بعد از مصدومیتی که هنگام گرم کردن در دیدار برابر پورتو در لیگ قهرمانان اروپا برای سردار آزمون به وجود آمد کمتر کسی امیدوار بود که این ستاره ایرانی به جام جهانی برسد اما هر طور که بود با تلاش های تیم پزشکی و خود سردار، او در قطر حضور پیدا کرد. اگرچه آزمون در بهترین فرم خود به جام جهانی قطر نرسید اما در دیدار هایی که به میدان رفت تاثیر گذار ظاهر شد؛ هر چند که جام برای او و دیگر همتیمیهایش در تیم ملی با شکست برابر آمریکا و حذف از مسابقات، به تلخترین شکل ممکن به پایان رسید.
سردار بلافاصله بعد از پایان رقابتهای جام جهانی به اردوی بایرلورکوزن ملحق شد و اتفاقا همین چند روز پیش در جریان دیدار دوستانه برابر زوریخ که با پیروزی ۴-۱ تیم آلمانی به پایان رسید یک گل زیبا را به ثمر رساند و بلافاصله پس از بازی خود را به ایران رساند. مطابق رسم بوندسلیگا با تعطیلات یک ماهه سال جدید میلادی اولین بازی رسمی لورکوزن حدود یک ماه دیگر خواهد بود.
تعطیلات چند روزه تمرینات بایرلورکوزن بهترین فرصت برای سردار آزمون بود تا به زادگاه و البته شهر مورد علاقه اش یعنی گنبد سفر کند. گنبد همیشه مورد علاقه ترین شهر برای گذراندن تعطیلات ستاره ایرانی بوده است. نه تنها خانواده آزمون در این شهر حاضر هستند که او در گنبد دو باشگاه والیبال زنان و سوارکاری سریک را هم تحت مدیریت خود دارد و تعطیلات زمان مناسبی است تا نظارتی هم بر آنها داشته باشد.
ما هم از این فرصت استفاده کردیم و سفری یک روزه به گنبد داشتیم تا در حال و هوایی متفاوت با سردار آزمون دیدار کنیم. به محض ورود به سالن فرهنگیان گنبد با سردار آزمون مواجه شدیم که در حال صحبت با اعضای تیم والیبال زنان سریک در محل اسکان آنها بود. سردار فارغ از اینکه یکی از مهم ترین ستاره های فوتبال ایران و آسیا محسوب می شود، رفتار کاملاً صمیمی با اعضای تیمش دارد و تک تک افراد حاضر در سریک از بازی برای تیمی که سردار آزمون مالکیت آن را بر عهده دارد راضی هستند.
بعد از صحبت با سردار و چند بازیکن تیم دختران سریک درباره والیبال صحبت به فوتبال رسید. گفتوگویی که او در آن درباره وضعیتش در باشگاه لورکوزن و البته اتفاقاتی که تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی پشت سر گذاشت صحبت کرد، درحالیکه اگر اوضاع مطابق میل او پیش برود نیم فصل دوم بوندسلیگا زمان درخشش اوست.
* از والیبال شروع کردی و به سمت فوتبال رفتی.
خون آزمونها با والیبال میچرخد و تا همین الان هم درست است که من فوتبالیست شدم اما هنوز هم والیبال بازی میکنم؛ حتی پسرعمو و خواهرزادهام. خود من هم زمانی که از تیم ملی میآیم، والیبال بازی میکنم. با توجه به اینکه از یک خانواده ورزشی و والیبالی هستیم، هوای بچهها را دارم و این وظیفه ما است. من خودم هم ورزشکار هستم و باید همه چیز را برای بازیکان فراهم کنم تا بتوانند به نحو احسن کارشان را انجام بدهند. واقعا بچهها از نظر شخصیتی، رفتاری و استعدادی بسیار خوب و یکی از بهترینهای آسیا هستند و مطمئنا در آینده میتوانند خیلی بهتر شوند. زمانی که با خودشان هم حرف میزنم میگویم که پیشرفت بانوان برای من اولویت اول است نه قهرمانی. آخر بشوند اما پیشرفت کنند، برای من یک دنیا ارزش دارند چون برای من مثل خواهرهایم هستند. من آمدهام که به بانوان کمک کنم و ارزشی را که در جامعه دارند، به آنها نشان بدهم چون لایق این مسایل هستند و هیچ چیزی کمتر از مردان ندارند. میدانم که قدری را که بانوان میدانند، مردان نمیدانند؛ من اصلا دوست ندارم و حتی اگر پدرم هم در آینده بخواهد تیم بدهد، قطعا نمیگذارم.
* اینکه میگویند تو بعد از بازیها، پاداش ویژهای به بازیکنانت میدهی، خیلی پر سر و صدا شده و همه جا تعریف میکنند. درباره این مسئله صحبت کن.
پاداش خیلی مهم است و ما خودمان هم زمانی که در تیم ملی هستیم، پیش از بردها انتظار پاداش داریم. همه جای دنیا همینطور است و این وظیفه ما است. باید مزد زحمتی را که داخل زمین میکشی، بگیری و این تنها چیزی است که از دست ما برمیآید. بچهها بدون هیچ منتی با من کار میکنند و از جان و دل مایه میگذارند و این برای من، یک دنیا ارزش دارد.
* زیاد به تیم سر میزنی؟
من که زیاد وقت ندارم اما هر زمانی که میآیم، تنها کاری که میکنم این است که کنار بچهها هستم و این وظیفه ماست. اگر من هم نباشم، پدرم هست، اگر پدرم نباشد، عمو، خواهر و مادرم هستند و همه میخواهند که این تیم پیشرفت کند.
* بازیکنان تیمت قول قهرمانی در لیگ را دادند.
درست است که فکر خودشان قهرمانی است. زمانی که من این تیم را ساختم، به قهرمانی فکر کردم چون لیاقت این را دارند که قهرمان لیگ برتر بشوند اما الان اگر آخر هم بشوند، همین که با جان و دل بازی میکنند، برای من یک دنیا ارزش دارد و پیشرفتشان برای من مهمتر از این قهرمانی است و قطعا اگر پیشرفت کنند، در آینده میتوانم بگویم یک روزی بازیکن ما بودند.
* در کنار اینکه پاداش میدهید، این اواخر که باختند، جریمه هم کردید؟
اصلا. اصلا جریمه نداریم. شکست جزئی از این بازی است و بچههای ما به قدری باهوش هستند که از این باخت صد درصد درس میگیرند و قطعا در آینده جبران میکنند چون من به آنها ایمان دارم که در آینده میترکانند.
* برای اولین بار، بازیها از سایت و اپلیکیشن آنتن پخش میشود. در این باره چه نظری داری؟
وقتی پوششی انجام میگیرد، سرمایهگذاری زیاد میشود و اسپانسرهای زیادی میتوانند وارد این عرصه بشوند. والیبال بانوان لیاقت این را دارد که در آن سرمایهگذاری شود چون بانوان بااستعدادی هستند که به دلیل این پوششها دیده نمیشوند. متاسفانه در ایران همه چیز مرد است و حرف اول را مرد میزند. امیدوارم در این پوششها، برای بانوان هم وقت بگذارند. امیدوارم در آینده این اتفاقات تکرار شود.
* بچهها قول قهرمانی دادند، تو چه قولی به بچهها میدهی؟
اگر قهرمان شوند، قطعا هر چیزی که در دلمان دربیاید، برایشان انجام میدهیم. همیشه کارهای من دلی بوده و چه قهرمان بشوند و چه نشوند، اگر در بیشتر بازیها موفق بشوند، هر چیزی که از دلمان درمیآید برایشان انجام میدهیم. این قول را میتوانم بدهم.
* چه شد که به فکر تیمداری در والیبال افتادی؟
اول به خاطر خانواده و مادر و خواهرم که خیلی والیبالی هستند و دوست داشتند که یک تیم والیبال داشته باشیم و روی آنها سرمایهگذاری کنیم، چه بهتر که بانوان. این تصمیمگیری را با خانواده انجام دادیم و خدا را شکر طوری مدیریت کردیم که تا الان موفق بودیم و امیدوارم که ادامه هم داشته باشد.
* ما با مربی شما، خانم حجتی، مصاحبه داشتیم و میگفتند آقای آزمون در سطح تیمهای اروپایی تیمداری میکند و بعد از هر بردی، پاداش مخصوص داریم. مثل اینکه بر خلاف باشگاههای ایرانی، همه چیز در تیم تو خوب است. راز این مسئله چیست؟
من یک ورزشکار هستم و انتظاراتی از مسئولان باشگاه دارم. من خودم را جای بازیکنان میگذارم و هر فکر یا تصمیمی که بازیکن قصد گرفتن آن را داشته باشد، تصور میکنم و به همین دلیل اهمیت زیادی میدهم، به خصوص بعد از بردها، چون نیاز دارند. این وظیفه هر مسئولی است که در بردها، کنار تیمش باشد و در لحظاتی هم که شکست میخورند یا حتی تحقیر میشوند، کنار بچهها باشد. این باعث میشود که یک تیم موفق باشد. این کار کاملا دلی است و هر مدیری میتواند انجام بدهد یا ندهد ولی چون خودم ورزشکار هستم، اول خودم را جای بازیکنان میگذارم.
* به سراغ فوتبال برویم. تو دیشب به گنبد رسیدی و فینال جام جهانی را ندیدی.
نه؛ در راه بودم.
* درباره بازی چیزی شنیدی؟
بله؛ به صورت زنده پشت تلفن از دوستم میشنیدم.
* دوست داشتی چه تیمی ببرد؟
دوست داشتم مسی ببرد چون آخرین جام جهانی او بود.
*بین مسی و رونالدو، طرفدار مسی هستی؟
من به عنوان یک بازیکن، طرفدار هر دوی آنها هستم. این دو بازیکن، اسطوره فوتبال هستند و ۱۵ سال بود که با هم رقابت سالمی انجام میدادند و جزئی از تاریخ این فوتبال هستند. من نمیتوانم بینشان یک نفر را انتخاب کنم چون هر دو قابل احترام هستند.
* اگر پرتغال و آرژانتین به فینال میرفتند، دوست داشتی کدام قهرمان شود؟
ای کاش میرفتند و هر دو را در فینال میدیدیم چون لایق این بودند ولی آنجا طرفدار کسی میبودم که خوب بازی میکرد.
* دو روز پیش در یک بازی دوستانه برای لورکوزن گل زدی. این گل شبیه توپی بود که مقابل ولز به تیر زدی اما این بار تبدیل به گل شد. این دو چه تفاوتی داشتند؟
هیچ فرقی نداشت اما آدم باید در فوتبال شانس هم داشته باشد. یک بازیکن ممکن است دروازه خالیها را گل نکند. من در فوتبال به خاطر از دست دادن موقعیتها ناراحت نمیشوم چون اگر خدا بخواهد، قطعا توپ وارد دروازه میشود اما اگر قسمت نباشد مثل بازی با ولز برمیگردد و دوباره قلی میزند و دوباره با سر میزنم و گلر میگیرد. به فال نیک میگیرم و بیشتر تلاش میکنم تا گل بزنم.
* درباره انتخاب لورکوزن صحبت کنیم. تو بعد از چند فصل حضور طولانی در روسیه، تصمیم گرفتی که چالش جدیدی را تجربه کنی.خیلی منتظر بودیم که این اتفاق رخ بدهد اما تابستان امسال افتاد. چه شد که این تیم را انتخاب کردی؟ اسامی تیمهایی مثل لیورپول هم مطرح میشد؛ چقدر واقعیت داشت؟
من هر زمانی که پیشنهاد داشتم، خودم گفتم که دارم اما به هر حال کار خبرنگار همین است و باید خبرهایی بزند و چه درست و چه غلط، وظیفهاش این است. خیلی چیزها درست نبود. در مورد لیورپول درست بود اما طوری نبود که صد درصد دنبال من باشند. جدی نبود و گزینه اول و دوم داشتند و اگر آنها نمیشد، شاید من بودم. پیشنهادات زیادی داشتم؛ از مارسی پیشنهاد داشتم، از رم پیشنهاد داشتم، با مورینیو تصویری حرف زدم، با لورکوزن، لیون، آ ث میلان و مارسی تصویری حرف زدم.
* با مورینیو به صورت خصوصی حرف زدی؟
بله؛ میخواستند پیشنهاد بدهند.
*چه صحبتهایی رد و بدل شد؟
علاقمند بودند که با من قرارداد ببندند. برنامهریزی خودشان را به من توضیح میدادند و اینکه چطور میخواهند بازی کنند و میگفتند نیاز داریم. در همین حد.
* در نهایت لورکوزن.
در نهایت لورکوزن چون درست است که الان موفق نشدم و خودم این را به خوبی متوجه میشوم ولی مطمئنم که در آینده آنجا موفق میشوم.
* تغییر و تحولاتی هم در تیمتان داشتهاید و جراردو سیوانه رفت و ژابی آلونسو آمد. اول در مورد سیوانه صحبت کنیم؛ کار با او چطور بود و فکر میکنی ژابی آلونسو به عنوان یکی از پرافتخارترین فوتبالیستها و هافبکهای دنیا...
روبروی او هم بازی کردهام.
* کجا؟
روستوف - بایرن.
* کار با ایشان چطور است؟
مربی اولمان آقای جراردو مربی خیلی خوبی بود و واقعا برای هر بازی و هر تمرین تلاش میکرد. آقای ژابی آلونسو هم تازهکار است و قطعا آینده خیلی خوبی دارد و ما خوشحال هستیم که زیر دست ایشان کار میکنیم و رابطهای که با بازیکنان دارد، فوقالعاده است. هر دو مربی هم در رابطه با بازیکنان فوقالعاده و به روز بودند.
* قطعا در ادامه فصل روی تو خیلی حساب میکند؟
وظیفه ما بازیکنان این است که همه تلاش خودمان را بکنیم که زمانی که مربی اعتماد میکند، جواب اعتماد او را بدهیم.
* یکی از خصوصیات تو این است که هرجا میروی، سریع با بازیکنان صمیمی میشوی و الان ستارههای تراز اولی نسبت به لیگ روسیه، با تو همتیمی هستند. پالاسیوس که قهرمان جام جهانی شد، هادسون اودوی، پاتریک شیک و ... . کار کردن با این بازیکنان چطور است؟
بچههای خیلی خوبی هستند و کنار هم خیلی خوشحال هستیم. جوانهای خیلی خوب و بااستعدادی داریم. سن من بیشتر از بقیه است و واقعا از احترامی که بچهها میگذارند و صمیمیتی که بین بازیکنان است، لذت میبرم. همه خوشحال هستیم. در مورد کیفیت این بازیکنان هم باید بگویم تک تک آنها میتوانند تبدیل به بهترینهای دنیا شوند؛ تک تک بازیکنانی که اسم بردید، موسی دیابی، فریمپونگ، پالاسیوس که قهرمان جام جهانی شد، پاتریک شیک و خیلی افراد دیگر.
* تو با پاتریک شیک رقیب هستی؟
ما دوست صمیمی هستیم. زمانی که او گل میزند، خوشحالترین آدم من هستم و قطعا زمانی هم که من گل میزنم، خوشحالترین آدم، او است. من ورزش را کنار میگذارم؛ مهم انسانیت است. من باید خوبی همپستیام را بخواهم و اگر بدی او را بخواهم، قطعا خدا هم یک جایی به من کمک نمیکند. هیچوقت هم ادا در نمیآورم؛ چه در تیم ملی و چه در باشگاه. اگر من و کریم را ببینید، در بازی با ولز، زمانی که تک به تک میشدم، در زمین جلوتر از من بود. من همیشه سعی کردهام با همپستیهایم خیلی خوب باشم و خدا را شکر به هر تیمی هم رفتم، همینطور بودم. قطعا زمانی که به تیم کمک کنند، اولین نفری که خوشحال است، من هستم.
* شما در چمپیونزلیگ هم بدشانس بودید. بازیهای خوبی انجام دادید اما نتوانستید صعود کنید.
متاسفانه بازیکنان جوان زیادی در تیم هستند و قطعا در آینده، اگر تجربه خوبی به دست بیاورند، لورکوزن میتواند تیم خوبی بشود.
* درباره تیم ملی هم صحبت کنیم. قبل از جام و در بازی با پورتو مصدوم شدی. پروسهای که طی کردی تا به جام جهانی برسی، چطور بود؟
من تا قبل از بازی با انگلیس، اصلا تمرین هوازی نکردم و فقط روی دوقلوهایم کار کرده بودم. کار خیلی سختی داشتم چون دو ماه بود که مصدومیت داشتم و خیلی بدموقع بود. اینکه بدون تمرین در بزرگترین تورنمنت دنیا حاضر شوی خیلی سخت بود اما همه بدون هیچ بهانهای تلاش میکردیم.
* تو قبل از جام، مصاحبهای انجام دادی که بحث برانگیز شد و حرف و حدیثهایی به وجود آمد که سردار شاید به دلیل مسائل غیرفنی به جام جهانی نرود و حتی گفته شد که این فشار روی کیروش آمده که سردار را خط بزند. این تا چه حد واقعیت داشت؟
من در اینکه کیروش پشت بازیکنان بوده، هیچ شکی ندارم و رک میگویم اگر این اتفاق افتاده باشد، من اصلا خبر ندارم و بعید هم میدانم اینطور بوده باشد اما اگر اتفاقی هم افتاده، من مطمئنم کیروش پشت بازیکنش است.
* پس از این موضوع خبر نداری؟
من اصلا نمیتوانم درباره این مسائل بپرسم. چرا باید بپرسم؟
* وارد جام جهانی شویم. مقابل انگلیس کمتر بازی کردی که طبیعی هم بود. مقابل ولز بازی کردی و عملکرد خیلی خوبی داشتی و در آخر هم مقابل آمریکا که به خاطر تعویض تو، انتقاد زیادی به کیروش شد. در نیمه اول خیلی خوب بودی و در نیمه دوم برای صعود، به گل نیاز داشتیم. به نظرت چرا تعویض شدی؟ نمیتوانستی به تیم کمک کنی؟
نه؛ نمیتوانستم به تیم کمک کنم و قطعا اگر در زمین بودم نمیتوانستم مثل بازی با ولز عمل کنم، چون در بازی با ولز، بدن من که تمرین نداشتم و اصلا تمرین هوازی نکرده بودم، کلا خالی کرد و این حقیقت است. بازی با آمریکا، زمانی که گفت تعویض، اصلا ناراحت نشدم چون میدانستم که تصمیمی منطقی است و ما نیاز به گل داریم و کسی باید بیاید رفرشتر باشد. به نظر من تصمیم درستی بود. با وجود اینکه بازی حیاتی بود اما زمانی که بدن خالی میکند، هیچ کاری از دست تو برنمیآید و نمیتوانی به تیم کمک کنی.
* حس و حال رختکن بعد از آن بازی چطور بود؟
صد درصد آدم ناراحت میشود اما مهمترین چیز برای بازیکنان این است که باید از باختها، درس بگیریم.
* خارج از مسائلی که در زمین اتفاق میافتد، بسیاری دلیل عدم موفقیت تیم ملی در جام جهانی را تغییرات میدانند. فکر میکنی این جابجاییها چه تاثیری داشت و فکر نمیکنی با اسکوچیچ، میتوانستیم نتایج بهتری در جام جهانی بگیریم؟ چون تیم مدتی دست ایشان بود و به شناخت رسیده بود و نتایج خوبی هم کسب کرده بود.
نمیتوانیم بفهمیم با کدام مربی نتیجه میگرفتیم و با کدام مربی نه اما من حرفهایم را در برنامه میثاقی هم زدم. ما کلا رفتار درستی نداریم. مثلا زمانی که کیروش رفت، چه برخوردی با او شد؟ چطور رفت؟ خیلی غریبانه رفت. من از این ناراحت میشوم. من میگویم میخواهید کنار بیندازید؟ ما که مشکلی نداریم و وظیفهمان است بازی کنیم ولی انسان هستیم و لااقل احترام بگذاریم. نباید مثل دستمال بیرون بیندازیم. باید احترام زیادی بگذارند. این فرهنگ ایران نیست. نمیدانم چرا در ورزش اینطور است؛ من نمیتوانم درک کنم اما تصمیمی است که فدراسیون میگیرد و فدراسیون هم باید جواب بدهد و ما بازیکنان فقط باید بازی کنیم.
* در واقع مشکل تو کنار گذاشتن اسکوچیچ و برگشت کیروش نبود و نحوه رفتار با اسکوچیچ بود.
صد درصد نحوه رفتار با اسکوچیچ بود، چون بالاخره من هم بازیکن هستم و زیر دست او بازی کردم و باید حرف صادقانهای بزنم. زمانی که تیم را گرفت، کرونا بود و شرایط سختی وجود داشت و شاید ما با یک مساوی از مقدماتی هم صعود نمیکردیم. باید قدر آن لحظات را هم بدانیم؛ اوکی، دمت گرم، یک بیانیه خیلی خوب، نه اینکه فیلم بازی کنید. با او صحبت کنید؛ ایرادی ندارد و او هم آدمی نیست که درک نکند.
* اینکه تو از اسکوچیچ حمایت کردی باعث شد تا شایعاتی ایجاد شود که در تیم دودستگی به وجود آمده است و برخی میگفتند رابطه مهدی طارمی یا علیرضا جهانبخش با اسکوچیچ خوب نیست و سردار خوب است و دودستگی ایجاد شده و حتی عدهای همین مسئله را دلیل عدم موفقیت در جام جهانی میدانستند. اینها چقدر واقعیت داشت؟
اینها سلیقهای است. خود مهدی هم در مصاحبه با عادل اعلام کرد که من با اسکوچیچ مشکل داشتم. سلیقهای است و یک نفر دوست دارد با یک مربی خیلی خوب کار کند، کار میکند، راضی است، اما برخی با مربی خوب کار میکنند و ناراضی هستند، یا مربی بد باشد، با او خوب هستند و یا مربی بد باشد با او بد هستند. سلیقهها در بازیکنان است و نمیشود گفت نیست اما ما داخل زمین به هیچ وجه دودستگی ایجاد نمیکردیم. اصلا اینطور نبود. خبر است و آدم میتواند باور کند اما ما که در داخل تیم ملی و اردو هستیم، بهتر از همه میدانیم که مثل برادر بودیم. برای مثال در بازی با سنگال میگفتند مهدی دست نداد و رابطهاش با سردار بد است، در صورتی که مهدی رفیق صمیمی من بود و هست؛ کنار خط بود قانون جدید است و اشاره کردیم و گفتم تو هم از آن طرف برو اما دوربین سمت من نبود. گفتم نمیخواهد بیایی و از همان طرف به بیرون برو. اینطور است، اما هر کاری کنیم شایعات ایجاد میشود. مهم این است که ما چطور با این شایعات رفتار کنیم. این خیلی مهم است.
* پس اساسا به شکلی که در رسانهها مطرح شد، اختلاف وجود نداشت.
اصلا. واقعا نداشتیم. به خدا میگویم. همین الان میتوانی به مهدی زنگ بزنی؛ اگر حرفهای ما را نزد.
* آینده تیم ملی را چطور میبینی؟ ما درجام جهانی موفق نشدیم و در این دوره برخی از تیمهای آسیایی تا یک هشتم رفتند؛ فکر میکنی برای مثال ژاپن چه کاری انجام داده که ما انجام ندادیم؟
برنامهریزی خیلی خوبی دارند؛ بازی تدارکاتی خیلی خوب، زمین چمنهای خیلی خوب، امکانات خیلی خوب. به نظر من خیلی تاثیرگذار است. من از شما یک سوال دارم؛ تیم ملی جوانان و نوجوانان چه نتایجی در آسیا گرفتند؟ خبر دارید؟
* قطعا نتایج خوبی نگرفتهاند.
اینها آینده فوتبال هستند. به نظر من باید برنامهریزی کنند و برای تیمهای پایه خیلی وقت بگذارند. این بازیکنانی که الان در تیم ملی بودیم، بیشتر در تیم جوانان و نوجوانانِ اکبر محمدی بودیم. باید وقت بگذاریم. الان من نمیتوانم بگویم آینده تیم ملی روشن است. ما ایرانی هستیم و باید خوبی یکدیگر را بخواهیم و صاف و ساده باشیم. نمیتوانیم دائم فیلم بازی کنیم. از نظر من باید خیلی روی تیم ملی پایه فکر کنند؛ حیف هستند. به خدا ما بازیکنان بااستعداد زیادی داریم. الان بعد از من چه کسی هست؟ بعد از مهدی طارمی چه کسی هست؟ زمانی که رضا قوچاننژاد آمد، من آمدم، اتفاقاتی افتاد و علیرضا جهانبخش و مهدی طارمی آمد. الان من کسی را نمیبینم که جدید باشد و به اردو بیاید و بااستعداد باشد و آدم از بازی او لذت ببرد؛ با وجود اینکه ما بازیکنان بااستعدادی داریم. باید کارهای پایه را درست انجام بدهند.
* چشمانداز پیش روی ما، جام ملتهای آسیا است. چه کار کنیم که موفق شویم و اتفاقات تلخ تکرار نشود؟
امیدوارم که نتیجه خیلی خوبی بگیریم. جنگیدن فوتبالی با ژاپن خیلی سخت است اما طوری هم نیست که بگوییم بفرمایید شما بردید و نوشجانتان. قطعا بازیهای سختی داریم و اگر تمرکزمان به هم نخورد، میتوانیم تیم خیلی خوبی در جام ملتهای آسیا باشیم.
* نظر تو درباره این کادر چیست؟
کیروش مثل پدر من است. میگفتند اسکوچیچ و فلان اما وظیفه من بود که به عنوان یک بازیکن، از مربی حمایت کنم. کیروش هم همینطور است؛ کیروش آدمی بوده که من را دعوت کرده و شاید با من و چند بازیکن دیگر صمیمیتر باشد. چرا وقتی چیز بدی از او ندیدهام، چیز بدی بگویم؟ من واقعا چیز بدی از او ندیدهام.
* به جز مسائل حاشیهای، از نظر فنی میپرسم.
فنی خیلی خوب است.
* بحثهایی هم وجود دارد که تغییراتی ایجاد شود. اگر یک درصد نتیجه این باشد که کیروش برود، به نظرت میتوانیم روی مربی ایرانی حساب کنیم؟
بله؛ چرا که نه؟
* درباره صمیمیت با کیروش هم حرف زدیم و یکی از ماندگارترین صحنههای جام جهانی، شادی تو با او، بعد از گل بود.
خودم هم نمیدانستم. نگاه او... ما واقعا او را دوست داریم و دلی است. نه تنها من، بیشتر بازیکنان او را دوست دارند و آدم خوب و باشخصیتی است ولی قطعا همه جای دنیا، هر کسی هم که باشی، دشمن و منتقد خودت را داری.
* یکی از بحثها این است که ما سه جام جهانی با کیروش رفتیم و هیچکدام هم...
ببخشید اما باید منطقی باشیم. سطح ما در سطح آنها نبود که بگوییم تو مثل مراکش معجزه کن. بازیکنان مراکش در بهترین تیمهای دنیا بازی میکنند و این خیلی تاثیر دارد.
* مراکش نه اما به استرالیا که میتوانیم نگاه کنیم.
استرالیا هم قطعا الکی نرفته و اول از فدراسیون شروع میشود که میتوانند برنامهریزیهای خیلی خوب انجام بدهند. فدراسیون ما جدید بود و قطعا زمان کم بوده است ولی تنها یک مربی نمیتواند همه چیز را تغییر بدهد. ما باید منطقی باشیم و همه دست به دست هم بدهند تا تیم ملی ایران، نتیجه خیلی خوبی در آینده بگیرد؛ اگر جایی مشکل هست، مشکل برطرف شود و ... . به نظرم یک نفر نمیتواند و همه باید کمک کنند.
* ۲۸ ساله هستی. سقف آرزوی فوتبالی سردار چیست؟ به همین لورکوزن که ختم نمیشود؟
من مثل تمام بازیکنان دنیا که به صورت حرفهای بازی میکنند، آرزو دارم که در یکی از بهترین تیمها بازی کنم.
* نمیگویی کدام تیم؟
فرقی نمیکند. هر تیم خوبی باشد، من با سر میروم.
* حرف آخری اگر درباره تیم ملی یا باشگاهی داری برای ما بگو.
من که آرزویم است که تیم ملی به نتیجهای برسد که لایق آن باشد. در مورد باشگاهی هم میتوانم بگویم امیدوارم تیم لورکوزن امسال قهرمان لیگ اروپا شود.
* به این موضوع امیدوار هستید؟
همه باور داریم. این یک رویا است. ما بازیکنان خیلی خوبی داریم و اگر به خودمان باور داشته باشیم، نتایج خیلی خوبی میگیریم. اینکه میگویم قهرمانی، یک رویا است و امیدواریم. چرا دست نیافتنی؟ اصلا امکان ندارد. چرا نشود؟
* درباره اپل واچ کیروش در بازی با ولز هم صحبت کن. واقعا حالش بد بود؟
خیلی خوشحال بود. باید مراقب او باشیم. یواش یواش پدربزرگ میشود.
* راز اینکه سریک را تا این حد دوست داری چیست؟
اولین اسبم بوده و قویترین اسبم، همان اسب اولم بوده است. این شانس من بوده و برای کمتر کسی اتفاق میافتد که اولین اسبش تا این حد قوی دربیاید. رکورددار ایران و سرعتیترین است و به موشک زمینی معروف است. ویژگیهایش این بود که همیشه رقص کنان به میدان میآمد و زمانی که استارت زده میکشد، ۱۰۰ متر جلو بود و استارت قویای داشت. سرعتیترین اسبی که در عمرم دیدم، سریک بود. چابک سوارم میگوید: سردار همیشه وقتی میخواهم پیچ اول را برگردم میگویم بسم الله.
* فکر میکنم چابک سوارش هم باید حرفهای باشد.
خیلی. من چابک سوار اختصاصی داشتم و جز او شخص دیگری سوار نمیشد و قلقش را میدانست و سریک هم حرفش را گوش میکرد.
* الان مسابقه نمیدهد؟
نه. الان فقط کشش میکند ولی سرعت خیلی بالایی داشت و این نقطه مثبتش است. ۵۰ متر جدا میشد و چابک سوار نگه میداشت و نفس میداد و آنها باید میرسیدند.
* عملا بقیه برای دومی تلاش میکردند؟
بله. خیلی وقتها در شرطبندیهای مجاز داخل میدان، ۱۰۰ هزار تومان را ۱۰۱ هزار تومان میداد.
* بسیاری از افراد، زمانی که به این سطح از معروفیت و محبوبیت میرسند، بقیه را فراموش میکنند اما تو حواست به همه چیز هست؛ از والیبال گنبد تا کمک به دیگران.
قانون زندگی من است که وقتی میتوانی به یک نفر کمک کنی، چرا نباید انجام بدهی؟ همین که بسیاری من را در زمین میبینند و دعا میکنند که گل بزنم، ارزشمندتر از بسیاری از چیزهاست. رابطهای را که من از قبل با مردم داشتهام، با هیچ چیز عوض نمیکنم چون همیشه به من انرژی مثبت دادهاند. این وظیفه من است و کاملا هم دلی است و هیچ جا هم نگفتهام.
* فکر میکنی یک روز در استقلال یا پرسپولیس بازی کنی؟
بله. چرا فکر نکنم؟ شاید یک روز آنجا بازی کنم.
* ترجیحی بین این دو تیم نداری؟
نه.
* حتی در دلت؟
نه.
* کارلوس کیروش؟
پدرِ فوتبالی من.
* سپاهان؟
بدترین خاطرات من بعد از آقای ساکت.
* حرف پایانی؟
نه تنها شما خبرنگاران، هر کسی که دوست داشت میتواند به باشگاه من سر بزند. من این باشگاه را برای هر کسی که به اسب علاقمند است و با نیت خوب وارد باشگاه میشود، ساختم. ما اینجا اسب میگیریم و میفروشیم اما نیت همیشه خیر بوده و با نیت خوب این کار را انجام میدهیم.
- 9
- 3