او اگر چه با انتخاب اسکوچیچ به عنوان سرمربی تیم ملی موافق نیست اما نوع نگاهش با بسیاری از منتقدان فرق میکند. به اعتقاد چراغپور مربیگری در تیم ملی با تیمهای باشگاهی تفاوت بسیاری دارد. به زعم او مربیان باشگاهی هر چقدر هم در نیم فصل نتیجه نگیرند با خریدهایی که انجام میدهند و تعدد تمریناتی که میگذارند تا حدود زیادی به نتیجه دلخواه نزدیک میشوند اما سرمربی تیم ملی این فرصت را ندارد.
چراغپور از آنجا که کارشناس فنی فوتبال است درباره مکانیزم انتخاب رئیس فدراسیون اظهار نظر نمیکند اما به عنوان یک فوتبالی انتظاراتش از رئیس آینده فوتبال را بازگو میکند. زمانی که از او میپرسیم چرا در چرخه مربیان حضور ندارد دلایلی را بازگو میکند که بعضی از آنها به رسم امانت نزد ما میماند. به هر حال او همانطور که مدعی شده برای اینکه آرامش روحی و ذهنیاش را از دست ندهد، تصمیم ندارد با هر روشی دوباره وارد چرخه مربیگری شود.
عملکرد تیمهای کشورمان را در هفته اول لیگ قهرمانان آسیا چطور ارزیابی میکنید؟
من فقط فرصت داشتم بازی پرسپولیس را ببینم. البته شروع بازیها است و نمیتوان ارزیابی دقیقی داشت اما آنچه که در تقابل پرسپولیس با تیم الدحیل دیده شد این بود که آنها یک به یک نفراتشان نسبت به نماینده کشورمان برتری داشت و این برتری محسوس به چشم میآمد. بازیکنان پرسپولیس خودشان باید دو سه نفره طرحی را در زمین خلقالساعه ایجاد میکردند در حالی که حریفشان برای تمام توپهایش برنامه داشت. به خصوص در انتقال توپ از چپ به راست که دو گل هم زدند. تیم قطری به شدت روی این تاکتیک کار کرده بود. اما همین مهم در تفکر فوتبال ما نیست. البته زمان استراماچونی در استقلال دیده میشد که الان کمی دستکاری شده است. در واقع در پرسپولیس کم کم این سبک بازی را مشاهده میکنیم که ببینیم چه میشود نه اینکه از قبل بدانیم چه اتفاقی باید بیفتد.
پرسپولیس در نیمه دوم مالکانه بازی کرد.
به موضوع قابل توجهی اشاره کردید. بازی بدون نقشه تیمی باعث ایجاد پاسهای اضافه و سرگردان میشود و بعضیها مانور میدهند که مثلاً ۵۲ درصد بازی را در اختیار داشتند. من به این نوع بازی میگویم مالکیت سرگردان. حتی روز دربی هم این مدل بازی و پاسهای سرگردان به چشم آمد. فکر میکنم پرسپولیس به لحاظ کیفیتی از حریفش عقبتر بود.
شاید مهمترین سوژه این روزهای فوتبال ما بحث انتخاب رئیس فدراسیون باشد.
این بحث فنی نیست و یک موضوع کلان است. رئیس فدراسیون باید ارتباطهای چندگانه داشته باشد. طی ۱۳-۱۲ سال اخیر دو نفر این صندلی را در اختیار داشتند؛ آقایان تاج و کفاشیان. یک زمانی کفاشیان با خنده حرفهایش را میزد و زمانی هم تاج یا چیزی نمیگفت یا مدعی بود امروز انجام میشود نیم ساعت دیگر و... .
شاید بهتر باشد سؤال را اینطور مطرح کنیم که اولویت رئیس جدید فدراسیون برای حل مشکلات چه مواردی باید باشد؟ - بله، مشکلات انباشته شده فوتبال از حداقل ۲۰ سال پیش که برطرف نشده که در چند بند به آن اشاره میکنم.
بفرمایید.
موضوع اول آموزش است که طی دو دهه در اختیار یکی دو نفر بوده و اجازه ندادهاند دانش نوین به فوتبال سرازیر شود و قطره قطره کار میکنند. موضوع دوم خان و خان بازی در تیمهای امید و جوانان است. متأسفانه برادران سهگانه و دوگانه نمیگذارند آنها خلاص شوند و همه تحت یک جور فکر هستند. اینکه تیم امید ۴۸ سال به المپیک نمیرود دلیلش درون خودش است.
موضوع سوم؟
حدود ۱۵ نفر هستند که بالای ۲۵ سال در چرخه مربیگری قرار دارند. شما نوجوان بودید آنها بودند و الان که بزرگ شدهاید هم هستند. وقتی در این چرخه به قدرت میرسند و میلیاردی میگیرند معماری و مهندسی هم میکنند. جالب اینکه همین افراد آن وقت میآیند از مهندسی جاهای دیگر حرف میزنند و هیچکس را هم بازی نمیدهند. وقتی هم از بالا نگاه میکنیم شبیه بادکنکی است که همه ما بیرونش هستیم و عدهای درون آن. در این میان یکسری بازیکن هم ابزارشان هستند و هر جا میروند با خودشان میبرند، حتی بازیکنان خارجی. آن وقت نفراتی در این مکانیزم از صداقت صحبت میکنند که وقتی یک میلیمتر به کارنامهاش وارد میشویم عدم صداقت را میبینیم. این موضوع بازیکنان هم به لیگ یک و دو هم سرایت کرده است. در واقع میگویند اگر فلان بازیکن را میخواهی باید مثلاً این دو سه نفر را هم ببرید و جالبتر اینکه قبول هم میکنند.
مورد چهارم؟
بله چهارم مدیران عامل هستند. جایی که باید مدیران تحصیلکرده فوتبالی بیایند. در تمام این سالها فقط محمد دادکان بود که با فساد مبارزه میکرد. حالا شما وقتی این شاخه ها را به هم وصل میکنید و چیدمانها انجام میشود رئیس فدراسیون هم باید چیدمان شود.
شما در برنامه رادیویی با اشاره به مهدی قائدی مدعی شدید که شاید در روز دربی فقط یک نفر او را بهترین بازیکن زمین انتخاب نمیکرد آن هم سرمربی تیم امید بود. در حالی که ما دیدیم زمان استرا هم تعویض میشد و شاید به خاطر همین فشردگی بازیها مقابل الشرطه مصدوم شد.
من بازیهای مهدی قائدی را از زمانی که در لیگ بود تعقیب میکردم. استرا از قائدی و دیاباته زوجی ساخته بود که ما را به یاد دایی و خداداد میانداخت. قائدی به خاطر فیزیکش از دقیقه ۶۰ به بعد کارایی لازم را ندارد.
استرا این کار را میکرد و قائدی هم راضی بود. حالا ما این بازیکن را از تیم بزرگی مثل استقلال به امید میآوریم و انتظار میرود در تیم امید بیشتر بازی کند. اما استیلی چون خودش یک هافبک فیزیکی بوده تفکرش هم فیزیکی است. در روز دربی همه دیدند که او چه توانایی دارد و روی گل دوم بخصوص چقدر عالی کار کرد.
استیلی در راه آهن و ملوان از جیبش هم هزینه کرد اما یک مرتبه شد سرمربی امید. سرمربی امید به تکنیک باور ندارد و روی کارهای فیزیکی متمرکز میشود.
شما به چرخه مربیان اشاره کردید و بادکنکی که از بیرون نگاهش میکنید. اما همیشه یک بحثی درباره کارشناسان مطرح است و اینکه آنها فقط پای تخته خیلی خوب فوتبال را تحلیل میکنند اما روی نیمکت و کنار زمین آن کارایی را ندارند.
باید ببینید چه کسانی این حرف را میزنند. آنها کسانی هستند که اقتدار میانه را در دست دارند و بدون عاملهایشان و نفوذی که در فدراسیون و رسانهها دارند کارشان پیش نمیرود. من برخلاف آنها هیچوقت نمیگویم فوتبال کثیف است من میگویم این روش زندگی را روح من نمیپذیرد. این شغل قانون دارد اگر حرف گوشکن نباشی عذرت را میخواهند.
اسکوچیچ انتخاب خوبی برای تیم ملی فوتبال بود؟
ببینید مربیگری در باشگاه با تیم ملی فرق میکند و این استدلال خوبی نیست که بگویند چون در چند تیم بد کار نکرده پس شناخت خوبی از فوتبال ما دارد. اینطوری باشد مربیان زیادی هستند که سالها در فوتبال ما کار کرده و شناخت بیشتری هم دارند. شما وقتی مربی باشگاهی هستید میتوانید زمان تمرین را تغییر دهید، تعداد دفاعاش را افزایش دهید، در نیم فصل بازیکن بگیرید و... اما مربیگری تیم ملی قطعهای از مربیگری است. سرمربی تیم ملی باید کاریزمای بالایی داشته باشد او با بازیکنانی سر و کار دارد که بازی در تیم ملی از یک جایی به بعدش کار اضافهای برایشان است. اما بازیکن باشگاهی همه زندگیاش ساق پایش است و برای اینکه قرارداد سال بعدش نصف نشود همه کار میکند.
مربی تیم ملی طی دو سه ماه یک فیفادی دارد و میداند چه برنامهای دارد. در واقع سرمربی تیم ملی همهاش جان و اندیشه است. اسکوچیچ هم هر جا رفته کارش خوب بوده، بله چون زمان داشته و جلسات تمرینی بیشتری گذاشته و بعد از چند ماه تغییرات را دیده است. مربیان باشگاهی طی ۱۵ هفته امتیاز نمیگیرند آن وقت در نیم فصل میلیاردی هزینه میکنند و موفقیت به دست آمده را به حساب خودشان میگذارند. متأسفانه مربیان ما به دنبال مربیگری در تیم ملی نمیروند. مربی ملی باید تفکرش ناب باشد.
موفق میشود؟
این آرزوی همه ما است اما اینکه بعضیها میگویند بازیکنان تیم ملی با ویلموتس خوب نبودند و در رختکن تنش داشتند حالا کمک کنیم که با اسکوچیچ اینطور نباشد یعنی مثلاً ما به سردار آزمون بگوییم اگر در تیمت بهتر تمرین میکنی اینجا در کنار اسکوچیچ ایرادی میبینی چیزی نگو.
سؤال آخر، اگر شما بودید اسکوچیچ را انتخاب میکردید؟
ببینید اسکوچیچ با اتفاقاتی که برایش افتاد و میگفت ناراحتی قلبی دارد به نظرم به یک مربی ملی تبدیل شده است. چون مربی ملی بیشتر وقت میگذارد، بیشتر مطالعه میکند و... من اگر بودم انتخابش نمیکردم. اسکوچیچ اگر ناراحتی قلبی داشته و کمتر از ۲۴ ساعت سرمربی تیم ملی میشود حتماً پنجره کائنات برایش باز شده است. اما با توجه به شرایط کنونی ما، این حرکت عمیق فکر شده به نفع فوتبال نیست. الان هم رئیس نداریم و هیچکس پاسخگو نیست اگر خدای نخواسته تیم به جام جهانی نرود که دیگر هیچکس را پیدا نمیکنیم. ما باید حداقل سه پیروزی داشته باشیم که یکی از آنها مقابل بحرین باشد.
- 12
- 3