ماشینسازی تبریز یا همان گسترش فولاد سابق، فصل را با فیروز کریمی شروع کرد اما نتایج ضعیف و شاید اختلافات بین کادرفنی و مدیرعامل باعث شد مسوولان باشگاه خیلی زود دست به تغییر بزنند و رضا مهاجری را بهعنوان سرمربی تیم انتخاب کنند. با آمدن مهاجری کمتر کسی فکر میکرد این تیم به موفقیت برسد اما ماشینسازان به شکل عجیبی متحول شدند و بازیهای زیبا و خوبی انجام میدادند.
به طوری که هیچ حریفی نمیتوانست روی کسب ۳ امتیاز از ماشینسازی حساب کند. این روند ادامه داشت تا اینکه در هفتههای پایانی، شایعههایی در مورد کمک این تیم به تراکتور به وجود آمد و تمرکز بازیکنان تیم سبزپوش تبریزی را به هم زد. در هفتههای آخر ماشینسازی نتوانست امتیازات خوبی کسب کند و در نهایت در رده سیزدهم قرار گرفت.
رضا مهاجری سرمربی ماشینسازی تبریز که از نتایج راضی نیست، در مورد شرایط تیمش در فصل گذشته، آمار آن و... صحبت میکند
ماشینسازی تبریز در فصل گذشته روزهای متفاوتی داشت. در جام حذفی تصور میشد به فینال برسید اما این اتفاق نیفتاد. شما بعد از شکست دادن کاسپین بابل و پارس جم، از داماش میزبانی کردید اما در پنالتی شکست خوردید و حذف شدید که عجیب بود.
ما قبل از بازی با داماش، بازی را واگذار کردیم. مسافرتهای پی در پی و البته با اتوبوس باعث شد تیم خسته شود. ما قبل از این بازی با اتوبوس رفته بودیم مشهد و بعد هم در تهران شب تا صبح فرودگاه بودیم. این اتفاقات ناخواسته به وجود آمد اما خیلی تیم را اذیت کرد و همین خستگی باعث شد بدنها در بازی ۱۲۰ دقیقهای نکشد. در واقع ما توان انجام ۲ بازی به فاصله ۳، ۴ روز را نداشتیم اما این اتفاق افتاد. وگرنه برنامهریزی ما رسیدن به فینال بود اما شکست تلخی مقابل داماش خوردیم.
شاید هم داماش را دستکم گرفته بودید؟
نه، ما آنقدر برای داماش ارزش قایل بودیم که حتی ۲ نفر از همکارانمان به قائمشهر رفتند تا بازیهای داماش را از نزدیک تماشا کنند. میدانستیم نمیتوانیم راحت ببریم. به هر حال داماش تیمی است که بازیکنان لیگ برتری زیادی داشت و بازی خوبی ارائه میداد. ما فقط به خستگیمان باختیم و برنامهریزی عجیب سازمان لیگ. شما نگاه کنید، یک طرف فینال از ۳ ماه قبل مشخص شد اما یک طرف دیگر همین چند روز پیش. من نمیدانم چه اصراری بود که ۴ روز بعد از بازی سخت مقابل نساجی، این بازی را انجام دهیم. اگر برنامهریزی درستتری انجام میشد ما خیلی راحت میتوانستیم ببریم.
ماشینسازی تبریز در لیگ برتر هم آماری از خود به جای گذاشت که جالب است. مثلا بیشترین گل زده را از سمت چپ داشت و بعد از آن، پاس در عمق و شوت. این نوع گل زدن برنامهریزی شده بود؟
ما روی تمام راههای گلزنی کار کرده بودیم، چه جناح چپ و چه راست. اینکه ما در یک جناح پررنگتر بودیم به توان و تمرکز بازیکنان آن جناح برمیگردد. در کل شرایط بازی و کیفیت بازیکنان ما، موقعیتسازی کردند. البته ما در موقعیتسازی جزو تیمهای اول لیگ بودیم اما در نتیجهگیری خوب نبودیم. نکته جالب این است که بیشترین گلهای ماشینسازی را هافبکها و مدافعان زدند. از زمانی که موسوی و پیمان بابایی رفتند، خط جلوی تیم ضعیف شد و گلهای خوبی نزدیم.
بیشترین گل را هم از پاس در عمق دریافت کردید که تعداد آن ۸ تا بود.
بله، باز هم میگویم این مساله به تمرکز بازیکنان برمیگردد. دخسوس این فصل روزهای خوبی برای ما رقم زد. البته روزهایی هم بود که شرایط روحی و روانی خوبی نداشت، مثل بازی با استقلال که گل بدی خورد و یا بازی با فولاد خوزستان اما مقابل پرسپولیس خوب بود. ما بیشتر از اینکه از قدرت حریفان لطمه بخوریم، از خودمان خوردیم. اگر تیم تمرکز و انگیزه لازم را داشت نتایج بهتری میگرفتیم و گلهای کمتری میخوردیم. ما در آزادی مقابل استقلال و پرسپولیس خیلی خوب بازی کردیم و مقابل سپاهان و پدیده هم موقعیتهای خوبی به دست آوردیم که اگر بهتر کار میکردیم فکر میکنم جایگاه بهتری نصیبمان میشد.
نکته جالب این است که بیشترین گل را در ۱۵ دقیقه پایانی زدید که ۵ گل بود اما در همان دقایق ۹ گل خوردید و در دقایق ۴۶ تا ۶۰ هم ۶ گل خوردید که آمار خوبی برای ماشینسازی به حساب نمیآید. ضمن اینکه در دقایق تلفشده نیمه دوم هم ۲ گل دریافت کردید.
من نمیخواهم بهانه بیاورم و همیشه به داشتههایم فکر میکنم که این مساله خیلی مهم است. ما در خیلی از زمینهها بهترین بودیم، مثلا در تعداد پاسهای درست و کیفیت بازی که این برایمان ارزشمند است چون ما تیمی را تحویل گرفتیم که به لحاظ روحی و جدولی شرایط خوبی نداشت. این عوامل باعث شد کار سخت شود. به هر حال ما بازیهای خوبی انجام دادیم اما نباید در دقایق پایانی بازی اینقدر گل میخوردیم. مثلا ما در بازی با پرسپولیس دقیقه ۲۲، ۲۳ گل زدیم اما در دقایق آخر گل خوردیم. در کل من از نتایج راضی نیستم اما به لحاظ ارائه فوتبال، به تیمم نمره قبولی میدهم.
اینکه در آن لحظات گلهای زیادی خوردید چندان خوب نیست...
نمیدانم در چه بازیهایی این اتفاق افتاد اما حتما نیاز به ضدحمله داشتیم و در کل برمیگردد به تمرکز بازیکنان. ما در بازی با پیکان، فولاد و حتی نساجی که صفر بر صفر مساوی شدیم، موقعیتهای زیادی داشتیم اما گل نکردیم که در طرف مقابل، حریفان از کمترین موقعیتهای خود به دنبال گل بودند و بعضا به موفقیت هم رسیدند. اینکه ضعفهایی داشتیم مشخص است و این آمار اجتنابناپذیر است اما باید برای آینده بهتر باشیم.
به هر حال در همان دقایق هم بیشترین گل زده را داشتید که احتمالا به نیمفصل دوم برمیگردد.
به خاطر این مساله جا دارد از همکارانم تشکر کنم که تلاش کردند تیم همیشه در آمادهترین شکل ممکن باشد.
نکته عجیبی که در مورد ماشینسازی وجود دارد این است که در بازیهای خانگی ۱۷ امتیاز و خارج از خانه ۱۲ امتیاز کسب کردید اما هم در خانه و هم خارج از آن، تفاضل گل تیمتان منفی است.
خب در بازیهای خانگی همیشه نیاز دارید ببرید. البته ما در خارج از خانه هم به دنبال برد بودیم. اینکه خط حمله ما از دقیقه ۲، ۳ بازی صاحب موقعیت میشود اما گل نمیزند به تیم استرس وارد میکند و خیلی بد است. ما در این زمینه واقعا مشکل داشتیم و تا بازی آخر اذیتمان کرد. اگر میتوانستیم مقابل پرسپولیس، سپاهان یا استقلال که بازیهای خوبی انجام دادیم و موقعیتهای زیادی ایجاد کردیم، گل بزنیم و ببریم بدون شک در ادامه با اعتماد به نفس بالاتری پیش میرفتیم. ما در مقابل این تیمها میتوانستیم دفاع کنیم اما این شیوه بازی را دوست نداشتیم. تلاش کردیم گل بزنیم اما یکسری استرس، دفاع را متزلزل کرد که این مساله تجربه بزرگی بود که برای فصل آینده ضعفها را برطرف کنیم.
تماشاگران بازیهای خانگی ماشینسازی به طور میانگین حدود ۲۷۰۰ نفر بود. این آمار را خوب میدانید یا بد؟
با توجه به اینکه پیش از این تماشاگران ماشینسازی در هر بازی حدود ۵۰ تا ۱۰۰ نفر بود، به نظرم پیشرفت خوبی بود. دلیل این پیشرفت هم بازیهای باکیفیتی بود که انجام میدادیم. من وقتی به خیابان میرفتم هواداران زیادی را میدیدم که از کیفیت بازیمان راضی بودند که این مساله برایم ارزش زیادی داشت.
ماشینسازی در ۸ بازی پایانی خود تنها ۴ امتیاز کسب کرد. دلیل این مساله چه بود؟
یک سری فشار روی تیم ما بود که اجازه نمیداد راحت کار کنیم. مثلا جلوی تراکتور بازی میکردیم تیمهای دیگر علیه ما میشدند و این ذهنیت وجود داشت که بازی همیشگیمان را انجام نمیدهیم که اینطور نبود. وقتی هم مقابل تیمهای دیگر بازی میکردیم این بحثها به شکل دیگری پیش میآمد. افکار عمومی انتظار داشتند به شکلی که آنها میخواستند نتیجه بگیریم اما ما فقط به فکر تیم خودمان بودیم و همیشه در تلاش برای رسیدن به پیروزی. به هر حال همین استرسها روی تیم تاثیر میگذاشت و باعث شد تمرکز لازم را نداشته باشند که نتایج هم ضعیف شد.
خیلیها معتقدند ماشینسازی با منفی ۶ امتیاز لیگ را شروع کرد و به خاطر تراکتور بازی میکرد!
نه، اصلا. مگر میشود چنین چیزی؟! امکان ندارد. ما به سپاهان و پرسپولیس هم باختیم یعنی باید بازی مقابل آنها را هم منفی بزنیم؟ متاسفانه یکسری ذهنیت بیمار به تیم فشار آورد. تراکتور تا ۴، ۵ هفته پایانی لیگ بیشترین شانس را برای قهرمانی و سهمیه داشت اما یکسری عوامل مانع شد. این تیم مقابل سپاهان، استقلال و پدیده پیروز شد و مقابل پرسپولیس هم مساوی گرفت. اینها نشان میدهد تراکتور ظرفیت لازم را برای امتیاز گرفتن داشت و نیازی به دیگر تیمها نداشت.
فکر میکنید کدام بازیکن بیشترین بازی را برای ماشینسازی در فصل گذشته انجام داد؟
فرناندو دخسوس فقط ۲ بازی نبود. زندهروح و معبودی هم فکر میکنم جزو نخستینها هستند.
بعد از دخسوس، کنعانیزادگان بیشترین بازی را انجام داد.
درست است. کنعانی هم خیلی خوب کار کرد و توانست به تیم ملی برسد و در آنجا هم بازیهای خوبی انجام دهد که باعث افتخار است.
از این بحثها بگذریم، حضور ویلموتس در تیم ملی ایران را چطور میبینید؟
ویلموتس انتخابی است که با یک کار کارشناسی صورت گرفته. کمیته تیمهای ملی بدون شک با آنالیز، تجزیه و تحلیل به این گزینه رسیدند و میدانند به چه جهاتی به تیم ملی ایران میتواند کمک کند. ویلموتس سرمربی جوان و اکتیوی است که هدایت تیمهای ملی بلژیک و ساحل عاج را به عهده داشته که امیدوارم از این تجربیات به نحو احسن برای تیم ملی ایران استفاده کند. امیدوارم دیگر بحثهایی مثل زمان کیروش پیش نیاید و با ویلموتس به بهترین شکل همکاری شود و در کل وفاق خیلی خوبی باشد.
گفته میشود شما یکی از گزینههای سرمربیگری تیم امید هستید. آیا در این مورد با شما صحبتی شده؟
نه، هیچ صحبتی با من در این مورد نشده اما باعث افتخار است که در خدمت تیم ملی کشورم باشم.
یعنی اگر به شما پیشنهاد داده شود، قبول میکنید؟
بله، چرا که نه. همیشه و هر شرایط، کار کردن برای تیم ملی کشورم، برایم افتخار است.
اما تا الان با مربیان زیادی در این مورد صحبت شده بود و قبول نکردند. فکر میکنید دلیل رد کردن پیشنهاد تیم امید چه میتواند باشد؟
نمیدانم اما شاید به خاطر زمانش باشد. برای اینکه تیم امید بعد از سالیان سال، بتواند راهی المپیک شود نیاز به زمان دارد. زمانی که بازیهای المپیک تمام شد باید کادرفنی تیم هم مشخص میشد تا بتواند برنامهریزی لازم را انجام دهد.
یعنی فرصت لازم از دست رفت؟
بله، من اینطور فکر میکنم. زمان خیلی مهم است. به خاطر همین هم خیلی از مربیان از آبرویشان میترسند. اینکه تلاش و موفقیتشان در این زمان نتیجه میدهد یا نه. شاید به خاطر همین باشد که خیلی از مربیان تصمیم گرفتند این پیشنهاد را قبول نکنند.
شاید هم به خاطر همکاری نکردن باشگاهها با تیم امید باشد؟
این جزو مسائل بعدی میشود. الان مساله مهم همان زمان است که از دست رفت.
سمیرا شیرمردی
- 11
- 1