روزنامه خبرورزشی نوشت: مردی که در دو بازی رفت و برگشت پلیآف جام جهانی ۱۹۹۸ به استرالیا گل زد و گل دیگری را هم برای کریم باقری ساخت تا همهجوره قهرمان صعود ایران به اولین جام جهانی بعد از انقلاب لقب بگیرد. در بیستمین سالگرد حماسه ملبورن نمیشود سراغ حماسهساز نرفت...
آقاخداداد، دوست دارید در مورد بازی با استرالیا صحبت کنیم؟
آن موفقیت متعلق به فوتبال و مردم ایران است و من به اصطلاح یک وسیله بودم. خدا را شاکرم قسمت من بود گل را بزنم وگرنه هیچ کس نمیتواند خودش را مؤثرتر از بقیه بداند. فداکاری تکتک بچهها از احمد عابدزاده درون دروازه گرفته تا مدافعان ما، کریم و استیلی وسط زمین، علی دایی و همه باعث موفقیت شد. از تلاشها و لابیهای داریوش مصطفوی که مجوز بخشش ۵ بازیکن دو کارته تیم ملی از جمله خود من را گرفت، از پزشکان گرفته تا مدد جباری که با جان و دل به بچهها میرسید.
شما در تمام سالهای اخیر درباره بازی با استرالیا و... پاسخگوی سؤالات بودهاید ولی نسل جدید حتی حاضر نیست جوابگوی اشتباهاتش باشد.
این به شخصیت افراد برمیگردد. خبرنگاران از فوتبالیست یا هنرمند و سیاستمدار برای خودش سؤالی نمیپرسد، برای مردم سؤال میکند و هر کس چهره شده یا مسئولیت دارد باید پاسخگو باشد و اگر نباشد شخصیت خودش را نشان داده است. شخصیت افراد به لباس، مدرک، پول توی جیب، صندلی ریاست و... نیست. فوتبالیستی که از پول بیتالمال ارتزاق میکند باید جوابگوی افکار عمومی باشد. من توانایی فنی داشتم اما اگر رسانهها نبودند چند درصد مردم مرا میشناختند؟ مگر چند هزار نفر در ورزشگاهها جمع میشوند و اصلاً امکان دیدن درست چهره ما را داشتند؟ رسانهها در شناساندن افراد نقش بسیار مهمی دارند و باید قابل احترام باشند. من در عین حال با یک یا دو نفر از اهالی رسانه بحث و جدل داشتم ولی حساب همه را نباید با هم قاطی کرد. همه جا خوب و بد هست.
از بازی ایران و استرالیا خاطره تلخ هم دارید؟
از خود بازی نه ولی یک بار شنیدن یک خاطره ناراحتم کرد. اولین بار بود یک لحظه بابت گلی که زده بودم ناراحت شدم.
موضوع چه بود؟
یک نفر چند سال قبل به بازی ایران و استرالیا اشاره کرد، اینکه بازی را در بیمارستان و کنار پدر بیمارش تماشا میکردند و بعد از گل من پدرشان که ناخوش احوال بودند از فرط هیجان سکته کرده و به رحمت خدا رفتند. باور میکنید تا دقایقی به قدری تحت تأثیر قرار گرفتم که از زدن گل پشیمان شده و با ناراحتی آن بنده خدا را تماشا میکردم. من همواره در هر برخوردی به خاطر همان گل خوشحال بودم چون مردم با لبخند و محبت دربارهاش صحبت میکردند حتی زمانی که یک نفر به اشتباه مرا شغال تیزپا خطاب کرد خندهام گرفت ولی آن شخصی که پدرش به رغم بیماری و بستری بودن فوت کرده بود خیلی خاص از درگذشت پدرش صحبت کرد و من هنگ کرده بودم.
در زندگی خارج از فوتبال درباره بازی با استرالیا صحبت میشود؟ مثلاً پسرتان که الان ۱۱، ۱۲ سال سن دارد در مورد آن مسابقه با شما صحبت کرده؟
هر جا میرویم صحبت میشود و خود به خود برای پسرم امیرحسین هم کنجکاوی درست میکند ولی مدتهاست برایش عادی شده و صحبت خاصی انجام نمیدهد. جالب است به شما بگویم در زندگی من ۲ روز تماسها بیشتر است؛ یکی اول تیر ماه روز تولدم و دوم ۷ و ۸ آذرماه.
چرا هفتم؟ بازی که هشتم آذر برگزار شد.
هفتم آذر روز من و همکاران شماست! (خنده) از صبح تا شب پاسخگوی سؤالات خبرنگاران هستم! بازی ایران و استرالیا ۹۰ دقیقه بود اما بیشتر از ۹۰۰ ساعت دربارهاش حرف زدهام و حالا باید بنشینیم خاطرهسازی کنیم تا حرفها تکراری نشود. این را هم بگویم تماسها و تبریکها بابت بازی با استرالیا بیشتر از روز تولدم است.
یک کلیپ در فضای مجازی وجود دارد که بلافاصله بعد از بازی یک خبرنگار انگلیسی با شما مصاحبه و حرفهایتان را اشتباه ترجمه میکند، آن را دیدهاید؟
بله، در آن لحظات میخواستم بروم با بچهها شادی کنم و به همین دلیل واکنشی به مترجم نشان ندادم، میخواستم به نوعی فرار کنم تا به بچههای خودمان و ایرانیان حاضر در ورزشگاه ملبورن ملحق شوم. آن مترجم و خبرنگار انگلیسی هم عمداً یا غیرعمدی حرفهایی که دوست داشتند را به نقل از من انتقال دادند و این موضوع برایم اهمیتی نداشت و ندارد.
- 18
- 2