طی سالهای اخیر، نگرانی بسیاری برای ملیشدن اینترنت کشور به وجود آمده، از نگرانی افراد برای تعاملات روزانه تا مراودات جدیتر اقتصادی و ترس از محدودیت ارتباط با خارج از کشور. حتی وزیر ارتباطات طی روزهای گذشته درباره نگرانی مردم از ملیشدن اینترنت بیان کرده بود: در حال برنامهریزی تبدیل ایران به قطب توزیع اینترنت منطقه هستیم، اما با وجود وعدههای بیشمار مسئولان و محققنشدن اغلب آنها نگرانی مردم همچنان پابرجاست و حتی امیر ناظمی، سیاستگذار حوزه فناوری و معاون سابق وزارت ارتباطات و فناوری، به این نکته اشاره میکند که: اساسا کسی که به چنین تصور و تفکری رسیده که میشود با اینترنت داخلی کشور را اداره کرد یا توسعه داد، آنقدر تصویرش دور از واقعیت است که بدون کوچکترین آگاهی این فکر را بیان کرده، بنابراین به نظرم دراینباره اساسا صحبتکردن با منطق دیگر کاربرد نخواهد داشت، در رابطه با چنین طرز تفکری بهتر است آدم دیگر سکوت بکند.
امیر ناظمی، سیاستگذار حوزه فناوری و معاون سابق وزارت ارتباطات و فناوری، درباره کاهش قدرت اینترنت که توسط حکومت در حال برنامهریزی است، میگوید: وقتی از مفهوم اقتصاد دیجیتال صحبت میکنیم، در واقع داریم از سه بخش مختلف صحبت میکنیم، بخش اول برمیگردد به مشاغل فناوری اطلاعات و ارتباطات مثل کسانی که در حوزه مخابراتی و اپراتوری و نرمافزاری کار میکنند و مستقیم همیشه تحت تأثیر سیاستهای حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات قرار میگیرند، اما اینها تنها گروهی نیستند که کسبوکارشان وابسته به اینترنت است، همچنین گروه دوم؛ کسبوکارهایی هستند که عملا مدل کسبوکار آنها بر پایه فناوری اطلاعات استوار است، هرچند ممکن است نوع کاری که انجام میدهند الزاما از نوع فناوری اطلاعات نباشد، مثل شرکتهای اسنپ و تپسی، در نظر بگیرید مدل کسبوکارشان براساس فناوری اطلاعات است، ولی در آن بخش عمده درآمد شرکت ناشی از کار رانندگی است که این شغل پیش از فناوری اطلاعات هم وجود داشته است، گروه دوم که تحت تأثیر قرار میگیرد الزاما یک شرکت نرمافزاری خاص نیست، همچنین دسته سوم تعریف گستردهتری از اقتصاد دیجیتال را برایش در نظر داریم، به شرکتهایی که از فناوری اطلاعات مثلا در تولید محصول استفاده میکنند، مثلا یک شرکت خودروسازی که بخشی از ارزشافزوده خود مثل مسیریاب یا پارک اتوماتیکش براساس هوش مصنوعی و فناوری اطلاعات است، یا در هنگام فرایند تولید از فناوری تولید استفاده میکند، همچنین در نظر بگیرید زنی روستایی که محصولاتش را از این طریق میفروشد، میوههای باغش را خشک میکند یا بخشی از خانه را به بومگردها اجاره میدهد، صنایع دستی و چرمدوزی میکند، همه اینها برای فروش پیداکردن، از فناوری مشتری جذب میکند که در ایران برآوردی از این نداریم که چند درصد از این طریق فعالیت میکنند اما در کشورهای توسعهیافته، مثل کشور چین حدود ۳۰ درصد از این جنس هستند که دیر یا زود ما هم اینچنین خواهیم شد. این معاون سابق ادامه میدهد: بنابراین هر ضربهای که به این فضای دیجیتال میزنیم، شاید الان متوجه تغییراتش نشویم، ولی تأثیر خود را خواهد گذاشت و هزینه فرصتی که ایجاد میکنیم غیر قابل سنجش است، وقتی اینترنت و زیرساخت آن را در کشور محدود میکنیم قائل به این شدیم که بخش عمده اشتغالی که امروز از آن صحبت میکنیم بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر قرار میگیرد، در یکی از این سه صورتی است که گفتم مشاغل وابسته به اینترنت است، یعنی یا مستقیما این شرکتهای هسته حوزه آیتی هستند یا شرکتهایی که مدل کسبوکارشان وابسته به آن است یا شرکتها و فعالیتهایی که بخشی از زنجیره ارزش آن وابسته به فناوری اطلاعات است، اینطور نیست که ابزار صرفا رسانهای و تفریحی باشد، این دیدگاه متعلق به ۲۰ یا ۳۰ سال پیش خواهد بود، اینترنت امروز بخش عمدهای از کسبوکار است و ما در حقیقت با کاهش محدودیت آن و همچنین کاهش کاربران و درکل هرگونه اختلالی که در اینترنت ایجاد میکنیم حداقل در زندگی ۳۰ درصد از بخشهای مختلف کشور اختلال ایجاد میکنیم. ناظمی میگوید: موضوع دوم که وجود دارد، اینکه اساسا اگر بخواهیم روزی را تصور کنیم که اینترنت وجود نداشته باشد و اینترنت داخلی باشد، میتوانم بگویم آن روز دیگر هیچچیزی مهم نیست، حتی اساسا کسی که به چنین تصور و تفکری رسیده که میشود با اینترنت داخلی کشور را اداره کرد یا توسعه داد، آنقدر تصویرش دور از واقعیت است که بدون کوچکترین آگاهی این فکر را بیان کرده، بنابراین به نظرم دراینباره اساسا صحبتکردن با منطق دیگر کاربرد نخواهد داشت، در رابطه با چنین طرز تفکری بهتر است آدم دیگر سکوت کند، چون نمیتوانم ایرانی را تصور کنم که برایش این اتفاق افتاده باشد چون آنجا دیگر شاید حتی مفهوم ایران هم عوض شود.
- 18
- 2