برای پی بردن به اصل ماجرای این دو انتقال بزرگ، باید با جعبه سیاه اتفاقات حدود ۲۵ سال قبل صحبت کنیم. مدیری بهنام امیر عابدینی که در آن مقطع مدیریت باشگاه پرسپولیس را بر عهده داشت. او بهتر از هر فرد دیگری میتواند راجع به مسائل آن زمان صحبت کند.
عابدینی ابتدا درباره امضای قرارداد علی کریمی با استقلال میگوید: «اینکه میگویند کریمی به استقلال رفت، کاملاً ساختگی است. شاید برگهای امضا شده باشد اما آن زمان انتقال بازیکنان به این شکل بود که باید در هیأت فوتبال ثبت میشد. اگر ثبت نمیکردی، بازیکن میتوانست به هر باشگاه دیگری برود. در این بین دوستان اشتباهی میکنند که من برای آن شاهد هم دارم. من دو نفر را داشتم که به مسابقات باشگاهی دستههای پایینتر میرفتند و استعدادها را کشف میکردند. فرقی هم نمیکرد بازیکن در لیگ یک باشد، لیگ دو یا حتی دسته سه. دو نمونه برایتان میگویم تا بیشتر به مسأله پی ببرید. این دوستان یک روز به من گفتند دو بازیکن دیدهایم که خوب هستند.
یکی از آنها علی کریمی بود که در فتح بازی میکرد و دیگری علیرضا امامیفر که سرباز بود و در تیمی که متعلق به نیرویزمینی بود و در لیگ سه حضور داشت بازی میکرد. خودم هم به ورزشگاه رفتم و بازیهای این دو را دیدم. دیدم علی کریمی یک استثنا است که هر وقت اراده میکند، بازیکنان حریف را از پیش رو برمیدارد. او فوتبال مدرن را در تکنیک خودش غرق کرده بود. او آنقدر تکنیک داشت که میتوانست در هر تاکتیکی قرار بگیرد و به بهترین تیمهای جهان برود. فقط کمی زمان میخواست تا بتواند بعد از پرسپولیس به باشگاهی اروپایی برود. حالا منظور من از زمان چه بود؟ یعنی اینکه برای تیم ملی بازی میکرد و کمی آبدیده میشد. در این شرایط میتوانستیم او را به اروپا منتقل کنیم. من وقتی بازی او را دیدم، تمام این افکار در ذهنم نقش بست. بنابراین تصمیم گرفتم با مسئولان و کادرفنی فتح صحبت کنم.»
مدیرعامل سابق پرسپولیس ملاقات با مسئولان فتح را اینگونه شرح میدهد: «سرمربی فتح، آقای حسین شمس بود که بعدها هدایت تیم ملی فوتسال را بر عهده گرفت. او میتواند شاهد زنده این اتفاقات باشد. من قبل از اینکه با کریمی حرف بزنم، با شمس و مدیر فتح صحبت کردم. گفتم این بازیکن را میخواهیم. شمس نظراتی داد و گفت اینها را در ذهنت داشته باش. بعد هم موافقت خودش را اعلام کرد و قرار شد ما بابت رضایتنامه مبلغی به باشگاه فتح بدهیم. توافقنامه را نوشتیم، در حالی که هنوز با کریمی صحبت نکرده بودیم. دقیق یادم نمیآید اما توافق ما هم بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان بود که آن زمان مبلغ درشتی محسوب میشد. چرا میگویم درشت، چون قرارداد کریمی با پرسپولیس، وقتی او را جذب کردیم ۶ میلیون بود.
آقای کریمی که نمیدانست ما دنبالش هستیم، در این فاصله با استقلال هم توافقی امضا کرده بود. خب چه ایرادی دارد؟ مگر آن توافقنامه جایی ثبت شده بود؟ نه. ما هم از این قراردادها زیاد بسته بودیم. نمونهاش فرهاد مجیدی و احمد مؤمنزاده که با پرسپولیس قرارداد امضا کردند اما به استقلال رفتند و برای این تیم بازی کردند. مثلاً با مؤمنزاده قرارداد بستیم اما به او گفتم ته دلت دوست داری کجا بروی؟ گفت استقلال. گفتم برو. زنگ زدم به فتحاللهزاده. او گفت حاجی، احمد عاشق من است. گفتم عاشق استقلال است نه تو. آن دو نفر که جزو هواداران ما هم بودند، کریمی را به تمرین ما در کارگران آوردند. من با او صحبت کردم، توافق کردیم، دست دادیم و قرارداد رسمی هم امضا شد. فردای آن روز کریمی با پرسپولیس تمرین کرد و به طور رسمی بازیکن ما شد. متأسفانه در این میان برخی قصه میگویند و حرفهای دیگری به زبان میآورند تا تمام اتفاقات را وارونه جلوه بدهند.»
عابدینی مابین صحبتهایش از قرارداد مجیدی با پرسپولیس هم صحبت کرد. از او خواستیم در این زمینه بیشتر توضیح بدهد: «فرهاد مجیدی وقتی پیش من آمد، مثل حالا شخصیت خوب و دلپذیری داشت. وجداناً همینطور بود که گفتم. رفتار او را واقعاً پسندیدم و البته از نظر فنی هم مورد تأیید ما بود. او با کسی نیامد، تنها به باشگاه پرسپولیس آمد و قرارداد ۴۰ میلیونی هم بستیم. قرارداد نهایی شد، هر دو امضا کردیم اما ایشان جملهای گفت که مانع همکاری شد.
استنباط کردم مجیدی برای دریافت پول عجله دارد و شاید من نتوانم خواستههای او را برآورده کنم. گفتم خیالت راحت. قرارداد را پاره میکنم. برو استقلال و دوباره برای این تیم بازی کن. کمی به او برخورد اما گلهای نکرد. فقط گفت من که حرفی نزدم. همانجا قرارداد را منتفی کردیم و او به استقلال برگشت. البته من تمام این اتفاقات را طبیعی و جزئی از فوتبال میدانم. چون در داد و ستدهای فوتبال از این اتفاقات زیاد میافتد. البته من علاقهای به صحبت درباره این مسائل ندارم و دوست دارم بیشتر در مورد مسائل کلان ورزش حرف بزنم اما چون پرسیدید جواب دادم.»
رئیس سابق فدراسیون فوتبال صحبتهایش را با ذکر مثالی از پروسه جذب علی دایی به پایان میبرد: «آقای علی دایی در بانک تجارت بازی میکرد و کمکم مشهور شده بود. یک روز به مصطفوی که رئیس فدراسیون فوتبال بود، گفتم داریوش، علی دایی برای تیم سال آیندهاش انتخابی انجام داده؟ گفت نه. گفتم یا شماره تلفنش را به من بده یا شماره مرا به او. این کار را کرد و ما هم با علی دایی نشستیم، حرف زدیم و به توافق رسیدیم. یک قولهایی هم به او دادیم که متأسفانه شرایط ایجاب نکرد برخی از آنها را برآورده کنیم اما هرگز به رخ ما نکشید و حرفی نزد. دایی جوهره داشت و استثنا بود. در همه زمینهها استعداد رشد داشت.»
- 11
- 4