برای بررسی شجره نامه رودسترهای ب ام و، باید برگردیم به سال ۱۹۲۹ و ورود ب ام و به قلمرو خودروسازان چرا که آغاز کار ب ام و با ساخت خودرو نبود و این، موتورهای هواپیما بودند که استارت این کمپانی آلمانی را زدند. پس از آن ب ام و به ساخت موتورسیکلت روی آورد و بعد، در اواخر دهه ۱۹۲۰، شرکتی را خریداری کرد که به ساخت خودروهای دیکسی، یا همان آستین سِوِن مشغول بود. اینگونه بود که ب ام و مسیر خودروسازی را پیش گرفت.
برای بررسی شجره نامه رودسترهای ب ام و، باید برگردیم به سال ۱۹۲۹ و ورود ب ام و به قلمرو خودروسازان چرا که آغاز کار ب ام و با ساخت خودرو نبود و این، موتورهای هواپیما بودند که استارت این کمپانی آلمانی را زدند. پس از آن ب ام و به ساخت موتورسیکلت روی آورد و بعد، در اواخر دهه ۱۹۲۰، شرکتی را خریداری کرد که به ساخت خودروهای دیکسی، یا همان آستین سِوِن مشغول بود. اینگونه بود که ب ام و مسیر خودروسازی را پیش گرفت.
از آغاز تا ۳۲۸
امتیاز ساخت دیکسی توسط ب ام و سال ۱۹۳۲ به پایان می رسید و تصمیم بر این شد تا ادامه فعالیت ها، با خودرویی باشد که از صفر تا صد توسط ب ام و توسعه یافته است. به این ترتیب مدل ۳۰۳ در سال ۱۹۳۳ معرفی شد، آن هم به عنوان اولین خودرویی که جلوپنجره نمادین ب ام و موسوم به جلوپنجره کلیوی شکل را در چهره داشت. این خودرو همچنین مبنایی شد برای اولین رودسترهای تاریخ ب ام و، یعنی ۳۱۵/۱ و ۳۱۹/۱ که هر دو خودرو معیار تازه ای برای آنچه که یک رودستر باید باشد تعریف کردند: خوش چهره، اسپرتی و هیجان آفرین.
با تمام اینها اما این دو، صرفا رودسترهایی بر پایه یک خودروسواری عادی بودند؛ خودرویی که این دو بر پایه آن توسعه یافته بودند، در ادامه مبنایی شد برای ۳۲۶، اولین سدان ۴ در ب ام و. بین سال های ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۱، ب ام و کانورتیبل (و بعد کوپه) ۳۲۷ را بر پایه شاسی کوتاه شده ۳۲۶ ساخت. این کانورتیبل دارای موتور ۶ سیلندر ۲.۰ لیتری بود و می توانست فراتر از ۱۲۰ کیلومتر در ساعت سرعت بگیرد. البته ۳۲۷ نه خودرویی برای مسابقه، بلکه خودرویی بود رام و خوشایند با یک سواری نرم و راحت؛ خودرویی که تولیدش در کوران جنگ جهانی دوم متوقف شد تا ب ام و بار دیگر ساخت موتور هواپیما و موتورسیکلت برای نازی ها را از سر گیرد.
۳۲۷ کانورتیبل، موفقیت بزرگی برای ب ام و بود اما خیلی زود زیر سایه سنگین جایگزین رودسترهای ۳۱۵/۱ و ۳۱۹/۱ به فراموشی سپرده شد. ۳۲۸ اولین رودستر ب ام و بود که بر پایه یک شاسی و پلت فرم کاملا مجزا و اختصاصی ساخته می شد و بیشتر یک خودروی مسابقه ای بود. برعکس ۳۲۷ کانورتیبل که یک خودروی سواری شیک با سقف جمع شونده بود، ۳۲۸ برای به آتش کشیدن پیست های سراسر اروپا ساخته شده بود؛ از نوربرگرینگ تا میله میلیا، پیست ها و مسابقات اروپایی محل خودنمایی این ب ام و بودند.
۳۲۸ هم از یک موتور ۶ سیلندر تخت ۲.۰ لیتری نیرو می گرفت که با ۷۹ اسب بخار قدرت، امکان دستیابی به بیشینه سرعت ۱۵۰ کیلومتر در ساعت را به این رودستر آلمانی می داد. سال ۱۹۳۸، ب ام و ۳۲۸ فاتح کلاس خود در آلمان و میله میلیا و دیگر مسابقات شد و این موفقیت را تا آغاز جنگ جهانی دوم ادامه داد. در پیست، ۳۲۸ تجسم یک خودرو مسابقه ای برای جنتلمن ها بود، آن هم برای دوره ای که پدیده موتور اسپرت، بسیار خطرناک و حتی مرگ آور بود. مثلا ۳۲۸ فاقد هرگونه امکانات ایمنی خودروهای مسابقه ای امروزی بود و در صورت واژگونی، مرگ یا آسیب بسیار جدی راننده (و سرنشین) حتمی بود. به اینها اضافه کنید پیکره دلفریبی را که امروز هم پس از گذشت ۸ دهه نگاه ها را مجذوب این رودستر تکرار ناشدنی ب ام و می کند.
همانطور که اشاره شد ب ام و مجبور شد برای خدمت به نازی ها در جنگ جهانی دوم تولید خودرو را متوقف کند و این شامل ۳۲۸ نیز می شد. با پایان جنگ، ساخت خودروهای ب ام و از سر گرفته شد اما متاسفانه سایت تولید آیزناخ ب ام و که ۳۲۸ در آن ساخته می شد (یعنی همان کارخانه ای که سال ۱۹۲۹ توسط ب ام و خریداری شد) در نیمه ای از آلمان پس از جنگ قرار داشت که تحت کنترل شوروی بود. شوروی ها تا چند سال ساخت ب ام وهای قبل از جنگ جهانی دوم در این سایت را ادامه دادند تا این که با لغو امتیاز ساخت خودرو تحت برند BMWAG مجبور شدند تولید ۳۲۷ و ۳۴۰ را تحت برند EMW (مخفف Eisenacher Motorenwerk) و نشانی شبیه به نشان ب ام و، البته با رنگ سرخ و سفید ادامه دهند. با تمام اینها اما تولید ۳۲۸ پس از توقف آن در سال ۱۹۴۰ هرگز از سر گرفته نشد تا این رودستر به یکی از کمیاب ترین ساخته های تاریخ ب ام و تبدیل شود. (تنها ۴۶۴ دستگاه از آن ساخته شد.)
شروع دوباره با ۵۰۷
ب ام و پس از جنگ جهانی دوم با زحمت بسیاری ساخت خودرو را از سر گرفت. ۳ سایت تولیدی ب ام و به دست شوروی ها افتاده و یکی از سایت های تولید نیز طعمه بمباران هوایی متفقین شده بود. طراحی ۳۲۶، ۳۲۷ و ۳۲۸ به عنوان غنیمت جنگی به تاراج برده شد و مبنایی شد برای تولید اولین خودروهای ساخت بریستول در بریتانیا که حتی بعضی از آنها با جلوپنجره کلیوی شکل ب ام و تولید شدند.
ب ام و اوضاع مساعدی نداشت و معدود خودروهایی که توانسته بودند تا اوایل دهه ۱۹۵۰ طراحی و مهندسی کنند، فروش خوبی نداشتند. نیاز به ساخته جدیدی بود تا روح تازه در ب ام و بدمد و بار دیگر تصمیم به خلق یک رودستر گرفته شد. ۵۰۷ که زاده ذهن مکس هافمن، وارد کننده خودروهای لوکس اروپایی به آمریکا بود، از V8 جدیدی که ب ام و برای سدان ۵۰۲ ساخته بود نیرو می گرفت. طرح های پیشنهادی متعددی برای ۵۰۷ رد شدند تا این که در نهایت طراحی دلفریب و تحسین برانگیز آلبرت فان کورت مورد تایید قرار گرفت. این استایل زیبا و در عین حال ساده طرفداران بسیاری داشت و حتی الویس پرسلی را نیز مجذوب ۵۰۷ کرد.
موتور ۳.۲ لیتری ب ام و ۱۵۷ اسب بخار قدرت در اختیار ۵۰۷ قرار می داد که برای یک شتاب صفر تا ۱۰۰ تقریبا ۱۱ ثانیه و حداکثر سرعتی روی مرز ۱۹۶ کیلومتر در ساعت کفایت می کرد. برخلاف ۳۲۸ که هیولایی برای پیست بود، ۵۰۷ برای سواری های خاطره انگیز در جاده های زیبای کوهستانی ساخته شده بود؛ خودرویی بی نظیر که آخرین نمونه تولیدی نیز سال ۲۰۱۴ به قیمت ۲.۴ میلیون دلار به فروش رسید اما در اصل آنچه که ارزش این خودرو را بیشتر می کند، طراحی بی نظیر آن است به شکلی که سخت می شود خودرویی هم دوره، به زیبایی آن یافت و این طراحی فرازمان ۵۰۷ است که آن را در کنار خودروهای فراموش ناشدنی و ارزشمندی همچون جگوار E-Type و شورولت کوروت استینگری قرار می دهد.
۵۰۷ می توانست ناجی ب ام و باشد. در واقع نیاز داشت که ناجی ب ام و باشد. این مهم، با جلب نظر آمریکایی ها و در نتیجه آن، سهم خواهی از بازار بکر خودروهای پرمیوم و لوکس آمریکا امکان پذیر بود اما آنچه که ۵۰۷ در عمل انجام داد به مرز نابودی کشاندن ب ام و بود. افزایش روز افزون هزینه های تولید، قیمت تمام شده آن را از مرز ۵ هار دلار به بیش از ۱۰ هزار دلار افزایش داد. ب ام و در ابتدا قصد داشت سالانه ۵ هزار دستگاه ۵۰۷ تولید و عرضه کند اما در نهایت، تنها ۲۵۲ دستگاه از آن تولید شد تا ب ام و از تک تک ۵۰۷ های تولیدی، متحمل زیان شود. در واقع ۵۰۷ با تمام زیبایی خیره کننده اش، برای ب ام و سَمنی و کُشنده بود و اگر مداخله ناجی ب ام و، هربرت کوانت نبود، نزدیک بود پایان این خودروساز آلمانی را رقم بزند.
یک وقفه ۳۰ ساله
ب ام و این بحران را نیز پشت سر گذاشت و دهه های بعدی را به بازسازی وجهه خود به عنوان یک خودروساز پیشرو در قلمرو خودروهای لوکس پرداخت اما دقیقا ۳۰ سال زمان برد تا بار دیگر به قلمرو رودسترها بازگردد. سال ۱۹۸۹، ب ام و Z1 به عنوان اولین ساخته سری تولیدی BMW Technik عرضه شد؛ زیرمجموعه ای برای طراحان و مهندسان ماجراجوی ب ام و که رها از محدودیت های مرسوم خوروسازی بود. همین رهایی از محدودیت های مرسوم Z1 را در کانون توجهات قرار داد. پیش نمایش این خودرو، پیش تر در موتورشو فرانکفورت ۱۹۸۷ و در قالب خودرویی مفهومی معرفی شد و چنان مورد اقبال عموم قرار گرفت که ب ام و حتی پیش از آغاز تولید در ۱۹۸۹ (تا ۱۹۹۱) بیش از ۵ هزار دستگاه آن را پیش فروش کرده بود.
بارزترین مشخصه z1 درهای مخفی شونده اتوماتیک آن بود اما این تنها مشخصه بارز آن نبود. موتور، گیربکس و فنربندی این خودرو برگرفته از سری ۳ اتاق E30 بود و دور اسکلت فلزی آن، سطوح بدنه ای تماما از جنس پلاستیک استفاده شده بود که دو مزیت عمده داشت: اول این که امکان راندن Z1 بدون این سطوح بدنه وجود داشت و دوم این که طبق ادعای ب ام و می شد تک تک این سطوح را در کمتر از ۴۰ دقیقه تعویض کرد.
موتور ۲.۵ لیتری تخت Z1، 168 اسب بخار قدرت و ۲۱۸ اسب بخار قدرت دارد که با معیارهای امروزی، حتی به چشم هم نمی آید اما با این وجود نیز شتاب صفر تا صد ۹ ثانیه و حداکثر سرعت ۲۲۰ کیلومتر در ساعت به این رودستر می دهد که در ترکیب با هندلینگ مثال زدنی، طنین مهیج و تجربه ای شبیه به شناور بودن در هوا به لطف درهای مخفی شونده در پادری ها، Z1 را به خودرویی کاملا متفاوت از دیگر ساخته های هم دوره تبدیل می کرد. در مدت ۲ سال ۸ هزار دستگاه از Z1 ساخته شد که تنها آخرین نمونه تولیدی، راست فرمان بود.
Z های باند!
۴ سال پس از پایان تولید Z1، ب ام و Z3 را عرضه کرد که با وجود فروش بسیار خوب و توان عملکردی خوب، آن رودستر اسپرتی و مهیجی که انتظار می رفت، نبود. در واقع اصلی ترین مشخصه ای که مالکان Z3 به آن می بالیدند، حضور آن در قسمت چشم طلایی سری فیلم های جیمز باند به عنوان خودروی مامور ۰۰۷ بود.
اما آنچه که ۴ سال پس از Z3 (اولین ب ام و مونتاژ شده در خارج از آلمان) عرضه شد، آن رودستر دلفریبی است که همه در انتظارش بودند. Z8 تکامل یافته کانسپت ۲۰۷ سال ۱۹۹۷ است که توسط هنریک فیسکر طراحی شده بود و هدف از خلق آن نیز، ارائه برداشتی مدرن از ۵۰۷ فراموش ناشدنی ب ام و بود.
از آنجایی که ۲۰۷ با نیم نگاهی به خط تولید طراحی شده بود تا تبدیل شدن Z8، دستخوش تغییر آنچنانی نشد. Z8 قرار نبود در تیراژی به انبوهی z3 تولید شود و در نتیجه در فرآیند تولید که از ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳ ادامه داشت، تنها ۵,۷۰۳ دستگاه از آن ساخته شد. محرک Z8 پیشرانه v8 4.8 لیتری مشترک با m5 اتاق E39 است که با ۴۰۰ اسب بخار قدرت، شتاب صفر تا صدی در محدوده ۴ ثانیه به آن می دهد و باعث می شود با وجود یک ژست افسونگر، میراث دار مدرن ۵۰۷ چیزی فراتر از یک رودستر صرفا زیبا باشد و این در حالی است که این خودرو به خودی خود نیز می تواند یکی از زیباترین ساخته های تاریخ ب ام و لقب بگیرد.
شروع Z4
جانشین Z3 رودستری با سقف پارچه ای بود که نه تنها چهره ای به مراتب جذاب تر داشت، بلکه از نظر توان عملکردی نیز سرتر از خودرویی بود که جایگزینش می شد. اما برخلاف Z3 نسل اول Z4 رودستر تنها با سقف پارچه ای جمع شونده عرضه شد و خبری از آپشن سقف فلزی جمع شونده نبود. این کاستی در نسل دوم (E89، 2016-2009) برطرف شد و به جای تفکیک در اتاق های کوپه و رودستر، Z4 در هیبت یک رودستر با سقف فلزی جمع شونده عرضه شد.
Z4 نسل ۲ نیز همچون Z4 قبل از خود و Z3 برای پاسخگویی به سلایق مختلف با پیشرانه های متعددی عرضه شد و اگرچه به زیبایی ۵۰۷ نیست و خوی وحشی Z8 و نوآوری Z1 (البته به نسبت خودروهای هم دوره) را ندارد، اما ترکیبی از یک کوپه راحت و رودستر مهیج است و خیلی راحت می شود کیفیت سواری آن را بسته به حس و حال لحظه ای راننده تغییر داد. حال، ب ام و آماده است تا نسلی کامل تر و بهینه تر را جایگزین آن کند؛ نسل سوم Z4 که مراحل پایانی تست های پیش تولید را پشت سر می گذارد و پیش نمایش نزدیک به واقعیت آن را ماه گذشته در Concept Z4 دیدیم.
کانسپت Z4 برداشتی مدرن از چهره Z8 در طراحی نسل آتی Z4 به نمایش می گذارد؛ نسلی که بر پایه پلت فرم و ساختاری مشترک با نسل آتی تویوتا سوپرا مهندسی شده است. هر دو این خودروها اسپورت، با پیشرانه ۶ سیلندر خطی و شاسی دیفرانسیل عقب توسعه یافته توسط ب ام و عرضه خواهند شد و برخلاف سوپرا ۲۰۱۸، نسل سوم Z4 با پیشرانه کم حجم تر یعنی ۲.۰ لیتری توربو نیز قابل سفارش خواهد بود.
هفته نامه خودرو امروز
- 15
- 1