به گزارش دنیای اقتصاد، مشکلات اقتصادی کشور این روزها به استارتآپها هم تسری یافته است. استارتآپها از چند سال قبل با حضور در فضای کسب وکار ایران رونق و فضای تازهای را به عرصه اقتصاد تزریق کرده بودند اما شرایط چند ماه اخیر روی زیست بوم استارتآپی و کسب وکار استارتهای بزرگ و کوچک نیز تاثیر گذاشته است. بی سبب نیست که طی هفتههای اخیر شاهد کنار رفتن برخی استارتآپها و تعطیل شدن آنها، تعدیل نیرو در برخی دیگر و بهطور کلی کاهش سرعت رشد در آنها هستیم.
اگرچه در این میان شاهدیم برخی از استارتآپهای شناخته شده با تغییر مدل کسب و کارشان سعی دارند از این بحران اقتصادی گذر کنند، با این حال، خیلی از آنها به خاطر چالشهایی مانند تامین سرمایه با شرایط سختی روبهرو شدهاند. البته تامین منابع مالی تنها یکی از چالشهای پیشروی استارتآپهای کشور بوده است اما در روزهایی که بازارهای موازی از رونق خوبی برخوردارند انتظار از سرمایهگذاری در فضای استارتآپی و بالقوه ریسکپذیر هم نمیرود. در این راستا ناصر غانمزاده، کارشناس حوزه استارتآپها به «دنیای اقتصاد» گفت: افزایش قیمت ارز، گذشته از اینکه هزینه بالایی برای تامین ابزارها، هاستینگ و ... برای استارتآپها به همراه داشته، موجب بالا رفتن هزینه استخدام نیروی انسانی شده است. البته با توجه به افزایش تورم، درخواست حقوق و دستمزد طبیعی بوده و چه بسا افزایش ۲۰ یا ۳۰درصدی دیگر قانعکننده نیست.
همه این عوامل دست به دست هم میدهد تا استارتآپها زودتر از آنچه که انتظار میرفت با کمبود سرمایه مواجه شده و به دنبال تامین منابع مالی بیشتری باشند. این در حالی است که فضای اکوسیستم استارتآپ کشور که پیش از این با چالش کمبود سرمایهگذار ریسکپذیر یا جسورانه روبهرو بود، دوباره در شرایط مالی بدتری، این وضعیت را تحمل کند. به هر حال، در همان شرایط قبل نیز فضای استارتآپی کشور حداقل ۴۰ صندوق سرمایهگذاری ریسکپذیر یا VC) Venture capital) فعال میخواست. اما در شرایط کنونی اقتصادی، در کل، چهار یا پنج VC فعال وجود دارد که آنها نیز با ظرفیت کامل کار نمیکنند. در نهایت اینکه، استارتآپها در شرایطی به سر میبرند که علاوه بر کاهش مقدار و ارزش سرمایه آنها، تعداد VCهای فعال که سرمایهای در اختیار دارند، نیز کمتر شده است.
شناخت ناکافی در اکوسیستم استارتآپی
از نظر احسان داوودی، بنیانگذار یک استارتآپ مسافرتی، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»، چالش اصلی در تامین سرمایه، فقدان روشهای مشخص و شفاف برای ارزشگذاری استارتآپها و نبود تفاهم و درک مشترک بین استارتآپها و شرکتهای سرمایهگذاری است. در حالی که در اکثر کشورها فرمولها و روشهای مشخصی وجود دارد که براساس آنها استارتآپها ارزشگذاری شده و پس از آن اقدام به جذب سرمایه میکنند. علاوه بر آن، تعداد شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر کم بوده و ممکن است تعداد این شرکتها به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد.البته در حال حاضر بیشتر این شرکتها فعالیت خاصی در زمینه سرمایهگذاری انجام نمیدهند.
همین موضوع باعث شده که تعادل عرضه و تقاضا به هم خورده و استارتآپها گزینههای بسیار کمی برای جذب سرمایه داشته باشند. وی در ادامه اشاره میکند: نداشتن درک صحیح از مفهوم سرمایهگذاری خطرپذیر توسط شرکتهای VC و انتظار بازگشت سرمایه سریعتر از موعد مشخص، آن هم در شرایط بازدهی بالای سایر بازارها، باعث شده آنها تمایلی برای تامین مالی استارتآپها نداشته باشند. پیش از تحریمها اکثر منابع مالی شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر خصوصی از خارج کشور تامین میشد که در شرایط جدید علاوه بر متوقف شدن ورود این پولها، با توجه به چشمانداز نامشخص اقتصادی پیش رو سرمایهگذاران ایرانی نیز عقب کشیدهاند.
حال و اوضاع صندوقهای VC کشور
چشم امید استارتآپها در شرایط فعلی اقتصاد کشور به صندوقهای VC است که بتوانند آنها را در این روزهای سخت همراهی کنند. این امیدها در حالی نقش بسته که به گفته رضا زرنوخی، مدیرعامل صندوق مالی توسعه تکنولوژی ایران، در گفتوگو با «دنیای اقتصاد»، تغییر فضای اقتصادی کشور در سال جاری باعث شده سرمایهگذاری خطرپذیر روندی کاهشی را نشان دهد. به هر حال، سرمایهگذارهای خطرپذیر وابسته به نهادهای مالی هستند که سرمایهگذاریهای دیگری هم انجام میدهند. پس الزامی نمیبینند، همه سرمایه خود را در این حوزه وارد کنند، بنابراین، منابع آنها جذب بازارهایی مانند ارز، طلا و بورس میشود. به هر حال بازدهی بالا و کوتاهمدت سایر بازارها بهویژه در شرایط نااطمینانی فعلی مانع از سرمایهگذاری ریسکپذیر از سوی آنها شده است.
زرنوخی اشاره میکند: بهطور غیررسمی حدود ۴۰ صندوق سرمایهگذاری ریسکپذیر وجود دارد که بخشی از اینها بورسی هستند و بخشی غیربورسی. الان پنج صندوق در بورس فعالند و ۱۰ صندوق دیگر مجوز تاسیس دریافت کردهاند، ولی هنوز وارد بورس نشدهاند. صندوقهای غیربورسی نیز منابع خود را در پروژههای فعلی صرف کردهاند و سرمایهها را به استارتآپ جدیدی تزریق نمیکنند. در واقع، فعالیت پرریسک مانند استارتآپها از اولویتهای شرکتهای سرمایهگذاری خارج شده است. این در حالی است که بعد از شرایط تشدید تحریم که با خروج آمریکا از برجام رقم خورد، دیگر سرمایهگذار خارجی نداشتیم.
از نظر مدیرعامل صندوق مالی توسعه تکنولوژی ایران، بخشی از این کمبود سرمایههای ریسکپذیر به کاهش قدرت خرید مردم برمیگردد که بهتبع آن تعداد کاربران سایتهای استارتآپی کم شده است. اکثر استارتآپها کالا و خدماتی ارائه میدهند که در کالای مصرفی خانوارها است، بنابراین زمانی که تقاضا برای آنها کاهش مییابد این شرکت با اقبال کمتری در جذب سرمایهگذار مواجه میشود. به هر حال، دیدگاه سرمایهگذارها نسبت به اکوسیستم استارتآپها وسیعتر و حساستر شده است و همین امر باعث شده با دقت بیشتری به دنبال انتخاب ایدههای ناب و نوین باشند. بنابراین مانند سالهای گذشته نیست که استارتآپها صرفا با حضور در شتابدهندهها، پارکهای علم و فناوری یا در رویدادها، بتوانند سرمایه جذب کنند.
به گفته رضا زرنوخی، در حالحاضر دو مدل استارتآپ وجود دارد. مدل نخست استارتآپهایی هستند که سالهای گذشته فعالیت خود را شروع و رشد کردند و در واقع، برای ادامه کار خود نیاز به تامین مالی دارند. معمولا این استارتآپها کاربر کافی دارند. این استارتآپها به مرور مشکلات خودشان را حل میکنند و سرمایهگذارهایی که با آنها شروع به سرمایهگذاری کردهاند معمولا روی اینها تمرکز دارند که مشکل ادامه کار پیدا نکنند. ولی تعداد زیادی استارتآپ وجود دارد که فاز اولیه را پشتسر گذاشته، از شتابدهنده یا پارک علم و فناوری خارج شدهاند، این استارتآپها برای نخستینبار میخواهند تامین مالی کنند. اینها بهشدت با کمبود منابع مواجه هستند.
به عبارت دیگر، استارتآپهای جدید که هنوز جان نگرفته و هنوز زیرساخت هزینهای را شروع نکردهاند بهشدت با کمبود سرمایه مواجهند. سرمایهگذارها ترجیح میدهند منابع خود را صرف استارتآپهایی کنند که مرحله اولیه را پشتسر گذاشتهاند. در واقع، انتخاب آنها از سمت استارتآپهای نوپا به استارتآپهای قدیمیتر تغییر کرده است.
به گفته وی، این وضعیت تا زمانی که سایر بازارهای سرمایهای به اشباع برسند ادامه خواهد داشت. با این حال، در این شرایط اقتصادی همه فعالیتها آسیب میبینند و در این میان استارتآپها که ساختار کسب و کاری جدیدی دارند، زودتر از بقیه آسیب میبینند. البته برخی از استارتآپها درصدد هستند با تغییر مدل کسب و کارشان به یک مدل کمهزینهتر، این تنگنای اقتصادی را پشتسر بگذارند. با این حال انتظار میرفت، دولت سیاستهای تشویقی برای سرمایهگذاری ریسکپذیر درنظر میگرفت، شاید چنین وضعیتی پیش نمیآمد و سرمایهها به این راحتی از این حوزه خارج نمیشدند. اما متاسفانه دولت و نهادهای زیرمجموعه آن در این حوزه توجهی نکردند.
این پایان راه نیست
به هر حال، استارتآپها همانند همه کسبوکارهای فعال در کشور، با چالشهای اقتصادی مواجهند و لاجرم مجبورند برای بقا و ادامه فعالیت دست به تصمیمات بزرگی بزنند. با این حال آنچه در این میان نباید از آن غافل شد این است که از استارتآپها انتظار میرود با توجه به ساختار جدید و انعطافپذیری که دارند، بتوانند این دوران سخت را بگذرانند. چه بسا که در ابعاد جهانی نیز شاهد بودیم زمانی که بحران داتکام در سال ۲۰۰۰ رخ داد، بسیاری از شرکتهای IT خوشنام مانند آمازون و گوگل با موفقیت آن بحران را پشتسر گذاشتند.
گذشته از آن، در این روزهای سخت اقتصاد کشور خودمان هم شاهدیم که تعدادی از شرکتهای استارتآپی شناخته شده توانستند در همین وضعیت به فعالیت خود ادامه دهند. به نظر میرسد، همان ساختار انعطافپذیر استارتآپی به آنها اجازه داد بتوانند با تغییر مدل کسب و کارشان عملکرد بهتری بهجا بگذارند. در واقع، انتظار میرود خود استارتآپها با ارائه مدل قابلانطباق با شرایط فعلی، بتوانند از این بحران به سلامت خارج شوند.
سیمین عزیزمحمدی
- 13
- 5