طبیعی است که خیلی از استقلالیها دوست نداشته باشند از سرمربی محبوبشان انتقاد شود و مخصوصا عملکرد سرمربی پرسپولیس بهعنوان یک نمونه بهتر به رخ او کشیده شود اما گاهی گریزی از قبول واقعیات وجود ندارد. اگر فقط برای چند لحظه عینک تعصب را برداریم و به موضوعات مطرحشده با دید منصفانه نگاه کنیم، شاید نظرمان تغییر کند. حقیقت آن است که در رفتار، کردار و فضای شکلگرفته پیرامون برانکو و شفر حداقل ۳تفاوت اساسی وجود دارد که مرور آنها خالی از لطف نیست.
عالیشاه کجا، قائدی کجا؟
یک تفاوت سرنوشتساز بین برانکو و شفر، به رویکرد متفاوت آنها در قبال پدیده بازیکنسالاری مربوط میشود. در همین تمرینات استقلال پیش از بازی با سپاهان، مهدی قائدی برای چندمینبار با عرض عذرخواهی از شفر توانست حکم اخراجش را وتو کند و خوش و خرم به تمرینات برگردد. در دوره شفر، این دستکم دومینبار است که چنین اتفاقی برای شخص قائدی رخ میدهد. وینگر بوشهری قبلا هم بهخاطر اعتراض به تعویض و کوبیدن پیراهن استقلال بر زمین اخراج شده بود که باز هم خیلی راحت و بیدردسر به تمرینات بازگشت. او در دوره منصوریان نیز تجربه مشابهی را از سر گذرانده بود. عجیب اینکه قائدی هرگز در زمین یکهزارم توقعات را هم برآورده نکرده اما مماشات با او ادامه دارد. فقط هم مهدی نیست. خسرو حیدری بلافاصله بعد از مصاحبه انتقادی چندی قبلش ناگهان از «عدم» بیرون آمد و از سکو به فهرست ۱۸نفره تیم و حتی ترکیب اصلی رسید. در مورد حسین حسینی هم همین اتفاق رخ داده بود. حالا مقایسه کنید با فرمول برانکو و مثلا کاری که او با محسن مسلمان یا امید عالیشاه کرد؛ واقعا آیا در شرایط فعلی عالیشاه بازیکن مؤثرتری نسبت به قائدی نیست؟ پس تفاوت این دو نوع برخورد در چه چیزی ریشه دارد؟ جالب اینکه حتی مدیرعامل باشگاه که فرشید باقری را بهخاطر جسارت بهخودش محروم کرده، در این زمینه نسبت به شفر پافشاری بیشتری روی اصولش دارد و هنوز کوتاه نیامده است!
درد داخلی را فریاد نکش
حتما در جریان هستید که رابطه شفر با خطیر، معاون باشگاه اصلا خوب نیست. این اتفاق ممکن است در هر مجموعهای رخ بدهد و بهخودی خود چیز عجیبی هم نیست. عجیب اما اصرار شفر به علنی و رسانهای کردن این اختلافات است. او وقتی میبرد به همه تبریک میگوید جز یک نفر و وقتی میبازد، میگوید: «الان همه استقلالیهای ایران ناراحت هستند جز همان یک نفر!» او آنقدر به این رویه شگفتانگیز ادامه داد که خطیر هم در تله افتاد و بعد از توقف استقلال برابر سایپا گفت: «نتایج ضعیف است. کادر فنی باید پاسخگو باشد.» خب ثمره این داستانها برای استقلال چیست؟ چرا در اردوگاه حریف، برانکو یکبار از این حرفها نزده؟ او در این ۴ سال با ۴مدیر در پرسپولیس کار کرده؛ آیا طبیعی است که هرگز با هیچکدام از آنها و معاونانشان به مشکل نخورده باشد؟ او هم اختلاف دارد و گاهی اصلا سر مسائل مالی کارد به استخوانش میرسد اما اسرار خانواده را حفظ میکند. برانکو در اوج تنبیه مسلمان حتی اختلاف با این بازیکن را هم رد میکرد تا فضا متشنج نشود. قصد نداریم از مربی کروات یک فرشته بیعیب و خطا تصویر کنیم؛ چه اینکه او گاهی در این بزنگاهها به دوستان رسانهایاش توصیه میکند بخشی از مشکلات را مطرح کنند اما خودش هرگز وارد دعوایی نمیشود که ضررش فقط متوجه تیم و باشگاه است.
ستایش بدون دستاورد
یک مسئله کلیدی دیگر هم در مورد شفر این است که او اساسا بیش از دستاوردهایش تحسین شده. البته که مربی آلمانی سابقه و کارنامه موفقی دارد اما در استقلال با هر برد به عرش رسید و موافقانش هر شکست را به عوامل بیرونی ربط دادند. شفر تا اینجا یکی از پرهزینهترین پروژههای تاریخ استقلال را مدیریت کرده اما خروجی آن چندان تناسبی با ریختوپاشها و فضاسازیها نداشته است. غیراز یک جام حذفی که از مسیر برتری بر تیمهای نهچندان قدرتمند بهدست آمد، شفر هنوز کار بزرگی برای استقلال انجام نداده و عمدتا در تقابل با رقبای قدر هم ضعیف عمل کرده است. در نقطه مقابل برانکو بهخاطر سبک بازی تیمش، استمرار آن و موفقیتهایی که تعدادشان کم نیست به چهره محبوب قرمزها تبدیل شد. به این ترتیب بهنظر میرسد مقبولیت کاذب شفر در استقلال، قضاوت منتقدانه و منصفانه در مورد او را دشوار کرده است. همین مقبولیت کاذب هم بود که باعث شد قرارداد او با استقلال ناگهان بیش از ۴برابر بیشتر شود و تصمیمگیری در مورد خودش را برای مجموعه باشگاه به یک بحران تبدیل کند.
بهروز رسایلی
- 17
- 6