به گزارش خبرورزشی، کریستیانو رونالدو، فوق ستاره پرتغالی یوونتوس که در عین ناباوری همین تابستان راهی تورین شد تا برای بانوی پیر بازی کند، روز گذشته گفتوگوی بسیار مفصلی با هفتهنامه «فرانس فوتبال» داشته که در آن تقریباً درباره همه چیز صحبت کرده؛ از روزهایش در مادرید، دلایل جدایی اش، تفاوت لیگها، توپ طلا و زندگی شخصیاش. در زیر فقط خلاصهای از این گفتوگوی مفصل را از نظر میگذرانید.
بعد از آن همه سال حضور در مادرید حالا دیدن شما در اینجا (تورین) عجیب است. انتقال از یک شهر به شهر دیگر چطور بود؟
درباره باشگاه که فکر میکنم انتخاب خوبی داشتم؛ همچنین فکر میکنم ترانسفر خوبی هم بود. در رئال سالهای خوبی را سپری کردم و کارهای فوق العادهای را انجام دادم که همیشه در خاطرم خواهد ماند. فکر کنم بعد از ۹ سال حضور در مادرید زمانش رسیده بود که باشگاهم را عوض کنم. راستش این انتقال در عین اینکه سخت بود ساده هم بود.
منظورتان چیست؟
انتقال از رئال به یوونتوس به نظر خیلی از مردم عجیب است؛ به نظر خودم هم همین طور. با این حال این انتقال یک معنا داشت و من خوشحالم.
عجیب بود، چون فکر میکردید قرار است به فوتبالتان در رئال پایان دهید؟
بله. بچههایم آنجا بزرگ شدند، دوستان زیادی داشتم، خانه و تجارتم هم آنجا بود. این را پنهان نمیکنم که ترک مادرید سخت بود ولی گهگاهی تغییر نیاز است. همانطور که میدانید من آدم اهل چالشی هستم. راحتطلبی را دوست ندارم.
چه چیزی باعث شد که به خودتان بگویید: باید از رئال بروم؟
من در رئال همه چیز به دست آوردم، هم افتخارات تیمی و هم انفرادی، همه چیز. چند وقتی بود به خودم میگفتم شاید بهتر باشد به تیم دیگری بروم. این حس از طریق باشگاه و به ویژه از طرف رئیس باشگاه به من منتقل میشد. حس میکردم دیگر مثل روزهای اول حضورم در رئال روی من حساب نمیکنند. ۴ یا ۵ سال اول حس میکردم کریستیانو رونالدو هستم ولی بعد از آن این حس را کمتر داشتم. نگاه رئیس باشگاه به من و تواناییهایم تغییر کرد. انگار برایش دیگر قابل جایگزین شدن بودم. این اتفاقات من را به فکر رفتن انداخت. بخشی از دلایل این اتفاقات بود ولی واقعیت این بود که رئیس دیگر تلاشی برای حفظ من نداشت. خب من هم تصمیم گرفتم زندگی را جای دیگری دنبال کنم و به پیشنهاداتی که به دستم میرسد فکر کنم. رفتهرفته ایده رفتنم از رئال شکل واقعی به خودش گرفت.
بهترین بازیکن دنیا باشگاهش را عوض میکند، چون حس میکند باشگاه دیگر زیاد او را نمیخواهد. اینطور اعتراف میکنید که چنین موضوعی عجیب است...
میدانم. به همین دلیل است که زیاد درباره اش صحبت کردیم؛ به همین خاطر است که از من انتقاد هم میشود ولی این جزئی از مسیر زندگیام است. فقط خودم هستم که واقعیت را میدانم. واقعیت این است که رئیس باشگاه من را میخواست ولی همزمان به من فهماند که رفتنم از این تیم، مشکلی ایجاد نمیکند.
حس میکردید دیگر خیلی دوستتان ندارند، درست است؟
نمیدانم کلمه دوست داشتن خیلی مناسب چنین رابطهای باشد یا نه؛ من از کلمه استقبال و مورد توجه بودن استفاده میکنم. دوست داشتن و عشق ورزیدن برای من بیشتر برای خانواده، بچهها، همسر و اینجور مسائل است. دوست داشتن درباره مسائل باشگاه جایی ندارد، چون رئیس باشگاه به من فقط به چشم یک ارتباط تجاری نگاه میکرد.
رفتن زیدان از رئال در تصمیمگیریتان برای آینده تأثیرگذار بود؟
میدانید که چقدر زیدان را به عنوان سرمربی و یک انسان دوست دارم ولی تصمیمم ارتباطی با رفتن او نداشت.
دم در ۳۳ سالگی آن هم وقتی همه جامهای ممکن را برده و کارنامه پرباری دارد، میتواند به چالش جدیدی نیاز داشته باشد؟
سن، فاکتور مهمی نیست. شاید برای بعضی باشگاهها باشد ولی برای من نه. واقعیت این است که میتوانستم همان جایگاه راحتی که داشتم را حفظ کنم و با بازی در یکی از بهترین باشگاههای دنیای به بردن جامها ادامه بدهم؛ اوکی، ولی مشخصاً این موضوع چیزی نبود که بخواهم یا به دنبالش باشم. اگر حس کنم من را نمیخواهند، قبول ندارند و حمایتم نمیکنند، ترجیح میدهم بروم، حالا در هر سنی که باشم یا هر دستمزدی که قرار باشد بگیرم. شما که میدانید، میگفتند من به خاطر پول رفتهام ولی اینطور نبود. الان به اندازه کافی پول دارم و این موضوع دغدغهام نیست. درست است که پولدار بودن برای داشتن یک زندگی خوب مورد نیاز و مهم است ولی برای من اینطوری نیست. پول چیزی نیست که اداره زندگیام را در دست بگیرد. اگر قرار بود ترانسفرم بر سر پول و اینجور مسائل باشد به چین میرفتم، جایی که میتوانستم ۵ برابر بیشتر از اینجا یا رئال دستمزد بگیرم. به خاطر پول به یووه نیامدهام. اینجا اندازه مادرید و یا شاید کمتر هم میگیرم. تفاوتش این است که یوونتوس واقعاً من را میخواست! این را به من گفتند! به من نشان دادند!
نقشی که در یووه دارید متفاوت با نقشی است که در رئال داشتید؟
باید یاد بگیریم که چطور از بازی کنار همتیمیهایمان زمان بازی لذت ببریم. اینجا من هنوز به طور کامل همتیمیهایم را نمیشناسم. در مادرید ارتباط ما در زمین به صورت خودکار برقرار بود؛ مثلاً با مارسلو یا با مودریج. در یووه میدانم که این ارتباط به زودی برقرار میشود. فعلاً در جو گروهی تیم قرار گرفتهام و این موضوع مهمی است.
نوع ارتباطی که با مکس آلگری، سرمربی باشگاه، دارید چطور است؟
خیلی خوب. آدم بسیار شایسته ودر عین حال شوخ طبعی است، چیزی که اصلاً حدسش را هم نمیزدم. همچنین بسیار حرفهای است. درست مثل مجموعه باشگاه. روی این موضوع حرفهایگری تأکید میکنم، چون خودم هم همینطور هستم و این محیط خیلی برایم مناسب است. حالا باید جام ببریم، چون من به همین خاطر به این تیم آمدهام.
در جریان برگزاری جام جهانی تحقیقاتی برگزار شد که نشان میداد از لحاظ فیزیکی، شما بدن یک بازیکن ۲۳ ساله را دارید...
(سؤال را قطع میکند) محققان کمی زیادهروی کردند (میخندد).
حالا خودتان حس میکنید مثل یک بازیکن ۲۳ ساله هستید؟
در سرم بله، چنین احساسی دارم. خب، این سر است که کل بدن را فرماندهی میکند! سن، در سر آدم است. چیزی که باعث میشود این روزها هنوز هم در اوج باشم این است که از هر حرکتم در بازی لذت ببرم، به همین سادگی. میدانم که ممکن است یک روز این حس تمام شود، ۴ سال دیگر، ۶ سال دیگر... باید دید. روحیه میتواند عامل تعیینکنندهای باشد. فعلاً که انگیزه دارم و از لحظه حال لذت میبرم.
با توجه به عملکرد شما، سال به سال، گاهی احساس میشود شما تمامنشدنی هستید...
(شروع به آواز خواندن میکند) واسه همیشه جوان، میخوام واسه همیشه جوان بمونم... اینطوری حس میشود ولی اینطوری نیستم! خیلی ساده بگویم فقط یک ورزشکار متفاوت هستم. یک روز همه اینها تمام میشود. من هم میخواهم پیش فرزندانم باشم، میخواهم باشم و ببینم که کریستیانو جونیور، پسرم، میتواند کریستیانو جدید باشد (میخندد). زمانش خواهد رسید ولی برای رسیدن به آینده نمیخواهم عجله کنم.
به نظرتان اگر توپ طلای ششم را بگیرید، این توپ جای شما را فراتر از تاریخ فوتبال میگذارد؟
این را بارها گفتهام که بردن توپ طلای ششم دغدغهام نیست. حالا همچنین سؤالی را نمیپرسم. خودم میدانم یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال هستم. البته این را بگویم که انگیزه بردن توپ طلای ششم را دارم! دروغ است اگر چیزی به غیر از این بگویم. به همین خاطر است که دارم تلاش میکنم. توپ طلا بله، فکر میکنم امسال هم شایسته بردنش هستم. سخت برای رسیدن به آن تلاش میکنم. اگر هم توپ طلا را نبرم، شب راحت میخوابم، چون میدانم چه کسی هستم. خب باز هم بگویم که آرزوی بردن توپ طلا برای ششمین بار را دارم که اگر اینطور شود از لیونل مسی سبقت میگیرم؛ فقط مشکل این است که من روی آرا تأثیری ندارم و باید حواسم به عملکردم باشد.
به نظر شما جدیترین رقیب برای بردن توپ طلا کیست؟
همان همیشگیها، هرچند که نمیدانم اینبار مسی بین سه نفر نهایی باشد یا نه. خب، صلاح، مودریچ، گریزمن، واران، امباپه، به ویژه این فرانسویها، چون آنها قهرمان دنیا شدهاند. ولی من منتظرم ببینم آیا این بازیکنان همانطور که من و مسی ۱۰ سال در اوج بودیم میتوانند ۱۰ سال در اوج باشند یا نه.
خودتان فکر نمیکنید این موضوع بیانگر به پایان رسیدن یک عصر و دوره باشد؟
(صدایش را بالا میبرد) خیلیها میخواهند پایان یک عصر باشد ولی اینطور نیست. من هستم، همیشه هم هستم؛ شایستگی اش را هم دارم. عملکردم درباره من حرف میزند. من را از دور خارج نکنید!
وقتی وارد زمین میشوید به توپ طلا فکر میکنید؟
هرگز. هیچ وقت به خودم نمیگویم اگر توپ طلا میخواهم باید گل بزنم. وقتی شما لیگ قهرمانان را میبرید و در فینال گل میزنید به خودتان میگویید شانس زیادی برای بردن توپ طلا دارید ولی این موضوع هم به صورت طبیعی پیش میآید.
- 17
- 6