مهدی عبدی که گل زد تا چند دقیقه بعضیها اسم گلزن دربی را نمیدانستند چه برسد به چهره و شهرتش. بعد از بازی خیلیها میپرسیدند این پسر از کجا آمده و تا الان کجا بوده؟ ساعتی بعد از دربی و گل سه امتیازی و مهم عبدی برخی رسانهها از او چیزکی نوشتند. خودمان هم سراغ اسماعیل حلالی مربی امیدهای پرسپولیس رفتیم و از شوق او بعد از گلزنی عبدی نوشتیم. اما برای رسیدن به اطلاعات بیشتر درباره این مهاجم باید به ریشهاش میرسیدیم. به روستای قراخیل و مدرسه فوتبال تربیت قائمشهر.
به محمدرضا بسکابادی مربی مدرسه فوتبال تربیت که کلی از استعدادهای ناب روستاهای قائمشهر را بزرگ کرده و به تیمهای منطقه تحویل داده است. بسکابادی با سابقه بازی برای نساجی، نیروی هوایی تهران و تیمهای ملی پایه و ارتش در قائمشهر چهره شناخته شدهای است چون هم در زمینه شناخت و پرورش استعدادها همچنان فعال است هم مدرس ایافسی به حساب میآید.
پسر شلوغ و سر به هوا اما با استعداد
بسکابادی بعد از گلایههای رایج مربیان دلسوز مناطق پراستعداد فوتبال درباره اهمیت ندادن به استعدادها و بازیکنان جوان درباره مهدی عبدی و شروع فوتبالش میگوید: «مهدی از ۹-۸ سالگی فوتبالش را در مدرسه تربیت آغاز کرد و بعد از آن خودم به تیمهای نونهالان و نوجوانان تربیت آوردمش. مهدی بچه بازیگوش و سر به هوایی بود اما از همان اول مشخص بود که خیلی بااستعداد است. یک بار در رده نوجوانان رفته بودیم جویبار برای بازی که در آن بازی ۵ گل زد که باور کنید بدون اغراق میگویم همه گلهایش اروپایی بود. مهدی خیلی باهوش بود و همیشه با تکنیک و هوشش گل میزد.»
بسکابادی ادامه میدهد: «او از یک خانواده آرام میآمد و بچه دوست داشتنی بود اما خیلی شلوغ و بازیگوش. در گلهایی که میزد همیشه منطق و هوش داشت و همیشه سریع فکر میکرد و فکرش را انتقال میداد به عضلات. قول میدهم گلزنیهای مهدی باز هم ادامه داشته باشد چون او گلهایی میزند که کم سابقه است.»
قائمشهر و روستاهای اطرافش در این سالها بازیکنان مستعدی به پرسپولیس دادهاند؛ مهرداد کفشگری، محمد عباسزاده، علی علیپور و حالا مهدی عبدی. قبل از اینها غلامحسین رحمتی هم در مقطعی بعد از انقلاب مدافع چپ پرسپولیس بوده که خیلیها میگویند بهترین بازیکن تاریخ فوتبال مازندران است که او هم بسیار باهوش و تکنیکی بازی میکرده.
اولین مربی مهدی میگوید چندین سال قبل به واسطه دوستی با محسن عاشوری مربی وقت تیم نوجوانان پرسپولیس مهدی عبدی و تیمش را به تهران آورده و در یک بازی دوستانه پرسپولیس را شکست دادهاند. در آن بازی مهدی گل نزد و فرزند بسکابادی گلزن شد و به پدرش گفت دنیا دور سرش میچرخد و چشمانش سیاهی میرود!
میگفت کالدرون به من اعتقادی ندارد
فصل مشترک تمام صحبتهای مربیان عبدی این است که هنوز چیزی از او ندیدهایم. بسکابادی میگوید: «اگر به مهدی بازی برسد باز هم با هوشی که دارد گل خواهد زد. دیدید که در همین بازی دربی به اندازه یک توپ فضا بود و شاید اگر بازیکن دیگری بود توپ را به زاویه مخالف میزد اما دیدید مهدی کجا زد؟ اتفاقاً قبل از بازی داشتم به این فکر میکردم که اگر مهدی برود توی زمین چه کار خواهد کرد. خودش مدتی قبل آمده بود سر تمرین تیم ما و میگفت این مربی اعتقاد چندانی به او ندارد. میگفت سه تا گل زدهام اما من گفتم پسر تو باید اینقدر پرفشار تمرین کنی و باز هم گل بزنی تا خودت را به مربی تحمیل کنی.»
بسکابادی میگوید: «مهدی همیشه یکی از بچههای با محبت بوده و همیشه وقتی میآید تمرین تیم ما با جعبه شیرینی میآید چون شروع فوتبالش از اینجا بوده و ما هم خوشحالیم. مطمئنم اگر مهدی بازی کند خود را ثابت خواهد کرد و گلهایی از او میبینید که برای فوتبال ما سربلندی میآورد.»
خلعتبری پرسپولیس اما از نوع قائمشهریاش
برادران رامشگر را فوتبالیهای قائمشهر و مازندران خیلی خوب میشناسند. هواداران دو آتشه پرسپولیس که با در اختیار داشتن تیم پرسپولیس قائمشهر بعضاً با ساختن و پرورش بازیکنانی شاخص و بااستعداد و تحویل آنها به پرسپولیس همیشه به تیم محبوبشان کمک کردهاند.
محمد رامشگر درباره مهدی عبدی میگوید: «مهدی از مدرسه فوتبال بسکابادی و رده باشگاهی آمد و بعد از آن برای ما در رده نوجوانان و جوانان و امید کشوری بازی کرد و تا سال ۹۵ پیش ما بود. مهدی قد و قواره کوچکی داشت و معروف شده بود به خلعتبری پرسپولیس قائمشهر. بعد از آن رشد کرد و آمد در امیدهای تهران و آقای گل شد.
شاید خیلیها تازه دیروز (یکشنبه) مهدی را در دربی دیده باشند اما من حدود ۸ سال است او را میشناسم و از اول هم میدانستم یکی از بهترینها خواهد شد.»
رامشگر ادامه میدهد: «اولین باری که مهدی را به تیم پرسپولیس معرفی کردم بعضیها فکر میکردند این بازیکن نفوذی است یا با ارتباط وارد شده اما باید قدردانی کنم از منوچهر عبداللهنژاد (سرمربی وقت امیدهای پرسپولیس) و آقای عزتی که با وجود اینکه هیچ شناختی از این بازیکن نداشتند او را پذیرفتند و مهدی هم جواب داد و در اولین بازیاش در دربی گل زد.»
این مربی مازندرانی هم دل پری از دیده نشدن استعدادها یا نبودن روش و برنامهای برای پرورش استعدادهای ناب فوتبال مازندران دارد و باید پای حرفهایش نشست اما فعلاً درباره عبدی از او میپرسیم: «مهدی از آن فوتبالیستهایی است که اگر یک روزنه برای عبور توپ وجود داشته باشد از همانجا گل میزند. او فیزیک مناسبی دارد، تکنیکش هم خوب است و با سر و پا گل میزند. شما ۱۰ دقیقهاش را دیدید اما امیدوارم فوتبال ایران ۹۰۰ دقیقه از بازیهایش را ببیند.»
دعای مادر مهدی و داستان یک بازگشت
بعد از گلزنی عبدی در دربی، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس گفت احتمالاً عبدی کار خوبی کرده یا دعای پدر و مادرش باعث شده اینطوری خدا برایش بخواهد. رامشگر هم به نکته ویژهای در این خصوص اشاره میکند: «یک چیزی بگویم.
من مطمئنم دعای سه ماه قبل مادر مهدی باعث شد او گل بزند. در آن مقطع یک گروه خاصی از واسطههای فوتبال آمدند و به اتفاق من و پدر و مادرش درباره آینده او صحبت و تصمیمگیری کردیم. در آن مقطع هم نساجی، هم بادران و هم چند تیم دیگر مهدی را میخواستند. من آنموقع گفتم برای رفتن عجله نکند و صبر داشته باشد اما همه متفقالقول بودند که برود. آنجا بود که مادرش بغض کرد و گفت مهدی فقط باید در پرسپولیس بازی کند. میگفت دلم با این است که در پرسپولیس باشد. با اینکه او یک روستایی و کشاورز است و سواد فوتبالی ندارد اما این تصمیم را گرفت و در حق پسرش دعا کرد. من هم از این تصمیم خیلی خوشحال شدم.»
این مربی مازندرانی میگوید: «هر فوتبالیستی میتواند حقانیت خودش را ثابت کند و مربی هم بدش نمیآید تا یک بازیکن جوان اینطوری برایش گل بزند. اول نظر خدا بود که مهدی اینطوری در پرسپولیس بماند اما مطمئن باشید دعای مادرش باعث شد این اتفاق فوقالعاده برایش بیفتد.»
عالیشاه گفت میروی توی زمین و گل میزنی
عبدی: اول فصل داشتم میرفتم نساجی، گفتند برگرد
بعد از پایان دربی سیل اطلاعات درباره مهدی عبدی مهاجم جوان پرسپولیس که گل زد به سایتها و شبکههای اجتماعی روانه شده است. طی ۲۴ ساعت تعداد مطالب منتشره درباره این جوان مازندرانی آنقدر زیاد بود که برخی میترسیدند بلایی که سر مهدی قائدی آمد سر او هم بیاید و از مسیرش منحرف شود.
عبدی دو ماه دیگر وارد ۲۲ سالگی خواهد شد و چندان هم جوان نیست که بخواهیم او را بچه مدرسهای بدانیم اما جوانترین بازیکن پرسپولیس در دربی بود و با ورودش به زمین موفق به گلزنی شد و کار بزرگی انجام داد. یک روز بعد از درخشش در دربی با مهدی عبدی صحبت کردیم. او بعد از بازی دوستانه پرسپولیس مقابل گل ریحان و گلزنی در این بازی به استخر رفته بود و زمان کوتاهی برای صحبت کردن داشت. به همین خاطر جوابهایش کوتاه و تلگرافی بود.
تو با علی علیپور همشهری هستی؟ یعنی تو هم اهل روستای قراخیل قائمشهری؟
بله من و علی همسایه دیوار به دیوار هستیم و از بچگی با هم بودیم.
داستان این فیلمی که در فضای مجازی از تو منتشر شده چیست؟
همان که لباس طوسی تنم است؟
بله دربی که رفتید برای تشویق علیپور.
خب ما همه پرسپولیسی شدید هستیم و من هم رفته بودم ورزشگاه تا پرسپولیس را تشویق کنم. با بچه محلهایمان رفته بودیم ورزشگاه به عشق پرسپولیس.
چه شد که بعد از حضور در تیم امید پرسپولیس میخواستی بروی جای دیگر اما دوباره برگشتی؟
اول فصل رفته بودم نساجی و میخواستم قرارداد ببندم که آقای عرب و اماموردی گفتند تو را میخواهیم و من هم برگشتم.
ظاهراً فصل قبل در امیدهای تهران هم آقای گل شدی هم پاس گل زیادی دادی؟
اول فصل گفته بودم به خاطر هادی نوروزی ۲۴ گل میزنم که خدا را شکر زدم. فکر کنم ۱۴ تا هم پاس گل دادم.
فوتبالت را از کجا شروع کردی و مربیانت چه کسانی بودند؟
من در تربیت و پرسپولیس قائمشهر بودم. آقای بسکابادی هم مربیام بود. بعد از آن هم برادران رامشگر در پرسپولیس قائمشهر مربیام بودند.
چطور از یک روستای قائمشهر دو تا مهاجم برای پرسپولیس میآید؟
(میخندد) آنجا فوتبالیست زیاد دارد.
درباره صحنه گل صحبت کن؟
مهدی ترابی پاس داد و من هم زدم. خدا را شکر که گل شد و بردیم.
دقایق آخر زوج قراخیلی در خط حمله پرسپولیس تشکیل شده بود که خیلی جالب است.
بله من و علی از یک محل آمدهایم. علی واقعا فوتبالیست خوبی است و در تهران خیلی کمکم کرد.
با پدر و مادرت در تهران هستی؟
نه، تنها زندگی میکنم.
فکر میکردی به فهرست برسی و بازی کنی؟
نه اصلاً فکرش را هم نمیکردم اما خوب تمرین کردم و آقای کالدرون هم تلاشم را دید.
وقتی به زمین میرفتی فکرش را میکردی گل بزنی؟
اصلاً فکر نمیکردم. البته چند شب قبل خواب دیده بودم که دقیقه ۸۰ میروم توی زمین و در ده دقیقه آخر گل میزنم.
بازی کردنت هم خیلی عجیب بود چون همه انتظار داشتند تعویض سوم ورود عالیشاه به زمین باشد.
اتفاقاً وقتی داشتیم گرم میکردیم امید گفت میروی توی زمین و گل میزنی. اگر گل زدی بیا بغل من.
حالا بعد از گل رفتی بغلش؟
نه، فاصله خیلی زیاد بود. اصلاً نفهمیدم چه شد.
پس امید عالیشاه هم فوتبالیست خوش قلبی است که وقتی تو به زمین میرفتی از ته قلبش خوشحال بود؟
بله امید فوتبالیست خیلی خوبی است. او هم بچه شمال است. من دیگر باید بروم.
محمد قراگزلو
- 17
- 1