شادی بازیکنان سپیدرود بعد از گل سوم تمام نشده بود که موجی از تهمت، توهین و افترا در چند کانال هواداری علیه محسن فروزان به راه افتاد. اگرچه فروزان دروازهبان مطمئنی نیست و شاید از نظر فنی در حد تیمهای بزرگ نباشد اما برای ما باور پذیر نیست که دروازهبان تراکتور مقابل چشم میلیونها بیننده به تیمش خیانت کند، تعمدی گل بخورد و عامل اصلی شکست تراکتور باشد.
بازی سپیدرود مقابل تراکتور به دقیقه ۷۵ نرسیده بود که برخی کانالهای هواداری به ویکیپدیای فروزان رفته، از پروفایل او عکس گرفته و کنارش نوشتند فروزان اصالت رشتی دارد، به همین دلیل مقابل تیم شهرش ضعیف بازی کرده. گروه دیگری از آدمها که همیشه از پشت عینک بدبینی به همه چیز نگاه میکنند، خیلی زود موضوع استقلالی بودن فروزان را پیش کشیدند و نوشتند، دروازهبان تراکتور که سابقه بازی در استقلال را دارد، به تراکتور خیانت کرده است!
محسن فروزان بچه خمام است و خودش را اهل انزلی میداند؛ فوتبالیها میدانند که رقابتی خاص و کری شدیدی میان فوتبالیستهای رشت و انزلی وجود دارد. از سوی دیگر، فروزان که با بیمهری و دلخوری از استقلال جدا شد، بعید است که قید قهرمانی تراکتور را به خاطر یک فصل بازی در استقلال بزند و به تراکتور و هواداران پرشور تیمش پشت کند.
از اینها بگذریم؛ پرسش اینجاست واقعا این حجم بیاعتمادی از کجا نشات میگیرد؟ چرا تا این حد راحت به دیگران انگ خیانت و کمکاری میزنیم، بیآنکه سند و مدرکی در دستمان باشد. واقعا کسانی که به این راحتی به دیگران انگ و اتهام میزنند، چگونه با وجدان خود کنار میآیند؟ بدون شک وجدان بزرگترین و دقیقترین دادگاهی است که در آن آدم نمیتواند به خودش دروغ بگوید. حتما کسانی که به سادگی علیه یک انسان حرف میزنند و شخصیت و آبروی دیگران را از بین میبرند، پیش وجدان خودشان جوابی ندارند و شاید فروزان یا هر فوتبالیست دیگری قدرت مقابله با آنها را نداشته باشد اما روزگار نشان داده که از سر سوزنی ظلم و بیعدالتی نمیگذرد و آنها را مجازات میکند، هرچند ما شاهد تنبیه خطاکاران نباشیم.
متاسفانه انگ زدن، تهمت و ناسزا در ورزش ایران بخصوص فوتبال به یک روال تبدیل شده و با فراگیر شدن شبکههای اجتماعی، هرکس رسانه خودش را دارد و هرچه دل تنگش میخواهد به زبان میآورد؛ مساله اصلی اینجاست که قانون در مواردی که به حیثیت و آبروی افراد جامعه لطمه زده شود، به شدت با خاطیان برخورد میکند. اگر کار به دادگاه برسد، قاضی با افرادی که چوب حراج به آبروی دیگران میزنند، قاطعانه برخورد میکند و حداکثر مجازات را برایشان در نظر میگیرد اما بروکراسی اداری مراحل پیچیده، وقتگیر و پر دردسر طرح یک شکایت، آدمها را برای احقاق حق خود ناامید میکند. از سوی دیگر عدم آشنایی مردم به حقوق شهروندی و قانونی خود باعث شده تا هم میزان بیاحترامی در جامعه بیشتر شود، هم کسانی که مورد بیحرمتی قرار گرفتهاند اقدامی نکنند.
اتفاقاتی که در فوتبال میافتد، نمونهای کوچک از وضعیت حاکم بر جامعه است. در جامعه بهعنوان یک سطح وسیع و گسترده، بسیاری از نهادها در قبال این مساله وظیفه دارند اما در فوتبال این فدراسیون فوتبال است که نقش پررنگی در برخورد با زشتیها و پلشتیهای فوتبال دارد. وقتی هفته گذشته در ورزشگاه به کاپیتان استقلال فحاشی میشود یا تعدادی لیدر معلومالحال برخورد زشت و زنندهای با مهدی رحمتی دارند، وظیفه کمیته انضباطی و کمیته اخلاق است تا به سادگی از کنار این اتفاقات نگذرند.
در فوتبال حتما زدوبند و روابط ناسالم وجود دارد اما فساد در فوتبال آنقدرها هم بزرگ نیست که دو تیم به راحتی با هم تبانی کنند یا یک بازیکن به تیم شهرش راه بدهد و خائن به تیم خودش باشد. در همین هفتهای که گذشت، فولاد با استقلال خوزستان بازی کرد و برنده شد، درحالی که دو تیم از خوزستان هستند و استقلال خوزستان قعرنشین جدول در آستانه سقوط به دسته پایینتر است. چند هفته پیش دو تیم ذوبآهن و سپاهان در تعطیلات عید بازی معوقه خود را برگزار کردند و با اینکه دو تیم علاوه بر همشهری بودن، زیر نظر وزارت صنایع هستند و در زمینه آهن و فولاد همکاری میکنند اما ذوبآهن ترمز سپاهان را کشید تا طلاییپوشان اصفهان که از بختهای قهرمانی است، دو امتیاز مهم از دست بدهد.
حالا در آستانه بازی پرسپولیس و سایپا، بدبینها خیال میکنند که علی دایی چون یک پرسپولیسی محسوب میشود، این موضوع روی کارش تاثیر میگذارد اما همه میدانیم که علی دایی هرجا کار کرده، برای موفقیت خودش و تیمش ذرهای با کسی تعارف ندارد و با تمام توانش کار میکند تا برنده بازی باشد؛ هیچ تفاوتی هم برایش ندارد که حریفش استقلال باشد یا پرسپولیس. فریادهای او کنار زمین و مدل شادی کردن او بعد از گلهای تیمش مصداق بارزی برای پاسخ به افراد بدبین است.
لیگ برتر به روزهای حساسی رسیده؛ جنگ بالای جدول برای قهرمانی و کورس پایین جدولیها برای فرار از منطقه سقوط باعث میشود تا همه در مظان اتهام باشند؛ از بازیکنان و مربیان تا داوران و حتی فدراسیون و سازمان لیگ اما با حضور رسانهها و گسترش شبکههای اجتماعی بعید است که به این سادگی تبانی رخ دهد. اگرچه این حرف بدان معنا نیست که با خوشخیالی هفتههای پایانی لیگ را برگزار کنیم. باید به ارکان فوتبال، از داور گرفته تا مربی و بازیکن و مدیر با اعتماد برخورد کرد و البته در کنار آن، دقت و نکتهسنجی فدراسیون برای پاک نگه داشتن فوتبال لازم است.
دیشب بعد از شکست تراکتور مقابل سپیدرود، محسن فروزان از سوی شخص زنوزی -مالک باشگاه تراکتورسازی- اخراج شد تا کمیته انضباطی باشگاه به تحقیق و تفحص در مورد این بازیکن بپردازد؛ درحالی که در دنیا مرسوم نیست که باشگاهها تحت تاثیر چند پیام در شبکههای اجتماعی، پشت بازیکن خود را خالی کنند. از باشگاه تراکتورسازی انتظار میرفت که تدبیر بهتری برای شکست داشته باشد و هیجانی تصمیم نگیرد. اگر هم به چیزی شک کرده و مستندی جز بد گل خوردن دارد، در خفا تحقیقاتش را جلو ببرد. اگر به نتیجه رسید آن را رسانهای کند و اگر نتیجهای نداشت، آبروی یک انسان حفظ شده باشد. با اقدام باشگاه تراکتورسازی بلافاصله پس از سوت داور، شخصیت یک ورزشکار خدشهدار شد که اتفاق خوبی برای فوتبال ایران نیست و با روح بازی جوانمردانه مغایر است.
بحث ما صرفا درباره فروزان نیست، بلکه مساله فراتر از یک بازیکن و یک شخص است. اگر ریشه این فرهنگ بد که مثل ویروسی خطرناک درحال سرایت به همه بخشهای ورزش ایران است، خشکیده نشود، خیلی زود همه و همه مورد اتهامهای خیالی و تهمتهای بیاساس قرار میگیرند؛ در چنین فضایی هیچکس امنیت و آسایش نخواهد داشت. برای این ویروس خطرناک تدبیر اساسی لازم است.
سعید زاهدیان
- 12
- 6