کارلوس کیروش رفته اما بحث در مورد او میتواند به آینده فوتبال ایران کمک کند؛ یکی از بحثهای اساسی در مورد عملکرد کیروش، مدت همکاری او با تیمملی ایران است. حتما همه ما این جمله را از منتقدان شنیدهایم: «اگر تیمملی را ۸ سال به مربی دیگری میدادند، شاید بهتر از کیروش نتیجه میگرفت!»
۸ سال پیش، تیم ملی ایران که در صعود به جام جهانی و جام ملتهای آسیا ناکام بود را به کارلوس کیروش دادند اما پس گرفتن تیم از کیروش در این ۸ سال از عهده همه خارج بود، چون برکناری سرمربی تیم ملی دلیل قانعکننده میخواست. هرگز یادمان نمیرود که همین کیروش در مقدماتی جامجهانی ۲۰۱۴ برزیل، وقتی در تهران بازی را به ازبکستان واگذار کرد، خیلیها منتظر اخراج او بودند و خیال میکردند که پروژه مربی بزرگ خارجی هم در تیمملی جواب نداده و باید سراغ مربی دیگری برویم.
شاید اگر علی کفاشیان در آن مقطع آستانه تحمل پایینی داشت، کیروش در فوتبال ایران یک ناکام بزرگ شناخته میشد اما رییس وقت فدراسیون که همه راهها را در گذشته آزموده بود، نمیخواست سرنوشت دایی و قطبی دوباره تکرار شود. او تمام فشارها را به جان خرید تا تیم ملی در سه بازی پایانی ابتدا قطر را در دوحه شکست داد و بعد از آن در تهران لبنان را برد تا صعود به جامجهانی در دسترس قرار بگیرد. کار صعود به بازی اولسان کشید و تیم کیروش در یک بازی خاطرهانگیز، کرهجنوبی را در بازی آخر مقدماتی شکست داد تا بهعنوان تیم نخست گروه راهی جامجهانی شود. از اینجا به بعد، دیگر نه علی کفاشیان میتوانست کیروش را تغییر دهد و نه حتی مقامات ورزشی بالا دست او.
بیایید سرنوشت برانکو ایوانکوویچ را در ایران مرور کنیم؛ او در بازیهای آسیایی بوسان با تیمملی قهرمان شد تا بعد از آن تورنمنت وقتی همایون شاهرخی هدایت تیم ملی را برعهده گرفت، یکسره سایه برانکو را بالای سرش احساس کند و پس از ناکامی شاهرخی در تیم ملی، مسوولان سازمان تربیت بدنی تحت فشار رسانهها - به رقم مخالفت دادکان- برانکو را به ایران دعوت کردند و تیم ملی را به او سپردند.
برانکو در جام ملتهای آسیا ۲۰۰۴ چین اگر در مرحله گروهی با دعوای بداوی و رحمان حذف میشد، بیشک برانکو هم بعد از آن تورنمنت باید ایران را ترک میکرد اما تیم برانکو در آن مسابقات تا نیمهنهایی پیش رفت و با ناداوری در بازی مقابل چین از صعود به فینال باز ماند و با پیروزی برابر بحرین به مقام سوم رسید. برانکو در ادامه توانست تیم ملی را به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان برساند. در دوران برانکو تیم ملی ایران در ردهبندی فیفا به رده ۱۷ جهان رسید. رکوردی که هنوز شکسته نشده است.
برانکو مربی موفقی بود اما افکار عمومی خیال میکرد که ایران باید در جام جهانی پرتغال و مکزیک را ببرد که وقتی این اتفاق نیفتاد، برانکو مجبور به خداحافظی با تیم ملی شد؛ اگرچه توقع پیروزی مقابل مکزیک و پرتغال از اساس بیجا بود و بعدها فهمیدیم که در مورد برانکو اشتباه بزرگی کردیم.
برانکو در پرسپولیس هم فضای مشابهی را تجربه کرد. او انتهای فصل به جای حمید درخشان هدایت پرسپولیس را پذیرفت و در لیگ نتوانست وضعیت سینوسی پرسپولیس را تغییر دهد. در انتهای فصل پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا هم حذف شد. علیاکبر طاهری که تازه مدیریت باشگاه پرسپولیس را پذیرفته بود، برای فصل جدید به دنبال مربی جدیدی بود اما قرارداد برانکو و حمایت رسانهها به او اجازه تغییر در کادرفنی را نداد.
برانکو ماند و تیمش را ساخت و در فصل اول دربی را برد و به کورس رقابت رسید و در هفته آخر به دلیل تفاضل گل کمتر نسبت به استقلال خوزستان، جام قهرمانی را از دست داد تا هواداران پرسپولیس اشتباهات داوری در ابتدای فصل، پنالتیهای سوخته و موقعیتهای هدر رفته توسط طارمی و اشتباهات سوشا و خط دفاع را عامل از دست رفتن قهرمانی بدانند و حامی برانکو باشند و برانکو در فصل دوم و سوم با پرسپولیس به روند خوب خود ادامه داد و دو فصل پیاپی قهرمان لیگ شد. او در آسیا به فینال رسید تا هواداران پرسپولیس تمام قد حامی پروفسور باشند.
سوال: آیا امروز کسی میتواند برانکو ایوانکوویچ را اخراج کند؟
از بحث اصلی دور نشویم؛ بحث ما دوران ۸ ساله کیروش بود. اغراق نیست اگر بگوییم بزرگترین موفقیت کیروش ۸ سال دوام آوردن در فوتبال ایران است. اگر کیروش نتیجه نمیگرفت هرگز عمر کاریاش به ۸ ماه هم نمیرسید. اگر سه بازی آخر مقدماتی مقابل قطر، لبنان و کره جنوبی را نمیبرد همان سال اخراج میشد. او آنقدر خوب بود که اجازه نداد کسی آلترناتیوش باشد؛ حتی برانکو با نتایج درخشان در تیم ملی و پرسپولیس هیچگاه آلترناتیو کیروش نشد.
این بحث که میگویند «اگر ۸ سال تیم ملی را به مربی دیگری میدادند، شاید بهتر از کیروش نتیجه میگرفت» از بنیان غلط است. مگر میشود یک مربی را بدون کسب نتایج مطلوب، ۸ سال که نه، ۸ ماه در تیمی به بزرگی ایران نگه داشت و هواداران هم دم نزنند و اعتراض نکنند؟ تیم ملی را به کیروش ندادند، او خودش را به تیم ملی تحمیل کرد آن هم با نتایج خوب که نه، عالی.
به گفته کیروش در شرایطی که عالیترین مقام ورزش کشور و رییس فدراسیون فوتبال او را نمیخواستند، هیچکس نتوانست مانع ادامه همکاریاش با تیم ملی شود. کیروش با پای خودش آمد و سرانجام با پای خودش رفت. اگر او قهرمان آسیا میشد، هیچکس نمیتوانست حکم به پایان کارش بدهد جز خودش. این عرف فوتبال است که برندهها میمانند و بازندهها محکوم به اخراجند. کیروش حتی یک روز در این ۸ سال محکوم به اخراج نبود؛ جز یکبار!
شاید اگر کفاشیان به کیروش اعتماد نمیکرد، هرگز او به این جایگاه نمیرسید. اغلب مربیان محصول اعتماد مدیران خود هستند اما هیچ مدیری نمیتواند برخلاف افکار عمومی حرکت کند و بدون استدلال در حمایت از یک مربی مقابل افکار عمومی بایستد؛ برانکو، کیروش، قلعهنویی و حتی پپ گواردیولا و مورینیو هم شامل این قانون هستند که مربی بازنده محکوم به اخراج است!
مایلیکهن آخرین بار که هدایت تیمملی را برعهده گرفت، ۲۴ ساعت دوام نیاورد و حتی به یک تمرین نرسید که استعفا داد؛ در چنین فضایی ۸ سال مربیگری در فوتبال پرتلاطم ایران بزرگترین موفقیت کیروش نیست؟
سعید زاهدیان
- 11
- 3