استقرار استقلال در بالای جدول ردهبندی لیگ برتر فوتبال کشور نیز از مسائلی بوده که سبب شده ضعف نسبی در گزینش بازیکنان جدید وطنی چندان دیده نشود و میزان توفیق آبیپوشان در اوایل لیگ بیستویکم در اندازهای بوده که در سه مسابقه نخستشان هیچ گلی نخوردند و گل خوردن در شیراز مقابل فجرسپاسی هم جایشان را در صدر جدول از آنها نگرفت. با اینکه استقلالیها در کارهای تهاجمی چنگی بهدل نزدهاند اما تا زمانی که یک تیم برنده میشود و خوب امتیاز جمع میکند حساسیتی روی اینگونه تقصانها بروز نمیکند و هم هواداران کوتاه میآیند و هم مدیران در سایه استقرار در صدر جدول آسایش مورد نظر را مییابند.
مردانی که خود را اثبات نکردند
با این حال باید تأکید شود که از نفرات وطنی اخیراً استخدام شده استقلال ابوالفضل جلالی چنان مصدوم از آب درآمد و در همان ابتدای فصل رفوزه شد که بحث فسخ قرارداد وی به طور جدی مطرح شده و زبیر نیک نفس با وجود پیشینه خوبش در لیگ برتر و بهویژه در تیم فولادخوزستان هنوز به ترکیب ثابت تیم راه نیافته و در این راه خود را به مربیان آبیها تحمیل نکرده است. جعفر سلمانی یک گل ۳ امتیازی در همان هفته نخست فصل جدید برای استقلال زد اما درخشش مستمری نداشته و هنوز با اکثر پیستون چپهای قبلی این تیم برابری نکرده است و حتی امین قاسمینژاد که تصور میشد صید اصلی استقلال در امر تهاجم و مهره فیکس این تیم در لیگ امسال باشد، اصلاً به چنین مدارجی نرسیده و برای حضور به مدت کافی در ترکیب آنان مشکل داشته و آمدن دو بازیکن خارجی که پیشتر نامشان آمد، عرصه را بر او تنگتر کرده است.
در اینمیان فقط عارف آقاسی مدافع سابق تراکتور به میزان بیشتری از موفقیت رسیده اما او هم تا آن حد پیش نرفته که فرهاد مجیدی قادر بهکنار گذاشتن او از ترکیب ثابت نباشد و برعکس این کار برای این مربی و دستیارانش به آسانی قابل انجام بوده است. این را هم از یاد نبریم که علیرضا رضایی سنگربانی که از پیکان آمده بود تا ذخیره حسین حسینی درون دروازه باشد، بعد از بازگشت رشید مظاهری به جمع آبیها عملاً فلسفه و منطق حضورش در اردوگاه آبیها از میان رفت زیرا این احتمال که در آن واحد نه حسینی در دسترس باشد و نه مظاهری، چیزی نزدیک به صفر است و رضایی در چنین تیمی و در حضور چنین رقبایی به یک دکور تبدیل میشد.
استقلال در ایام «پیش فصل» تا مرز استخدام لوسیانو پریرا گلزن مسن اما همچنان سرپا و موفق فولاد خوزستان هم پیش رفت ولی جذب او امکانپذیر نشد و در حالی که قاسمینژاد تا بهحال نتوانسته است همان بیلان کاری بالایش در «پدیده» را در تهران تکرار کند، «شیمبا»ی برزیل و ۳۸ ساله به ریتم گلزنیهایش در اهواز ادامه داده و از خوبهای لیگ بیستویکم نیز بوده و اگر فروغ فردیاش کمتر از فصل پیش است، به سبب نزول کلی تیم اهوازی است.
وقتی جای موسوی تنگ شد
وقتی مجموعه عوامل فوق را در نظر میگیریم به این نتیجه میرسیم که سیاستهای خرید و فروش نفرات در استقلال لااقل در ارتباط با بازیکنان داخلی توأم با بررسی درست و ارزشگذاری دقیق نبوده است. حتی در زمینه خرید خارجیها که پیشتر گفتیم توفیق استقلال در آن بیشتر از روند جذب نفرات داخلی بوده، کوین یامگا در پست (پیستون راست) صید شده که آبیها در آن صاحب دو بازیکن خوب و امتحانپس داده همچون وریا غفوری و احمد موسوی بودهاند و این امر چنان جای موسوی را تنگ کرد که این بازیکن و باشگاه در دو ماه اخیر بر سر لزوم انتقال این مدافع راست نفوذی به باشگاهی دیگر مجادله میکردند و با اینکه موسوی زیر بار نمیرفت و از کوچ به سایر تیمها خودداری میکرد، سرانجام مجبور به انتقال به تیم گلگهر شد.
همان مشکلات قبلی
در گذشته نزدیک و به واقع از زمانی که فرهاد مجیدی سرمربی استقلال شده و در سه مقطع زمانی این تیم را هدایت کرده، همیشه از زبان این مربی شنیده شده که چون نقل و انتقالها و خریدهای ابتدایی فصل با او نبوده، با کلی موارد ناهمگون و تعدد بازیکنان در چند پست و خالی بودن نسبی چند پست دیگر در تیمش مواجه شده و به همین سبب نتوانسته است نتایجی را بگیرد که در حرفها و وعدههایش بارها آن را به هواداران اعلام کرده و قادر نشده این باشگاه را به جایگاهی که حق آن است، رهنمون کند.
حالا طرفداران استقلال میتوانند بپرسند چرا در فصلی که مجیدی بر خلاف مرتبههای قبلی نه از اواسط و اواخر لیگ بلکه از همان آغاز رقابت سکاندار شده و به همین سبب بهانهای برای ناهمخوانیهای تیمش ندارد، باز استقلال با همان مشکلات قبلی و حتی معضلاتی فراتر از آن روبهرو است و اگر اقتدار نسبی خط دفاعی تیم را نادیده بگیریم، در هیچیک از دو خط دیگر صاحب روال و روندی لازم و یکپارچه نیست و نه زیبا و چشمنواز بازی میکند و نه چنان قدرت مطلقهای دارد که بتواند با تکیه بر سلاحهای قدرت و دوندگی و جنگندگی خواستهاش را به حریفان دیکته و آنها را وادار به تسلیم کند.
نه آنقدر خوب که جدول میگوید
چون استقلال پس از گذشت چهار هفته از فصل ۱۴۰۱-۱۴۰۰ لیگ برتر فوتبال کشور در بالای جدول خانه کرده و همراه با پیکان صدرنشین لیگ است، نمیتوان و نباید از لفظ ناموفق برای توصیف روند کلی کار آنها سود جست و بههرحال این تیم کمتر از سایرین گلی خورده و با حرفهای گری فنی و مدیریت اوضاع و کنترل اتفاقات توانسته است نتایج مورد نظرش را بگیرد و اینها بیش از آنکه کمبودهای کار و خدشههای فنی آبیها را رو کند، از وجود یک نظام تیمی کوشنده خبر داده اما وقتی یک تیم حتی در روزهای پیروزیاش خوب و کم نقص و کوبنده ظاهر نمیشود و به حداقلها راضی است و به زدن یک یا حداکثر دوگل رضایت میدهد و سپس بهدنبال حفظ آن میرود، این بدین معنا است که نه به آنچه اندوخته است، اعتماد دارد و نه میتواند با ایجاد ورژنهایهای متعدد در سبک بازیاش، هر روز بهشکلی تازه درآید و نحوه کارش را برای رقبا غیر قابل پیشبینی کند. استقلال در اوایل لیگ بیستویکم تیم خوبی است اما شاید نه آنقدر خوب و کارآمد که حضورش در بالاهای جدول ردهبندی گویای آن است.
وصال روحانی
- 16
- 6