زندگینامه حضرت عزیر نبی

عزیر نبی

چکیده ای از زندگینامه عزیر نبی:

نام کامل: عزیر با همان عزرا

نام پدر: خلقیا

خویشاوندان مهم: هارون

دین: یکتاپرستی

سن: ۵۰ سال

تکرار نام در قرآن: یکبار در آیه ۳۰ سوره توبه

نسب: بنی اسرائیل و حضرت یعقوب

زندگینامه عزیر نبی:

عزیر نبی، عزرا یا اسدراس؛ یکی از پیامبران بنی اسرائیل بود که نام پدرش خلقیا است و در سال چهارم سلطنت یوتاتیم پادشاه آل یهودا زندگی می کرده است. 

عزیر نبی مطابق فرمان پادشاه هخامنشی اردشیراول؛ یهودیانی که مقیم ایران بودند را همراه خود به فلسطین آورد، بعد از این مهاجرت، اردشیر اول او را تقویت کرد و وسایل مورد نیاز را برای این ماجرا فراهم کرد.

آنچه از جانب خداوند بر عزیر نبی وحی شد؛ هدایت قوم بنی اسرائیل به سوی حق و راه راست بود، اعلامیه توسط ارمیا در بیت المقدس برای مردن خوانده شد. آنچه در این اعلامیه آمده بود اینگونه شرح داده شده است: «ای آل یهودا! تقوای الهی پیشه کنید و شریعت حضرت موسی(علیه‌السلام) را به پا دارید تا خداوند شما را مورد رحمت قرار دهد، وگرنه، عزیر به شما اعلام خطر میکند که به دست سپاه بابل کشته و یا اسیر می شوید و اگر به تورات عمل نکنید، تمامی کتب موجود میان شما را جمع میکنند و در آتش میسوزانند. 

بعد از اینکه خبر انتشار اعلامیه عزیر نبی به گوش یوتاتیم رسید؛ از طرف یوتاتیم فرمان داده شد که آن را پاره کرده و بسوزاند، سپس ارمیا را هرکجا که هست دستگیر کرده و سپس به قتل برسانند. درنهایت همانگونه که حضرت عزیر اعلام کرده بود، بخت النصر، پادشاه بابل، بیت المقدس به تسخیر در آمد و تمام جواهرات و اموال مردن به غارت برده شد و یوتاتیم نیز دستگیر شد، در نهایت با فرستادن یوتاتیم به بابل برادرش صدقیا جانشین وی شد.

عزیر نبی توسط ارمیا به مدت ۱۰ سال به زندان انداخته شد اما توانست به دستو بخت النصر از زندان آزاد شود و آل یهود به اسارت بابل رفتند. لازم به ذکر است عزیر نبی از طرف بخت النصر با احسان زیادی مواجه شد.

جریان مرگ و زندگی عزیر نبی:

خانواده حضرت عزیر در منطقه بیت المقدس زندگی می کردند و صاحب دو پسر شدند که نام آنها را عزیر و عذره گذاشتند، این دو برادر با همدیگر بزرگ شدند تا به سن سی سالگی رسیدند، زمانی که عزیر ازدواج کرد به قصد سفر کردن از خانه خارج شد و از اهالی خانه و بستگانش خداحافظی کرد، وی مقداری انجیر، آب و میوه تازه به عنوان توشه راه همراه خود برداشت. در میان راه به روستایی رسید که به شدت وحشتناک، به هم ریخته و متروکه بود، به طوری که حتی استخوان های ساکنان آنجا هم پوسیده در آن مکان افتاده بودند.

بعد از دیدن این صحنه عزیر نبی به یاد روز معاد و آنچه در جریان مرگ و زندگی برای انسان پیش می آید افتاد، با خود اندیشید: چگونه خداوند مردگان را در روز معاد زنده می کند؟ 

البته باید اشاره کرد منظور از این حرف انکار معاد نبود بلکه از روی تعجب و حیرت این سخن را به زبان آورد. در همین حین زمانی که به فکر این موضوع بود خداوند جان وی را گرفت و او را در ردیف مردگان قرار داد. بعد از گذشت صدسال که او به فرمان خدا به خوابی عمیق شبیه به مرگ فرو رفته بود، مجددا به فرمان خدا از خواب بیدار یا به عبارتی زنده شد. سپس از او پرسیده شد: چه مدت خوابیدی؟

وی پاسخ داد: یک روز یا اندکی از یک روز را در خواب بوده ام. (وی در اول روز به خواب رفته بود و وقتی بیدار شد، چند ساعت از روز میگذشت.)

خداوند به او فرمود: اینگونه نیست تو صدسال است که به خواب رفته ای به خوراکی و آب خود بنگر که تغییر نکرده، اما به الاغ خود نگاه کن که چطور از گرسنگی تلف شده و از حالت اولیه خود خارج شده است، این کار را کردیم تا مردم تو را نشانه ای بدانند. سپس استخوان های الاغ را مجددا به حالت اول درآورد و با گوشت آنها را پوشاند، عزیر زمانی که این واقعه را مشاهده کرد گفت: می دانم که خداوند یکتا بر هر چیزی تواناست.

زنده شدن دوباره عزیر نبی

عزیر نبی در قرآن:

نام عزیر نبی یکبار در قرآن و سوره توبه آمده است:

 «وَ قالَتِ الْیهُودُ عُزَیرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسیحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِک قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذینَ کفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یؤْفَکون».

معنی:

یهودیان گفتند: عزیر پسر خداست و نصرانیان گفتند: مسیح پسر خداست، این سخنى است که بر زبان دارند که مانند گفتار کافران پیشین است، خداى لعنتشان کند چگونه دروغ مى گویند؟ (سوره توبه، آیه ۳۰)

تکرار نام عزیر نبی در قرآن

عزیر نبی؛ احیا کننده دین یهود و تورات:

بنابر آنچه گفته می شود؛عزیر نبی همان کسی بود که دین یهور را تجدید کرد، بعد از اینکه در واقعه هجوم بخت النصر پادشاه بابل و تسخیر کشورهای یهود و ویران کردن معبد و سوزاندن کتاب هاى ایشان اتفاق افتاد؛ تورات به مجددا به رشته تحریر درآورد.

ظلمی که بخت النصر به زنان، کودکان و ضعفای آنها کرد، همچنین قتل مردان یهود در داستان ها نقل شده. او ضعیفان یهود را همراه با خود به بابل برد و حدود یک قرن در بابل ماندن تا زمانی که کوروش کبیر ایران را به دست آورد، در این زمان عذرا نزد کوروش رفت تا یهودیان تبعیدى را شفاعت کند، از آنجایی که کوروش برای عذرا احترام و ارزش قائل بود، تقاضای شفاعتش را پذیرفت. کوروش اجازه داد یهود به مملکت خود برگردند و تورات خود را از نو نوشتند. این موضوع در حالی اتفاق افتاد که تورات کاملا از بین رفته بود و عذرا حدود سنه ۴۵۷ قبل از میلاد مسیح مجموعه اى نگارش داد و با نام تورات در میان مردم گسترش داد.

البته همین مجموعه هم در زمان "انتیوکس" پادشاه سوریه و فاتح بلاد یهود؛ یعنی حدود سنه ۱۶۱ قبل از میلاد به طور کلی نابود شد، به طوری که اگر در خانه ی کسی این مجموعه یافت می شد،نسخه ها سوزانده و صاحب خانه هم اعدام یا جریمه می شد.

یهودیان عزیرنبی را پسرخدا معرفی می کردند که بعضی از مفسرین در این باره گفته اند؛ اینکه عزیر پسر خداست، به عنوان یک کلام از یهودیان معاصر رسول خدا است و همه یهودیان این عقیده را نداشتند و اگر خداوند مانند آیه  «إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ»: خدا فقیر است و ما توانگریم. (سوره آل عمران، آیه ۱۸۱) و همچنین آیه : «یدُاللَّهِ مَغْلُولَةٌ»: دست خدا بسته است. (سوره مائده، آیه ۶۴) همه یهودیان را جمع بسته به علت این است که همه یهودیان به این نسبت راضی هستند.

بارگاه عزیر نبی

گردآوری: بخش بیوگرافی سرپوش