صحبتهای اخیر بهروز رهبریفرد داغ دل خیلیها را که عاشق پرسپولیس هستند تازه کرده و البته این مصاحبهها بیتبعات نبوده است. حرفهایش را در مورد شرکت پیشکسوتان و اتفاقات اطرافش را خواندیم. اما آنچه بیشتر از همه به چشم آمد صحبتهایش در مورد مهدی هاشمینسب بود. بازیکنی که بعد از زدن چهار گل به استقلال با پیراهن پرسپولیس، به یکباره سر از استقلال درآورد. این واقعه آنقدر برای هواداران پرسپولیس ناراحتکننده بود که هنوز هم با تلخی از آن یاد میکنند و مهدی را از بابت این ناراحتی بینصیب نمیگذارند. آن زمان خیلیها پشت کردن مهدی هاشمینسب را به پرسپولیس تاب نیاوردند و حتی حاضر شدند با او در خیابان درگیر شوند. اما واقعیت آن جدایی، مطالبی بود که هیچوقت به شکل علنی به زبان نیامد. نه خود هاشمینسب حاضر شد در موردش حرف بزند، نه کسانی که در جریان اتفاقات بودند. هر چیزی هم که گفته شد در آن حد و اندازهای نبود که آبیپوش شدن هاشمینسب را برای هواداران چندآتشه پرسپولیس توجیه کند!
بهروز رهبریفرد حالا از آن ماجراها پرده بر میدارد و میگوید نقشهای از پیش تعیین شده بود تا هاشمینسب را از حریم سلطان دور کند. میگوید قرار بوده این اتفاقات برای خودش و چند سرخپوش مطرح دیگر بیفتد اما قرعه به نام هاشمینسب افتاد. مجتبی محرمی هم موضوع توصیه خودش برای جدایی مهدی از پرسپولیس را تایید میکند. اما واقعیت چه بوده؟! یکی از رفتارهای نامتعارف مهدی هاشمینسب در تمرینات و کلافه شدن پروین میگوید. دیگری از چاقو کشیدن وحید قلیچ، دستیار پروین روی این بازیکن حرف میزند و خود قلیچ ضمن تکذیب این موضوع میگوید با سر توی صورت هاشمینسب زده است. ناصر ابراهیمی همه حرفهای بهروز رهبریفرد را دروغ عنوان میکند و البته امیر عابدینی در مصاحبهای رسما اعلام کرده علی پروین مصرانه خواستار رفتن هاشمینسب از پرسپولیس شده است. باید پای حرف مهدی هاشمینسب هم نشست. مردی که دائم سعی میکند حرف نزند و سکوت را به هر کار دیگر ترجیح میدهد.
با او تماس میگیریم. باز هم تلاش میکند که هیچ حرفی نزند. میگوییم چرا واقعیت ماجرا را نمیگویی؟ به «فرهیختگان» میگوید: «اگر حرف بزنم شهر به هم میریزد. سکوت کردن الان بهترین کار است.»
میگوییم حرفهای رهبریفرد و محرمی چقدر درست است؟ میگوید: «آنها دروغ نمیگویند. تا حالا ندیدم مجتبی اتفاقی را با کلامش تغییر دهد.»
میگوییم ناصر ابراهیمی همه حرفهای بهروز را دروغ عنوان کرده. با کنایه میگوید: «همیشه به او به چشم بزرگتر نگاه میکردم و جویای احوالش بودم اما دیگر در موردش حرفی نمیزنم.»
میگوییم وحید قلیچ واقعا با سر به صورتت کوبیده؟ میگوید: «به همه گفته زده ما هم میگوییم زده! شما هم بگویید زده!»
میگوییم جریان چاقوکشی چیست؟! میگوید: «هادی مهدویکیا حی و حاضر و زنده است. خدا به او سلامتی بدهد. از او در این مورد بپرسید.»
میگوییم چرا اینقدر سربسته حرف میزنی که میگوید: «سکوت الان بهترین کار است. بیمورد پایم را وسط کشیدهاند ولی حرفهایم را برای زمان لازم نگه میدارم. این سکوت را شما هم از من بپذیرید.»
واقعا اتفاقات آن روزها که منجر به جنجالیترین انتقال تاریخ فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس شد، چه بود؟! شاید خود هاشمینسب روزی در این مورد واضح و بیپردهتر حرف بزند.
اردلان بزرگنیا
- 16
- 1