یکی از محبوب ترین پرسپولیسی های تاریخ که با یک گل در قلب هواداران این تیم جاودانه شد. جایی که پرسپولیس در آزادی قافیه قهرمانی را به سپاهان-تیم شهر سپهر- باخته بود اما پرواز دقیقه ۹۷ این مدافع سرزن روی سر طلایی پوشان،گل قهرمانی پرسپولیس را در سال ۸۷ به همراه داشت این تیم به همراه افشین قطبی بتواند عنوان قهرمانی را در لیگ برتر کسب کند. گلی که لقب "سپهر سرطلایی" را برای او ساخت.
شرایط این روزهای پرسپولیس و جدایی برانکو ایوانکوویچ و انتخاب سرمربی بعدی این تیم سوژه گفت و گوی خبرآنلاین با مدافع سابق پرسپولیسی ها بود:
از فوتبال کمی دور شدید؟
نه اصلا از فوتبال دور نیستم. در تهران و جزیره کیش آکادمی فوتبال دارم و کلاسهای مربیگری را هم به طور منظم پیگیری کردهام. چند روز دیگر هم در کلاس A مربیگری شرکت خواهم کرد و انشالله برای فصل جدید در کنار یک سرمربی بزرگ لیگ برتری حضور خواهم یافت. در دو سال اخیر پیشنهادات زیادی به عنوان دستیار و مربی در لیگ برتر و لیگ یک داشتهام، حتی از تیم ملی پایه هم پیشنهاد دریافت کردم. با این حال از همه آنها تشکر میکنم و به من لطف داشتند ولی ملاک شخصی من حضور در کنار یک سرمربی بزرگ بوده است تا درسهای زیادی از او یاد بگیرم. قصد من اصلا کار کردن نبوده است و به دنبال یادگیری هستم.
شما از مربیهای جوان این روزهای فوتبال ایران هستید. در چند سال اخیر فرصت سوزیهای زیادی داشتیم. علیرضا منصوریان همان ابتدا به عنوان سرمربی تیم ملی امید انتخاب شد اما نتیجه نگرفت. همین اتفاق برای فرهاد مجیدی هم در حال رخ دادن است. او در تیم ملی امید موفق خواهد بود؟
برای فرهاد مجیدی هم آرزوی موفقیت می کنم. او بازیکن استقلال بوده اما بسیار قابل احترام است و در این شرایط واقعا شجاعت میخواهد که تیم ملی امید را هدایت کند. من تمرین تیم ملی امید را از نزدیک دیدهام اما واقعا دست آقایان استیلی و کرانچار از ستارهها خالی بود. بازیکنان قابل احترامی دارند اما حقیقت این است که این نسل ستارههای خوبی ندارد. شاید هم هنوز ساماندهی نشدهاند. خیلی مربیها آمدند این پست را قبول کنند اما این کار را نکردند چون مسئولیت سنگینی بود. برای فرهاد مجیدی آرزوی موفقیت میکنم چون شجاعت پذیرش این پست را داشت. صحبتی که شما مطرح کردید درباره همه مربیها صدق نمیکند و در همه جای دنیا هم همین گونه بود.
اما در فوتبال دنیا کسی که میخواهد سرمربی موفقی باشد از ردههای پایه یا تیمهای رده چندمی آغاز میکند. در فوتبال ایران شرایط متفاوت است. با چند دوره کلاس، خیلی زود سرمربیهای جدید لیگ برتری و لیگ یکی داریم. این نوع کار کردن درست است؟
به نظر من هم نوع کار اروپاییها درستتر است. اصلا خود من هم کار آکادمیک را آغاز کردم چون همه جای دنیا سرمربیها از همین جا شروع میکنند و پله به پله تیمهای رده بالاتر را مربیگری میکنند. اما ساختار فوتبال ایران متفاوت است. از سختافزار تا نرمافزار تا احترامها، خیلی از نکات متفاوت است. با این حال باور دارم باز هم جنس مربیها با یکدیگر متفاوت است. یحیی گلمحمدی را مثال میزنم. او از همان ابتدا صباباطری را موفق کرد. اصول این است که او باید مدارج متعددی را طی کند. مثل آقایان علی کریمی، فرهاد مجیدی، حمید استیلی و غیره. سلسله مراتبی وجود دارد که باید طی شود اما خب در فوتبال ما هیچ چیزی سر جای خودش نیست.
از پرسپولیس برانکو هم حرف بزنیم. این رنسانس فراموشنشدنی با این حجم از افتخارات، فقط به لطف برانکو به دست آمد یا عوامل دیگری هم مطرح بودند؟
من به عنوان یک پیشکسوت پرسپولیس اعتقاد دارم قطعا آقای برانکو یکی از اصلیترین ارکان این موفقیت بوده اما مجموعه بازیکنان پرسپولیس درون زمین زحمت کشیدهاند و کادر فنی هم تلاشزیادی کرده است. اما پنجاه درصد این موفقیت به حضور تماشاگرانی بازمیگردد که اگر خیلی جاها حامی تیم نبودند، این افتخارات به دست نمیآمد. در این چند روز اخیر هم اتمسفر خوبی را درست کردند تا برانکو طلب خود را بگیرد تا سرنوشت ماندن یا رفتن او مشخص شود تا مبادا باشگاه ضربه بخورد.
روزی که برانکو کارش را آغاز کرد را به یاد بیاورید، در هفتههای ابتدایی در انتهای جدول بودیم اما او توانست با حمایت هواداران بهترینها را رقم بزند و آرامشی که از سکوها دریافت میکرد عامل اصلی این موفقیتها بود. پرسپولیس این توانایی را دارد تا سالها قهرمان لیگ برتر باشد به شرطی که ثبات خوبی در باشگاه داشته باشیم. الان آقای قطبی به عنوان گزینه پرسپولیس مطرح شده است، او حالا اصلا ایران نیست. از ژاپن، چین و ملبورن ویکتوری پیشنهاد داشته و در نهایت قبول نکرده است.
این که سرمربی دیگری را تخریب کنیم چون برانکو از پرسپولیس جدا شود، به نظر من اصلا درست نیست. باید شان و شخصیت همه حفظ شود. آقای قطبی که اصلا حرفی نزده است. یکی از بازیکنان قدیمی تیم ملی به آقای قطبی بی احترامی کرد، چرا باید چنین اتفاقی رخ دهد؟ نباید به خاطر منافع خودمان هر حرفی بزنیم. صاحبان واقعی پرسپولیس هواداران هستند. خود ما هم از کودکی هوادارش بودیم و دورهای هم افتخار پوشیدن پیراهنش را داشتهایم. از علی پروین که بزرگتر نداریم، اما هیچ نامی از پرسپولیس بزرگتر نیست. همه آمدند و رفتند اما در نهایت پرسپولیس ماند.
پرسپولیس بدون برانکو هم قهرمان لیگ برتر میشود؟
مردم برانکو را دوست داشتند اما حالا که نیست، کار خیلی سخت میشود. تیم به مربیای محبوب و شجاع نیاز دارد. در چنین شرایطی تیم به یک سرمربی ایرانی نیاز دارد. چون انتخاب یک سرمربی جدید خارجی هزینه بسیار بیشتری دارد و زمان بیشتری هم نیاز دارد.
حواشی هفتههای پایانی لیگ و حواشی حکومتی بودن پرسپولیس هم باعث شد برانکو علاقهای برای ماندن نداشته باشد؟ شاید به این باور رسیده بود که خیلیها دوست ندارند پرسپولیس فصل بعد نتیجه بگیرد؟
من فکر نمیکنم اینگونه باشد. اصلا مسئله تیم حکومتی را قبول ندارم. پرسپولیس همه چیز را درون زمین نشان داده است. با شانس نمیتوانید به فینال لیگ قهرمانان آسیا راه پیدا کنید، با شانس نمیتوانید سه سال پیاپی قهرمان لیگ باشید و دو سال با اقتدار قهرمانی را از آن خود کنید. این حرفها را مطرح میکنند چون موفقیت پرسپولیس را دوست ندارند.
شما کارشناس بازی مرحله نیمه نهایی جام حذفی که پرسپولیس موفق شد سپاهان را دقایق پایانی شکست دهد، بودید. مسابقهای شبیه به آن چه تجربه کرده بودید.
من همان ابتدا هم گفتم این بازی چگونه رقم خواهد خورد. با اطمینان گفتم بازی به وقت اضافه کشیده خواهد شد و پرسپولیس هم گل میزند. دقیقا همین اتفاق افتاد. شاید از نظر مهره و ابزار، پرسپولیس در آن بازی بهتر بود اما آقای قلعهنویی در لیگ هجدهم فوقالعاده عمل کرد. اما خب همیشه بازی سپاهان و پرسپولیس همه را یاد آن دیداری میاندازد که من گلزنی کردم ولی ماهیت این دو مسابقه واقعا متفاوت است.
کدام قهرمانی برای پرسپولیسیها شیرینتر بود؛ قهرمانی دقیقه نودی و هفته آخری مقابل سپاهان یا این قهرمانی مقتدرانه؟
هیچ تفاوتی ندارد. همه مثل یکدیگر هستند. هر فصلی که پرسپولیس قهرمان شود، ارزشمند است. مهم نام پرسپولیس است که به عنوان قهرمان ثبت شود. کدام بازیکن گلزنی کند و چه کسی تیم را قهرمان کند، اصلا مهم نیست.
از آن بازی خاطرهانگیز گفتیم. فکر میکردید گل قهرمانی پرسپولیس را بزنید؟
من از یک سال پیش دعا کرده بودم گل قهرمانی پرسپولیس را بزنم و نمیدانستم خدا اینقدر من را دوست دارد، بنابراین فکر میکردم گل قهرمانی را من میتوانم بزنم. یک سال قبل پرسپولیس به سپاهان در جام حذفی باخته بود و اشک و گریه هواداران پرسپولیس را دیده بودم. برای همین از خدا خواسته بودم یک سال بعد این فرصت را به من بدهد تا در برابر همین تیم گلزنی کنم. یک ماه بعد قراردادم با پرسپولیس را رسمی کرده بودم و قرعهکشی لیگ نشان داد در هفته آخر میزبان سپاهان هستیم. دو دقیقه قبل از گل به سپاهان هم اعتراضی به خدا کرده بودم که دوباره دارم گریه میکنم اما یک نیرویی من را آرام کرد. میدانستم این گل را میزنم. همیشه هم افتخار میکنم کسی پاس گل را به من رساند که همیشه افتخار جمع کردن پیراهنش را داشتم؛ کریم باقری. در کودکی از خدا خواسته بودم او را ببینم و بعد همتیمیام شد و بعدها در شب مسابقهها با یکدیگر هماتاقی بودیم. بعد هم پاس گل قهرمانی را برای من ارسال کرد.
بعد از آن بازی با لباس مبدل در خیابانها قدم میزدید؟!
بله من با کلاه از خانه خارج میشدم اما خب از پلاک ماشینم مشخص بود. چون فوقلیسانسم را در اصفهان میخواندم، دو ماه بعد به اصفهان رفتم و آن جا هم رفتار مردم اصفهان را دیدم. همه جا همه نوع انسان میبینیم و در اصفهان هم با من رفتار بدی نشد و رفتارهای خوب هم دیدم. ولی خب یک سری از مردم حساس و ناراحت بودند.
بعضی از هواداران سپاهان بعد از دیدار امسال جام حذفی به هواداران و بازیکنان پرسپولیس و خبرنگاران تهرانی خسارتهای زیادی وارد کردند. چرا این گونه اتفاقها تمامی ندارد؟
خب افرادی هستند که تحمل شکست را ندارند و قبول نمیکنند. آنها دوست داشتند دیدار سال ۸۷ را جبران کنند و این چیزی نبود که منتظرش بودند. همه رقابت پرسپولیس و سپاهان از سال ۸۷ اوج گرفت. من خودم اصفهانی هستم و میدانم هواداران خوب زیادی داریم اما خب تماشاگرنماها هم حضور دارند و گاهی اوقات تعدادشان بیشتر هم میشود. کسانی که متاسفانه تحمل شکست را ندارند.
زاوش محمدی
- 11
- 4