مقفا چیست؟
مقفا در لغت به معنای قافیه کرده شده، صاحب قافیه و رجوع به مقفی است. در واقع بیتی که مقفا تشخیص داده می شود تنها یک مصرع آن قافیه دارد، به عنوان مثال در شعر زیر از بیت دوم تا انتها همگی مقفا هستند، زیرا تنها در یکی از مصراع ها می توان قافیه را مشاهده کرد.
ای ساربان ، آهسته رو کارام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دلستانم می رود
من ماندهام مهجور از او، بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او، در استخوانم میرود...
او میرود دامن کشان، من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان، کزدل نشانم میرود
سعدی، فعان از دست ما لایق نبود ای بی وفا
طاقت نمیدارم جفا، کار از فغانم میرود
مقفا در تاریخ زبان فارسی و یونانیان
قافیه لغت به معنای از پی رونده است که در اصطلاحات فارسی زمانی است که آخرین جزء از کلمات آخر بیت یکسان باشند، البته باید عینا و به یک معنا در آخر بیت ها تکرار نشده باشند.
همه محققان شعر معتقدند که تخیل و تصویر برای ساخت شعر همراه با کلام شعری لازم و ضروری هستند و کلامی که از تخیل و تصور بهره ای نداشته باشند، اساسا شعر نیست. اما درباره وزن و قافیه منطق دانان یونانی عنوان می کنند که برای تحقق شعر لزوما نباید وزن و قافیه وجود داشته باشد، البته اقوام عرب، فارسی زبانان و ترک زبانان اعتقادی دیگر داشتند و وزن و قافیه را برای تحقق شعر الزامی می دانند. البته ابنسینا در منطق شفا، نسبتِ داده شده به منطقدانان یونانی را صحیح نمیداند و معتقد است اهل یونان نیز وزن را معتبر میدانستند و حتّی وی، اسامی اوزان به زبان یونانی را هم نقل میکند.
پس آنچه به منطق دانان یونانی نسبت داده می شود؛ تقسیم کردن شعر به شعر مقفا و شعر غیرمقفا است، همچنین تقسیم شعر به موزون و غیر موزون. بدین ترتیب بخش بندی کردن و توصیف آنها از شعر منطقی است و می توانیم شعر منثور کلام تخییلی فاقد وزن و قافیه را نیز ایجاد کنیم.
گردآوری: بخش ادبی سرپوش
- 13
- 4