اردشیر لارودی؛ استقلال، خطاب به تمام مدعیان دیروزی کسب جام و عنوان قهرمانی، ندای بلندی سرداد که اگر میخواهید شما هم به جایی نرسید، این راه و این هم چاه! هر دو باز، هر دو دراز!
اگر قهرمانی میخواهید، باید بکوشید تا اشتباه نکنید! ولی اگر قید قهرمانی و ایستادن بر سکوی اولی را زدهاید، قدم به قدم و گام به گام، مثل ما حرکت کنید! هم مدیران نامدیر استخدام کنید! هم روی خط تفارق و دوگانگی و چندگانگی حرکت کنید و هم «توی کار» مربی خودتان بگذارید! نه یک بار که دو بار! نه فقط در تهران که حتی در شهر رُم هم! داستان استراماچونی را عین به عین و مو به مو، بدون سر سوزنی انحراف، تکرار کنید و پیاده کنید تا ببینید که چگونه با سرعت برق و عین باد، افاقه خواهد کرد و شما هم، یک تیم سرسام گرفته و یک مربی خودباخته و روحیه از دست داده روی دستتان مانده است؛ مردی که به تخریب شخصیت ممتاز خودش نائل آمده، مردی که خودش هم خودش را باور ندارد! مردی که جای خالی اش، با این کلکها، پر شدنی نیست!
سپاهان، زیرک و آبزیرکاه
سپاهان، از آب کره میگیرد و چراکه نه؟ سپاهان گوش به زنگ است تا مدعیان اولین اشتباه را مرتکب شوند تا «امیر» را بالای سر همه تماشا کنند و به افتخارش جشن هم بگیرند! جشن بالانشینی، جشن صعود، جشن گول زدن حریفان!
سپاهان، درسش را خوب بلد است! امیر قلعهنویی، آنجا که اشتباه جایز نیست، به طرف مسئلهدار نیمنگاهی هم نمیاندازد! امیر میداند که همین اشتباهات کوچک و «خرده فرمایش»های دردسرساز، چقدر جان تیمش را میکاهد و وقتش را میگیرد! و امیر یاد گرفته است که تیمش را همیشه و همواره، جاندار و خوندار و بلکه داغ و آتش گرفته، روانه میدان کند!
درست در روزهایی که حریفان به جان هم افتادهاند، امیر و سپاهان، زیرجُلکی و آبزیرکاه راه میافتند!
سپاهان - در حالی که پرسپولیس هم- یاد گرفته است که نه تا دقیقه آخر بلکه تا ثانیههای پایانی بجنگد و مبارزه کند، این نکته را از قدیمها بلد است که:
حریفانی مثل شاهین اهواز را در منگنه قرار دهد، کامل تحت فشارشان بگذارد و از این تیمها، امتیاز بگیرد! هم گل بزند فراوان، هم ببرد به تکرار!
ماشین گلزنی امیر، بسیار ساده و همه فهم حرکت میکند، اما قوی و گازانبری و خردکننده، فشار میآورد! وقتی تمام تیمها خوابند یا خود را «استراحت لازم» میدانند، سپاهان چشمانی باز و بینا دارد! سپاهان خود را به خواب میزند، اما خوابش نمیبرد!
تراکتور، تیمی دیگر
تراکتور در حال بهخود آمدن است! شاید تبریزیان، تراکتور «ساکت» و فوتبال «الهامی» را، هنوز مطبوع طبع خود ندانند ولی انگار که چارهای نیست، ساکت الهامی، انگار گم کرده تراکتور است! ساکت الهامی، انگار به حرکت درآورنده تراکتور هم خواهد بود! گویا سرنوشت تراکتور -که از خرج کردن پولهای قلنبه، چیزی عایدش نشد- این باشد که به دست یک مربی کمتر اهل سروصدا و اهل جاروجنجال، تبدیل به تیمی شود که باید بشود!
تراکتور، بدون خارجیهایش -که دستکم سه تن از آنها خوبند و بهدرد میخورند- نفت مسجدسلیمان را هم برد! بعد از غلبه بر فولاد اهواز، حالا تیم مهدی تارتار بود که صابون ساکت به تنش میخورد! و این تراکتور، نه آن تراکتور است! تیم دیگری را در حال ساخته شدن دیدهایم!
- 9
- 2