اگر «ژوزه مورینیو» و «آنتونیو کونته» با کلمه هایی مثل دلقک و آقای کوچک جنجال می آفرینند و مفهوم دشمنی در فوتبال را یک سطح بالاتر می برند، اگر «پپ گواردیولا» با حرف زدن از فلسفه هایش در کنفرانس های مطبوعاتی خبرنگارها را میخکوب می کند و اگر «یورگن کلوپ» هزار و یک جمله طنزآمیز برای خاص کردن هر مصاحبه در ذهن دارد، در ایران مربی ها چند جمله ثابت دارند که آن را از یک کنفرانس مطبوعاتی به کنفرانسی دیگر منتقل می کنند. کنفرانس های قبل و بعد از مسابقه در لیگ برتر ایران، به شدت خسته کننده هستند و به همین خاطر است که داغ ترین و تندترین جمله ها نیز به جای سالن های کنفرانس از میکسدزون ها خارج می شوند.
سرمربیان ایرانی همواره باور دارند که فوتبال، روی بدش را به آن ها نشان داده است. خود آن ها اما هرگز نتوانسته اند روی خلاقشان را به خبرنگارها نشان دهند. آن ها عموما علاقه چندانی به مصاحبه های قبل و بعد از بازی ندارند و شاید اگر سازمان لیگ وادارشان نکند، در بسیاری از کنفرانس ها از دستیارشان استفاده می کنند. در لیگ های معتبر دنیا اما قراردادهای تجاری خاصی برای مصاحبه با اسپانسرها بسته شده است و مربی ها در صورت حضور پیدا نکردن در سالن کنفرانس، با جرایم سنگینی رو به رو می شوند. اگر همین حالا همه کنفرانس های مطبوعاتی بعد از بازی ها از برنامه ثابت لیگ حذف شود، هیچ لطمه ای به فوتبال ایران وارد نخواهدشد؛ چرا که در این جلسه ها به جز تکرار چند جمله آشنا، اتفاق دیگری رخ نمی دهد.
علی دایی؛ داور سرمان را برید
مربیان ایرانی اساسا دو دست هستند؛ آن هایی که نتیجه می گیرند و آن هایی که داور را مقصر نتیجه نگرفتن تیمشان می دانند. اعتراض به داوری، رفتاری است که مربیان وطنی در هیچ شرایطی حاضر به ترک آن نیستند. جمله «داور سر تیم ما را برید» سال ها قبل مورد استفاده قرار گرفت و بعد از آن نیز استمرار پیدا کرد. اگر این جمله حقیقت داشت، آمار قتل های رقم خورده به دست داروها در سال های گذشته از آمار چنگیزخان مغول و تکفیری های داعش نیز پیشی می گرفت!
از قدیم گفته اند که اشتباه داوری جزئی از فوتبال است و بعضی وقت ها در لیگ برتر، فوتبال جزئی از اشتباه های داوری می شود اما همین مربی هایی که جمله دارو و بریدن سر را مطرح می کنند اگر به کمک یک سوت اشتباه بازی را ببرند، در کنفرانس ژست منطقی می گیرند و تاکید می کنند که هرگز درباره داوری صحبت نکرده اند و نخواهندکرد. در مورد عملکرد قاضی مسابقه، یک عبارت معروف دیگر وجود دارد که توسط عالی دایی اختراع شده است: «داور آن طرفی غش کرده بود!»
لوکا بوناچیچ؛ تیم واقعی ما را از هفته پنجم به بعد ببینید!
این جمله، پای ثابت همه کنفرانس های خبری در هفته های ابتدایی لیگ برتر است. حداقل نیمی از مربیانی که تیم شان فصل را خوب شروع نمی کند، مدعی می شوند که تصویر واقعی تیم از هفته پنجم به بعد آشکار خواهدشد. مرور گذشته نشان می دهد این وعده تقریبا هیچ وقت به حقیقت تبدیل نشده است و آن ها که فصل را بد کلید می زنند، با چنین جمله ای نجات پیدا نمی کنند. در همه لیگ های دنیا نیز برنامه ریزی باشگاه ها برای فصل آینده، درست بعد از پایان هر فصل آغاز می شود و از دست دادن پنج هفته برای رسیدن به بهترین سطح، هیچ معنایی ندارد. در همین فصل از لیگ برتر، سرمربی گسترش فولاد تبریز ادعا کرد که گسترش واقعی در هفته پنجم در معرض دید همگان قرار خواهدگرفت. لوکا بوناچیچ اما قبل از نشان دادن گسترش واقعی به مردم، از کار برکنار شد.
امیر قلعه نویی؛ بازی، دو نیمه متفاوت داشت
براساس جملات «امیر قلعه نویی» در کنفرانس های خبری، بازی تیم های او همیشه دو نیمه متفاوت دارد. تیم های این مربی به گفته خودش همیشه نیمه اول را بد شروع می کنند اما به کمک تذکر و نقشه های تاکتیکی کادر فنی در نیمه دوم بهتر می شوند و حریف را به اسارت خودشان در می آورند. مدیونید اگر تصور کنید ژنرال با این تحلیل تکراری قصد دارد از خودش تعریف کند! در همه این سال ها، امیر در کنفرانس های خبری لحظات عجیب و غریب زیادی ساخته است؛ از «کیلوها منم در زمین» تا «کل یوم خدا را شاکریم» و از صدا زدن «علی» تا بیرون کردن خبرنگارها از سالن. با وجود این هیچ جمله ای در کنفرانس های امیر بیشتر از دو نیمه متفاوت مسابقه تکرار نمی شود. نیمه های بد اول و نیمه های خوب دوم که نیمه مربیان هستند.
حمید درخشان؛ این بازی سه امتیاز بیشتر ندارد
خسته کننده تری جمله تاریخ فوتبال ایران. این جمله هیچ وقت از بین نمی رود و تنها از یک شهرآورد به شهرآوردی دیگر منتقل می شود. ۶۱ سال دیگر هم اگر بگذرد، باز خبرنگارها در آستانه دربی به سراغ بازیکنان و مربیان دو تیم می روند تا از آن ها بشنوند که «این بازی هم مثل همه بازی های دیگر سه امتیاز بیشتر ندارد» و «از تماشاگران می خواهیم فقط تیم خودشان را تشویق کنند و کاری به تیم حریف نداشته باشند». تنها اتفاق مثبت در سال های گذشته این است که شام مشترک بازیکنان قرمز و آبی در شب برگزاری دربی را حذف کرده اند و این سنت دیگر برگزار نمی شود. از پروین و پورحیدری تا پرویز مظلومی و حمید درخشان، بیشتر مربیان قبل از دربی این جمله را به زبان آورده اند.
اکبر میثاقیان؛ چرا تیم حریف این جای جدول است؟
ستایش تیم رقیب برای اغراق کردن در مورد پیروزی، تاکتیک منحصر به فرد افشین قطبی بود که بعدها مورد توجه قلعه نویی و سایر مربیان ایرانی هم قرار گرفت. قطبی حتی اگر در یک بازی بی دردسر با تیم ته جدولی با سه گل برنده می شد، ادعا می کرد که از رتبه حریف در جدول غافلگیر شده و این تیم را شایسته جایگاه بهتری می داند. او چنان با آب و تاب از راه آهن اکبر میثاقیان تعریف و تمجید می کرد که همه باورشان می شد پرسپولیس در یک مسابقه بزرگ ترکیبی از بازیکنان بارسلونا و رئال را شکست داده است.
در همه جای دنیا مربیان در صورت پیروزی تیم خودشان را بزرگ می کنند و در صورت شکست سعی می کنند رقیب را بزرگ تر از چیزی که هست نشان بدهند و به تسکین دردهایشان مشغول شوند اما در این ماجرا کاملا برعکس است. این جا مربیان وقتی به برتری دست پیدا می کنند، از تیم حریف غول می سازند و وقتی شکست می خورند با تندترین ادبیات به تیم برنده می تازند و بردش را زیر سوال می برند.
مهدی تارتار؛ اگر پنالتی نبود از فوتبال می روم
نمونه هایی از این تهدید را حتما بارها و بارها شنیده اید. این که مربی ها آمادگی شان برای وداع با فوتبال در صورت اشتباه کردن در مورد قضاوت داور را اعلام می کنند. آن ها با تمام وجود اطمینان دارند که داور مرتکب اشتباه شده و به ضرر تیم شان سوت زده است. این اتفاق از دور شبیه یک ریسک بزرگ به نظر می رسد اما از نمای نزدیک هیچ وقت از این خبرها نیست. درصد زیادی از مربیان تهدیدکننده، معمولا اشتباه می کنند اما وعده شان در مورد ترک فوتبال را از یاد می برند. در تمام تاریخ فوتبال ایران حتی یک مربی نبوده است که به خاطر بیان جمله ای اشتباهی در مورد داور مسابقه عذرخواهی کند، چه برسد به آن که تصمیم به ترک فوتبال بگیرد! مهدی تارتار چند بار به این تهدید تکیه کرده است.
برانکو؛ بازی، بازی خوبی بود
۹۹ درصد کنفرانس های مطبوعاتی بعد از مسابقه های فوتبال در ایران با این جمله آغاز می شود؛ یعنی مربی مورد نظر به محض آن که پشت میکروفون قرار می گیرد، بدون اراده و از روی عادت و غریزه این جمله را به زبان می آورد. برای مربی ها اهمیت چندانی ندارد که مسابقه با تساوی بدون گل به پایان برسد یا هشت گل در آن رد و بدل شود. آن ها در هر شرایطی پاسخ سوال «بازی را چطور دیدید؟» را با جواب «بازی، بازی خوبی بود» می دهند اما ممکن است در ادامه صحبت هایشان دست روی این نکته بگذارند که بازی، اصلا هم خوب نبوده است!
این جمله حالا دیگر تبدیل به یک احوالپرسی مرسوم در کنفرانس های مطبوعاتی شده است. کافی است میکروفون مصاحبه را مقابل مربی های ساخت ایران روشن کنید تا آن ها قبل از هر جمله و عبارت دیگری، به شما توضیح بدهند که بازی، بازی خوبی بوده است. برانکو در شروع بسیاری از کنفرانس ها از این جمله استفاده می کند، البته به زبان خودش!
یحیی گل محمدی؛ فوتبال روی بدش را به ما نشان داد
جمله مخصوص مربیان بازنده. سه نوبت در هر کنفرانس. همین حالا اگر این جمله را گوگل کنند، انبوهی از تصاویر و مصاحبه های چهره های کاملا آشنا پدیدار خواهدشد؛ از یحیی گل محمدی و سیروس پورموسوی تا علی دایی و فراز کمالوند. طرف حتی اگر با نتیجه پنج بر صرف شکست خورده باشد، در کنفرانس طوری وانمود می کند که انگار نتیجه را به صورت میلی متری واگذار کرده و اسیر بدشانسی شده است. از دید سرمربیان وطنی، روی بد فوتبال وقتی به آن ها نشان داده می شود که مسابقه را باخته باشند.
مجید جلالی؛ خوب بازی می کنیم اما برنده نمی شویم
هیچ کس به اندازه مجید جلالی در کنفرانس های خبری از خودش و تیمش تعریف نمی کند. آقای کامپیوتر در هر شرایطی معتقد است که تیمش فوتبالی مدرن و جذاب ارائه می کند. با این حجم از ارائه فوتبال مدرن و امروزی، معلوم نیست چرا جلالی در یک دهه اخیر هیچ جامی به دست نیاورده است.
عبدالله ویسی؛ بچه های ما برای اولین بار استادیوم آزادی را دیدند
کافی است در کنفرانس خبری به سبک گربه چکمه پوش ادای مظلومیت دربیاورید و با جمله «بچه ها ما برای اولین بار ورزشگاه آزادی را از نزدیک می دیدند» برای برداشتن تقصیر از روی دوش تان قدم بردارید. عبدالله ویسی یکی از استادان به کار بردن این عبارت است.
هفته نامه همشهری جوان - محمدحسین عباسی
- 11
- 6