استقلال مدل ۹۸ یک تیم متفاوت است؛ متفاوت و بیگانه با گذشته نزدیک خود. تیمی که دو فصل پای شفر و تفکرات نه چندان با ثبات و به روزش ایستاد اما در انتها چیزی عایدش نشد. در استقلال شفر اتکا و محور بر اساس ستارهها بود. ستارههای ریز و درشتی که فونداسیون تیم شفر را تشکیل میدادند و از همین رو موفقیت یا ناکامی استقلال به ساقهای آنها گره خورده بود. در این مدل استقلال با ستارههایی نظیر تیام و پاتوسی حتی تا نزدیک قهرمانی پیش رفت اما در نهایت به جایی نرسید چه آنکه قمار روی ستارهها یک شمشیر دولبه است که میتواند در بزنگاهها علیه تیم عمل کند.
مصدومیت، محرومیت و حتی روی فرم نبودن و مهار شدن ستارهها به بند میکشند و نقطه قوت و تمام برنامههای تیم به فنا میروند و نابود میشوند و در نتیجه دستاوردی جز ناکامی بر جای نمیماند. شفر تصور میکرد با فرمول فوتبال دهه ۷۰ میتواند در فوتبال بیبرنامه و تاکتیک گریز ایران موفق باشد اما ریسک او روی ستارهها یک باخت بزرگ بود که ثابت کرد عمر این تاکتیک مدتهاست به پایان رسیده و حتی در یک فوتبال بیبرنامه و سنتی نمیتوان با آن به موفقیت رسید.
برای فصل جدید استقلال تغییر مسیر داده و برنامه و تاکتیک را جایگزین ستاره محوری نموده. اتفاقی که محصول حضور یک مربی بهروز، نامدار و سرشناس و البته جوان است. مربی که از فوتبال روز دنیا و یکی از تاکتیکیترین مکتبها یعنی ایتالیا به ایران آمده؛ یک انتخاب تصادفی و کاملاً شانسی چه آنکه با توجه به برآیند اتفاقات حوزه مدیریتی استقلال نمیتوان باور کرد که انتخاب استراماچونی، حاصل یک برنامه از پیش تعیین شده و مطالعه و بررسی شرایط و مطابق با نیازهای استقلال باشد!
اساساً در بدنه تصمیمگیرندگان فوتبال ایران چنین خرد و چنین اندیشهای وجود ندارد و مدیریت علمی در ایران یک آرزوی محال است. فوتبال ایران، حیات خلوت مدیران بیگانه با فوتبال و البته بیگانه با مدیریت است پس خروجی تصمیمات این مدیران جملگی اشتباه، بدون برنامه و خلقالساعه خواهد بود که در پارهای اوقات بر حسب تصادف و اقبال خوب از آب درمیآید؛ درست مثل انتخاب استراماچونی!
استراماچونی در استقلال مدل ۹۸ تیمی را بنا نهاده که متفاوت از گذشته دور و نزدیک خود بازی میکند. تیمی که محور و اساس آن تاکتیک و برنامه است و لاجرم ستارهها نیز در این قالب جای میگیرند. در استقلال استراماچونی برنامه و تاکتیک حرف اول را میزند و همین سبب شده تا استقلال بدل به یک تیم شود. تیمی که در آن همه اجزا باید در قالب یک تیم و در راستای تیم حرکت کنند و جلو بروند.
نتیجه این رویکرد درخشش همه اجزای استقلال است. تیمی که در آن همه گل میزنند و همه در موفقیتها شریکند. تیمی که بازیکنانش بیشترین کارآیی و راندمان را ارائه میدهند. در استقلال استراماچونی، خط هافبک و ستارههای آن نقش کلیدی دارند و خوش میدرخشند. فرقی نمیکند که چه کسی بازی کند چون در این تیم همه ذیل محور تیم قرار میگیرند و وظیفه خود را به نحو احسن انجام میدهند. علی کریمی، داریوش شجاعیان، فرشید اسماعیلی یا حتی فرشید باقری، جزئی از پروژه استقلال هستند که همه در این فصل کاملترین فوتبال را ارائه میدهند و خوش میدرخشند. تفاوتی ندارد که چه کسی بازی میکند؛ در استقلال استراماچونی فرصت برای درخشیدن همه هست.
سعید آقایی
- 9
- 3