و خاقانی پرداخته می‌شود، می‌توانستیم نیما را نیز تشریح کنیم تا به امروز شعر برسیم. اما نپذیرفتن پویایی زبان و قبول نداشتن انقلاب ادبی نیما موجب شد که مخاطب و مردم از شعر حذف شوند. نظر شما چیست؟

ببینید؛ باید باور کنیم شعر دیگر هنر اول نیست. شاید هنر مادر باشد اما دیگر بر سایر هنرها سایه نمی‌اندازد. اکنون سال‌هاست که صنعت سینما جای باقی هنرها را گرفته است؛ چراکه اثرگذاری بیشتری دارد. من بر اساس برخوردهایم با برخی از شاعران به این نتیجه رسیده‌ام که برخی‌شان کتاب نمی‌خرند. حالا چه برسد به کتاب شعر! اگر مجله‌‌ای، شعر، یادداشت و مصاحبه‌شان را چاپ کند، آن را می‌خرند. همین‌طور درباره کتاب؛ اگر کسی به آن‌ها کتاب هدیه دهد، آن را می‌خوانند. شاید عجیب باشد اما واقعی است. همین چند وقت پیش در گروه تلگرامی شعر فارسی گیلان، خانمی از من خواست تا ۵ شعر از مجموعه شعر کیفرخواست را در آنجا به اشتراک بگذارم، اگر از شعرها خوشش آمد، تهیه کند. درحالی که من خودم؛ مثلاً شعر شاعران جدی و حرفه‌ای را همیشه خریده‌ام. بنابراین من یک چیز را پذیرفته‌ام‌که همین ۲۰۰- ۳۰۰ مخاطب را داشته باشم، راستش غیرحرفه‌ای‌هایش خیلی بیشتر توجه نشان داده و ابراز نظر کرده‌اند تا حرفه‌ای‌ها. خدا را شکر منتقد حرفه‌ای هم آنقدرها نداریم که روی ذائقه‌ مخاطب اثر بگذارد. به نظرم باز مردم عادی بیشتر به شعر توجه می‌کنند و کتاب شعر می‌خرند تا مخاطبان حرفه‌ای شعر.

اگر مردم عادی شعر می‌خوانند، چرا کتاب‌های شعر در تیراژ ۲۰۰ و ۳۰۰ نسخه هم فروش نمی‌رود؟ حال گیریم که فروخته بشوند. از این همه مخاطب جدی شعرخوان، چرا همچنان برداشت‌های دم دستی ارائه می‌شود؟ کما اینکه تنها در برخی دانشگاه‌ها به مسأله شعر بعد از نیما توجه شده‌ است.

گفتم که مردم عادی همین دویست - سیصد نسخه را خریداری می‌کنند، وگرنه بخش قابل توجهی از جامعه شعری ما شعرهایشان را در فضای مجازی منتشر می‌کنند و برای چیزی که پیشتر خوانده‌اند، پول نمی‌دهند. بعد اینکه قدری هم باید به مخاطب حق داد، برای اینکه تعداد شاعران و تولیدات‌شان بسیار گسترده و زیاد است. هر مخاطبی سراغ شاعری با سلیقه‌ و معیار خودش می‌رود. نمی‌توان انتظار استقبال میلیونی را داشت. فضای اجتماعی و البته سوشیال مدیاها نیز درکمرنگ شدن مخاطب شعر بسیار نقش داشته است. من قبلاً پیرامون این مبحث در گفت‌وگوهای گذشته به تفصیل صحبت کرده‌ام. اما اینکه چرا دانشگاهیان ما هنوز به درستی وارد شعر معاصر بعد از نیما نشده‌اند، این نکته برمی‌گردد به سیستم آموزشی. دانشجو و استاد تابع سیستم است. بسیاری از دانشجویان دهان استاد را نگاه می‌کنند و به استاد هم از پیش دیکته شده است که چه شاعران و چه موضوعاتی را تشریح و تدریس کند. معمولاً هنگام نگارش پایان‌نامه دانشجویان سراغ موضوعات شعر معاصر می‌روند؛ چون در عرصه‌ شعر کلاسیک، اکثر موضوعات تکراری است. اینکه چه اتفاقی باید بیفتد تا دانشجو و مردم با شعر معاصر بیشتر عجین شوند، راهکارش تبلیغ و شناسایی آن از طریق رسانه‌های عمومی است که به طبع، آنها نیز بر اساس الگوهای خود دست به تعریف و تبلیغ و معرفی می‌زنند. می‌ماند نهادهای مستقل که با بودجه‌ اندکی که دارند، نمی‌توان از آنها انتظار زیادی داشت. شما ببینید در این مملکت چند نهاد مسئول فرهنگ هستند؛ اما ما هنوز در ابتدائیاتی چون فرهنگ رانندگی، تربیت فرزند و... دچار مشکل هستیم. برگردم به پرسش شما، ببینید! شعر معاصر اگر تاثیرگذاری‌اش را از دست داده است، می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد که برخی از آن را در سطور فوق برشمردم؛ منتها شاید یکی از دلایل عدم تاثیرگذاری شعر، عدم رشد زیبایی‌شناشی شاعر و مخاطب باشد. البته هنوز شعرهایی هستند که سروده می‌شوند و جامعه به آن واکنش مثبت نشان می‌دهد و این طور نیست که کلاً این ارتباط قطع شده باشد. فقدان جهان‌بینی از جمله موضوعاتی است که در شعر معاصر به شدت مشاهده می‌شود. شاعران ما ساخت شعر را یاد گرفته‌اند، اما شعرشان فاقد اندیشه‌های ماندگار و بزرگ است. اساساً شعرشان این قدرت را ندارد که سیرِ زمان کند. یعنی مثلا ۱۰۰ سال آینده نیز توسط مخاطب خوانده شود. البته در این بین شاعرانی هم هستند که شعرشان توان حرکت در مسیر زمان را دارد اما بسیار محدود است.

موافقم. متاسفانه شعر امروز، با اینکه شکل و هویت خاص خود را به دست آورده، اما از طرف جامعه همچنان بازخورد مناسبی دریافت نکرده است و به اینکه شعر بعد از نیما مورد استقبال هم قرار نگرفته نیز اشاره شد. هنوز پرسشم باقی است: چرا این وضعیت را درباره شعر شاهد هستیم؟

راستش من مخاطب حرفه ای شعر هستم و اینکه آیا این کم مخاطب شدن، فقط اختصاص به هنر شعر دارد یا مشمول سایر هنرها نیز می‌شود، موضوعی است که باید متخصصان دیگر جواب دهند. اما فکر می‌کنم در بررسی آسیب‌شناسی کم مخاطب شدن شعر باید خیلی از عوامل را در نظر گرفت: فضای سیاسی، اجتماعی جامعه، اقتصادی، فرهنگی و بسیاری دیگر از مولفه‌ها که نیازمند مداقه در آن است تا بتوانیم تحلیل دقیقی نسبت به آن ارائه دهیم. با برخی از دوستان خارج‌نشین که حرف می‌زنم، می‌بینم شعر در اروپا و آمریکا نیز به چنین وضعیتی نسبت به سایر هنرها دچار است. منتها این مسأله برای ما همراه با تأثر بیشتری است؛ چرا که شعر در ایران بیش از هزار سال قدمت دارد و کاخ بلند مرتبه‌ای در مقابل ما قرار دارد که فرو نشست آن بسیاری از ما را دچار اندوه و گاه ترس می‌کند. به نظرم نباید ترسید؛ چراکه پایه‌های این هنر بسیار مستحکم است. ممکن است کم‌مخاطب شود؛ اما فرو‌افتادنی نیست! نکته دیگر اینکه هر زمان تنگناهایی جامعه را در بر‌گیرد، توجه مخاطب به شعر بیشتر می‌شود، چراکه شعر، هنری استعاری- کنایی است و هر آنچه که باید به صراحت گفت را در شعر  می‌توان، با یک بیت یا چند سطر به زبان آورد. شما به وضعیت ادبیات در دهه‌‌های سی و چهل بعد از کودتای ۲۸ مرداد ایران هم که نگاه کنید، می‌بینید که با ایجاد یأس عمومی در جامعه، هم شاعران گوشه‌نشین شدند و هم مخاطبان میل و رغبت کمتری به شعر نشان دادند؛ حتی مطبوعات هم مانند گذشته نمی‌توانستند به ادبیات بپردازند، و همین طور اگر به شعر در دهه هفتاد نگاه کنید، می‌بینید جامعه هنری ایران در همه ابعاد دچار تحول شده بود و این تحول ناشی از گشایش سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی بود. مدیرانی روی کار آمدند که معنای مدرنیته را درک کرده بودند و زمانی که گفتمان تغییر کرد، عملاً شاهد شکوفایی ادبیات، خاصه شعر نیز شدیم؛ و چه جریان‌ها و نوآوری‌هایی به وجود آمد که پس از الک شدن، دیدیم که به نفع شاعر، مخاطب و فرهنگ بود! همه این دستاوردها به ما در تفسیر و بررسی تاریخ شعر معاصر کمک می‌کند. تعدد مطبوعات منجر به ایجاد پایگاه‌های مختلف گفت‌وگو محور شد و هر جریان فکری به توسط رسانه سعی در ایجاد تغییر در نگرش جامعه داشت و پس از این تضارب آرا بود که زیبایی‌شناسی و نگرش سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جامعه تغییر کرد و این متفاوت نگریستن، موجب مطالبه‌گری و نوجویی شد. حال اینکه چه قدر به کیفیت رسید یا خیر، موضوع دیگری است.

در سال‌های اخیر نظریه‌ها و تئوری‌هایی مطرح شد که مطابق با آن‌ها، شاعر در زمان خلق اثر به مخاطب نمی‌اندیشد. پرسش نخست این است که پس به چه می‌اندیشد؟ و اگر به پویایی زبان و تحول شعر در زمان نظر دارد، باید پرسیده شود که آیا باز هم در نهایت به مصرف‌کننده می‌اندیشد؟

من فکر می‌کنم شما ماجرا را خیلی سخت می‌کنید! اینکه شاعر در زمان خلق اثر به مخاطب نمی‌اندیشد، یک عبارت ساده است که در خود از مبانی زیبایی‌شناسی و فلسفی برخوردار است. در واقع منطوق این جمله، یک مفهوم سلبی را به ذهن متبادر نمی‌سازد؛ چرا که وقتی شاعر بر اساس چیزی که از قبل به دست آورده، اقدام به نوشتن می‌کند، امری زیبا را که محصول یک فرآیند زیستی طولانی است، در لحظه خلق می‌کند؛ یعنی اینگونه نیست که من تصمیم بگیرم این شعر را برای قشر کارگر بنویسم یا فقط برای شاعران بنویسم. تصمیم در من ذاتی و نهادینه شده است. هنگام سرایش شما فقط به آفریدن فکر می‌کنید، مانند مادری که هنگام زایمان طبیعی، فقط به خارج شدن حمل از جسم فکر می‌کند، نامگذاری اتفاقی است که پیش از این زایش یا بعد از آن اتفاق می‌افتد. به نظرم این وضعیت، محصول یک چرخه طبیعی است. نباید استثناء را فدای اصل کرد. پس، من هنگام سرایش اثر چیزی را می‌نویسم که قبلاً در من شکل گرفته است، من پیش‌تر تمرین‌های ذهنی را انجام داده‌ام، بارها سوژه در من زیست کرده است، به عبارتی شکل خود را در ذهن شاعر، پیدا کرده است و بخشی از آن به بیرون پرت شده است، باقی قضایا نیز بعد از سرایش، اتفاق می‌افتد و بر اثر تجربه، شاعر سراغ ویرایش و روتوش اثر می‌رود تا شعر را به اصطلاح از زواید و هر چه آلایندگی و نازیبایی است، پالوده کند. به نظرم این تمام کنشگری یک شاعر از زمان خلق تا مرتبه رسیدن به مصرف است.

در فرهنگ گونه‌های نوپدید در شعر معاصر فارسی نوشته دکتر بهمن ساکی، شاهد ظهور و افول برخی ازگونه‌های شعری بوده‌ایم و چه‌بسا خواهیم بود. اما اعتماد به نفس نظریه‌پردازان شعر در ذیل ارائه «گونه» به اندازه‌ای است که انگار تاریخ ادبیات را از خاطر برده‌اند؛ آغاز ادبیات و گونه شعری را از خودشان فرض نموده‌اند! این موضوع آیا در سردرگمی مخاطب نقشی داشته است؟

نمی‌دانم این جمله از کیست؛ اگر همه مثل هم فکر کنند، گویی کسی فکر نکرده است. خاصیت و ذات تجربه‌گرایی، آوانگاردیسم، نوجویی و هر متفاط‌نویسی‌ای به چالش کشیدن، کلیشه‌هاست. ادبیات خود را در وضعیت تجربه‌های نوظهور، بازیابی می‌کند و هر شاخه، جوانه‌ای است به سوی بهار شدن! حتی اگر به نظر ما هیچکدام از این نحله‌ها نیک فرجام نباشند، باز هم فضای گفت‌وگویی نویی را فراهم می‌کنند که در پس آن، گونه‌ای شکل می‌گیرد که موجب تحول در نگرش و زیبایی‌شناسی می‌شود. یادم است آن اوایل که شاعران موسوم به دهه‌هفتاد قد علم کرده بودند، بسیاری مواضع تنگ‌نظرانه می‌گرفتند؛ اما حالا که ۲۰ و اندی سال گذشته، می‌بینیم بسیاری از این جریان‌ها که فاقد پایگاه اندیشگانی بودند، پس زده شدند و برخی همچنان به قوت خود ادامه می‌دهند، و بانی ایجاد شاخه‌های دیگر شدند. شاید بگویید خیلی از اینها بازتولید همان تجربیات گذشته هستند، یا اینکه هیچگاه به اجتماع نرسیده و فردی مانده‌اند، من می‌گویم هیچ اشکالی ندارد، به نفع ادبیات است. هر چه این گپ‌وگفت‌ها بیشتر شود، دموکراسی بیشتری شکل می‌گیرد و می‌توان توجه بسیاری از سلایق را در پس این نوجویی‌ها جلب کرد. حتی اگر با شما و بسیاری موافق باشم که نیمی از این، گونه‌ها فقط برای عرض اندام و خودنمایی موقتی قد علم کردند و فاقد مبانی تئوریک هستند، اما طی همان دوره کوتاه، موجب شدند تا ثانیه‌ای به این موجودات عجیب نگاه کنیم و بر تجربه‌ زیستی ما افزوده شده است.

  • 15
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

حکایت های اسرار التوحید اسرار التوحید یکی از آثار برجسته ادبیات فارسی است که سرشار از پند و موعضه و داستان های زیبا است. این کتاب به نیمه ی دوم قرن ششم هجری  مربوط می باشد و از لحاظ نثر فارسی و عرفانی بسیار حائز اهمیت است. در این مطلب از سرپوش تعدادی از حکایت های اسرار التوحید آورده شده است.

...[ادامه]
ویژه سرپوش