بیشک تأثیر شبکههای اجتماعی بر مردم جایجای جهان غیر قابل انکار است. در این مطلب به بررسی اثرات شگرف سیاسی و اجتماعی فیسبوک بر سه کشور جنوب شرق آسیا میپردازیم.
مارک زاکربرگ، مؤسس فیسبوک، چندی پیش به پکن سفر کرده بود؛ ولی حالا وقت آن رسیده است تا توجه خود را به کشورهایی معطوف کند که در آنها فیسبوک از اهمیت فراوانی برخوردار است.
مدیرعامل فیسبوک سالها وقت خود را جهت جلب توجه مقامات چین صرف کرده تا بزرگترین شبکهی اجتماعی جهان در بزرگترین بازار اینترنت جهان جایی برای خود پیدا کند. درحالیکه زاکربرگ به تقلای بیفایدهی خود پشت دیوار چین ادامه میدهد، فیسبوک در دیگر کشورهای آسیایی بهسرعت پیشرفت کرده؛ پیشرفتی که با نتایجی بغرنج و در برخی موارد پیچیده همراه بوده است.
امروزه، بیشترین کاربران فیسبوک را ساکنان آسیا تشکیل میدهند. این مسئله قدرت سیاسی این شبکهی اجتماعی را در پهناورترین قارهی جهان بهطور چشمگیری افزایش داده و این شبکه بهطور ناخواسته نحوهی دسترسی صدها میلیون آسیایی به رسانهها را الگویی خاص بخشیده است. این قدرت در بخشهایی از آسیا که عدهی زیادی از مردم اخیرا به اینترنت دسترسی پیدا کردهاند بهمراتب بیشتر است؛ چرا که مردم این نواحی از فیسبوک بهعنوان دروازهای به دنیای وب استفاده میکنند. دیدگاههای رایج در میان مقامات فیسبوک به دورانی بر میگردد که قلمرو اصلی این شبکهی اجتماعی به ایالات متحده محدود بود؛ اما بهکارگیری این دیدگاهها در جوامعی با حکومتهای سرکوبگر، دموکراسیهای شکننده و شکافهای قومی، نتایجی خطرناک به همراه دارند.
پس از ماهها اعتراضات عمومی در ایالات متحده، فیسبوک پذیرفته است تا اتهامات مربوط به نقش این شبکهی اجتماعی در شکلگیری نتایج انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ را جدی بگیرد. پیش از این، در جلسهای که برای وضعیت مالی فیسبوک برگزار شد، زاکربرگ گفته بود از این مسئله که روسها از فیسبوک برای ایجاد بیاعتمادی میان مردم استفاده کردهاند، ناراحت است و در مورد پیدا کردن راههای مقابله با این مسئله کاملا جدی است. هرچند این یک قدم مثبت بهشمار میرود؛ اما لازم است اثرات قابل توجه فیسبوک در دیگر بخشهای جهان نیز مورد بررسی قرار گیرد.
فیسبوک ناخواسته در کامبوج و میانمار به یک قدرت عظیم و ویرانگر تبدیل شده است. دولتهای خودکامه شواهد عمومی لازم برای زندانی کردن آزادیخواهان و خبرنگاران مخالف را از فیسبوک جمعآوری میکنند. در کنار این مسئله، فیسبوک امکان پخش محتوای نژادپرستانه و عوامفریبانه و انتقادهای دروغین را فراهم میکند؛ مطالبی که نظر کاربران زیادی را جلب میکنند.
به گفتهی اسکات ملکومسون، نویسندهی کتابی با عنوان «اینترنت تکهتکه شده: چگونه مسائل ژئوپولیتیکی و تجاری شبکهی جهانی وب را تکهتکه کردهاند» و مدیر واحد پروژههای ویژه در گروه Strategic Insight در تگزاس، در روزهای آغازین و ایدهآلگرایانهی اینترنت، «این پلتفرم بیشتر شبیه یک کارگاه کاغذسازی بود و نه یک روزنامه». اما امروزه اینترنت آن ابزار آرمانی نیست که موجب ایجاد برابری بود و به اکثریتهای صاحب حق قدرت میبخشید. حقیقت این است که تأثیر انقلاب دیجیتال در نقاط مختلف جهان پیچیده و متغیر است.
در بسیاری از بخشهای جهان امروز، زندگی، آزادی، حق آزادی بیان و بهعبارتی اساسیترین حقوق سیاسی افراد در خطر است. فیسبوک نمیتواند مسئولیت اخلاقی خود در درک تعامل فضای مجازی، قانون و سیاست را کتمان کند و این شبکهی اجتماعی باید بپذیرد که در این زمینه مسئول است.
در ادامه، به بررسی نقش فیسبوک در تحولات سیاسی و اجتماعی سه کشور در آسیای شرقی پرداختهایم.
میانمار
امروزه در میانمار فیسبوک همان اینترنت است! وقتی در حاشیه خیابانهای یانگون (بزرگترین شهر میانمار) یک گوشی هوشمند خریداری میکنید؛ اگر کاربری تازهکار باشید فروشنده همانجا برایتان یک اکانت فیسبوک فعال میکند. خیلی از مردم میانمار تا زمانی که به فیسبوک دسترسی دارند سراغ ایمیل نمیروند و برخی از مردم میانمار نیز چندین اکانت فیسبوک دارند.
تمام این تغییرات در این کشورها در مدتی بسیار کوتاه رخ دادهاند. گروهی که تا سال ۲۰۱۱ کنترل میانمار را در دست داشت، قیمت سیمکارت را بهطور مصنوعی بالا نگهداشته بود تا سیمکارتها را از دسترس مردم عادی دور نگهدارد و بتواند جریان اطلاعات را کنترل کند. در سال ۲۰۱۴ تنها یک درصد از جمعیت ۵۲ میلیونی این کشور به اینترنت دسترسی داشتند.
در سال ۲۰۱۴ سرشماری سؤالبرانگیزی در میانمار برگزار شد که در آن نامی از اقلیت «روهینگیا» برده نشده بود و از «بنگالیها» بهعنوان تنها گروه قومی نام برده میشد. بهگفتهی نویسندهی مطلب، در سال ۲۰۱۴ یکی از سیاستمداران مدافع نتایج سرشماری، بهجای استفاده از اینترنت، یک دیویدی حاوی اطلاعات را در اختیار نویسنده قرار داده بود. اما امروزه ۴۶ میلیون نفر یا بهعبارتی ۸۹ درصد از جمعیت میانمار به اینترنت دسترسی دارند. دسترسی مردم به اینترنت بیشتر از طریق گوشیهای همراه و بهخصوص شبکهی اجتماعی فیسبوک صورت میگیرد. با وجود این تغییرات، امروزه تعداد دکههای فروش دیویدی غیر قانونی در این کشور بسیار کاهش یافته است.
هجوم مردم بهسوی اینترنت موجب شکلگیری رؤیاهای کارآفرینی و برخی استارتاپهای نوپا شده است. اما اینترنت بلندگویی در اختیار دیدگاههای قدرتمند سیاسی قرارداده است که پیش از این در حاشیه مانده بودند.
راهبی موسوم به آشین ویراثو که با عنوان «بنلادنِ برمه» شناخته میشود و خواستار اخراج اقلیت روهینگیا از کشور است، به شیرا فرنکل، گزارشگر BuzzFeed گفته بود که جنبش ضد اسلامی وی به لطف فیسبوک به موفقیت رسیده بود. این راهب گفته بود که اگر اینترنت به میانمار وارد نشده بود، مردم زیادی با عقاید و پیامهای وی آشنا نمیشدند. اینترنت و فیسبوک در نشر پیامهای وی، همچون تقاضا برای تحریم کسب و کار مسلمانان، نقش مهمی بازی کردهاند. اوایل سال جاری این راهب از سخنرانیهای عمومی منع شد؛ اما همچنان به مدیریت چند صفحهی تندرو در فیسبوک ادامه میدهد.
بحران انسانی در ایالت راخین در میانمار به حدی رسیده است که در ماه سپتامبر، یکی از مقامات ارشد حقوق بشر سازمان ملل از آن بهعنوان مثالی نام برد که باید در کتابهای درسی از آن یاد شود. طی این بحران، ارتش میانمار قتلهای غیرقانونی، تجاوز و جنایتهای مختلفی علیه اقلیت روهینگیا به انجام رساند. بیش از ۶۰۰ هزار پناهجو مجبور به عبور از مرز بنگلادش شدند تا بدون پشتیبانی هیچ دولتی، در اردوگاههای گلآلود برای زنده ماندن تلاش کنند.
ریشهی دشمنی قومی در میانمار بسیار عمیق است؛ اما حجم عظیمی از اخبار دروغین، از جمله تصاویر دستکاری شده از مردم روهینگیا در حال سوزاندن خانههای خودشان و حمله به بوداییان بنگلادشی، موجب افزایش پشتیبانی عمومی یا پذیرش خشونتهای ارتش شده است. شایعات دروغین حتی در صفحات مقامات رسمی در فیسبوک نیز به چشم میخورند.
فیل رابرتسون، معاون واحد آسیایی سازمان دیدبان حقوق بشر، میگوید:
فیسبوک به یک صاحبخانهی غایب در آسیا تبدیل شده است. وقتی بوداییان تندرو تحریکات خود علیه مسلمانان [در میانمار] را شروع میکنند، تلاش برای پیدا کردن نمایندهی محلی فیسبوک کاری بیهوده است؛ چرا که چنین کسی وجود ندارد. در چنین شرایطی اعتراض بیهوده خواهد بود و باید امیدوار باشید قبل از اینکه همهچیز دیر شود کمکی برسد و این موارد با فرض این مسئله است که به یکی از زبانهای کارکنان فیسبوک صحبت کنید.
یکی از سخنگویان فیسبوک تأیید کرده است که این شبکهی اجتماعی در میانمار و کامبوج دفتری ندارد؛ هرچند مشاوران این شبکه در این دو کشور حضور دارند و فیسبوک دارای یک دفتر محلی در تایلند است. در بیانیهای که از طریق ایمیل به دست نشریهی Foreign Policy رسیده، نمایندهی فیسبوک اعلام کرده است:
ما قوانین واضحی در مورد آنچه میتوان و نمیتوان در فیسبوک به اشتراک گذاشت داریم. [ما] فناوری در اختیار داریم که کمک میکند از رفتارهای سوءاستفادهگرایانه جلوگیری کند و با متخصصان امنیتی و جامعهی مدنی همکاری میکنیم تا به مردم دربارهی خدماتمان آموزش دهیم.
نمایندهی فیسبوک میگوید یکی از تیمهای تولیدات و راستیآزمایی فیسبوک از جنوبشرق آسیا بازدید خواهد کرد تا چالشهای منطقهای را ارزیابی کنید. در درون فیسبوک نیز تلاشهایی برای شناسایی و تعریف «سخنان نفرتانگیز» در کشورهای مختلف شروع شده است.
در میانمار، کلمات kala و kalar بهعنوان پیشوندی برای چیزهایی استفاده میشود که ریشهی آنها به جنوب هند بازمیگردد؛ برای مثال نوع خاصی از لوبیا موسوم به kala bean. اما همین کلمه بهعنوان یک کلمهی توهینآمیز نژادی نیز استفاده میشود. ریچارد آلن که یکی از معاونان فیسبوک در حوزهی سیاستعمومی است، در مقالهای با موضوع چنین کلمات فریبدهنده و وابسته به شرایط گفته است:
این کلمه میتواند بهعنوان یک واژهی توهینآمیز توسط ملیگرایان بودایی علیه مسلمانان استفاده شود. ما به نحوهی استفاده از این کلمه توجه کردیم و سیاستی در پیش گرفتیم تا در زمان توهین به افراد، این کلمه را بهعنوان سخنان تنفرآمیز قلمداد و حذف کنیم؛ اما نه در موارد بیخطر.
اما پیروی از این مسئله آسان نیست و بهواسطهی مشکلات مرتبط با درک محتوای سخنان گفتهشده، تشخیص کاربردهای نامناسب کلمهی فوقالذکر مشکل است. هرچند با بررسیهای بیشتر مشکل تشخیص این کلمه حل شده است؛ اما این مسئله بهطور کل یک چالش درازمدت است.
مطالعات فیسبوک در مورد گسترش سخنان تنفرآمیز در میانمار و دیگر کشورها یک نشانهی مثبت است. اما اینکار خسارات واردشده را برطرف نخواهد کرد و برای ۶۰۰ هزار پناهجوی بیسرپناه نیز خانهای فراهم نخواهد کرد. تفاوت فناوری اطلاعات با دیگر صنایع بینالمللی نظیر صنعت خودرو و داروسازی در این مسئله است که در حوزهی فناوری اطلاعات، تنها پس از عرضهی محصول میتوان از مشکلات وجودی آن آگاه شد. یعنی زمانی که برای اقدام دیر شده است.
تایلند
یکی از فعالان دانشجویی تایلند به نام جاتوپا بونپاتاراکسا که در سال ۲۰۱۴ در چندین تظاهرات صلحآمیز برای دموکراسی حضور داشت، اکنون به خاطر مطالبی که در فیسبوک ارسال کرده در زندان بهسر میبرد.
دسامبر سال گذشته بخش تایلندی شبکهی بیبیسی مستندی دربارهی خانوادهی سلطنتی تایلند منتشر کرد که حاوی اطلاعاتی نهچندان خوشایند دربارهی ولیعهد وقت تایلند، واجیر الونگکورن بود که امروزه با عنوان پادشاه رامای دهم شناخته میشود. جاتوپای بیست و پنج ساله که یکی از اعضای جنبش دموکراسی نوین در تایلند است، لینک این مستند بههمراه نقلقولهایی از آن را در فیسبوک منتشر کرد. یک روز بعد وی توسط مأموران لباسشخصی پلیس به خاطر تخطی از قوانین مرتبط با توهین به خانوادهی سلطنتی دستگیر شد.
قوانین قدیمی مرتبط با توهین به خانوادهی سلطنتی بهطور گزینشی توسط گروهی که از سال ۲۰۱۴ کنترل تایلند را بهدست گرفتهاند، جهت سرکوب مخالفان مورد استفاده قرار میگیرند تا به این سرکوبها ظاهری قانونی ببخشند. هزاران نفر دیگر نیز مستند بیبیسی را بهاشتراک گذاشته بودند و اغلب آنان دستگیر نشدند؛ اما از دستگیری جاتوپا به این منظور استفاده شد تا پیامی محکم به دیگران ارسال شود.
جاتوپا یک روز پس از دستگیری با وثیقهی دوازده هزار دلاری از زندان آزاد شد. جاتوپا پس از آزادی این پیام را در فیسبوک منتشر کرد:
اقتصاد [تایلند] ضعیف است، بههمین دلیل آنها وثیقهی من را قبول کردند.
دادگاه دستوری صادر کرد تا جاتوپا به خاطر پیام فوق دوباره راهی زندان شود و شش تقاضای بعدی وی برای آزادی بهقید وثیقه مورد موافقت قرار نگرفت. در ماه آگوست سال ۲۰۱۷ وی به خاطر انتشار مستند بیبیسی و نقلقولهایی از آن به پنج سال حبس محکوم شد؛ اما پس از آنکه او جرم خود را پذیرفت، مدت محکومیت وی به دو سال و نیم کاهش یافت.
در تایلند، با انتشار برخی نظرات خاص در اینترنت، بهسرعت راهی زندان میشوید
سرنوشتی که جاتوپا به آن دچار شد چندان منحصر بهفرد نیست. پیش از کودتای سال ۲۰۱۴، شش نفر دیگر نیز به دلیل تخطی از قوانین مرتبط با توهین به خانوادهی سلطنتی در زندان بودند. گروهی که کنترل تایلند را به دست گرفت، بهشدت این محکومیت را افزایش داد تا صدای منتقدان را خفه کند. بهگزارش سازمان iLaw که به تحقیق در مورد مسائل قانونی میپردازد، بین ماه می ۲۰۱۴ تا مارس ۲۰۱۷، نود نفر در تایلند دستگیر شدهاند که از این تعداد ۴۵ نفر محکوم شدهاند. اما جالبتر اینکه در اغلب موارد اخیر شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک و توئیتر نیز دخیل بودهاند. این شبکهها این امکان را فراهم کردهاند تا نظراتی که بدون تأمل بیان میشوند به جرائم قانونی تبدیل شوند. در موارد اخیر تنها ۱۷ درصد از افراد دستگیرشده پیش از جلسهی دادرسی به قید وثیقه آزاد شدهاند. موارد زیادی از دادرسیها نیز در دادگاههای نظامی برگزار شدهاند.
اما چرا فیسبوک اینچنین برای گروه حاکم بر تایلند مفید است؟ اول از همه، سیاست فیسبوک مبنی بر تأکید بر استفاده از نام حقیقی افراد، یافتن مخالفان را آسان میکند. حتی در مواردی که افراد نام حقیقیشان را پنهان میکنند، ارتباطات در شبکههای اجتماعی، شناسایی آنها را آسان میکند. دسترسی نهچندان آسان به تنظیمات حریم شخصی در فیسبوک، به این معنی است که برخی افراد مطالبی منتشر میکنند و اشتباها بر این باور هستند که این مطالب بهطور خصوصی و در میان گروهی کوچک از دوستان منتشر شدهاند؛ اما در حقیقت چنین نیست. آنون چاوالاوان از سازمان iLaw، میگوید:
در تایلند، با انتشار برخی نظرات خاص در اینترنت، بهسرعت راهی زندان میشوید.
کامبوج
اما تمام اخباری که برایتان داریم خبرهای بد نیستند! در پنجسال گذشته، فیسبوک به افزایش فعالیت خبرنگاری و سیاسی در کامبوج کمک شایانی کرده است. اما درست در زمانی که تحمل آزادی بیان در این کشور رو به کاهش بود، اعمال تغییری آزمایشی در تایملاین فیسبوک برای افراد عادی که در این شبکهی اجتماعی اقدام به پخش اخبار میکردهاند مشکلاتی رقم زده است.
نویسنده در ژانویهی ۲۰۱۴ در اتاقی کوچک در طبقهی سوم یک ساختمان اداری رنگ و رو رفته در پنومپن (پایتخت کامبوج)، با راهبی موسوم به بوت بونتن دیدار کرده است. وی مؤسس شبکهای است که «شبکهی راهبان مستقل برای عدالت اجتماعی» نامیده میشود. وی روی بالشی قلابدوزی شده روی زمین نشسته بود و دورش پر بود از وسائل الکترونیکی، یک لپتاپ، تبلت و گوشی هوشمند.
بونتن اخیرا تشکیل گروهی را شروع کرده است که «راهبان گزارشگر» نامیده میشوند و هدف آنها استفاده از دوربین گوشیهای هوشمند برای مستندسازی تظاهرات صلحطلبانه در پایتخت کامبوج است. این تظاهرات شامل تظاهرات کارگران برای افزایش حداقل دستمزدها و تظاهرات افرادی است که بهواسطهی پروژههای توسعه، خانههایشان را از دست دادهاند و خواستار غرامت کافی یا مسکن جایگزین مناسب هستند (بسیاری از این افراد اکنون در زاغهها زندگی میکنند).
در زمان مصاحبه، بونتن به نویسندهی مطلب پیش رو میگوید:
من تلاش میکنم راهبان را تشویق کنم تا بیشتر به سیاست توجه کنند. نمیتوانیم منتظر باشیم تا احزاب سیاسیمان تغییر کنند؛ باید خودمان این کار را انجام دهیم.
بونتن تا آن زمان موفق شده بود قریب به پنجهزار راهب را با خود همراه کند. اهداف این گروه در سوم ژانویهی ۲۰۱۴ به نقطهای مهم رسید. در این روز پلیس کامبوج روی کارکنان صنایع تولید لباس که در پایتخت این کشور دست به اعتصاب زده بودند آتش گشود و جان هفت نفر را گرفت. تصاویر و ویدئوهایی که توسط راهبان و دیگر شاهدان از این واقعه تهیه شده بود، بهسرعت در شبکههای اجتماعی، بهخصوص فیسبوک و لاین پخش شد. این واقعه موجب وارد آمدن فشار به سیاستمداران کامبوجی شد و توجه رسانههای خبری داخلی و خارجی را جلب کرد. این مسئله همچنین موجب وارد آمدن فشار بر برندهای بینالمللی نظیر نایکی، آدیداس، پوما و GAP شد که از بزرگترین مشتریان کارخانههای تولیدی در کامبوج بهشمار میرفتند. حداقل حقوق کارگران در نهایت افزایش یافت؛ اما همسران و خانوادههای کارگران جانباخته هیچگاه به خاطر از دست رفتن جان عزیزانشان غرامت قابل توجهی دریافت نکردند.
نویسندهی این مطلب شش بار دیگر بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ به کامبوج سفر کرده است تا از سیر تکامل جنبشهای عدالت اجتماعی این کشور که مجموعا «بهار کامبوج» نامیده میشود گزارش تهیه کند. از دید او، اینترنت عنصری اساسی در جنبش افزایش حداقل دستمزدها و جنبش مرتبط با حقوق اراضی بهشمار میآید و در این میان فیسبوک اساسیترین نقش را ایفا میکند. فعالان سیاسی برای کسب اطلاعات به گزارشهای خبری نشریهی Cambodia Daily و رادیو آزاد آسیا که در فیسبوک منتشر میشدند وابسته بودند تا اخبار مرتبط با گروههای حقوق بشری همچون LICADHO و پیامهای هماهنگکنندگان راهپیماییها و روزنامهنگاران را دریافت کنند.
تحقیق انجامشده توسط بنیاد آسیا در سال ۲۰۱۶ نشان میدهد که بیشتر کامبوجیها برای دریافت اخبار، بهجای تلویزیون به اینترنت و فیسبوک روی میآورند. سباستین استرانجیو، نویسندهی کتاب «کامبوجِ هونسِن»، میگوید:
فیسبوک به بزرگترین منبع اخبار در کشور (کامبوج) تبدیل شده و برای دولت تبدیل به دردسر شده؛ چرا که سلطهی اطلاعاتی دولت را دور زده است.
اکنون کامبوج دوران تیرهتری را سپری میکند، چرا که پیش از این، دولت حاکم رهبر اصلیترین حزب مخالف را دستگیر و کارکنان مؤسسهی دموکراتیک ملی را که توسط وزارت امور خارجهی آمریکا پشتیبانی میشد از کشور اخراج کرده است. دولت همچنین روزنامهی مستقل «کامبوج دیلی» را به خاطر پرداخت نکردن مالیات تعطیل کرده است. هرچند فیسبوک سمت و سوی سیاسی حاکم بر کامبوج را تغییر نداد؛ اما ناخواسته آخرین کانالهای باقیمانده برای مخالفت با دولت را بیش از پیش محدود کرد.
وقتی در ماه اکتبر کامبوج بهعنوان یکی از شش کشور آزمایشی برای تایملاین جدید فیسبوک که در آن اخبار از پستهای شخصی جدا شده بودند برگزیده شد، هیچکس در سیلیکون ولی به نخستوزیر قدرتمند این کشور و سرکوب سیاسی که در آن دیار جریان داشت فکر نمیکرد. طبق آنچه آدام موسری، مسئول بخشی فید خبری فیسبوک در وبلاگ خود منتشر کرده است:
[هدف از این تغییر در تایملاین] درک این مسئله بود که آیا مردم ترجیح میدهند مکانهای جداگانه برای محتوای شخصی و عمومی داشته باشند یا خیر.
به گزارش بیبیسی، یکی از اثرات ناخواستهی این تغییر کاهش قابل توجه تعداد افرادی بود که مطالب منتشرشده را میدیدند. یک وبلاگنویس کامبوجی به بیبیسی گفته است:
چرا این [تغییر] اکنون رخ داد؟ زمانی بدتر از این وجود نداشت.
این وبلاگنویس در ادامه توضیح میدهد که پس از این تغییر، دفعات مشاهدهی ویدئوهای او ۸۰ درصد کاهش یافته است، وی میگوید:
ناگهان متوجه شدم که آنها قدرت بسیار زیادی دارند. [فیسبوک] اگر بخواهد میتواند بههمین سادگی شما را خورد کند.
چون کامبوج یک بازار کوچک ۱۶ میلیونی است، آزمایش یک ویژگی جدید در این کشور از دیدگاه مهندسی یک انتخاب کاملا منطقی به نظر میرسد. اما وقتی محصول شما نه کفشهای ورزشی یا توستر، بلکه مهمترین شاهراه خبری و اطلاعاتی مردم یک کشور است، باید ملاحظات دیگری را نیز رعایت کرد.
روزنامهی «کامبوج دیلی» اکنون در تلاش است تا دوباره به صحنه بازگردد و این بار نیز به فیسبوک وابسته است. این نشریه با شعار «حیات دوم: حیات اینترنتی» انتشار مقالاتی به زبان خمر و برخی مطالب صوتی را در صفحهی فیسبوک خود شروع کرده است. باید منتظر باشیم تا ببینیم این تلاشها چقدر موفق خواهند بود و چقدر دوام میآورند؛ اما باید امیدوار باشیم تا سرنوشت این تلاشها بهواسطهی تصمیمات ناگهانی جهت تغییر الگوریتمها که در دفتر فیسبوک در ایالات متحده گرفته میشود بهخطر نیافتد. یکی از کارکنان سابق این نشریه که از طریق فیسبوک با نویسندهی این مطلب در تماس است، میگوید ایدهی انتشار مطالب بهصورت آنلاین را دوست دارد؛ اما اینکار یک ریسک بزرگ است و ناشر این نشریه نیز ممکن است به خاطر این کار دستگیر شود.
حرف آخر
سه موردی که در این مقاله به آنها اشاره شد بسیار متفاوت هستند. اما همهی آنها نشان میدهند که فیسبوک نیاز دارد محلیسازی بیشتری انجام دهد و به سیاستهایش تنوع ببخشد. آنها باید تصمیم بگیرند که تلاششان برای تبلیغ چه نوع ارزشها و فرهنگهایی است.
از منظر تئوریک، فیسبوک که چهارمین شرکت اینترنتی ارزشمند ایالات متحده است و بیش از ۵۰۰ میلیارد دلار ارزش دارد از این مسئله آگاه است. یکی از سخنگویان فیسبوک در پیامی به نشریهی «سیاست خارجی» میگوید:
هیچ راه حلی وجود ندارد که برای همه مناسب باشد و همهجا به درد بخورد. ما متعهد هستیم که برای توسعهی برنامههای آموزشی، سیاستها و محصولات متناسب با نیازهای مردم در بخشهای مختلف جهان از نزدیک با سازمانهای محلی همکاری کنیم.
اما بهعقیدهی فیل رابرتسون از سازمان دیدبان حقوق بشر، شبکهی اجتماعی فیسبوک تاکنون نتوانسته است به این ایدهآل دست پیدا کند؛ وی میگوید:
آنها برای پیشرفت در این بازی باید ظرفیت خود را افزایش دهند. آنها باید با تمام اعضای جامعهی مدنی، کسبوکارها و دولتها صحبت کنند تا اطمینان حاصل کنند که با شرایط سیاسی و اجتماعی آشنایی دارند و آماده هستند تا به شکلی جدی و حقگرایانه واکنش نشان دهند.
رابرتسون میافزاید:
مردم در رابطه با زندگی شخصی و اجتماعیشان به این پلتفرم اعتماد میکنند. پس تصمیمات گرفتهشده باید از پشتیبانی مشتریان برخوردار باشد و ارتباط (میان فیسبوک و کاربران) لازم است بازتابدهندهی یک دیالوگ دوطرفه باشد.
برای مدتها، سیلیکون ولی از بیطرفی اطلاعاتی دم میزد و -بهاشتباه- ادعا میکرد که موتورهای جستجو و شبکههای اجتماعی ابزارهایی بیطرف هستند. اما وقتی الگوریتمها تعیین میکنند که آیا تمام مردم یک کشور اخبار واقعی را میبینند یا تبلیغات سیاسی نفرتبار، این ادعای بیطرفی رنگ میبازد. تا سال ۲۰۱۴ فیسبوک از شعار «سریع حرکت کن و همهچیز را در هم بشکن» استفاده میکرد؛ این شعار نشانگر سرعت و تهاجم، یعنی دو مؤلفهی اساسی برنامهریزان و سرمایهگذاران در صنعت فناوری اطلاعات در ایالات متحده است. اما وقتی آنچه در هم شکسته میشود «مردم» هستند، این شعار جذابیت خود را از دست میدهد.
- 12
- 5