گابریل کالدرون و آندرا استراماچونی دو مربی خارجی هستند که ابتدای فصل هدایت پرسپولیس و استقلال را بر عهده گرفتند. در حال حاضر چیزی حدود شش ماه از زمان آغاز همکاری آنها با فوتبال ایران میگذرد و این دو مربی تا به حال فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشتهاند. اینکه آینده برای آنها چه سرنوشتی در نظر گرفته، بعدا مشخص خواهد شد، اما دستکم تا همینجا دو تفاوت کلیدی بین این دو نفر به چشم میآید که شاید این تفاوتها، خودش را در عملکرد و نمایش پرسپولیس و استقلال هم نشان میدهد.
تفاوت اول؛ رفیق تیم یا دوست باشگاه؟
شاید یکی از کلیدیترین تفاوتها بین کالدرون و استراماچونی این باشد که مربی آرژانتینی به باشگاه نزدیک است، اما مربی ایتالیایی خودش را در درجه اول دوست تیم میداند. به این معنا که کالدرون معمولا با ناملایمات مدیریتی میسازد و هرگز از زبان او جملهای گلایهآمیز در این حوزه شنیده نمیشود، اما با تیم و بازیکنان رابطه چندان دوستانهای ندارد. او بهعنوان کارمند باشگاه، عالیترین سطح از وفاداری را دارد؛ سختکوش و متعصب است و حتی وقتی ماهها پول نمیگیرد دم بر نمیآورد، اما در رختکن تیمش دوستان زیادی ندارد. کالدرون نتوانسته با بازیکنان پرسپولیس «رفیق» شود و این مساله به ضرر او تمام شده.
در نقطه مقابل اما استراماچونی قلقهای نزدیک شدن به بازیکنان را آموخته و رگ خواب آنها را به دست گرفته، هرچند در برابر مدیران باشگاه معمولا موضعی خشک و غیرمنعطف دارد. همین که استراماچونی بازیکنی در حد و اندازههای عارف غلامی را «کاناوارو» صدا میزند، به خوبی نشان میدهد شیوه تعامل با بازیکن ایرانی و تهییج او را آموخته، اما همین استراماچونی وقتی به باشگاه میرسد، فقط یک مشت آهنین دارد.
تنها کافی است انبوه سرخطهای گلایهآمیزی که او علیه باشگاه استقلال به رسانههای ایتالیایی داده را به یاد بیاورید یا بدانید که مربی ایتالیایی هفته گذشته فقط به خاطر اینکه مسوول تدارکات کفشهای او را نیاورده بود، از تمرین قهر کرده و رفته. این دو نفر، دو سیاست کاملا متفاوت دارند، اما در نهایت به نظر میرسد دوستی با بازیکنان برای استراماچونی مفیدتر از نزدیکی به باشگاه برای کالدرون بوده؛ چون در نهایت این فوتبالیستها هستند که درون زمین تکلیف سرمربی را روشن میکنند!
تفاوت دوم؛ در ستایش قاتل بحران
این تفاوت هم بسیار بنیادی و اثرگذار است. نکته اینجاست که گابریل کالدرون صندلی یکی از موفقترین مربیان تاریخ باشگاه پرسپولیس را اشغال کرده، اما استراماچونی جایی آمده که سالهاست هیچ نشانه حیاتی در آن به چشم نمیخورد! کالدرون که هیچ، حتی اگر پپ گواردیولا هم منچسترسیتی را رها میکرد و ابتدای فصل روی نیمکت پرسپولیس مینشست، بسیاری از هواداران این تیم از چنین تغییری استقبال نمیکردند و باز چشم و دلشان دنبال برانکو بود. با مربی کروات بود که آنها به چیزی حدود یک دهه افسوس و حسرت پایان دادند و سالها قلهنشین مقتدر فوتبال ایران شدند. طبیعی بود که پرسپولیسیها علاقهای به جدایی برانکو نداشته باشند؛ اتفاقی که سرانجام در این تابستان رخ داد و هواداران با تجمعات چشمگیر و کمسابقه به آن واکنش نشان دادند.
کالدرون پا به چنین فضایی گذاشته؛ جایی که شاید حتی اگر زمین خیس تمرین را شخصا تی بکشد، باز به او به چشم «نامادری» نگاه خواهد شد. به علاوه بازیکنان تحت هدایت مربی آرژانتینی هم ولع لازم برای کسب عناوین بیشتر را ندارند و حاضر نیستند در این مسیر تن به فداکاری بدهند. آنها در این سالها به اندازه کافی جشن قهرمانی برگزار کردهاند و با جامهای مختلف عکس یادگاری دارند.
فضای استقلال اما کاملا برعکس است. استراماچونی راهی تیمی شده که در سالهای گذشته به وضوح پسرفت داشته و هر کار مثبتی که در آن صورت بگیرد، با استقبال مردم مواجه خواهد شد. او و بازیکنان گرسنهاش آمادهاند به پیش بروند و طلسم ناکامی چندین ساله را بشکنند؛ به همین دلیل هم حتیالمقدور از هر اختلاف و مشکلی چشمپوشی میکنند تا فقط کار جلو برود. در چنین فضایی است که نیمکتنشینی مطلق مرتضی تبریزی در استقلال به کلی فراموش میشود، اما یک بازی بیرون نشستن شجاع خلیلزاده در پرسپولیس بحران میسازد؛ حتی اگر تیم بدون او کلینشیت کرده باشد.
باز در چنین فضایی است که استراماچونی با ثلث بازیکنان استقلال که آخرین آنها محمد دانشگر است برخورد انضباطی میکند و آب از آب تکان نمیخورد، اما در پرسپولیس اگر کالدرون دو جمله در مورد پنالتی چیپ علی علیپور حرف بزند، خونش بر منتقدان مباح میشود. مساله اینجاست که استقلالیها بعد از چند سال فقط میخواهند «برنده» باشند و حالا که حس میکنند استراماچونی پتانسیل رساندن آنها به این نقطه را دارد، حول او اجماع حداکثری به وجود آوردهاند، کالدرون اما برای جلب نظر شکمسیرها در پرسپولیس کار بسیار سختی دارد.
حمایت همهجانبه عموم پیشکسوتان و هواداران استقلال از استراماچونی در هفتههای اخیر، به وضوح یادآور پشتیبانی همهجانبه پرسپولیسیها از برانکو در فصل اول حضورش روی نیمکت این تیم است. این پاداش کسانی است که برای پایان دادن به ناکامی میآیند. کالدرون اما شبیه زن دوم زندگی مردی است که هنوز همه وجودش در گروی معشوق اول باقی مانده و دل به جانشین او نمیدهد!
رسول بهروش
- 16
- 1