جواد نکونام بعد از یک چالش سخت در لیگ دسته اول و هدایت خونهبهخونه بابل راهی قائمشهر شد و بعد از هدایت این تیم در ۱۰ بازی سرنوشتساز نساجی را بعد از ۲۴ سال به لیگ برتر هدایت کرد تا در همان ابتدای دوران مربیگری اش اتفاق ویژهای را رقم بزند. وی بعد از این اتفاق هدایت تیم محبوب مازندران را در لیگ برتر به عهده گرفت، اما فقط نیم فصل در این تیم حضور داشت تا کارش را در ابتدای این فصل با فولاد خوزستان دنبال کند. فولادی که در فصول اخیر نتایج خوبی نمیگرفت با نکونام با آرامش کارش را شروع کرد و بعد از گذشت ۲۰ هفته از لیگ برتر، حالا به عنوان یکی از تیمهای مدعی حضور در لیگ قهرمانان آسیا خودش را معرفی کرده است. در سال جدید گفتوگوی مفصلی با کاپیتان سابق تیم ملی و سرمربی فولاد پیرامون مسائل مختلف فوتبال کشورمان انجام دادهایم.
وارد سال ۹۹ شدیم، ولی به دلیل مشکلاتی که به وجود آمده امسال کمی برای همه متفاوت شروع شده است.
در ابتدای مصاحبه میخواهم سال نو را به هواداران فولاد تبریک بگویم و از آنها به خاطر حمایت هایشان که یکی از دلایل موفقیت تیم بود تشکر میکنم. از همه پرستاران عزیز که این روزها دور از خانواده تمام تلاش خود را برای سلامتی مردم انجام میدهند تشکر میکنم. همچنین به خانوادههایی که عزیزانشان را به خاطر این ویروس از دست دادند تسلیت میگویم.
جواد نکونام از شمال ایران به جنوب ایران رسیده، در این مدت از نظر خودت چه دستاوردهایی داشتی؟
از شمال ایران صحبت کردید و نمیتوانم هواداران نساجی را از خاطر ببرم. طرفداران خوب نساجی زمانی که تیم در حال مبارزه در لیگ یک بود ۹ هفته طلایی را رقم زدند و در نیم فصلی که در کنار این تیم بودم واقعا شرایط خوبی برای من و تیم رقم زدند. امیدوارم این روزها که کرونا در کشورمان و به خصوص شمال ایران شرایط سختی را به وجود آورده تمام مردم با هم همکاری کنند تا شرایط به شکل عادی برگردد. در مورد نساجی باید بگویم علیرغم میل باطنی از این تیم جدا شدم و شرایطی در آنجا به وجود آوردند که نمیتوانستم در این تیم بمانم. حقیقتا نمیتوانستم در حق مردم قائمشهر و طرفداران نساجی بی مسئولیت باشم و به همین دلیل تصمیم گرفتم تا از این تیم جدا شوم. به هر حال شرایط به شکلی بود که مردم خودشان متوجه شدند چه مشکلاتی وجود داشت و من نتوانستم در آنجا کار کنم. حتی بعد از من هم این مسائل ادامه داشت و هواداران نساجی به چشم این مسائل را دیدند. در فوتبال حرفهای هم این رفت و آمدها طبیعی است، شما دیدید استراماچونی به استقلال آمد و زود جدا شد، کالدرون هم در پرسپولیس این شرایط را داشت، حتی مارک ویلموتس هم در تیم ملی نماند، این نشاندهنده مشکلات فوتبال ما است و تا به حال ۲ بار هم برای من اتفاق افتاده است.
و حضور در جنوب ایران...
امسال پیش از شروع فصل با یکی از باشگاههای خوب ایران مذاکره کرده بودم و حتی تا آستانه امضای قرارداد هم رفتم. روزی که قرار بود با این باشگاه قرارداد امضا کنم مسئولان باشگاه فولاد با من تماس گرفتند. پارسال هم که در نساجی بودم در هفته دهم قرار بود به فولاد بروم، اما در نهایت تصمیم گرفتم در نساجی بمانم. فولاد باشگاهی است که زیرساختهای قوی دارد و بعد از جمع بندی تصمیم گرفتم به این تیم ملحق شوم. جنوب ایران هم همیشه مهد بازیکنان خوب فوتبال در ایران بوده و همیشه بازیکن بزرگی را به خود دیده است. وقتی آقایان محمدی و رضایی با من صحبت کردند تصمیم گرفتم با فولاد قرارداد ببندم و حالا هم از اینکه در اینجا هستم راضی هستم. در اینجا لازم است یک تشکر ویژه از سعید آذری داشته باشم که از زمانی که به باشگاه آمد به ما خیلی کمک کرد و در نیم فصل بازیکنان مد نظر ما را جذب کرد. امیدوارم چنین مدیرانی در فوتبال ما حضور داشته باشند.
حالا که فقط چند سال است بازی کردن را کنار گذاشتی با مربیگری کنار آمدی؟ به هر حال مربیگری حس مسئولیت بیشتری دارد، به خصوص در ایران که مربیان استرس زیادی را تحمل میکنند.
من از زمانی که در پاس بازی میکردم و کاپیتان این تیم بودم همیشه مسئولیتم سنگین بوده و همیشه این روحیه برتری طلبی و خواستن را در خودم تقویت کردم. نوع فوتبال من همیشه همین مدلی بوده و حالا در مربیگری هم ادامه دارد. همیشه به جای دیگر بازیکنان حرص میخوردم و شور و حرارت بیشتری داشتم. حتی این شرایط در اوساسونا هم برای من تکرار شد. در تیم ملی هم که اوجش بود پختهتر شده بودم و سعی میکردم با تمام توانم کار کنم. روزی که دستیار کارلوس کیروش شدم او حرفی به من زد که جالب بود. او گفت از همین امروز باید لباس بازیکنی را از تنت در بیاوری و لباس مربیگری بپوشی، دیگر دوران بازی کردن تمام شده است. اوایل کارم همچنان فکر دوران بازیکنی را داشتم، اما خیلی زود تفکر مربیگری در من جا افتاد. اگر بخواهم خیلی کارها را انجام بدهم از نظر خودم شاید نوعی شو و نمایش باشد، ولی برای اینکه باید به این سوال شما کاملتر جواب بدهم شادی مجبور شوم چیزهایی بگویم که نباید بگویم.
مثلا چه چیزی؟
بگذریم...
اما به هر حال شاید صحبت شما بتواند روی حتی یک نفر تاثیر بگذارد. اگر نکتهای هست توضیح بدهید بد نیست...
این صحبتی را که انجام میدهم تاکنون در هیچ مصاحبهای نگفته بودم، چون ممکن بود هزار برداشت از آن صورت بگیرد. من حدود سه سال است که کار مربیگری را آغاز کرده ام، اما سال ۲۰۱۰ اولین مدرک مربیگری ام «LEVEL ۱» را در اسپانیا گرفتم. یک مدرک دیگر هم در سال ۲۰۱۲ «LEVEL ۲» گرفتم، ولی هیچوقت این موضوعات را نگفتم. این ۲ مدرک با مدرک C و B آسیا مساوی است. بعد از اینکه فوتبال را کنار گذاشتم در کلاسهای دوره B و C ایران هم شرکت کردم با وجود اینکه هر دو دوره را قبلا گذرانده بودم و مدرک آن را هم گرفته بودم.
چرا این موضوع را نگفته بودی، چون زمانی که دستیار کیروش شدی خیلیها انتقاد کردند چطور او تو را بدون مدرک مربی تیم ملی کرده است؟
همانطور که گفتم دوست نداشتم «شو» بازی کنم. هیچ زمانی دنبال این کارها نبودم. نمیگویم آدم خوبی هستم، ولی سعی میکنم همانی که بودم باقی بمانم. الان هم، چون شما اصرار کردید این موضوع را گفتم. من عادت دارم برنامه داشته باشم و روی برنامه زندگی کنم. شاید باور نکنید، ولی من تمام برنامههای تمرینیِ زمانی که در اوساسونا بودم را در اختیار دارم. حتی آمار بازیها را. مثلا اگر شما بگویید در زمانی که در اسپانیا بودم چند بار با بارسا بازی کردم و چه کارهایی در زمین کردم همه را مکتوب در اختیار دارم. یا زمانی که به خاطر پارگی رباط صلیبی در آلمان بودم تمام پروندههای آن زمان و نوع تمریناتم در در اختیار دارم. این موارد به درد من میخورد، اما عادت ندارم جار بزنم یا مثلا اگر به کلاس مربیگری میروم از خودم عکس بگیرم و به همه نشان بدهم که من در کلاس حضور دارم!
جواد نکونام که سالها در اسپانیا بوده و برنامههای آنها را دیده فکر میکند چه چیزی در فوتبال ما کم است که درست و حسابی شکل نمیگیرد؟
مشکل فوتبال ما این است که هیچ چیز ریشهای در آن حل نمیشود. مرتب میگوییم حالا از این مشکل بگذریم و به سراغ بعدی برویم. هیچ کار ما در این فوتبال درست و حسابی انجام نمیشود و به خاطر همین است که مشکلات همیشه باقی میماند، فقط از زمانی به زمان دیگر منتقل میشود.
چندی پیش یکی از مربیان در تلویزیون ادعا کرد ما باید اول بدانیم سبک فوتبالمان به چه کشوری میخورد و بعد به سراغ همان کشور برویم و بازیکن و مربی از آنجا بیاوریم. در مورد ساختار فوتبالمان هم نه الگویی داریم و نه میتوانیم از خودمان برنامهای داشته باشیم.
برای شما مثالی از تیم بارسلونا میزنم. این تیم که در لالیگای ۲ بازی میکند و من خودم مقابلش بازی کردم درست همان سبکی فوتبال بازی میکند که تیم اصلی بارسلونا در لالیگا بازی میکند. بارسلونا این سبک را دنبال میکند و تمام تیم هایش هم باید این سبک را ادامه بدهند، ولی در فوتبال ایران تیم بزرگسالان یک سبک بازی میکند، امیدها یک سبک دیگر، جوانان و. به سبکهای دیگر. یا کشور قطر را برایتان مثال میزنم، آنها اسپانیا را الگوی خود کردند و سانچز را مربی جوانان و امید و بزرگسال کردند و قهرمانی آسیا را کسب کردند. بعد از آن هم ژاوی را آوردند که فوتبال کشورشان موفق شود. یا همین ژاپن که زیکو را آورد و از برزیل الگو گرفتند. اما ما در اینجا یک سری مربی-کارشناس هم داریم که ماشاالله فقط خوب حرف میزنند و از زمین و زمان انتقاد میکنند.
منظورت چیست؟
زمانی که برانکو در تیم ملی حضور داشت تیم ملی ما به جام جهانی صعود کرده بود، ولی یکسری از این آقایانی که اشاره کردم هر روز انتقاد میکردند که تیم برانکو خوب دفاع نمیکند، فلان جای تیم مشکل دارد، خط حمله فلان شکل است و هر روز یک چوب لای چرخ مربی تیم ملی میگذاشتند. برانکو رفت و بعدش دیدید چه بلایی سر فوتبال ایران آمد. بعد از چند سال از جدایی برانکو یکی مثل کیروش آمد، به جام جهانی رفتیم و با بازیهای غرور انگیز دل مردم شاد شد. تیم ملی ما مقابل اسپانیا و پرتغال به آن شکل بازی کرد و همه دنیا متعجب شده بودند، اما باز هم یکسری در ایران انتقاد میکردند که چرا تیم ما دفاعی است. نمیدانم این آقایان با خود چه فکری کرده بودند، ولی کسی که عاقل باشد و فوتبال روز دنیا را دنبال کند میفهمد تیم ملی ایران با این زیر ساخت نمیتواند مقابل تیم ملی اسپانیا که در این یک دهه بهترینهای دنیا را در ترکیبش داشته، حمله کند. آیا اگر ایران مقابل اسپانیا حمله میکرد و ۵ گل میخورد یکی از این مقامات مسئول از سرمربی تیم ملی و بازیکنانش حمایت میکرد؟
طبیعتا نه...
اصلا کسی مسئولیت قبول نمیکرد، شما در این حرف من شک نکنید. مگر یادتان رفته که تیم ملی ما در زمان آقای ایویچ مقابل رم به آن شکل بازی کرد و ۷ گل خورد؟ همان فردای بازی مربی تیم ملی را برکنار کردند. آقایانی که از سبک بازی تیم ملی مقابل ابرقدرتهای فوتبال دنیا انتقاد میکردند آیا اگر از هر کدام از این تیمها ۵ گل میخوردیم حمایت میکردند؟ به خاطر این است که میگویم برخیها فقط خوب حرف میزنند. زمانی که تیم ملی میبرد همه کنار تیم هستند، عکس میگیرند و. اما بعدش غیبشان میزند. الان از روزی که ویلموتس از ایران رفته چه کسی درست و حسابی جواب داده که چه اتفاقی افتاد؟ همه کارهایمان همین مدلی است.
در مورد شرایط فعلی تیم ملی چه نظری داری؟
در تیم ملی خیلی مشکلات داریم تا به یک ایده واحد و خوب برسیم. معتقدم تیمهای نوجوانان، جوانان، امید و بزرگسالان همه باید یک ایده متحد داشته باشند و برای رسیدن به این ایده حداقل ۳۰ سال کار داریم! باید ۳-۴ مربی خوب بیاوریم و البته قدردان زحمات آنها باشیم. ما یک مربی خوب آوردیم مثل کیروش، اما قدرش را ندانستیم. برانکو هم همین مدلی بود، ولی تخریبش کردیم. الان هم بحث زیدان، گواردیولا و مورینیو میشود، ولی آخر کار به جایی میرسد که به بحرین و عراق میبازیم. ادعا هم میکنیم که فوتبال هجومی میخواهیم آن هم مقابل کامبوج!
خیلیها بعد از انتخاب اسکوچیچ انتقاد کردند، در این زمینه چه صحبتی داری؟
من همیشه و در هر جایگاهی که بودم از سرمربی تیم ملی حمایت کرده ام حتی زمانی که از تیم ملی بیرون آمدم. برای من تیم ملی کشورم همیشه در اولویت بوده است. شما دیدید که وحید هاشمیان همین چند روز پیش مصاحبه کرد و گفت قرارداد ما به ریال بسته شده است. زمان ما هم دقیقا همین اتفاق افتاد. ما این همه صحبت کردیم، ولی آخر سر گفتند مربیان به تیم برگردند، یادم است آن زمان حقوق هیچ مربی را ندادند. کیروش هم وقتی این شرایط را دید گفت وقتی حقوق نمیدهید من مربی نمیخواهم. او میگفت اینها همکاران من هستند و باید دستمزد بگیرند. خود من گفتم من حقوق نمیخواهم، چون آمده ام که کار یاد بگیرم. این همه تجربه به دست آمده، ولی معتقدم هنوز هم به مربیان ایرانی توهین میکنند و رفتارها هیچ تغییری نکرده است.
با همه این مشکلاتی که اشاره کردی یک عده هم معتقدند اسکوچیچ از بین گزینههای ایرانی که گزینه هدایت تیم ملی بودند بهتر بود...
من نمیتوانم کسی را با کسی قیاس کنم. این به همان بحثی بر میگردد که کدام کشور را الگوی فوتبالمان میکنیم، ما میخواستیم مربی ایرانی انتخاب کنیم، حتما فدراسیون جمع بندی کرده بود که به چه دلایلی مربی ایرانی انتخاب شود، اما به یکباره مربی انتخاب میکنیم که خیلیها انتقاد میکنند. پس حتما یکجا مشکلی وجود داشته که تصمیم عوض شده است. همین اتفاق نشان میدهد ما نمیتوانیم الگویی برای فوتبالمان انتخاب کنیم. ما هنوز نمیدانیم برای فوتبال ملی خودمان چه برنامهای داریم. مثلا اگر خارجی آوردیم ۴ سال از او حمایت کنیم، ایرانی هم آوردیم، همین کار را انجام دهیم. حداقل با این کار دچار ثبات میشویم و میتوانیم برنامه داشته باشیم.
ادامه راه تیم ملی را چطور ارزیابی میکنی؟ کار سخت به نظر میرسد.
مگر کار راحت هم داریم؟ در فوتبال کار راحت اصلا وجود ندارد. تیمهای حریف نمیخوابند یا استراحت نمیکنند که بیایند و به ما ببازند. آنها هم برنامه میریزند.
حضور کریم باقری در کنار اسکوچیچ را چطور میبینی؟
باقری دوست خوب من است و در این فوتبال هم زحمت کشیده، من برای او آرزوی موفقیت دارم.
اما گفته میشود، اما قرار است به صورت پاره وقت در تیم ملی حضور داشته باشد...
این یک بحث دیگر است. شما این کار را در هیچ جا نمیبینید. به نظر من این کارها برای این است که تصمیمات و انتخابات قبلی را درست کنند.
این روزها که همه به اساسنامه فدراسیون انتقاد دارند شما چه نظری داری؟
مهمترین مساله در فوتبال ما این است که فوتبالیها در آن تصمیم نمیگیرند. این چه مجمعی است که کاپیتانهای تیم ملی در آن حق رای ندارند. اگر فوتبالیها تصمیم میگرفتند چنین اتفاقی رخ نمیداد. تا زمانی که فوتبالیها روی کار نباشند مسائل همینگونه پیش میرود. مثلا چرا بازیکنان بزرگ و با سابقه تیم ملی و مربیانی که در تیم ملی حضور داشتند چرا حق رای ندارند؟ مثلا اگر ایکر کاسیاس در ایران حضور داشت با قانون داشتن ۱۰ سال مدیریت، حتی اجازه نمیدادند او رئیس یک هیات فوتبال شود و کار را برایش سخت میکردند. این است که میگویم فوتبال باید دست فوتبالیها باشد. از طریق رسانه شما میگویم، آقایان فوتبالیست، آقایان فوتبالی، پای کار باشید و بیایید وسط! اجازه ندهید غیر فوتبالیها برای ما تصمیم بگیرند. متاسفانه الان کسانی حق رای دارند که برای من خنده دار است. وقتی آرا با یک بن کت و شلوار عوض میشود معلوم است که فوتبال ما به چنین روزی میافتد. به نظر من فیفا دیر فهمید که چقدر به آنها دروغ گفتیم. ۱۵ سال بود از این کارها میکردیم، ولی فیفا متوجه نمیشد. سر خیلی از مسائل پنهان کاری کردیم، از مالیاتها گرفته تا خیلی مسائل دیگر...
صحبت از مالیات شد، آیا مشکل مالیاتت با استقلال حل شد یا نه؟
۵۰ درصد کارمان حل شده است، ولی ۵۰ درصد دیگر نه. در مورد قراردادم هنوز مساله حل نشده است. دو سوم مالیات من پرداخت شده، ولی در این زمینه صادقانه با من رفتار نشد. مثلا گفتند ما مالیات تو را پرداخت کردیم و کمی به ما تخفیف بده، من هم قبول کردم، اما وقتی به اداره مالیات رفتم متوجه شدم رقم مالیات را به من دروغ گفته بودند و رقم خیلی بیشتر از این بوده است. باشگاه هم موظف به پرداختش این رقم بود. تازه میخواستند به خاطر دروغی که گفته اند تخفیف هم بگیرند! متاسفانه مدیریت کردن ما هم به این شکل مدیریت دروغ است.
مردم ایران در سال ۹۸ شرایط خوبی را تجربه نکردند. فضای کنونی جامعه را چطور میبینی؟
بله، سالی که گذشت متاسفانه با سیل آغاز شد و با کرونا به پایان رسید. خود من در تعطیلات امسال جایی نرفتم در خانه ماندهام. در این تعطیلات فیلم بازیهای تیمم را نگاه میکنم و مشغول نت برداری از نقاط ضعف و قوت هستم. به هر حال بیرون رفتن من ممکن است هم خودم و هم دیگران را به خطر بیندازد، اما متاسفانه میبینم یک عده اصلا رعایت نمیکنند. این ویروس اصلا با کسی شوخی ندارد و من از همه خواهش میکنم اصلا بیرون نروند. این بیماری جان عزیزان خیلی از مردم را گرفته و من امیدوارم به جایی نرسیم که در تاریخ بنویسند فلان جمعیت به خاطر کرونا از بین ما رفتند.
سال فوتبالی را چطور دیدی؟
فوتبال ما حالش خوش نیست و این واقعیت است. هم در رده ملی و هم باشگاهی دچار مشکلات هستیم. امیدوارم امسال شرایط بهتر شود.
این روزها همه صحبت از تعطیلی لیگ میکنند. در این مورد چه صحبتی داری؟
چرا باید لیگ تعطیل شود؟ اگر شرایط برگزاری لیگ توام با سلامتی باشد اصلا نباید کار به تعطیلی بکشد، اما اگر سلامت مردم و بازیکنان و مربیان در خطر است من هم موافق هستم. نگاه من کاملا فوتبالی است. آن زمانی که به عنوان اولین نفر گفتم لیگ باید تعطیل شود کرونا در حال پیشرفت بود، ولی هیچکس گوش نمیکرد. در اسپانیا و ایتالیا شرایط سخت شده و لیگشان تعطیل شده است. اگر در ایران توانایی کنترل این بیماری وجود دارد پس لیگ برگزار شود، اما اگر شرایط آن فراهم نیست بهتر است تعطیل شود.
اما باید پذیرفت تصمیم گیری در این زمینه برای سازمان لیگ خیلی سخت است...
تصمیم گیری سخت است، اما باید دید چه کاری برای فوتبال ما بهتر است. اینکه هر کسی به نفع خودش حرف بزند دردی دوا نمیکند. یکی میخواهد تیمش در لیگ بماند، یکی میخواهد سهمیه بگیرد و یکی هم میخواهد قهرمان شود، اما باید در نهایت دید چه تصمیمی میتواند به نفع فوتبال ما باشد.
در فضای فعلی فرهنگی جامعه، فرزندانت را چگونه کنترل میکنی. به طور مثال آیا میتوانی آنها را از فضای مجازی دور نگه داری؟
یک سری مسائل دست من است و یکسری مسائل هم واقعا از کنترل من خارج است. من اگر ضبط را خاموش کنم فضای مجازی را نمیتوانم ببندم. ما باید فرهنگمان را بالا ببریم. جوانان و نوجوانان ما باید بدانند خوب و بد چیست. من خودم کلا با فضای مجازی میانه خوبی ندارم و امیدوارم بتوانم روی بچههایم هم این تاثیر را بگذارم. آنها اگر میخواهند از این فضا استفاده کنند باید به شکلی عمل کنند که روی زندگی شخصیشان تاثیر نگذارد.
و حرف آخر...
امیدوارم سال ۹۹ برای مردم ایران از همه نظر سال خوبی باشد. دعا میکنم این ویروس از مملکت ما و سراسر دنیا خارج شود و زندگیها به روال طبیعی برگردد. آسایش مردم ایران و شادی آنها را در سال جدید از خدا میخواهم و امیدوارم سال جدید سال آرامش برای کشورم باشد.
- 19
- 4