احمدرضا عابدزاده یکی از خاصترین روزهایش را پشت سر گذاشت؛ این را خودش میگوید.
گفتوگوی خبرورزشی با عابدزاده را بخوانید:
امروز وارد ۵۲ سالگیتان شدید، چه احساسی دارید؟
شب گذشته مراسم داشتیم و به قولی در شادی هتتریک کردیم. روز آزادی خرمشهر بود که برای همه مردم کشور به ویژه خوزستانیها و بنده که آبادانی هستم و فرودگاه این شهر بیشتر نزدیک خرمشهر بود تا آبادان، بسیار مهم است. دیشب مراسم ازدواج دخترم برگزار شد که به عنوان یک پدر طبیعتاً خوشحالم و همچنین شب تولدم بود و خانواده، دوستان و اطرافم بودند و محبت داشتند.
امیدواریم به زودی مراسم ازدواج پسرتان را هم جشن بگیرید.
(خنده) برای امیر زود است بخواهد ازدواج کند.
ولی خودتان همسن و سال امیر بودید که متأهل شدید.
زمانه ما فرق میکرد و شرایط مثل الان نبود. من در اصفهان پرورش یافتم و امیر نوجوانیاش را در انگلیس و آمریکا سپری کرده و سلایق و دیدگاههای ما متفاوت هستند. البته اگر بخواهد همین امسال هم ازدواج کند، ما استقبال میکنیم ولی خودش برای زندگیاش باید تصمیم بگیرد.
هرچه زمان میگذرد، سن ازدواج افزایش مییابد، دلیلش فرهنگی است یا اقتصادی؟
هر جوانی دوست دارد زود سر و سامان بگیرد و صاحب فرزند شود. آنهایی که به دلیل فرهنگی دوست ندارند ازدواج کنند خیلی کم هستند ولی مشکل اصلی هزینههای بالاست. خود من ۱۸/۱۲/۶۸ در یک سالن شیک اصفهان مراسم ازدواجم را برگزار کردم. ۱۲۰ نفر مهمان داشتیم با همه مخلفات مثل شیرینی، میوه، شام، تاج گل و... فکر میکنید تمام هزینههای مرتبط با ازدواجم چقدر شد؟
خودتان باید بگویید.
همه هزینههایم شد ۲۵ هزار تومان. آیا حالا میتوان نظیر همان مراسم را با ۵۰ میلیون تومان برگزار کرد؟ درآمد جوانها بالا نیست و سؤال کنید ببینید اگر بخواهید یک آپارتمان ۶۰ متری بگیرید، چقدر باید در ماه اجاره بدهید؟ حالا هزینههای سرسامآور زندگی هم هست، به این ترتیب آمار ازدواج کاهش و متأسفانه طلاقها افزایش یافته است. برخی مسئولان هم به جای رسیدگی به این امور دنبال این هستند که ببینند کجا شغل یک نفر مثلاً مانکن است!
بخش آخر حرفتان اشاره به حکم فدراسیون فوتبال برای یک دروازهبان نیست؟
در این فوتبال همه یکدیگر را میشناسیم و از گذشتههای هم باخبر هستیم. من عابدزاده میدانم کدام فوتبالی در کار میلگرد و ساختمانسازی بوده است. الان روی صحبتم با مسئولان فدراسیون مخصوصاً آنهایی که به عنوان مسئولان فوتبال باید تمرکز و انرژیشان را به مسائل فوتبالی بگذارند، است. برای تیمهای ملی بهترینها را فراهم آورند و لیگ را به بهترین شکل برگزار کنند. مگر فوتبالیست به کت و شلوار پوشیدن آنها کاری دارد؟ زندگی خصوصی هر فردی به خودش تعلق دارد و به فدراسیون مربوط نیست و دست آخر هرکس را داخل قبر خودش میگذارند و در آن دنیا هم خودش پاسخگوی اعمالش است. امیدوارم همه کمک کنیم منشور حقوق شهروندی به صورت قانونی و عادلانه در کشورمان اجرایی و نهادینه شود. اگر فدراسیون فوتبال محق است به همه چیز ورود کند، اصلاً چرا مرا بابت انجام حرکات موزون در عروسیام محروم نکردند؟! (خنده)
پس شما هم بله؟
حدود ۲۸ سال گذشته است. البته رقصیدن بلد نیستم ولی شب عروسیام بود و یک دست و پایی تکان دادم تا مجلس شاد بماند. (خنده)
در مراسم ازدواج فرزندتان چطور؟ دستی تکان ندادید؟
نه! انرژیام بماند برای مراسم امیر. (خنده)
بازی پرسپولیس و لخویا را دیدید؟
نیمه اول را دیدم و نیمه دوم را نتوانستم ببینم چون درگیر انجام کارها بودم. خالی بودن استادیوم باعث شده بود حتی من پرسپولیسی پای تلویزیون توی ذوقم بخورد و دمغ شوم. فوتبال بدون تماشاگر یک رشته ورزشی مرده محسوب میشود. بازیکنان تیمهای پرطرفدار باید افتخار کنند در تیمی نظیر پرسپولیس، استقلال، تراکتور، سپاهان، صنعتنفت، ملوان، سپیدرود، نساجی و... بازی میکنند.
میدانیم سرتان شلوغ است خودتان هر مطلبی باقی مانده مطرح بفرمایید.
امیدوارم همه ایرانیها قدر وطن و هموطن را بدانند و از امنیت کشور لذت ببرند و قدردان آن باشند چون میبینید در دنیا چه خبر است. درباره بحرین و یمن یا سوریه و عراق نیازی به توضیح نیست اما ببینیم در ترکیه، فرانسه، انگلیس و... چه فاجعههایی در حال رخ دادن است. امنیت و آزادی خیلی اهمیت دارد و دیروز بارها یاد سوم خرداد و حماسه آزادی خرمشهر میافتادم. در آن روز ۱۶ ساله بودم اما اعلام خبر آزادی خرمشهر تمام ایران را غرق در شادی کرد. امیدوارم همه جوانها خوشبخت و خوشحال باشند. امیدوارم همه دستگاهها به دولت برای پیشرفت مملکت کمک کنند، مهم نیست دوستدار کدام جناح و حزب هستیم، اکنون فقط باید ایرانی باشیم و دنبال موفقیت کشور. جا دارد از همه دوستانی که تولدم را تبریک گفتند تشکر و در پایان با توجه به سالگرد پرواز آسمانی ناصرخان حجازی یادی کنم از ایشان که انسانی درستکار و صادق بودند و میبینید که درستکار بودن باعث شد ناصرخان ماندگار باشند، محبوب و ضربالمثلی برای درستی.
- 17
- 1