تغییرات احتمالی در مدیریت پرسپولیس، آغاز لیگ برتر با تأخیر و همچنین درخواستهای فیفا از فدراسیون فوتبال ایران، همه و همه سوژههایی برای گفت و گو با امیر عابدینی بودند. مدیرعامل سابق پرسپولیس و رئیس اسبق فدراسیون فوتبال که این روزها دوران دوری از فوتبال را سپری میکند. از نظر عابدینی که سابقه سالها مدیریت در فوتبال ایران را داراست، وزارت ورزش باید از پیشکسوتان بنام و با شخصیت پرسپولیس مشورت بگیرد و سپس مدیرعامل جدیدی برای این باشگاه معرفی کند.
عابدینی همچنین معتقد است که ایرج عرب باید از پرسپولیس برود، چون در مدیریت این باشگاه کارآیی لازم را ندارد.
مصاحبه را از بحث تغییرات مدیریت در پرسپولیس شروع کنیم. از شایعه استعفای ایرج عرب و حرفهایی که علی پروین به زبان آورد.
علی پروین مگر چه حرفی زده؟
علیه وزیر ورزش و معاون او (داورزنی) موضع تندی گرفته و صحبتهای عجیبی انجام داده.
چه حرفهایی زده؟
یعنی خبر ندارید؟
نه.
گفته که وزارت ورزش هر بار نام یک مدیر را از قوطی درمیآورد و روی صندلی مدیرعاملی پرسپولیس مینشاند.
خب آقای پروین نقطهنظر خاص خودش را دارد. ایشان معتقد است رضا درویش باید مدیرعامل پرسپولیس شود و کار خود را در این پست آغاز کند. پروین سالهاست درویش را میشناسد و با او رابطه نزدیکی دارد.
یعنی درویش در حد و اندازه مدیرعاملی پرسپولیس است؟
او در سایپا مدیر خوبی بود و پروین هم قبولش دارد. ضمن اینکه درویش حدود ۳۰ سال نیروی سازمان تربیتبدنی بوده و گزینه پروین برای مدیرعاملی است. ممکن است هر نام دیگری که وسط بیاید، آقای پروین نپسندد.
شما موافق موضعگیری تند علی پروین هستید؟
نمیتوانم بگویم موافقم یا مخالف اما معتقدم وزارت ورزش یک بار هم که شده باید ۵ تا از پیشکسوتان خوشنام را صدا بزند و از آنها بپرسد چه نیروی کاربلدی برای مدیرعاملی سراغ دارید. یک بار میتوان به حرف پیشکسوتان گوش کرد و طبق نظر آنها پیش رفت.
اما وقتی بحث استعفای مدیرعامل پرسپولیس شنیده میشود، همه برای تصدی این پست یورش میبرند و به این در و آن در میزنند. در این مدت نام مهدی محمدنبی هم شنیده شده. عضو هیاتمدیره پرسپولیس که شما سابقه کار با او را دارید. نبی گزینه مناسبی است؟
میخواستم بحث نبی را هم مطرح کنم، چون یک عده میگویند شاید ایشان هم گزینه مدیرعاملی باشد. نبی از اوایل دهه ۶۰ در فوتبال حضور داشته، یکی از اعضای مهم فدراسیون فوتبال در زمان کفاشیان بوده، مدتی کنار من در پرسپولیس کار کرده و حالا هم عضو هیاتمدیره و همچنین جزو هیأت ۷ نفره اداره شرکت پیشکسوتان است. نبی ید طولایی در فوتبال دارد و حضور او میان گزینهها نباید چندان عجیب باشد. از طرفی بحث آقای گرشاسبی هم مطرح است، مدیری که نشان داد میتواند موفق باشد. گرشاسبی مدیری است که سالها طرفدار استقلال بوده اما وقتی به پرسپولیس آمد هویت استقلالیاش را کنار گذاشت و طوری مدیریت کرد که هواداران قبولش دارند. حالا که هوادار ایشان را قبول دارد، پس میتواند آلترناتیو مناسبی برای عرب باشد. غیر از اینها، افراد دیگری که گزینه هستند میخواهند بیایند تا تجربه کسب کنند که به نظر من در این شرایط انتخاب آنها تصمیم درستی نیست و به پرسپولیس ضربه میزند.
یعنی شما معتقدید که ایرج عرب برود و یکی از مدیران سابق به مدیرعاملی برسند؟
عرب اگر مدیر بود در لحظات بحرانی استعفا نمیداد. همین استعفاها باعث میشود مدیریت همیشه لرزان باشد. مدیریت لرزان هم نتیجهای جز شکست نخواهد داشت. نظر من این است که عرب باید هر چه زودتر از پرسپولیس برود و مدیر جدیدی جانشین او شود.
البته به نظر میرسد ایرج عرب همچنان از حمایت وزیر ورزش برخوردار است و البته عدهای هم معتقدند وزارت دنبال پیدا کردن گزینه مناسب است تا با استعفای او موافقت کند.
موضوعی که در این مدت واضح و مشخص بوده، مواضع آقای سلطانیفر است. او منتظر است ببیند من و علی پروین چه میگوییم تا عکس آن را عمل کند. او البته در جلسهها طوری برخورد میکند که همه فکر میکنند به تمام مشورتها اهمیت میدهد. مینشیند، میخندد و اطلاعات کسب میکند. من اعتقاد دارم که اطلاعات آقای سلطانیفر خوب و کامل است اما در عمل چیز دیگری میبینیم. ضمن اینکه موفقیتهای فعلی ورزش کار مدیران قبلی است. آنها کاشتهاند و ایشان در حال برداشت است.
حرف شما درباره دریافت مشورت از پیشکسوتان را میپذیریم اما قبول کنید که در این سالهای اخیر همه دنبال منافع خودشان هستند و شما نمیتوانید کسی را پیدا کنید که صد در صد به فکر پیشرفت پرسپولیس باشد.
من از ۵ پیشکسوت اسم میبرم و شما ببینید آیا آنها خوشنام هستند یا نه. اولی حسین کلانی که زمانی میگفتیم خارج از کشور است و کراوات میزند. حالا که او را در ایران پذیرفتهایم از وجودش استفاده کنیم. دومی آقای هادی طاووسی که درس خوانده و انسان والایی است. من آدمهایی را اسم میبرم که نمیتوانید بگویید با منش و شخصیت بالا نیستند. دکتر ذوالفقارنسب یکی دیگر از پیشکسوتانی است که میتواند منشأ موفقیت باشد و مشورت بدهد. آقای علی پروین هم که از اسطورههای باشگاه است.
قبل از اینکه نفر پنجم را بگویید، حرفتان را قطع میکنم. همین علی پروین که شما معتقدید باید نظر بدهد، خودش یک گزینه به نام رضا درویش برای مدیرعاملی پرسپولیس دارد. شما باور میکنید که پروین به جلسه برود و سنگ درویش را به سینه نزند؟
آقای پروین میان ۵ پیشکسوت یک رأی دارد. اگر بیاید در جلسه بنشیند و از درویش حمایت کند، بقیه اعضا میتوانند رأی مخفی بدهند. طوری که پروین هم ناراحت نشود. البته این را هم نادیده نگیریم که آقای پروین در شرکت پیشکسوتان نشان داده که به رأیگیری و این روش اعتقاد دارد.
نفر پنجم از قلم نیفتد.
نفر پنجم را که دستی هم بر آتش داشته باشد، میتوان از میان علی دایی، کریم باقری یا محمد پنجعلی انتخاب کرد. یکی از نسلهای بعدی آن چهار نفر. اگر اینگونه انتخاب کنند و از این افراد برای انتخاب مدیرعامل مشورت بگیرند چه اشکالی بهوجود میآید؟ اصلاً وزیر میتواند به این ۵ نفر بگوید شما دو مدیر معرفی کنید و یکی هم من. آن وقت رأیگیری کنند و بهترین انتخاب انجام شود.
اما بپذیرید که استفاده از چنین روشی تقریباً غیرممکن است.
چرا غیرممکن؟ یک هیأت ۵ نفره برای انتخاب مدیرعامل تشکیل و بهترین انتخاب را انجام بدهند. با یک تعامل همه چیز حل میشود، البته اگر به پیشکسوتان خوشنام بها بدهند و از آنها حمایت کنند؛ حمایتی تاریخی برای موفقیت پرسپولیس. باور کنید هیچ اتفاقی هم نمیافتد. البته به شرطی که به تیمهای پایه اهمیت بدهند و از مسیر حرفهای درآمدهایی کسب کنند. نمونهاش فروش بازیکن که در فوتبال ایران و بخصوص پرسپولیس و استقلال به فراموشی سپرده شده.
اینهایی که شما میگویید کمی شبیه رؤیا است تا واقعیت. اینجا نه خبری از درآمدزایی است و نه فروش بازیکن.
یکی از مشکلات همین است. الآن در فوتبال دنیا ۲۰۰ هزار یورو برای تیمهای درجه ۳ اروپا است که به پول ما میشود حدود ۳ میلیارد. قریب به اتفاق تیمهای اروپایی با این اعداد میتوانند بازیکنان ما را جذب کنند. بنابراین باید دنبال راهی برویم که تولید را بالا ببریم. آن وقت اگر بازیکن رفت، جوانها را به تیم تزریق و پولسازی کنیم. اصلاً چرا بازیکنانمان را ترانسفر نکنیم؟ چرا دلار به ایران وارد نکنیم؟
شما زمانی که مدیرعامل پرسپولیس بودید، مهدی مهدویکیا را به بوخوم و سپس هامبورگ فروختید. آنهم با قراردادی سفت و محکم که پرسپولیس تا سالها از سود آن استفاده کرد. الآن اما خیلی وقت است از این انتقالها نمیبینیم. درباره آن انتقال صحبت کنید و قراردادی که بستید.
قرارداد به گونهای بود که مهدی مهدویکیا را ۶ ماه و به طور آزمایشی در اختیار بوخوم قرار دادیم تا با فوتبال آلمان خو بگیرد. قرار شد بوخوم فقط حقوقش را بدهد و بعد از ۶ ماه مهدویکیا بازیکن پرسپولیس باشد. بعد از پایان قرارداد قرضی، از بوخوم عذرخواهی کردیم و رفتیم و با مدیران هامبورگ سر میز مذاکره نشستیم. قرارداد با هامبورگ طوری بود که ۲ سال، ۲ سال تمدید میشد و از این راه به پرسپولیس پول میرسید. حتی در قرارداد هم نوشتیم که بعد از پایان ۲ سال، مهدویکیا متعلق به باشگاه قبلیاش است، یعنی پرسپولیس.
یعنی به محض پایان ۲ سال و امضای قرارداد جدید باز هم به پرسپولیس پول میرسید؟
دقیقاً. نکته دیگری هم وجود داشت. اگر هامبورگ میخواست در پایان سال اول مهدویکیا را ترانسفر کند باید از ما هم اجازه میگرفت. تازه ۶۰ درصد از حق انتقال به ما میرسید و ۴۰ درصد به هامبورگ.
هامبورگ چنین شرطهایی را پذیرفت؟
کار مهمی که انجام دادم این بود که مهدویکیا را آزاد نکردم. چرا؟ چون بازیکن جوان و مستعدی بود که در باشگاه پرسپولیس به اوج رسید. ضمن اینکه با ما هم قرارداد ۵ ساله داشت. اصلاً یک چیزی بگویم؟
بفرمایید.
زورم رسید و مدیریت بلد بودم. مهدویکیا علاوه بر حقوقی که از هامبورگ میگرفت، برای ما پولسازی هم میکرد. آقای فائقی که نماینده سازمان تربیت بدنی بود یادش میآید که ۸۰۰ هزار مارک در باشگاه پرسپولیس گذاشتم و از مدیرعاملی خداحافظی کردم. البته این درآمدزایی در مورد کریم باقری، علی دایی، مهرداد میناوند و رضا شاهرودی هم اتفاق افتاد.
در مورد علیرضا جهانبخش چطور؟
در ترانسفر اولیه جهانبخش چرا اما در بعدیها نه چون باشگاه ما منحل شد و تمام پولها دست دستگاه قضایی بود. حتی طلب بازیکنان نیز پرداخت نشد.
لیگ برتر هم سرانجام آغاز شد. آنهم با تأخیر فراوان. نظرتان درباره هفته اول چیست؟
خدا را شکر با همه آن فراز و نشیبها شروع شد و هفته اول هم خوب بود. داورها کمترین اشتباه را مرتکب شدند و تیمهای شهرستانی هم درخشیدند. آنهم با وضعیت اسفبار اقتصادی که متوجهشان شده است. من اعتقاد دارم با تمام حوادث سختی که گذراندیم، فوتبال نشان داد زنده است و بازیکنان ثابت کردند هویت باشگاهی دارند. ماشینسازی را جلوی استقلال دیدید که چطور برنده شد و ۳ امتیاز را گرفت؟ خوشبختانه مربیان داخلی مطالعه کرده و با دانش شدهاند. باید برای آنها تعظیم کنیم و فرصت را در اختیارشان قرار بدهیم. مربیان داخلی ثابت کردهاند که مقابل خارجیها حرف دارند. خوشبختانه لیگ از جمیع جهات خوب آغاز شد، البته اگر نرسیم به هفتههای آینده و آن افتضاحاتی که در فینال جام حذفی رخ داد. البته باید مشکل بلیتفروشی و تبلیغات محیطی حل شود و حق باشگاهها را به آنها بدهند تا فوتبال جان بگیرد و نفس بکشد.
پس این همه تأخیر در شروع لیگ به چه خاطر بود؟ ورود زنان یا کمبود امکانات؟
البته تأخیر زیادی هم بهوجود نیامد اما فیفا از فدراسیون فوتبال چند سؤال دارد که باید به آنها پاسخ بدهند. بحث ورود زنان یکی از این سؤالها است که فدراسیون فوتبال باید آن را با فیفا حل کند. یادم میآید وقتی رئیس فدراسیون فوتبال بودم گفتم که برای بازیهای نوجوانان، مادران و خواهران بازیکنان میتوانند به ورزشگاه بروند و بچهها را تشویق کنند. یکی از آقایان که هنوز در فدراسیون فوتبال پست دارد، سر و صدا کرد و خیلی زود حرف من را جور دیگری به گوش بالا دستیها رساند. یکی از روحانیون با من تماس گرفت و گفت که میخواهید زنان بازی کنند و تماشاگر هم به ورزشگاه برود؟ گفت اگر این کار را بکنی علیه تو راهپیمایی به راه میاندازم. گفتم نه بابا، میخواهیم برای بازی نوجوانان، زنان به ورزشگاه بروند.
آن روحانی چه کسی بود؟
نمیشود گفت اما خودش میداند و خدا هم میداند. به مصطفی هاشمیطبا زنگ زدند و فشار آوردند که نگذار عابدینی چنین تصمیمی را عملی کند. در نهایت چون میدانستند من به آقای قرائتی ارادت دارم، از او خواستند تا با من تماس بگیرد. قرائتی گفت عابدینی این کار را نکن و من هم در نهایت زیر بار رفتم. البته چون قبلاً اعلام کرده بودیم، خیلی از زنان به ورزشگاه رفتند اما نیروی انتظامی اجازه نداد وارد شوند. آن اتفاق برای سال ۷۳ بود و الآن سال ۹۸ هستیم. خیلی چیزها عوض شده و گاهی تغییر کرده. باید بگذاریم این اتفاق بیفتد و البته از زنان بخواهیم با حفظ شأن خودشان وارد ورزشگاه شوند.
اما به نظر نمیرسد امکانات برای چنین اتفاقی مهیا باشد.
کدام امکانات؟ مگر در مراکز خرید امکانات هست؟ در سینماها چطور؟ سؤال من این است که چرا زنان نباید به ورزشگاه بروند؟ مگر قبل از انقلاب میآمدند چه اتفاقی میافتاد؟ به بعضی از شهرستانها که میرفتیم، زنان با چادر میآمدند و بازی را میدیدند. یک نکته جالب هم هست. در تلویزیون بازی با فاصله نزدیک پخش میشود اما در ورزشگاه که ۱۰۰ متر تا زمین فاصله است. یکی از مسائل فیفا با فدراسیون فوتبال ایران این است. نکته دیگر فیفا، بحث بضاعت سازمانی لیگ یک است. بحث سوم درباره برگزاری بازیها طبق تقویم است. ورشکستگی باشگاهها، شفافیت مالی و همچنین حضور داوران در کلاسهای پیشرفته از دیگر نکاتی است که فدراسیون فوتبال باید آنها را رعایت کند. فیفا میگوید بحث درآمدزایی باشگاهها را مشخص کنید و دیگر به ما بیلان غیر واقعی ندهید.
یعنی الان همه چیز حل شده که هفته اول لیگ را برگزار کردهاند؟
قول دادهاند که حل میشود. مثل همیشه که قول میدهند اما چیزی حل نمیشود.
اگر فدراسیون فوتبال این دستورات را اجرا نکند، چه سرنوشتی در انتظارمان خواهد بود؟
آن را دیگر فیفا میداند. البته فدراسیون فوتبال تلاش میکند تا نکتهها را اجرا کند اما نه بضاعت دارد و نه پول. آن زمان که وضعمان خوب بود انجام ندادیم و باید هم حسرت بخوریم.
ایران نمیآیید؟
چرا. میآیم و میروم، البته بدون سر و صدا.
- 17
- 4