
اگر ساکن تهران باشید میدانید که تعطیلات در تهران بهخصوص تعطیلات نوروز بهترین زمان استفاده از خیابانها، موزهها و مکانهای دیدنی است. حالا تصور کنید عصر یک روز بهاری تلفنتان زنگ میخورد. دوستتان آن طرف خط پیشنهاد پیادهروی به شما میدهد و شما هم آن را قبول میکنید. آماده میشوید و به محل قرار میروید. دوست دارید مسیر پیادهرویتان زیبا و دیدنی باشد. شاید هم تصمیم داشته باشید در طول مسیر برای اینکه کمی استراحت کرده باشید، چای بنوشید یا غذایی بخورید یا اینکه برنامهتان را فرهنگی کنید و در مسیر پیادهرویتان سینما یا تئاتر بروید یا گالریگردی کنید. اگر برنامه دقیقی نداشته باشید، نمیتوانید تمام موارد دلخواهتان را در مسیر پیادهروی داشته باشید، به همین دلیل در خیابانها سرگردان خواهید شد. اما اگر برنامه یا راهنمایی داشته باشید میتوانید به تمام یا بیشتر مواردی که دوست دارید در مسیر پیادهرویتان داشته باشید برسید. «پیاده» اپلیکیشنی است که میتواند راهنمای خوبی برای پیادهروی شما در تهران باشد. این اپلیکیشن با دادن مسیرهای پیادهروی در محلههای مختلف قصد دارد رابطه بهتری بین شهر و شهروندان ایجاد کند.
برای اینکه بدانیم پیاده چیست و ایده آن از کجا آمده سراغ مدیرعامل این اپلیکیشن رفتیم. لنا وفایی ٣٠سال دارد و ایده پیاده را طراحی کرده، همچنین مدیرعامل این اپلیکیشن است. او قید ادامه تحصیل در نیویورک را زده و به ایران بازگشته تا روی پروژه پیاده کار کند، اما در این راه شکستها، پیروزیها و تجربیاتی کسب کرده که از زبان خودش خواندنیتر است.
چند سالتان است و تحصیلات و شغلتان چیست؟
من لنا وفایی متولد ١٣٦٧ هستم و ٣٠سال دارم. دیپلمم را در رشته ریاضیفیزیک در ایران گرفتم، لیسانس را در رشته مهندسی ژئوتکنیک در کانادا و فوقلیسانسم را هم در رشته معماری و شهرسازی در نیویورک گذراندم. البته فوقلیسانس را حدود ٣سال پیش نصفه و نیمه رها کردم، چون پروژه «پیاده» را شروع کرده بودم و این کار برایم جذابتر از تمام کردن درسم بود، درحال حاضر هم مدیرعامل پیاده هستم.
دلیل دیدار ما، اپلیکیشنی است که شما ساختید. من از این اپلیکیشن استفاده کردم و میدانم که کار با آن چگونه است. اما میخواهم از زبان خودتان برای مخاطبان گفته شود که این اپلیکیشن چیست و ایده آن چگونه به ذهنتان رسید؟
ایده پیاده یک جورهایی از ٤سال پیش به ذهن من و یکی از دوستانم رسید، البته آن زمان قرار نبود که پیاده اپلیکیشن باشد. ما دلمان میخواست از طریق یک کتاب عکاسی لحظات روزمره زندگی تهرانی را نشان دهیم و دوست داشتیم از ذهنیت سنتیتر که نسبت به تهران وجود داشت یا کتابهای عکاسی که فقط جنبه توریستی داشت، دور شویم. دوست داشتیم زندگی واقعی را نشان دهیم و روی نکات مثبتی که در شهر رخ میدهد، متمرکز شویم. از این جهت من عکاسیکردن در مرکز شهر را شروع کردم، اما پروژه کتاب عکاسی منتفی شد، چون احتمال میدادیم کتاب عکاسی فروش نرود، به همین دلیل به پیشنهاد یک طراح گرافیک، کتاب را به یک وبسایت تبدیل کردیم؛ از آنجایی که من خودم قبلتر به واسطه اینکه در خارج از ایران زندگی کردم و آدم کنجکاوی بودم و عاشق شهر، به بهانه دانشجوی میهمان به شهرهای مختلفی سفر کرده بودم و در زمانهای کوتاهی در شهرهای مختلف زندگی میکردم و از خیلی از اپلیکیشنها و وبسایتهایی که اطلاعات شهری را در اختیار مردم میگذاشتند، استفاده میکردم. وقتی ما تصمیم گرفتیم این ایده را وبسایت کنیم، من پیشنهاد دادم چرا اطلاعات روی آن نگذاریم. این وبسایت به اسم «این، تو، تهران» شروع به فعالیت کرد. البته هیچوقت راهاندازی نشد، چون آخر تابستان بود و من باید برای شروع دوره فوقلیسانسم به خارج از ایران برمیگشتم. تابستان سال بعد وقتی به ایران بازگشتم، تصمیم گرفتم این کار را به صورت اپلیکیشن درآورم. دیگر با دوست قدیمیام همکاری نداشتم و با فرد دیگری شروع به کار کردم. همان زمان اسم «پیاده» را برای آن انتخاب کردیم. من و دوستم سابقه آیتی نداشتیم، برای همین کار سختی بود و نخستین اپلیکیشن ما خیلی خوب از کار درنیامد.
همزمان با آن ما صفحه اینستاگرام را راه انداخته بودیم، به همین دلیل من هر روز در شهر راه میرفتم و میگشتم و جاذبههای شهر تهران را با دید مثبتی همراه با تصاویر خوب به مردم معرفی میکردم، برای همین مخاطبان جمع شدند و این کار طرفدار پیدا کرد. همین روند ادامه پیدا کرد. از آنجایی که در فضای مجازی واکنشهای خوبی دریافت کرده بودیم، تصمیم گرفتیم بر همین اساس جلو برویم و بار دیگر اپلیکیشن پیاده را احیا کنیم. سری بعد با تجربه بهتری موضوع را دنبال کردیم و چون مورد استقبال قرار گرفته بود، توانستیم تأمین بودجه کنیم و این تأمین بودجه را به سمت اینکه یک تیم فنی بسازیم و فعالیت را در دفتر شروع کنیم، بردیم و اپلیکیشن دوم را براساس نیاز جامعه طراحی کردیم و به تولید رساندیم.
پس در ابتدای راه خودتان به همراه یکی از دوستانتان ایده پیاده به ذهنتان رسید؟
بله. البته دوست من شهرزاد همان ابتدای کار از پیاده بیرون رفت. دو تا از دوستان دیگرم به صورت شریک به ما ملحق شدند، اما آنها هم پس از مدتی از ما جدا شدند. مدتی خودم تنها بودم و تمام بچههایی که الان هستند تکتک وارد تیم پیاده شدند.
در دفتر شما چندین کارمند مشغول کار هستند. مسلما برای ادامه کار اپلیکیشن و کارمندان باید سرمایهای هم وجود داشته باشد. این سرمایه از کجا تامین میشود؟ شخصی بوده یا اسم نهاد و ارگانی پشت آن است؟
سرمایه پیاده شخصی است. درواقع خانوادگی تامین میشود.
برای دانلود اپلیکیشن باید پول پرداخت کرد یا خیر؟
اپلیکیشن رایگان است و ما درآمدی از طریق فروش آن نداریم.
پس درآمد شما از کجا تامین میشود؟
ما در سهسال گذشته و حتی تا یکسال دیگر یا شاید تا هر زمان که لازم باشد روی شناخت جامعه تمرکز میکنیم تا از نیازهای شهریشان باخبر شویم، بهطور مثال اینکه در اوقات فراغت چه کارهایی را انجام میدهند و سعی میکنیم اپلیکیشن را بهتر کنیم تا شهروندان بتوانند رابطه عمیقتری با شهر برقرار کنند. در کنار آن بعد از اینکه به موفقیت خوبی در این بخش رسیدیم، بخش کسبوکار را شروع میکنیم و نقاط مورد توجه شهری همچون موزهها، اماکن فرهنگی و هنری، کسبوکارها، فضاهای شهری و... این امکان داده میشود که از طریق اپلیکیشن با مردم ارتباط برقرار کنند. به این صورت برای ما درآمدزایی ایجاد میشود. ما در این بخش تخفیفها و رویدادها و تبلیغاتی از این دست را در اختیار مردم میگذاریم.
پیوند شهروندان با جاذبه های گردشگری
اپلیکیشن تک زبانه است؟
بله.
به اینکه زبان دیگری به این اپلیکیشن اضافه شود فکر کردید؟ چون مطمئنا اگر زبان انگلیسی به این اپلیکیشن اضافه شود، میتواند به گردشگران خارجی کمک بسیار زیادی کند و منبع خوبی باشد.
بله. این موضوع خیلی به ما پیشنهاد میشود. طبیعتا نیاز آن هم خیلی احساس میشود، ولی ما اول تصمیم گرفتیم بین دو زبان یکی را انتخاب و روی آن تمرکز کنیم. برای من شخصا اینکه نیاز شهروندان برطرف شود، خیلی مهم بود. در ادامه دوست نداشتیم نیاز شهروندان خودمان که درنهایت باعث ایجاد رابطه آنها با شهر میشد را نادیده بگیریم و سریعا سراغ گردشگران برویم که امکان دارد درآمد خیلی بیشتری هم داشته باشند، چون این دو مورد، دو کسبوکار متفاوت هستند و رویکردهای مختلفی را میطلبند. ما تمرکز را با شهروند شروع کردیم و امیدواریم بتوانیم به واسطه فعالیتهایمان و بودجههایی که در سالهای آینده تامین میکنیم، بخش توریست را هم راه بیندازیم، اما درحال حاضر برنامه صددرصدی برای آن نداریم.
مجموعه پیاده بیشتر به دنبال اهداف گردشگری است یا اینکه صرفا قصد دارد اطلاعات عمومی شهروندان را نسبت به شهرشان بالا ببرد؟
بیشتر مورد دوم مطرح است. بالا بردن سطح آگاهی مردم نسبت به اطرافشان در راستای اینکه گردشگری بومی شهری هم اتفاق بیفتد. اولویت ما همیشه شهروندانی هستند که در شهرها زندگی میکنند. گردشگرها مرحله بعدی کار هستند. بهطور مثال اینکه یک شهروند شیرازی به تهران بیاید و از پیاده استفاده کند برای ما خیلی جذاب است، اما اهمیت کار ما در این است که دوست داریم تا جایی که میتوانیم خود شهروند تهرانی را با شهرش آشنا کنیم. اما نمیتوان منکر این موضوع شد که این اپلیکیشن یک اپلیکیشن گردشگری هم است؛ زیرا دایم درحال توصیههای شهری است. چشماندازی که ما داریم این است که بتوانیم شهروندان را توانمند کنیم که دلشان بخواهد و این امکان را داشته باشند که به صورت مستمر و سیستماتیک در ساخت شهر سهیم باشند. این موضوع در شهرسازی نوین هم مورد توجه قرار گرفته است. در این مرحلهای که ما طی میکنیم مهم این است که بین شهر و شهروند رابطه ایجاد شود.
پیاده از چه زمانی بین مردم رواج پیدا کرد؟
در این سهسال فازهای متفاوتی داشته است. یادم است وقتی ما به ١٠هزار فالوور در اینستاگرام رسیده بودیم من احساس کردم افراد دیگری شروع به شناختن صفحه کردند. بعد از اپلیکیشن اول دنبالکنندگان دیگری اضافه شدند و این روند به مرور ادامه پیدا کرد. عید امسال بود که کمپین «پیادهگردی» را داشتیم که طی آن ٣٠هزار شهروند در تعطیلات نوروزی با استفاده از اپلیکیشن «پیاده»، تهرانگردی کردند. این خود فراتر از آمارهای معمولی بود که تا پیش از این از گردشگری در تهران به دست آمده. بعد از آن احساس میکنم پیاده بیشتر دیده شد گرچه پیاده از اوایل سال گذشته تا قبل از کمپین پیادهگردی هم رشد قابل توجهی داشته و در سال ٩٦ خیلی بیشتر شناخته شده است.
درحال حاضر چند کاربر از این اپلیکیشن استفاده میکنند؟
از ٧ ماهی که اپلیکیشن را راه انداختیم تابهحال ٥٠هزار کاربر روی اپلیکیشن داریم. حدود ١٠درصد این افراد روزانه از اپلیکیشن استفاده میکنند که برای اپلیکیشنها رتبه خوبی است. اما اجتماع پیادهگردها ١٢٠هزار نفر هستند. اجتماعها در مورد یک اپلیکیشن خیلی اهمیت دارد زیرا ممکن است شما کاربر اپ ما نباشید اما با پیاده به واسطه جایی ارتباط داشته باشید و آن را دنبال کنید.
این اپلیکیشن فقط برای تهران است؟
بله.
قصد دارید پیاده را در شهرهای دیگر هم به راه بیندازید؟ در صورتی که شهرهای دیگر ما مانند اصفهان و شیراز مطمئنا مکانهای دیدنی بیشتری دارند و این اپلیکیشن در آن مناطق میتواند بهتر به مردم کمک کند.
صد درصد. ما امیدواریم تا سال ٩٨ این اتفاق افتاده باشد. ما از حالا داریم تعدادی از شهرها را هدفگذاری و تحقیقات را شروع میکنیم. چون از شهرهای متفاوت خیلی درخواست داریم. ولی دلیل اینکه بخواهیم پیاده را به شهرهای دیگر توسعه بدهیم این است که نیاز شهروندان را احساس کنیم و مطمئن شویم در آن نقاط لازم است برای شناخت شهر، واسطهای بین شهر و شهروند وجود داشته باشد. البته تهران در مقایسه با شهرهای دیگر پتانسیل بیشتری دارد. ممکن است شهرهای دیگر از نظر جاذبههای توریستی غنیتر باشند، اما به خاطر جمعیت کمتر آنها، به فضاها و نقاط مورد توجه شهری کمتر پرداخته میشود.
شما در این اپلیکیشن راویانی برای معرفی مکانهای دیدنی دارید که آنها را با صفت پیادهچی معرفی میکنید. این افراد تحصیلات و تخصصشان در چه زمینهای است؟
پیادهچیهای ما به زبان روزنامهنگاری، گزارشگران ما هستند. وقتی که اینستاگرام را راه انداختم متوجه شدم که نمیتوانم به تنهایی همه اطلاعات و محتواها را تولید کنم و آن را در اختیار مردم بگذارم؛ به همین دلیل نیاز به یک سری متخصص شهری دارم البته این متخصصها صرفا شهرساز نیستند. درواقع افرادی هستند که خیلی در شهر فعالند و کنجکاوی میکنند؛ تا جای جدیدی باز میشود به آنجا میروند و خیلی بهروز هستند. در شبکههای اجتماعی چند نفر را پیدا کردم و با آنها ارتباط برقرار کردم و براساس مدل همکاری که با هم تعریف کردیم، تولید محتوا را شروع کردیم. موضوع «پیادهچی» به مرور زمان خیلی مورد توجه قرار گرفت و بعد از مدتی تصمیم گرفتیم تخصصیاش کنیم. به این معنی که بهطور مثال پیادهچی متخصص کافه و یا پیادهچی متخصص سینما داشته باشیم. برای فردی که میخواهد پیادهچی شود اصلا لازم نیست که درس همان حرفه را خوانده باشد بلکه مهمتر این است که تشنه یادگیری و علاقهمند به حوزه خودش باشد. من به شخصه نیاز آکادمیک جدی برای این موضوع نمیبینم چون احساس میکنم بسیاری از دانشهایی که به صورت تجربی به دست میآوریم خیلی ارزشمندتر از دانشی است که به صورت آکادمیک طی شده است. آدمهای کنجکاو در این زمینهها خودشان را به ما معرفی میکنند. به این صورت که روی وبسایت میآیند و با ارسال درخواست همکاری، ما طی چندین مصاحبه که با آنها داریم، براساس معیارهای پیاده که بیشتر شخصیتی هستند، پیادهچیها را فیلتر و وارد یک دوره آموزشی میکنیم. در این دوره به آنها یاد میدهیم چطور در حوزه خودشان تولید محتوا کنند. درحال حاضر هم ٧٥ پیادهچی داریم.
کاربران هم میتوانند در تأمین دیتابیس برای اپلیکیشن مشارکت داشته باشند؟
در چند ماه آینده آپدیتی به اپلیکیشن اضافه میشود که از آن طریق کاربران هم میتوانند کمک کنند. ولی یک کاربر عادی با یک پیادهچی تفاوت دارد. کاربر عادی به واسطه فعالیتهایی که میکند میتواند به پیادهچی برسد اما در مرحله اول نه.
این اپلیکیشن نمونه داخلی یا خارجی هم دارد؟ چون قبلا اپلیکیشنی به نام پیکآرت بود که رویدادهای فرهنگی و هنری را به مردم معرفی میکرد.
در ایران و حتی در سطح بینالمللی عینا مشابه اپلیکیشن پیاده وجود ندارد. وقتی میگویم عینا منظورم این است که کسی که سیستم روزنامهنگاری شهری را با سیستمهای جستوجوی پیشرفته میخواهد تلفیق کند و آن را در یک اپلیکیشن در اختیار شهروندان بگذارد، وجود ندارد. هرکدام از این موارد به صورت جداگانه در اپلیکیشنها دیده شده است. بهطور مثال سیستم لیستینگ در ایران زیاد است. مانند کی کجاست و... اینگونه اپلیکیشنها سیستم لیستینگ پیشرفته دارند مانند یک کتاب اول پیشرفته هستند. اما میتوان گفت پیاده نمونه مشابهی ندارد.
اسمی که برای این اپلیکیشن انتخاب شده اسم جذابی است. از طرفی هم مسیرهایی که برای رسیدن به مکانها نشان میدهد، مسیرهای پیادهروی است. این ایده که مردم برای رسیدن به مکانهای دیدنی پیاده در شهر راه بروند از کجا به ذهن شما رسید؟ چون در تهران هم پیادهروی تقریبا از یاد رفته است.
برای کتابی که قرار بود درست کنم باید عکاسی میکردم و برای تهیه عکس باید پیادهروی میکردم. این پیادهروی دیدگاه من را نسبت به شهر تغییر داد. ناخودآگاه خیلی از تهران بیشتر خوشم آمد. اسم پیاده از آنجا بود که به وجود آمد. چون تهران با پای پیاده دوستداشتنیتر و زیباتر است. برای ما خیلی مهم است که فرهنگ پیادهروی را بیشتر به مردم یادآوری کنیم اما با این هدف که بخواهیم روی پیادهروی متمرکز شویم اسم پیاده را انتخاب نکردیم. چون واقعگرایانه به موضوع نگاه میکنیم و نمیشود همه جای تهران را پیاده رفت و امکانش نیست. اما امیدواریم که به واسطه همین اتفاقهای پیادهگردی بتوانیم تجربه پیاده راه رفتن را دوستداشتنیتر کنیم. ولی ما هیچوقت به صورت شعارگونه نمیگوییم که پیاده راه بروید.
شما در پیاده رویدادهای فرهنگی اعم از تئاتر و گالریها و همینطور رستورانهای مختلف را هم معرفی میکنید. انتخاب شما بر چه اساسی است؟ این مکانها و رویدادها اسپانسر شما میشوند؟
تا الان هیچ هزینهای دریافت نشده است. ولی در آینده این کار را خواهیم کرد. اما انتخاب این مکانها و رویدادها هم براساس سلایق جامعه و شهروندان خواهد بود و همیشه این موضوع را در نظر خواهیم گرفت که آیا این معرفی به نفع شهروندان است یا خیر. در پیاده همیشه مخاطب محور اصلی تصمیمگیری ما است.
پس احتمالا افرادی باید قبل از این قضیه بروند و این تجربه را امتحان کنند و بعد با شهروندان به اشتراک بگذارند.
بله. پیادهچیها.
در آینده چه برنامههایی برای پیاده دارید؟
کاربران میتوانند امکان بیشتری برای ثبت مکان داشته باشند. مطالبی در مورد مکانها بنویسند و امکان برنامهریزی به آنها بدهیم. وقتی که بخش کسب و کار را اضافه کردیم کاری کنیم که شهروندان بتوانند با مکانهای پیشنهاد شده رابطه عمیقی پیدا کنند و با آن در ارتباط باشند. این موارد را میتوانیم در بازه یک ساله داشته باشیم.
اول تصمیم گرفتیم بین دو زبان یکی را انتخاب و روی آن تمرکز کنیم در ادامه دوست نداشتیم نیاز شهروندان خودمان که درنهایت باعث ایجاد رابطه آنها با شهر میشد را نادیده بگیریم و سریعا سراغ گردشگران برویم.
عید امسال بود که کمپین «پیادهگردی» را داشتیم که طی آن ٣٠هزار شهروند در تعطیلات نوروزی با استفاده از اپلیکیشن «پیاده»، تهرانگردی کردند.
پیاده اپلیکیشنی برای بالا بردن سطح آگاهی شهروندان است.
اجتماع پیادهگردها ١٢٠هزار نفر هستند. اجتماعها در مورد یک اپلیکیشن خیلی اهمیت دارد زیرا ممکن است شما کاربر اپ ما نباشید اما با پیاده به واسطه جایی ارتباط داشته باشید و آن را دنبال کنید.
دلیل اینکه بخواهیم پیاده را به شهرهای دیگر توسعه بدهیم این است که نیاز شهروندان را احساس کنیم و مطمئن شویم در آن نقاط لازم است برای شناخت شهر، واسطهای بین شهر و شهروند وجود داشته باشد.
آیدا پیغامی
- 13
- 4