استقلال با چه ترکیبی وارد لیگ میشود؟ ترکیب بازی با احتمالا کلید حل این معما است با این تفاوت که بازگشت فرشید باقری به فرم بدنی ایده ال و تمدید قرارداد علی کریمی این ترکیب را با تغییراتی جزیی مواجه خواهد کرد.
استقلال در چارچوب دروازه اش راهی جز استفاده از سیدحسین حسینی ندارد. دروازه بانی که حالا به قول خودش از یک تهدید بزرگ (مهدی رحمتی) رها شده ومیتواند با فراغ بال درقفس توری قرار بگیرد. او مرد اول لیگ نوزدهم استقلال در چارچوب دروازه است.
خط دفاع استقلال اما پیچیده ترین نقطه ترکیب این تیم خواهد بود. جایی روشن نیست عناصری که از ابتدای لیگ در قامت تیم اصلی به میدان میروند، بتوانند جایگاه خود را درترکیب حفظ کنند. بسیاری به این خط با تردید نگاه میکنند وشاید تنها وریا غفوری است که حس اطمینان بخشی به تماشاگران ترکیب استقلال بدهد اما درباره سایز بازیکنان هرگزنمیشود با قطعیت صحبت کرد.
محمد دانشگر که قراراست در کنار سیاوش یزدانی زوج مرکزی خط دفاع را تشکیل دهد فصل پرفراز ونشیبی را در استقلال سپری کرد. تنها ویژگی دانشگر انگیزه وقدری هم میل به گلزنی است وگرنه او مدافع آن چنان کلاسیک و بی نقصی درترکیب استقلال نبوده که بتوان با خیال آسوده پست دفاع وسط را در اختیارش گذاشت. سیاوش یزدانی نیز به رغم آنکه در سطج یک بازیکنان سپاهان قرارداشت اما کارنامه برجا مانده از او نیز با اما و اگر های بسیاری رو به رو است. نمیدانیم سیاوش یزدانی همان مدافعی خواهد بود که دربازی بزرگ تیم سابق سپاهان با پرسپولیس آن گل به خودی را وارد دروازه تیمش کرد یا مدافعی که برای مثال دربازی با تراکتورسازی یکی از بهترین ها بود.
درسمت چپ خط دفاع استقلال نیز میلاد زکی پور گزینه نهایی است. بازیکنی که اگر کارنامه اش در استقلال تورق کنیم به نقطه ای میرسیم که حتی وینفرد شفر نیز قصد داشت کنارش بگذارد و با اغماض در استقلال ماند. زکی پور بی آنکه درخششی درسال های اخیر داشته باشد حالا به گزینه قطعی استراماچونی در هفته های آغازین بدل شده است. عارف غلامی هم که برای این پست به خدمت گرفته شده در سال های اخیر دائم نیمکت نشین بوده و نتوانست روند رو به رشدی داشته باشد. این وضعیت برای استقلال بسیار چالش برانگیز است و گزینه های بازی در دفاع چپ قطعا روزهای سختی پیش رو خواهند داشت و زمان بسیاری صرف خواهد شد که اعتماد عمومی به آن ها جلب شود؛ البته اگر بشود.
بدون شک اگر خط دفاع استقلال خوب هماهنگ نشود، به پاشنه آشیل این تیم بدل خواهد شد. نقطه ای مرگبار که میتواند همچون خنجری در سینه استقلال باشد. استراماچونی در واقع با یک ماموریت بزرگ مواجه است واگر بتواند به سلامت از این ماموریت عبور کند و خط دفاعی هماهنگ پدید آورد بزرگ ترین خدمت را به خودش و استقلال کرده و گرنه دست او در خط میانی و خط حمله آن قدر باز هست که بتواند از ترکیب های متعدد بهره بگیرد.
دربازی با بادران استراماچونی زوج ریگی و رضاوند را در پست هافبک دفاعی بازی داد اما بازگشت فرشید باقری و تمدید قرارداد علی کریمی این زوج را تغییر خواهد داد. احتمالا ریگی یکی از گزینه های نهایی باشد واستراماچونی باقری و کریمی را(اگر تمدید کند) به تناوب درکنار این بازیکن به بازی بگیرد. دست استقلال ظاهرا در این پست کاملا باز است و جای هیچ نگرانی نیست و بازیکنان حاضر در این پست از ظرفیت های کافی برخوردارند.
پیش تر هم گفته بودیم که استراماچونی تیمش را با با این روش۱-۳-۲-۴ آرایش خواهد کرد، ترکیب بازی های اخیر این ادعا را ثابت کرده است. ترکیبی که از نگاه سرمربی ایتالیایی آرمانی و آینده نگرانه محسوب میشود. او در این روش از ۳ بازیکن هجومی که پشت تک مهاجم قرار میگیرند بهره خواهد گرفت. دربازی با بادران دشتی در گوش راست بود، شجاعیان وسط و اسماعیلی چپ. درباره اینکه استراماچونی از اسماعیلی به عنوان گوش چپ بهره میگیرد تردید هایی وجود دارد وشاید او نیز به مرور به این نتیجه برسد که اسماعیلی گزینه مناسبی برای این نقطه نیست. در فصولی که اسماعیلی برای استقلال به میدان رفته در این منطقه کارایی لازم را نداشته اما هرگاه به پستی منتقل شده که استرا در اختیار شجاعیان قرار داده؛ یعنی جایی میان گوش راست و چپ کارایی بیشتری هم از خود بروز داده است. درباره شخص شجاعیان هم هرگز نمیتوان با قطعیت تحیلیلی را ارائه کرد. فعلا در خبرها دائم صحبت از آمادگی بدنی شجاعایان و تفاوت های او با فصل قبل است اما فاصله حرف ها با عمل ها بسیار است.
استقلال در این پست گزینه های بسیاری در اختیار دارد. به خصوص که حالا محسن کریمی هم بازگشته و میتواند یک گوش چپ ایده ال باشد. مهدی قائدی هم در دسته همین بازیکنان است. محمد بلبلی را هم نباید از یاد برد و مرتضی تبریزی هم میتواند هم در این پست بازی کند وهم در خط آتش؛ خط آتشی که به نظر میرسد برای استراماچونی فعلا راه حلی بهتر از دیاباته ندارد و او لیگ را با این مهاجم ۲ متری آغاز خواهد کرد.
ترکیب استقلال
دروازه بان: سید حسین حسینی
مدافعان میانی: سیاوش یزدانی، محمد دانشگر
مدافعان کناری: وریا غفوری، میلادزکی پور(عارف غلامی)
هافبک های دفاعی: مسعود ریگی، آرش رضاوند(فرشید باقری وعلی کریمی)
هافبک های هجومی: علی دشتی(محمد بلبلی)، داریوش شجاعیان(مهدی قائدی)، فرشیداسماعیلی(محسن کریمی)
مهاجم: شیخ دیاباته(مرتضی تبریزی)
مدیرعامل باشگاه استقلال خبر از جذب یک هافبک تکنیکی هم داده است. او از جذب بازیکنی ایده الی برای جانشینی پاتوسی پرده برداشته که اگر چنین بازیکنی به خدمت گرفته شود بازهم معادلات در خط میانی استقلال تغییر خواهد کرد. ضمن اینکه احتمالا یک مدافع خارجی نیز به استقلال ملحق خواهد شد.
آنچه «استقلال ۹۸ » کم دارد/یک بازیساز از جنس ژنرال و جباری
استقلال در نقل و انتقالهای تابستانی سیاوش یزدانی، علی دشتی، محمد بلبلی، میلاد باقری، مسعود ریگی، آرش رضاوند، عارف غلامی، علیاصغر تاری، عرفان خلیلی و البته شیخ دیاباته را گرفته اما جای یک بازیگردان برجسته در مرکز میانه میدان این تیم همچنان خالی است.
علی کریمی که انواع اخبار متضاد درباره وی پخش شده، میتواند چنین بازیکنی باشد اما او آسیب پذیر و مردی است که معمولاً در طول یک فصل حداقل یک چهارم زمان و گاهی هم نیمی از فصل را دور از میدان سپری میکند و فرم پرنوسانی دارد و با اینکه ذاتاً باهوش و بازیپرداز قابلی است اما استقلال از یک سو نمیتواند روی حضور تمام وقت وی حساب کند و از جانب دیگر ترکیب بهتری که در این منطقه در زمان عضویت امید ابراهیمی در جمع آبیها با ترکیب وی، فرشید باقری و گاه روزبه چشمی شکل میگرفت با اینکه آرایشی فوقالعاده نبود، اینک به یک آرزوی دست نیافتنی برای آبیها تبدیل شده است. سلسله مسائل و اتفاقاتی تکرار آن آرزو را برای آبیها نزدیک به غیر ممکن کرده است. تابستان امسال چشمی رویای پیوستن به الاهلی را در ذهن داشته، فرشید باقری هنوز مغضوب مدیرانی است که چند مصاحبه انتقادی وی در فصل گذشته را هیچگاه بر نتافتهاند و ابراهیمی را هم که بهتر از ما میدانید دو سالی است لژیونر شده و با اینکه از حد لیگهای کشورهای عربی منطقه فراتر نرفته اما درآمد بالایش در آنجا تمایلی برای بازگشت سریع به استقلال برای او باقی نگذاشته است.
کوچها و ضررها
به اینها بیفزایید کوچ آیاندا پاتوسی را به باشگاهی که وینفرید شفر در آن مأوا کرده است (بنییاس امارات) تا دریابید دستهای استقلال در مرکز میدان تهیتر از گذشته شده است و با اینکه این هافبک اهل آفریقای جنوبی یک هافبک تهاجمی بوده و هست اما خسران نبودش این است که آبیها برخلاف فصول گذشته حتی از ایجاد ترکیبهای دلخواه دفاعی – تهاجمیشان در مرکز خط میانی عاجزند و به امتحانهای متعددی نیازمند هستند تا آرامش جدیدی را در این منطقه بیابند که بعید است با مثلثهای «ابراهیمی، باقری و چشمی» و «ابراهیمی، باقری و اسماعیلی» برابری کنند. این در حالی است که استقلال حتی نمیتواند به تازه واردانش برای حل سریع مشکل فوق دل ببندد زیرا به رغم ارزشهای کیفی نفراتی که نامشان در شروع مطلب آمد هیچیک بازیکنان بزرگی نیستند و بهترین واژه برای توصیفشان کلمه «متوسط» است و با اینکه طی یک فصل طولانی قطعاً جرقههای خواهند زد اما لابد بهتر از ما میدانید آنها متاعهایی مناسب برای سرخابیها نیستند و این دو تیم بازیکنانی را میخواهند که به لحاظ کیفی به اندازه نام دو تیم بزرگ باشند.
از قراب تا امیر قلعه
استقلال به شهادت تاریخ همواره مأمن و معدن هافبک وسطهای بزرگ و بازیساز بوده است و با اینکه بسیاری از آنها را خود این باشگاه پرورش داده اما در مکتب آبیها و به مرور زمان و در جریان رقابتها به ستارههایی تبدیل شدهاند که نسلهای گذشته یا کنونی هواداران به آنها بالیدهاند.
در گذشته دور (دهه ۱۳۵۰) استقلال امثال جواد قراب را در این منطقه رو کرد که ترکیبی غریب از یک هافبک وسط دفاعی و در عین حال تهاجمی بود و در سالهای بعدی سعید مراغهچیان، شاهرخ بیانی، محمد نوری و محمود فکری از این منطقه سر برآوردند و در دهه ۱۹۹۰ میلادی مرد کوتاه قد و کوچک جثه اما بسیار کارآمدی در استقلال ظاهر شد که یکی از ۲۰ بازیکن برجسته تاریخ این باشگاه به حساب میآید و شاید لقب موفقترین مربی تاریخ استقلال هم سزاوار او باشد. وی کسی نیست جز امیر قلعهنویی که در راه آهن تربیت یافت. در شاهین ستاره شد و در استقلال لقب ژنرال را به حق تصاحب کرد. هنوز که هنوز است هیچ هافبک وسطی در ۳۰ سال اخیر در مرکز خط میانی آبیها پاسهایی تهاجمی و کارساز به اندازه و در قوارههای «امیر قلعه» صادر نکرده و با اینکه مجتبی جباری در سالهای اخیر شانه به شانه او سایید اما او هم به لحاظ قوه مدیریت و خصوصیات فرماندهی و جربزه نبردهای روحی و جنگهای یکپارچه هرگز به حد و حدود ژنرال نرسید.
جای جباری هم پر نشد
استقلال به طرز محسوس اما کم ثمری پس از گلآلود و در نهایت قطع کردن رابطهاش با جباری کوشیده است هافبکی در سطح و اندازههای او را در میانه میدانش بکارد اما نه چشمی هوش و فن جباری را داشته، نه ابراهیمی میتوانست پاسهای تو در او و قلعهنویی را صادر کند و نه امید نورافکن در زمان به کارگیریاش در این منطقه به اندازه آن بزرگان گرهگشا بوده است. علی کریمی برپایه سالهای سپاهانی بودنش و تجربه حضور در لیگ کرواسی در بدو ورود به استقلال بارقههایی از امید را ایجاد کرد اما او نیز درگیر مصدومیتهای متعدد و طاقت نداشتن کافی برای حضوری همزمان در اردوهای ملی و مسابقات فرسایشی لیگ و میل همیشگیاش به لژیونر شدن بوده و به همین سبب هرگز به همان متاعی تبدیل نشده که استقلال برای درازمدت در هافبک وسط به آن نیاز داشته است. نامرادیها در این منطقه باعث شد حتی بختیار رحمانی در این منطقه فقط شش ماه به کار استقلال بیاید و فابیو جانواریوی برزیلی با اینکه بسیار خوب عمل کرد اما آبیها صرافت حفظ وی را هم نداشتند.
متاعهای ناکافی
تفاوت مرتبه فعلی و فصل پیش رو با دفعات قبلی این است که اگر علی کریمی هم نتواند یاور درجه اول آبیها در پست مذکور باشد آنها عملاً در خط میانی بدون یک لیدر واقعی خواهند بود و مجبورند با تقسیم وظایف این لیدر بین چند نفر تیری را در تاریکی شلیک کنند و به بخت و اقبال خود چشم بدوزند. میتوان به خلاقیتهای لحظهای دشتی و گشایشهای رضاوند و دوندگیهای محمد بلبلی دل بست اما اینها متاعهایی نیستند که یک تیم را قهرمان کنند و اجناسی به نظر نمیرسند که پست هافبک وسط یک تیم را به قابلیتهای لازم میرسانند. بنابراین اگر هم خریدهای استقلال تا این لحظه را کافی و به لحاظ فنی جوابگو بدانیم و بنامیم (که اصلاً اینطور نیست) جای یک لیدر ژنرال گونه از تبار امیر قلعهنویی، امید ابراهیمی، مجتبی جباری و حتی روزبه چشمی در مرکز میدان استقلال به شدت خالی است و با این بساط خلاقیت و مدیریتی که باید در وسط میدان بر بازی آبیها سایه اندازد و اتفاقات را مدیریت کند وجود نخواهد داشت و آندرهآ استراماچونی برای جبران آن اجباراً به تستها و اقداماتی متوسل خواهد شد که احتمالاً فقط بر حجم مشکلات تیمش خواهد افزود.
- 17
- 3