چکیده ای از بیوگرافی صائب تبریزی
نام: میرزا محمّدعلی صائب تبریزی
زاده: ۱۰۰۰ (هجری قمری)
زادگاه: تبریز
پیشه: شاعر
ملیت: ایرانی
سبک نوشتاری: سبک اصفهانی
زمینه کاری: شعر
بیوگرافی صائب تبریزی
میرزا محمّدعلی صائب فرزند عبدالرحیم تبریزی اصفهانی در سال ۱۰۰۰ هجری در تبریز (یا به قولی، بنا به گفته ذبیح الله صفا، در اصفهان) زاده شد. پدر صائب تبریزی تاجری معتبر بود. عمویش، شمس الدین تبریزی مشهور به شیرین قلم، از خوشنویسان برجستهٔ روزگار خود به شمار می رفت و به احتمال بسیار صائب که خط خوشی داشت، پیش وی خوش نویسی آموخته بود. خانوادهٔ صائب تبریزی جزء هزار خانواری بودند که به دستور شاه عباس اول صفوی از تبریز کوچ کرده و در محله عباس آباد اصفهان ساکن شدند و این مردم را تبارزه (تبریزی های) اصفهان می نامیدند. صائب تبریزی در اصفهان به آموختن علوم عصر پرداخت. وی نیز در جوانی به حج رفت و در برگشت به مشهد سفر کرد.
سفرهای صائب تبریزی
صائب تبریزی در سال ۱۰۰۳ – ۱۰۳۴ هجری – از اصفهان عازم هندوستان شد و به هرات و کابل رفت. حکم ران کابل، ظفر خان، که خود شاعر و ادیب بود مقدم صائب تبریزی را گرامیداشت. ظفر خان بعد از چند وقتی به جهت جلوس شاه جهان عازم دکن شد و صائب را هم با خود همراه برد. شاه جهان، صائب را مورد عنایت خود قرار داد و به وی لقب مستعدخان داد. در سال ۱۰۰۸ – ۱۰۳۹ هجری – که صائب تبریزی و ظفر خان در رکاب شاه جهان در برهانپور بودند خبر رسید که پدر صائب تبریزی از ایران به اکبر آباد هندوستان امده و میخواهد او را با خود به ایران ببرد. صائب تبریزی از ظفر خان و پدر او خواجه ابوالحسن تربتی اجازه طلبید ولی حصول این رخصت تا دوسال طول کشید.
در سال ۱۰۱۱ – ۱۰۴۲ هجری – که حکومت کشمیر به ظفر خان واگذار شد صائب تبریزی نیز بدانجا رفت و از آن جا به اتفاق پدرش عازم ایران شد. بعد از بازگشت صائب تبریزی به ایران در اصفهان به حضور شاه عباس دوم رسید و خطاب ملک الشعرایی دربار صفوی یافت و در این مدت محضرش در اصفهان محل اجتماع اهل ادب و آمد و شد دوستداران سخن بود و او جز به قصد سیاحت برخی از شهرها و ناحیت های ایران از اصفهان بیرون نرفت.
ویژگیهای فردی صائب تبریزی
صائب تبریزی مردی دین دار و معتقد به فرایض و سنن اسلامی بوده است. مذهب او شیعه دوازده امامی است. بعیدنیست که به جهت علاقه و ارادت شدید به مولانا جلال الدین بلخی که در حدود صد غزل به استقبال او رفته است دچار شور و حالی آشکارشده و از مولانا به «ساغر روحانی»، «آدم عشق»، «مرشد روح»، «شمس حقیقت» و امثال اینها تعبیر کرده است. صائب تبریزی به شهادت اشعار خود و قول معاصرانش مردی فرشته خو، کم آزار و فروتن بوده و تمام تذکره نویسان از محامد او سخن گفته اند.
خوش ذاتی صائب تبریزی بقدری است که تمامی شعرای معاصر را در اشعار خویش به نحوی مورد ستایش و تشویق قرار داده است و در دیوان او شاید به بیش از نام پنجاه شاعر برسیم که شعرشان را استقبال کرده و از آنان با تجلیل و محبّت نام برده است. صائب تبریزی از اندک شاعرانی است که در زمان حیات، آوازه ی سخنش قلمرو زبان دری (ایران، هندوستان، عثمانی) را فتح کرد و مشتاقان سخنش از دور و نزدیک و بعضی پای پیاده به اصفهان می شتافتند تا به دیدار او برسند. نویسندگان تذکره های نصرآبادی، قصص خاقانی، سرو آزاد، کلمات الشعرا همه استادی او را ستوده اند.
آثار صائب تبریزی
صائب تبریزی شاعری بودند که بسیار شعر می گفتند و شمار اشعار او از شصت هزار تا صد و بیست هزار بیت نقل شده است. آثار صائب تبریزی جزء سه چهار هزار بیت قصیده و یک مثنوی کوتاه و ناقص به نام قندهارنامه و دو سه قطعه، همگی غزل است افزون بر فارسی او هفده غزل به ترکی آذربایجانی نیز دارد. صائب تبریزی اشعار خود را بر حسب موضوع طبقه بنده کرده است:
> مرآت الجمال – ابیاتی در وصف معشوق است
> آرایش نگار – ابیاتی مربوط به آینه و شانه
> میخانه – اشعاری در باب می و میخانه
> واجب الحفظ – برگزیده غزلهایش
سبک و شیوهٔ صائب تبریزی
صائب تبریزی سبکی را به کمال رساند که چند سده بعد از او سبک هندی نامیده شد. او اسلوب معادله یا «مدعا مثل» را بیش از دیگر شاعران هم روزگارش بکار برده است. نازکی خیال و لطافت اندیشه و مضمون سازی های ظریف و معنی های بیگانه و باریک در شعر او دیده می شود. ابیات غزل او استقلال معنایی دارند و در یک غزل از چند موضوع سخن گفته است. صائب تبریزی را شاعر تک بیت ها نیز گفته اند.
نمونه ای از شعر صائب تبریزی
از تهیدستی است در مغز چنار این پیچ و تاب
چشم ظاهربین ز بی دردی کند جوهر حساب
می شود چون نافه مویش در جوانی ها سفید
هر که خون خویش را سازد چو آهو مشک ناب
راحت بی رنج در ماتم سرای خاک نیست
خنده گل گریه های تلخ دارد چون گلاب
در بلندی با فرودستان تواضع پیشه کن
تا چو ماه نو ترا گردون کند از زر رکاب
می کشد از عشق، حیف خود دل بیتاب ما
می کند خون در دل آتش به گردیدن کباب
نیست از باد مخالف فرق تا باد مراد
شد تنک دریانوردی را که دل همچون حباب
عشق در دلهای روشن بیقراری می کند
پرتو خورشید در آیینه دارد اضطراب
کوته است از حرف خاموشان زبان اعتراض
ایمن از تیغ است هر خونی که گردد مشک ناب
دل منه بر عمر مستعجل که اسب تند را
نیست مانع از دویدن پا فشردن در رکاب
می دود در جستجوی آب، دائم هر طرف
گر چه از آب است صائب پرده چشم حباب
نمونه غزل ترکی صائب تبریزی
مین دل محزونیله بیر تازه قربانیز هله
زخم تیر غمزه مستینله بیجانیز هله
اولمادان غم چکمه ریز دور زمانیندان سنین
ناله و آه ائتمه ده دل ایندی حیرانیز هله
لطف ائدرسن، گر چه سن اغیاره هر دم دوستیم
روز و شب بیز فرقتینله زار و نالانیز هله
عید وصلینه مشرف اولمادان اغیار دون
دستینی بوس ائیله دیک بیز اونلا شادانیز هله
دام دوزخ ایچره اغیار اولماسین اصلاً خلاص
صائبا بیز جنت دلداره مهمانیز هله
درگذشت صائب تبریزی
صائب تبریزی هشتاد سال زندگی کرد و عاقبت در سال ۱۰۸۰هجری قمری در اصفهان دیده از جهان فروبست. آرامگاه وی در اصفهان در محلهٔ لبنان و در محلی است که در طول حیات او معروف به تکیه میرزا صائب بود و مقبرهٔ صائب تبریزی در باغچه ای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامیده شده، قرار دارد.
گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش
- 12
- 3