«استارتاپ همین تاکسی اینترنتی و اینهاست دیگر، یک چیزهایی شبیه این. شرکت دانش بنیان هم والا درست نمیدانم اما با علم سر و کار دارد. مرکز نوآوری هم از اسمش معلوم است دیگر، آنجا اختراع و اکتشاف میکنند لابد.»
این گفتههای آقایی حدوداً ۶۰ ساله است و شاید خیلی هم عجیب به نظر نرسد اگر اطلاعات درستی در اینباره نداشته باشد. گرچه این سؤالها را از چند نفر دیگر به صورت اتفاقی پرسیدم که در سنین مختلف بودند و همهشان تقریباً جوابهایی مشابه دادند، گرچه اطلاعات درباره استارتاپها بیشتر بود اما کم و بیش نوعی آگاهی کلی در این باره وجود داشت و نه بیشتر، البته اینکه شغل کسی در ارتباط با این مفاهیم باشد قضیه فرق میکند.
اخبار منتشر شده در این ارتباط هم همیشه با اینکه اطلاع از امری مفید و مؤثر در راه پیشرفت کشور میدهند اما برای خیلی از مردم همچنان ناآشنا و دور از ذهن هستند. نمونهاش خبری که همین ماه انتشار یافت؛ اینکه براساس گزارش شاخص نوآوری بلومبرگ در سال ۲۰۱۹ ایران با صعود دو پلهای در جمع نوآوران جهان قرار گرفته است. با شنیدن این خبر اولین پیامی که به مغز میرسد، خوشحالی است اما بعد ممکن است این سؤال ایجاد شود که خب، حالا چه فرقی میکند؟ در واقع این اتفاق چه اثری در زندگی مردم میگذارد؟
به زبان سادهتر ما میخواهیم تأثیر پیشرفتها را در زندگی روزمرهمان ببینیم؛ حداقل کمکی که میکند این است که امیدوارمان میکند به پیشرفت، آن هم در شرایطی که بسیاری گروهها در داخل و خارج بشدت در حال تزریق ناامیدی به مردم هستند.
بگذارید اول توضیح کوتاهی درباره این چند اصطلاح بدهیم. استارتاپ یا شرکت نوپا، کسبوکاری است که معمولاً بتازگی و در نتیجه کارآفرینی ایجاد شده است. از مشخصههای این شرکت یا کسب و کار این است که رشد سریعی دارد و در جهت تولید راه حلی نوآورانه و دوامپذیر برای رفع یک نیاز در بازار شکل گرفتهاست.
استارتاپها میتوانند در هر حوزهای ایجاد شوند اما معمولاً در زمینه تکنولوژی فعالیت میکنند. شتابدهندهها هم از یک تیم استارتاپ که ایدهای مورد تأیید آنها را دارد حمایت میکنند.
اما اگر درباره شرکتهای دانشبنیان بخواهید بدانید، باید بگوییم که مؤسسات خصوصی یا تعاونی هستند که به منظور افزایش علم و ثروت و توسعه اقتصادی بر پایه دانش تشکیل میشوند و فعالیتشان در راستای گسترش اختراع و نوآوری و در نهایت تجاریسازی نتایج تحقیق است.
مرکز نوآوری هم مرکزی است متشکل از یک یا چند تیم نوآور که با همکاری مراکز تحقیقاتی و شرکتهای متقاضی محصولات جدید در یک حوزه تخصصی در چارچوب برنامهای بلندمدت با هم همکاری میکنند.
با این تعاریف حالا میشود فکر کرد که چطور اثر پیشرفت ایران را در زمینههای علمی میشود در زندگی روزمره دید. آیا این اتفاق درحال حاضر به وقوع پیوسته یا باید گامهای بیشتری برداشته شود؟ علمی که قرار است به شکوفایی اقتصادی منجر شود، چطور سر سفره مردم میآید؟
پرویز کرمی، دبیر ستاد فرهنگسازی اقتصاد دانش بنیان و مشاور رئیس بنیادملی نخبگان در گفتوگو با «ایران» در این رابطه چنین توضیح میدهد: «خوشبختانه در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری و دولت دنبال اکوسیستمی بودیم که اقتصاد دانش بنیان در درون این اکوسیستم رشد و کمک کند که اقتصاد کشور از اقتصاد منبع پایه و نفتی به سمت اقتصاد دانش بنیان و مبتنی بر دانش و نوآوری پیش برود. در درون این اکوسیستم بازیگران مختلفی وجود دارند و این بازیگران وجودشان برای رسیدن به این اقتصاد دانش بنیان به ما کمک میکند و باعث تسریع کار میشود. ما قبلاً دانشگاهها را داشتیم و به صورت خیلی ضعیف هم پارکهای علم و فناوری را، اما حلقههای دیگر مفقود بود و وجود نداشت. این حلقهها شامل شرکتهای دانشبنیان، استارتاپها، صندوقهای جسورانه سرمایه گذاری، مراکز نوآوری یا شتاب دهندهها و نیروی انسانی خلاق وکارآمد و پر توان و پرتعداد و همچنین زیرساختهایی بود که کشور در زمینه آیتی و سایر مسائل تکنولوژی لازم دارد. اینها طی این دو دهه و خصوصاً ۵ سال اخیر در شرکتهای دانشبنیان شکل گرفت. ما الآن حدود ۴ هزار و ۵۰ شرکت دانش بنیان تأیید و ارزیابی شده در حوزههای مختلف داریم. معاونت علمی یکی از کارهایی که در این چند سال انجام داد، حمایت از استارتاپهای مختلف در حوزههای مختلف بود.»
کرمی ادامه میدهد: «نسل اول استارتاپها عمدتاً آی تی بیس و در حوزه خدماتی بود یعنی خدمات محور بود. خیلیهایش را الآن شما میبینید، از دلیوریهای مختلف گرفته تا اتوشویی آنلاین، اما معاونت علمی الآن به سمت استارتاپهای نسل دوم که عمدتاً استارتاپهای حوزه تکنولوژی هستند و همچنین شتاب دهندهها پیش رفته است؛ مثل استارتاپهای حوزه نانو، علوم شناختی، سلولهای بنیادی، طب بازساختی، آب و انرژیهای نو. در شتابدهندهها هم دیگر با شتابدهندههای نسل دوم کار داریم و با شتابدهنده عمومی که نسل اول بود کاری نداریم و هدف، شتاب دهندههای تخصصی مثل مشاوره، بازاریابی و بازارسازی و حمایتی از آن شرکت دانش بنیان یا استارتاپ است.»
شاخص نوآوری بلومبرگ در هفتمین سال رتبه بندی خود از اقتصادهای نوآور دنیا، ایران را با ۲ پله صعود نسبت به سال گذشته در رتبه ۴۷ اقتصادهای نوآور دنیا قرار داده است. این رتبه بندی با در نظر گرفتن مجموع ۵۲.۸۱ امتیاز انجام شده که ایران را در جایگاهی بالاتر از کشورهایی چون آرژانتین، هند، قطر، عربستان، مکزیک، قبرس و صربستان قرار داده است. ممکن است پیش خودمان فکر کنیم که شاید این هم یک نوع امیددهی واهی باشد و اصلاً چه اعتمادی هست به راست بودن این ادعا؟
«الان شاخصهای نوآوری از سوی پایگاههای علم سنجی جهانی رصد میشود، یعنی این طور نیست که بگوییم فقط گزارش مرکز آمار ایران یا معاونت علمی و دولت ایران است. این اطلاعات مربوط به پایگاههای جهانی است و ارزشمندترین داشتههای ما هم نیروی انسانی متخصص بیشمار است. ما بیش از ۴ میلیون دانشجوی در حال تحصیل در دانشگاهها داریم، همین قدر هم فارغالتحصیل هست. اینها وقتی میآیند در جامعه کار میخواهند. دولت که نمیتواند برای تمام اینها شغل دولتی فراهم کند. بهترین جایی که اینها میتوانند بروند و در آن مستقر شوند، شرکتهای دانش بنیان و استارتاپها در حوزههای مختلف هستند.» کرمی این را میگوید و ادامه میدهد: «اینها همه نمایشگر این است که کشور ما به سمت پیشرفت در این حوزه قدم برداشته و آن هم به صورت جهشی. کشور ما یک درصد جمعیت جهان را دارد و ۲درصد تولید علم جهان در اختیار ماست. این یک پتانسیل خوب است.»
بحث تحریمها البته شاید به نظر برسد ترمزی مقابل این پیشرفت بوده و حالا سؤال این است که آیا تحریمها میتواند ما را در این راه متوقف یا سرعتمان را کم کند؟
«تحریمهای ناجوانمردانه در کار ما خلل ایجاد نمیکند حتی بعضی جاها ممکن است ما را رهنمون کند به سمت داشتههای خودمان و توانایی خودمان و تولید ملی و نگاهی به درون داریم. این باعث میشود ما بیشتر بتوانیم به خودمان اتکا کنیم و به سمت زایش و افزایش نگاه ملی در تولید و اقتصاد پیش برویم.
به هرحال تحریم، ظالمانه و مغایر حقوق یک جامعه است اما کشوری استکباری دارد ظلم میکند و در هر صورت که دارد این کار را انجام میدهد اما همانطور که گفتم تحریم ترمز نیست و شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها هم در جهت بیاثر کردن و دور زدن تحریمهاست.»
در روزگاری که خیلیها میخواهند ناامیدمان کنند، کاش بیشتر روی آنچه داریم تمرکز کنیم، حداقل این است که همه چیز را سیاهِ سیاه نبینیم. فکر کنیم که خودمانیم و دانش خودمان.
مریم طالشی
- 12
- 3