بندهای قرارداد آقای ویلموتس به کلی با کیروش متفاوت است و جالب اینکه او به بندهای قرارداد خودش پایبند نبوده است. در بندی از قرارداد ویلموتس که درباره مرخصی است آمده که مرخصیهای او باید محدودتر باشد. در زمان مذاکره اولیه در سفارت ایران در بلژیک، همسر مارک ویلموتس بحثی را مطرح کرده بود که فدراسیون فوتبال ایران نمیتواند الزام کند که خانواده مارک ویلموتس به ایران سفر کند. یعنی گفته ما اصلاً پایمان را هم در ایران نمیگذاریم. در قرارداد آقای کیروش حتی راجع به نوع و کیفیت غذایش هم بندی قرار داده شده است. گفته باید برای من بلیت هواپیمای فرست کلاس بگیرید. کیروش قید کرده که هر نوع حمل و نقل زمینی او در داخل ایران باید درجه یک باشد. او گفته منزلی که در ایران برای من میگیرید، باید بهترین منزل باشد. او تأکید کرده در صورتی که قرار باشد در هتل اقامت داشته باشد، باید هتل پنج ستاره باشد و در طول اقامت من در ایران باید وعدههای غذایی منحصربهفرد داشته باشم.
سفیر ایران در سازمان ملل به خاطر قانون بازنشستگی از سمتش دل کند، رئیس فدراسیون نه!
امیرعلی آزاد
استعفای مهدی تاج در روزهایی که فوتبال ایران در پروسه انتخاب سرمربی و شکایتهای مارک ویلموتس و کارلوس کیروش قرار دارد، به آشفتگی هر چه بیشتر فدراسیون فوتبال دامن زده است. همه این اتفاقات در شرایطی رخ داد که مجلس به تازگی بحث بررسی قرارداد ویلموتس را آغاز کرده بود و بدون شک جلسات دیگری به منظور پاسخگویی مدیریت فوتبال قرار بود در مجلس برگزار شود. بعد از استعفای تاج یکی از اصلیترین سؤالها این بود که آیا پیگیریهای مجلس درباره قرارداد ویلموتس متوقف میشود؟ مجلس چه تصمیمی برای نظارت بر قراردادهای فوتبالی دارد و نتیجهای که تا کنون در این مسیر حاصل شده، چیست؟
چرا حال و روز فوتبال به این شرایط دچار شده که نه فدراسیون فوتبال رئیس دارد و نه تیم ملی سرمربی؟ مشکلات و بدهیها چند برابر شده، باشگاهها شرایط مناسبی ندارند و به طور کلی بلاتکلیفی بر همه چیز حاکم است.
در پاسخ به سؤال شما چند دلیل وجود دارد. یکی از دلایل اصلی به نظر من نوع نگاه به فوتبال در ایران است. یعنی در فوتبال ایران یک نگاه تحولآفرین و نو شدن وجود ندارد.
این نو شدن به معنی ورود بازیکنان جدید یا تغییر سرمربی نیست. نو شدن یعنی برنامهدار بودن برای افقی حداقل بیست ساله. هیچ حوزهای نمیتواند ادعا کند که چنین افقی را در کل این سالها برای فوتبال داشته است. ما پیوسته روزمره کار کردهایم. عدم تحول و تحولگرایی در ورزش فوتبال و بحث اینکه یک گروه و یک جریان آمده و بر مدیریت فوتبال کشور ما احاطه داشته، باعث شده این مجموعه از درون دچار خوردگی شود و این اتفاقات برای فوتبال رخ دهد. از همان زمان که آقای دادکان رفتند و آقای کفاشیان آمدند، ما شاهد تیم دیگری بودیم در فوتبال کشورمان. آقای دادکان هم دورههایی را گذراندند. قبل از ایشان، آقای مصطفوی هم دورههایی را گذراندند و به هر دوره نقدهایی وارد است. در سوابق رؤسای فدراسیونها نکات عجیب و غریب بسیاری وجود دارد اما صحبت من مربوط میشود به ابتدای دوره آقای کفاشیان تا اکنون که یک گروه و تیم در فدراسیون حاضر بودند.
نقد اصلی شما به این دوره چیست؟
شما دیدید که این گروه و تیم هر از چند گاهی جابهجا شدند اما با هم مدیریت فوتبال کشور را برعهده داشتند. نگاه من این است که تلاش این گروه، حفظ وضع موجود بود و اداره خوب. شاید حتی اداره وضع موجود این گروه هم خوب بود اما هیچ افق، دورنما و نمای طولانیمدت برای آینده نداشتند. برنامهریزی مدون، طراحی مشخص و هدفگذاریهای دقیق را شاهد نبودیم.
عدهای معتقدند در این دوره تیم ملی نتایج خوبی به دست آورد.
نکته بعدی نتیجهگرا بودن است. اینکه مثلاً ما در یک مسابقه حتی مساوی کنیم یا نتیجه بگیریم. این نتیجهگرایی شاید برای ایجاد نشاط اجتماعی خوب باشد اما وقتی ساختارها درست نباشد، مشکلات پدید میآید.
همه اینها باعث ایجاد آشفتگی و سردرگمی شده بود.
ما بخصوص در دو سال گذشته شاهد به هم ریختگی مفرط در فدراسیون فوتبالمان بودیم. این در همه ساختارها موجود بود. ملاک ما رنکینگ فیفا بود که البته در آن رنکینگ بحث هست. من در بیانیه مفصلی که چند ماه پیش ارائه دادم به همه این نکات اشاره کردم. ملاکهایمان کلا جابجا شده بود و کسانی هم که نقد مشفقانه داشتند، مورد انواع اتهامها قرار گرفتند. پاسخهای تند و تیز داده شد و اتفاقات خوبی نیفتاد. من فکر میکنم جمیع این جهات به رقم خوردن وضع فعلی منجر شده است. نه تیم ملی شرایط خوبی دارد، نه ارکان فدراسیون، نه تیم ملی امید و به طور کلی هیچ افق روشنی وجود ندارد. ما هنوز یک ساختار جدی برای قراردادهای فوتبال نداریم. بعد از ۴۰ سال ما نباید انواع قراردادها را داشته باشیم. ما طی هر شرایطی نباید با هر فردی، هر قراردادی را امضا کنیم. بعد بگوییم کسی پیدا نمیشود و الزاماً باید فلان مربی خارجی را بیاوریم. همین میشود که این بلاها دارد سر منابع مالی کشورمان میآید. این بلاها دارد سر روح و روان و اعصاب مردم کشور میآید. ایجاد یأس و سرخوردگی میکند و این احساس را به وجود میآورد که با افکار و انرژیهایشان بازی شده است. چه کسی باید پاسخ این سرخوردگی اجتماعی را بدهد؟ هیچ یک از اینها حتی قابل تبدیل به عدد و رقم نیست. این یأس اجتماعی را با پول محاسبه نمیشود کرد اما بالاخره وجود دارد.
نباید در این سالها نظارتی بر این مسائل انجام میشد؟
ارکان نظارتی ما متعددند. حداقل من راجع به مجلس میتوانم بگویم که در دو سال گذشته، بیش از ۱۰ جلسه فقط درباره فوتبال داشتیم. نه فقط فوتبال، ما درباره کشتی، جودو، ژیمناستیک و رشتههای چالشبرانگیز جلسه داشتیم. درباره اجرای قانون منع بهکارگیری بازنشستگان بررسیهایی را انجام دادیم. مجلس پیشگام این حوزه نظارت شد. اگر همین مجلس پیشگام نمیشد، معلوم نبود اوضاع چطور میشد چون خیلی مسائل در ورزش است که به سالها پیش مربوط میشود و درباره این موضوعات ما ورود کردیم. همین الان هم من گزارشهای بسیار زیادی دارم در رشتههای مختلف.
پرونده کمیسیون اصل ۹۰ هم در همین راستا جمعآوری شد و به قوه قضاییه هم رفت. سرانجام آن پرونده چه شد؟
این پرونده در شعبه بازپرسی دستگاه قضایی مورد رسیدگی قرار گرفته است و از اینجا به بعد باید از طریق دستگاه قضایی پیگیر آن پرونده باشید.
به نظر شما نتیجهای دارد؟
امیدواریم که داشته باشد.
در حال حاضر در فوتبال ما با دو اتفاق مهم رو به رو هستیم. شکایتهایی که از طرف ویلموتس و کیروش از فدراسیون فوتبال شده و غرامتهایی که ایران در صورت شکست در این پروندهها محکوم به پرداخت خواهد شد. در چنین شرایطی فدراسیون فوتبال رئیس ندارد و همه چیز بلاتکلیف است.
درباره قرارداد آقای ویلموتس ما جناب وزیر را خواستیم. آقای تاج هم با ایشان آمدند. این اتفاق حدود دو هفته پیش رخ داد. بعد از اینکه آقای تاج در برنامه تلویزیونی گفتند که از طریق تلویزیون با مردم صحبت میکنند. توضیحات برای ما قانعکننده نبود چون این آقا یک سرمربی بدون تیم بود، دو سال و نیم تیم نداشت. آخرین جایی هم که پیش از این دو سال و نیم مربیگری کرده بود، پنج باخت متوالی در سال با تیم ملی فوتبال ساحلعاج را در کارنامه خود داشت. قرارداد ایشان با تیم ملی فوتبال ساحلعاج هنوز در سایت فدراسیون فوتبال این کشور موجود است و شما میتوانید به آن مراجعه کنید.
قرارداد مارک ویلموتس با ساحلعاج چطور بسته شده بود؟
ششصد هزار یورو بوده است. ساحل عاج قرارداد محکمتری بسته بود و فدراسیون این کشور به صورت ماهیانه و هر ماه ۵۰ هزار یورو به ایشان حقوق میداد. این موضوع در قرارداد قید شده است. یعنی پرداختی به ایشان در آن قرارداد به صورت ماهیانه بوده و اینطور نبوده که بعد از مدتی بگوید اول دو میلیون یورو به من پرداخت کنید تا من روی نیمکت بنشینم. این سرمربی بعد از شکستها و اخراج از ساحلعاج و بیش از دو سال بیکاری، با فدراسیون فوتبال ایران قرارداد هنگفت سه سالهای میبندد که هماکنون در دعوای حقوقی است.
بزرگترین ایرادی که به روند قرارداد بستن به مارک ویلموتس وارد است، چیست؟
اولین سؤال این است که این قرارداد را شخص رئیس فدراسیون فوتبال باید ببندد یا یک تیم حرفهای حقوقی؟ نکته دیگر اینکه چرا ما قراردادهای مختلفی داریم؟ چرا همیشه شاهد این هستیم که مربیان قراردادهای خودشان را به ما تحمیل میکنند؟ این موضوع تنها مربوط به آقای ویلموتس نیست، درباره آقای کیروش هم همین اتفاقات افتاده است.
مگر قرارداد ویلموتس شبیه قرارداد کیروش است؟
البته که متن کل قرارداد آقای ویلموتس با آقای کیروش فرق دارد اما در هر دو، در واقع این سرمربی است که قرارداد را مقابل رئیس فدراسیون میگذارد و میگوید امضا کن. نه رئیس فدراسیون مقابل او. یعنی موضع ما کاملاً موضع ضعف است.
درباره کیروش البته این موضوع به همه ثابت شده بود.
در قرارداد آقای کیروش حتی راجع به نوع و کیفیت غذایش هم بندی قرار داده شده است. گفته باید برای من بلیت هواپیمای فرست کلاس بگیرید. کیروش قید کرده که هر نوع حمل و نقل زمینی او در داخل ایران باید درجه یک باشد. او گفته منزلی که در ایران برای من میگیرید، باید بهترین منزل باشد. او تأکید کرده در صورتی که قرار باشد در هتل اقامت داشته باشد، باید هتل پنج ستاره باشد و در طول اقامت من در ایران باید وعدههای غذایی منحصربهفرد داشته باشم. یعنی او حتی منحصربهفرد بودن وعدههای غذاییاش را هم در قرارداد ذکر کرده است.
سایر بندهای قرارداد کیروش هم به همین شکل بود؟
بند دیگری در قرارداد آقای کیروش هست که فدراسیون فوتبال باید کلیه هزینههای پزشکی شخصی و هزینه تهیه دارو، همچنین کلیه هزینههای دندانپزشکی شخص کیروش و تمام اعضای خانواده او را در طول مدت قرارداد پرداخت کند. همه متن این قراردادها را ما در اختیار داریم. منتهی کارلوس کیروش قراردادش را سالیانه بسته بود و این بندها مربوط به قراردادی است که یک میلیون و چهارصد هزار دلار برای شخص خودش بسته بود. ویلموتس اما جمع کل سه سال قرارداد را آورده بود. مبلغ کل قرارداد سه سال او هم هشت میلیون یورو است.
رئیس فدراسیون فوتبال اما هرگز زیر بار این مبلغ نرفت و همیشه تأکید داشت که قرارداد ویلموتس ۲ و نیم میلیون یورو بوده است.
اینکه مسئولان فوتبال میگویند سال دوم دو و نیم میلیون یورو بوده درست است. سال اول سه میلیون یورو برای خودش و اعضای کادر فنیاش. سالهای دوم و سوم هر یک دو و نیم میلیون یورو بوده. قرارداد کیروش به دلار است و قرارداد ویلموتس به یورو. در هر دو قرارداد هم مبلغ هر سال قید شده و پرداختها هم آمده است.
در قرارداد ویلموتس هم چنین بندهایی قید شده است؟
بندهای قرارداد آقای ویلموتس به کلی با کیروش متفاوت است و جالب اینکه او به بندهای قرارداد خودش پایبند نبوده است. در بندی از قرارداد ویلموتس که درباره مرخصی است آمده که مرخصیهای او باید محدودتر باشد. در زمان مذاکره اولیه در سفارت ایران در بلژیک، همسر مارک ویلموتس بحثی را مطرح کرده بود که فدراسیون فوتبال ایران نمیتواند الزام کند که خانواده مارک ویلموتس به ایران سفر کند. یعنی گفته ما اصلاً پایمان را هم در ایران نمیگذاریم.
نتیجه بررسیهایی که تاکنون درباره قراردادها داشتید چه بوده است؟
ما معتقدیم که درباره این قراردادها باید تحقیقی جدی صورت بگیرد. ما مستندی نمیتوانیم داشته باشیم مبنی بر دلالی اما همه ما میدانیم که در این قراردادها دلالیهایی وجود دارد که قابل اثبات نیست. اینها اعداد پنهان هستند. اعداد توافق خارج از قرارداد. اصلاً چه کسانی برای مذاکره میروند و اینها چقدر به منافع ملی فکر میکنند؟ این موضوع ویژه مربیان تیم ملی نیست. این مشکلی است که باشگاههای ما هم با آن مواجه هستند. به من میگویند ایجنت کاری قانونی است. میگویند ایجنتها قانون دارند، دفتر دارند و باید پول در بیاورند. سؤال اینجاست که این ایجنتها از چه راهی باید پول در بیاورند؟ این ایجنتها چه درصدی از مبلغ قرارداد را میگیرند؟ این موارد باید مشخص شود. باید همه این موارد در قرارداد قید شود. ما چنین موردی را در قراردادها نمیبینیم که چه درصدی از مبلغ این قرارداد به ایجنت رسیده است؟ در نهایت چه مبلغی به خود سرمربی میرسد؟ چون مبلغ ایجنت را شخص سرمربی میپردازد. چطور میشود ما یک سرمربی که در ساحل عاج ششصدهزار یورو است را به مبلغ ۸ میلیون یورو برای سه سال به ایران میآوریم؟
آیا مجلس قرار است پیگیریاش در این رابطه را ادامه دهد؟
ما به طور کامل میخواهیم وارد بحث قراردادها شویم. حتی باید مشخص شود قراردادی که احتمالاً قرار است با آقای برانکو بسته شود، به چه صورت باشد؟
حالا که آقای تاج استعفا دادهاند، چه کسی قرار است در این رابطه توضیح بدهد؟
آقای وزیر باید در این رابطه به مجلس پاسخگو باشند.
البته مهدی تاج، بارها تأکید کرده بود که پول ویلموتس از منابع مالی مردم پرداخت نشده است.
ببخشید ما از فیفا بابت حضور در جام جهانی چقدر دریافت کردیم؟ ۱۱ میلیون دلار، مبلغی بود که فیفا بابت حضور ایران در جام جهانی پرداخت کرد. حالا سؤال من این است که هزینه کمپ ایران در روسیه چقدر شد؟ هزینه بازیهای تدارکاتی و اردوهای تیم ملی چقدر شد؟ پولی که بابت پاداش جام جهانی به کیروش دادیم چقدر بود؟ پولی که بابت جام ملتهای آسیا به کیروش پرداخت کردیم چه مبلغی بود؟ اصلاً از آن ۱۱ میلیون دلار چقدر باقی مانده؟ برای جام ملتها که آقای داورزنی از طریق دولت به تیم ملی کمک کردند و در دو مرحله دو بار مبلغ چهارصدهزار یورو بابت هزینههای اردوی تیم ملی پرداخت کردند. حالا میگویند این دو میلیون یورو را از شستا قرض کردیم، پولی نزد فیفا باقی مانده که شما بخواهید قرض خود را ادا کنید؟ چقدر از آن ۱۱ میلیون دلار باقی مانده است؟ پس نگویند که ما اصلاً نیازی به پول دولت نداریم چون فوتبال ایران با پول دولت و دستگاهها و نهادهای وابسته دارد میچرخد. درباره استراماچونی هم همینطور است که آنها از اساس باشگاه دولتی هستند. نرخ این مربیها در مارکت اروپا چقدر است؟ بازار نرخ دارد. اتحادیههای حرفهای برای مربی و بازیکنان نرخگزاری میکنند. یک مرتبه که نرخ یک مربی بالا نمیرود. بله، آنجا بازیکن و مربی چندین و چند میلیون یورویی هم وجود دارد اما نمیتوانید فولکس واگن را به جای بنز بفروشید. این ما هستیم که بدون هیچ نظارتی افراد را از خارج میآوریم. بدون اینکه سؤالی در این رابطه پرسیده شود. بدون اینکه راستیآزمایی در این رابطه صورت بگیرد. حتی بازیکنهای بدون کیفیتی که به همین ترتیب وارد فوتبال کشور میشوند و دلارهایی که از منابع مالی کشور به آنها پرداخت میشود. سود منافع موجود در این بین دست چه کسانی است؟
شما درباره موضوع منع حضور بازنشستگان هم با فدراسیون فوتبال دچار چالش شده بودید.
این همه ما مقاومت مقابل تحول در فدراسیون دیدیم. من این را به شما بگویم که بلافاصله بعد از اجرای قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، عالیترین سفیر کشور ما که در سازمان ملل هست، به ایران برگشت. سفیر ما از این جایگاه و مقام خود در سازمان ملل دل میکند اما برای من سؤال است که مسئولان فدراسیون فوتبال ما چرا اهل دل کندن نیستند؟ ما در یک کشور قانونمند داریم زندگی میکنیم.
در حال حاضر ما مجمع انتخاباتی فدراسیون فوتبال را پیش رو داریم. نظر شما درباره این مجمع و انتخابات چیست؟
ما نیاز به تحولآفرینی داریم. انسانهای متخصص، متعهد، کاردان، کارآمد، وفادار به وطن، عاشق خدمت به کشور، در نظر گرفتن منافع ملی. این نباشد که هر جایی گیر افتادند، نهادهای بیرونی را اهرمی کنند برای فشار آوردن به نهادهای درونی کشور. خود را درون کشور ببینند. این خیلی مهم است. نگاه بیرون به درون همین است که سرمربی میشود رئیس فدراسیون ما و هر قراردادی را تحمیل میکند. من تازه بخشی از متن قراردادها را خواندهام. نتیجه همین قراردادها این شده که هر کسی هر رقمی را تحمیل میکند و هر کسی هر کاری انجام میدهد. درست مثل اتفاقاتی که در بازی با بحرین رخ داد و به سرود ملی ما توهین کردند.
ما کشوری هستیم با پیشینه تاریخی. ما کشوری متمدن هستیم. ساحل عاج شرایطش را به ویلموتس تحمیل میکند اما درباره ما این ویلموتس است که شرایطش را به ما تحمیل میکند. چه کسی باید به این تحقیر بینالمللی پاسخ دهد؟ چرا باید هر بازیکن و مربی بینالمللی برود از ما به فیفا شکایت کند؟ چه قراردادی دیده که شکایت میکند و چرا در همه این شکایتها ما محکوم میشویم؟ یک بار نشده ما از اینها خسارت بگیریم. نمیخواهم بگویم اینها همه ضعف شخص رئیس فدراسیون فوتبال است. این حاصل کار یک تیم مدیریتی است. این بحثها، بحثهای کلان مدیریتی است.
- 10
- 1