من بهعنوان بازیکن تیم ملی دوست دارم با تیمهای خوب و قدرتمند بازی کنیم. بازی با کرهجنوبی خوب بود و همچنین سوریه. میدانید سوریه از چه لحاظ خوب بود؟ چون ما میدانستیم در مقدماتی جام جهانی با تیمی مثل سوریه بازی میکنیم که عراق است. به نظر من بازی درون تیمی بیشتر از تقابل با یک تیم نه چندان مطرح بازیکنان را تحت فشار قرار میدهد. هر روز رأس ساعت ۸:۳۰ باید باشگاه باشیم. از این ساعت تا ۹:۳۰ انواع و اقسام تستها را پشت سر میگذاریم. از تست ادرار و کشاله تا همسترینگ. بعد صبحانه میخوریم و یک آیپد به ما میدهند تا گزارش بدهیم شب قبل چطور خوابیدهایم، حالت روحی و روانیمان چطور است، از نظر عضلانی در چه شرایطی قرار داریم و دردی احساس میکنیم یا نه.
بعد از یک فصل که برای خودش هم راضیکننده نبود، علیرضا جهانبخش تلاش دوبارهای را آغاز کرده. آنهم با هدف موفقیت در ترکیب برایتون، ثبت آمار و ارقامی درخشان و در نهایت صعود این تیم در جدول ردهبندی. او برای رسیدن به این هدف، نخستین گل خود را مقابل پورتسموث به ثمر رساند، گلی که به اعتقاد خودش آخرین گل او برای برایتون نخواهد بود. با علیرضا درباره شرایط حرفهای در انگلیس و باشگاه برایتون گپ زدیم و آن را با امکانات باشگاههای ایرانی مقایسه کردیم. نتیجهگیری اما مهم بود و اینکه چرا آنها حرفهای هستند و ما فقط نام لیگ حرفهای را به یدک میکشیم. جهانبخش از مشکلات فوتبال ایران میگوید و البته حضور مارک ویلموتس و کار با این مربی بلژیکی.
با اینکه کمی دیرتر از سایر بازیکنان برایتون به تمرینات اضافه شدی اما تأثیرت را در بازیهای تدارکاتی این تیم میبینیم. شرایط این روزهای تو در برایتون چطور است؟
بازیکنانی که در تیمهای ملیشان حضور داشتند، یک هفته تا ۱۰ روز دیرتر به تمرینات اضافه شدند و کمی بیشتر از سایرین استراحت کردند. برایتون در اتریش بود که من به اردو اضافه شدم. یک اردوی فوقالعاده را پشت سر گذاشتیم و چند بازی تدارکاتی نیز انجام دادیم. حالا همه چیز مثبت پیش میرود و خیلی امیدوارم که این فصل بتوانم بازیهای بهتری برای برایتون انجام بدهم.
در نقل و انتقالات تابستانی بحث بازگشت تو به هلند و دریافت پیشنهادهایی از آژاکس و فاینورد مطرح شد. حالا که در برایتون ماندهای، درباره این پیشنهادها صحبت میکنی؟
بله، صحبت شده بود ولی من نه دوست داشتم چنین اتفاقی بیفتد، نه تصمیمش را داشتم و نه شرایطش را. اصلا راغب نبودم دوباره به هلند برگردم و به همین دلیل حتی به این پیشنهادها فکر هم نکردم. دوست داشتم بمانم و سال موفقی را با برایتون پشت سر بگذارم. ولی خب چند تیم درخواست داده بودند.
مدیر برنامهات در مصاحبهای مدعی شد که یک تیم بزرگ علیرضا جهانبخش را میخواهد. نام آن تیم را میگویی؟
من الآن از شما چنین صحبتی را میشنوم. شاید بوده اما خودم خبر ندارم.
تو با نظر کریس هیوتن به برایتون رفتی و حالا کادرفنی تغییر کرده و گراهام پاتر از سوانسی آمده و روی نیمکت نشسته. کار با این مربی چطور است؟ با تفکرات او وفق پیدا کردهای؟
برخوردم با پاتر خوب بود و او در این مدت نشان داده که دوست دارد برایتون فوتبال بازی کند و تهاجمیتر از قبل باشد. او در این مدت سیستمهای مختلف را امتحان کرده و آزمون و خطا میکند تا برایتون را با بهترین ترکیب و بهترین روش به زمین بفرستد.
یعنی با حضور پاتر به آینده خوشبینی؟
چراکه نه. تا الان که همه چیز مثبت بوده. البته در انگلیس باید وارد بازیها بشوی، شرایط را ببینی و بعد نظر بدهی. برای قضاوت فکر میکنم کمی زود است.
هواداران برایتون چند هفته قبل در یک نظرسنجی شرکت کردند. نظرسنجی در مورد پست تو در برایتون بود که عدهای گفتند بال راست، گروهی معتقد بودند بال چپ و بخشی هم پست شماره ۱۰ را برای تو در نظر گرفتند. در بازیهای تدارکاتی نظر پاتر چه بوده و در کدام پستها از وجود تو استفاده کرده؟
در نخستین دیدار تدارکاتی، در پست شماره ۱۰ بازی کردم که دو پاس گل هم دادم. در بازی بعد و در روش ۳-۳-۴ بال چپ بودم و برابر فولام هم پاتر از سیستم ۲-۵-۳ استفاده کرد که من بازیکن سمت راست بودم.
یعنی پیستون راست؟
پیستون راست که در انگلیس میگویند وینبک. تجربه خوب و مثبتی بود و من هم بازی بدی انجام ندادم. البته بازی در پیستون راست شرایط متفاوتی دارد چون باید مدام در رفت و آمد باشی، انرژی بیشتری صرف کنی و سمت راست را کلاً در اختیار بگیری.
با حضور در پست پیستون راست از دروازه حریفان دور میشوی که این البته با خواستههای تو همخوانی ندارد.
تنها مشکلش همین است. درست است که از دروازه حریف دور بودم اما مربی از من خواسته و باید ببینم در آینده چه پیش خواهد آمد. پاتر برایتون را با سیستمهای مختلف آزمایش کرده و تمام بازیکنان در پستهای مختلف مورد ارزیابی قرار گرفتهاند.
گراهام پاتر سرمربی سابق اوسترسوند است که با این تیم نتایج درخشانی در لیگ اروپا کسب کرد. یکی از بازیکنان کلیدی اوسترسوند در دوران مربیگری گراهام پاتر، سامان قدوس بود. قبل از حضور در تمرینات برایتون، با سامان درباره پاتر و تفکراتش صحبت نکردی؟
با سامان حرف زدم و نظر او هم مثبت بود. سامان میگفت پاتر علاقهمند است تیمهایش فوتبال زیبا بازی کنند و تهاجمی باشند.
فصل قبل و بعد از حضور پاتر در سوانسی، او برای جذب سامان قدوس اقدام کرد اما این انتقال نهایی نشد. برای بازی در برایتون، پاتر پیشنهادی به قدوس نداد؟
فکر نمیکنم و صحبتی در اینباره نشده. سامان هم یک مقدار از عملکردش در فصل قبل راضی نبود و آنجا ماند تا شرایط بهتری را رقم بزند.
این سوال را پرسیدم، چون در اوسترسوند، گراهام پاتر اعتقاد ویژهای به سامان داشت.
هم خودش و هم کمک پاتر میگفتند در اوسترسوند سامان بازیکنی بود که میتوانست پلههای ترقی را طی و پیشرفت کند.
فکر میکنم انگیزه بالایی داری تا خاطرات نه چندان خوب فصل قبل را فراموش کنی و روزهای بهتری را با برایتون رقم بزنی. همینطور است؟
صد در صد. همه چیز برای من، از ابتدای حضور در اردوی آمادهسازی مثبت بوده و سعی کردم آن چیزی که در ذهنم است را پیش ببرم. سرحال هستم و تا الآن از شرایطم راضیام.
نخستین گل خود را برای برایتون در بازی تدارکاتی مقابل پورتسموث به ثمر رساندی. این گل آخرین گل تو که نخواهد بود؟
نه، چون این فصل میخواهم از شانسهایی که به من داده میشود نهایت استفاده را ببرم. با لیگ و محیط آشنا شدهام و همین موضوع کمی کار مرا راحتتر میکند. از نظر آمار و ارقام هم باید شرایط من بهتر شود. پاتر هم بازیهای قدیمی مرا دیده و با توجه به شرایطی که در هلند داشتم، گفته که دوست دارد به دروازه حریف نزدیکتر باشم. با اینکه یک بازی از من در پیستون راست استفاده کرده اما نظرش این است که مرا به دروازه حریف نزدیک کند. به همین دلیل همه چیز مثبت به نظر میرسد و من هم میتوانم امیدوار باشم که آمار بهتری را به نام خودم ثبت کنم.
یک بار خودمانی با هم حرف زدیم و از شرایط برایتون گفتی و انواع و اقسام تستهایی که همه روزه از شما میگیرند. میخواهم توضیح بدهی از لحظه اول که وارد باشگاه میشوی تا ساعتی که میروی چکار میکنی.
ما هر روز رأس ساعت ۸:۳۰ باید باشگاه باشیم. از این ساعت تا ۹:۳۰ انواع و اقسام تستها را پشت سر میگذاریم. از تست ادرار و کشاله تا همسترینگ. بعد صبحانه میخوریم و یک آیپد به ما میدهند تا گزارش بدهیم شب قبل چطور خوابیدهایم، حالت روحی و روانیمان چطور است، از نظر عضلانی در چه شرایطی قرار داریم و دردی احساس میکنیم یا نه. این میشود بخش اول که بعد از آن صبحانه میخوریم. از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۰ فیزیوتراپی انجام میدهیم و در همین حین جواب تستها هم آماده میشود. از ساعت ۱۰ تا ۱۰:۳۰ به گروههای مختلف تقسیم میشویم تا روی نقاط ضعفها کار کنیم چون جواب آزمایشها میآید، همه میدانیم که باید کشاله را تقویت کنیم یا همسترینگ. همزمان هم خودمان را برای حضور در تمرین گرم میکنیم.
یعنی ۲ ساعت و نیم قبل از شروع تمرین به باشگاه میروید تا مربیان بدانند چه شرایطی دارید؟
دقیقاً. تمرین ما ساعت ۱۱ شروع میشود و اکثرا تا ۱۲:۳۰ ادامه دارد. اگر یک جلسه تمرین داشته باشیم، برای ریکاوری به استخر و جکوزی میرویم، ناهار میخوریم و بعد راهی خانه میشویم. اگر دو جلسه تمرین برایمان در نظر بگیرند، ناهار میخوریم و به باشگاه بدنسازی میرویم و حدود یک ساعت هم آنجا تمرین میکنیم. آنوقت ساعت خروجمان ۱۶ تا ۱۶:۳۰ است.
یعنی مثل یک کارمند به باشگاه میروید و رأس ساعت هم برمیگردید؟
دقیقا مثل یک کارمند. در هلند هم این شرایط را داشتیم اما اینجا نگاه حرفهایتر است. بخصوص در تستهای ادرار، همسترینگ و کشاله. در هلند باید رأس ساعت ۹ صبحانه میخوردیم اما اینجا از ۸:۳۰ تا ۹:۳۰ میتوانیم این کار را انجام بدهیم.
این تستهای تکراری خستهکننده نیست؟
وقتی روال شود، عادی است و کسی نمیتواند از زیر آن در برود. تست همه روزه ادرار نشان میدهد آب بدن بازیکن نرمال است یا کم. اگر کم باشد باید نوشیدنی بخورد. تست همسترینگ و کشاله هم نشان میدهد یک بازیکن برای حضور در تمرین چقدر قدرت و توانایی دارد. آیپد هم نشان میدهد حال روحیات چطور است، کم خوابیدهای یا زیاد و اگر خوب نیستی برخی تمرینات را انجام ندهی.
در گزارشی که روی آیپد مینویسید، واقعیت را میگویید؟
نمیتوانم قضاوت کنم اما هستند کسانی که همه چیز را ننویسند. قریب به اتفاق بچهها اما واقعیت را گزارش میدهند. البته این چیزی است که من دیدهام.
اگر این تستها را انجام ندهید، جریمه میشوید؟
هر بازیکنی که تستها را انجام نداده باشد، به اندازه کاری که نکرده جریمه میشود.
برای تو هم پیش آمده که جریمه بشوی؟
در طول یک فصل برای هر بازیکنی پیش میآید که چند بار جریمه شود. برای من فکر میکنم ۳ یا ۴ بار چنین اتفاقی افتاده. البته اینطور نبوده که تست ندهم، دیر رسیدهام و در زمان مورد نظر نتوانستهام کارهایم را انجام بدهم. شما اگر به موقع برسید، هرگز نمیتوانید تست ندهید. وارد باشگاه که میشویم، ۳ تا ۴ نفر آنجا نشستهاند تا تستها را از شما بگیرند. حضور در تستها یک کار روتین است، مگر اینکه خیلی گرسنهات باشد که اول صبحانه را بخوری و بعد این تستها را انجام بدهی.
در مورد مسائل مالی چطور؟ پیش آمده که پرداخت حقوق شما عقب بیفتد؟
اتفاق افتاده که ۲، ۳ روز زودتر بدهند اما تا به حال پیش نیامده که نیم ساعت دیرتر به حسابمان واریز شود. مثلا در هلند حقوق را روز بیست و نهم ماه پرداخت میکردند اما اینجا بیست و پنجم.
یعنی یک بار هم پیش نیامده که مثلا ببازید و حقوق شما را دیر پرداخت کنند؟
به هیچوجه. حتی فیش حقوقی را ۲، ۳ روز زودتر میفرستند تا آن را مطالعه کنیم.
فیش حقوقی هم میدهند؟ مگر نمیدانید در ماه چقدر دستمزد میگیرید؟
فیش حقوقی خیلی اهمیت دارد، چون اینجا پرداخت مالیات مهم است و باشگاه برای بازیکن مینویسد که چقدر از حقوق و با چه عناوینی کم شده. هر بازیکن هم یکسری آپشن دارد که باید نشان بدهند آیا به او تعلق گرفته یا نه. در برایتون، جدا از دستمزد ثابت، به برخی بازیکنان به ازای هر بازی هم پول میدهند که عدد آن متفاوت است. اینکه در طول ماه چند بازی انجام دادهای، مجموعش چقدر میشود و چقدر مالیات بدهی، همه و همه در فیش نوشته میشود و به همین دلیل است که میگویم این موضوع در انگلیس، باشگاه برایتون و میان بازیکنان اهمیت دارد.
اما اینها را که با لیگ ایران مقایسه میکنیم، سرمان سوت میکشد. اینجا نه خبری از پرداخت به موقع است و نه تاریخ آغاز لیگ و نه شفافیت مالی.
خیلی از اخبار را میخوانم اما صحبت در مورد آنها کمی خندهدار است و هیچ فایدهای ندارد.
اینجا بلبشویی است و بازیکن و مربی هنوز نمیدانند چه زمانی باید بازی کنند و کی پولشان را بگیرند. هر کس بهتر باشد و زورش بیشتر، پولش را میگیرد. وضعیت ورزشگاهها هم که بدتر از هر زمان دیگری است.
بحث من این است که در ایران چیزی در اختیار مربی و بازیکن قرار نمیدهیم اما در قبالش حرف از فوتبال حرفهای میزنیم. فوتبال ما پر از مشکلات ریز و درشت است، از ماجرای رسیدگی به حق بازیکنان تا ورزشگاهها و فسادی که هر روز نمونههایش را میبینیم. در تک تک این بخشها مشکل داریم اما وقتی یک بازیکن کاری را انجام نمیدهد حرف از حرفهایگری میزنیم. در حالی که چیزی حرفهای نیست، نه از لحاظ سختافزاری، نه نرمافزاری و نه امکانات پیش پا افتاده. فکر کنم فقط ۴ یا ۵ باشگاه باشند که به ردههای پایه اهمیت میدهند. فولاد، سپاهان، ذوبآهن. اگر تیم دیگری یادت هست مرا راهنمایی کن.
نه، همین تیمها هستند که کمی امکانات دارند و بیشتر به تیمهای پایه بها میدهند.
حتی درباره استقلال و پرسپولیس با این حد از توجه، اخباری را میخوانم که واقعا عجیب است. نمونهاش کنار گذاشتن بازیکنان، یک هفته مانده به پایان نقل و انتقالات و شروع لیگ. اینجا اگر بازیکنی را نخواهند، از یکی دو ماه قبل به مدیر برنامهاش میگویند که روی بازیکن تو حساب باز نکردهایم. بازیکن هم آنقدر وقت دارد که تیم بعدی خود را انتخاب کند. در ایران یک هفته مانده به شروع لیگ بازیکن را کنار میگذارند که این کار برای باشگاه آسان است اما بازیکن نه. اینکه چطور برود و با باشگاه جدید، در این زمان کوتاه به توافق برسد خودش یک کار مشکل است.
جالب اینکه پرسپولیسیها با شایان مصلح تمدید کردند و بعد او را نخواستند.
(کمی سکوت) چه عجیب.
دو ماه قبل با سعید عزتاللهی حرف میزدم. میگفت باشگاههای انگلیسی باید درآمد و هزینه خود را به طور شفاف اعلام کنند تا اتحادیه فوتبال انگلیس بداند آیا میتوانند مخارج را تأمین کنند یا نه. ردینگ به همین دلیل از جذب بازیکن محروم شد و همین یکی از دلایل جدایی عزتاللهی از این تیم بود. اینکه شفافیت مالی یکی از شروط جذب بازیکن یا دریافت مجوز شرکت در لیگ است، به خودی خود خیلی از مشکلات را حل میکند. موضوعی که در ایران با من بمیرم و تو بمیری حل میشود.
در انگلیس برایشان مهم نیست باشگاه مربوطه ردینگ باشد، منچستریونایتد و یا چلسی. بحث حرفهای برایشان مهم است و هیچ تبصرهای هم برای کسی نمیگذارند. در ایران اما بازیکنان خارجی آنقدر شکایت کردهاند که باشگاهها میدانند باید اولین نفر پول آنها را بدهند. در مورد بازیکنان ایرانی اما قضیه فرق دارد. ۲۰ درصد حق جریمه برایشان میگذارند و بازیکن اگر مشکلی هم نداشته باشد، باشگاه دنبال بهانه میگردد تا این پول را از او کم کند. خارجیها دستشان در فیفا باز است که اگر پولشان را نگرفتند شکایت کنند اما دست بازیکنان ایرانی جایی بند نیست. همین میشود که این مشکلات مالی پیش میآید.
اما برخی تیمها هستند که پول بازیکنان را میدهند.
میدانم. در اردوی تیم ملی که با بازیکنان پرسپولیس حرف میزدم، میگفتند ورزشگاهی اختصاصی برای تمرین دارند، پولهایشان را دادهاند و پاداش هم به آنها تعلق گرفته. میبینید که نتیجهگیری در ایران فرمول خاص خودش را دارد و پرسپولیس هم با اتکا به همینها چند بار قهرمان لیگ شده.
وقتی تماس گرفتم گفتی در حال تماشای سریال هستی. چه سریالی میدیدی؟
قسمت آخر چرنوبیل را میدیدم. به تازگی هم لاکازا دهپاپل را تمام کردهام.
به سریال یا فیلمهای ایرانی علاقهای داری؟
اکثرا خارجی میبینم اما شنیدام که چند فیلم یا سریال ایرانی هم تولید شده که قشنگ هستند. تعریف متری شش و نیم و شبی که ماه کامل شد را شنیدهام و باید آنها را ببینم.
سینما را دوست داری؟
خود سینما را نه اما فیلمهای سینمایی را دوست دارم و اگر خسته نباشم و وقت کنم آنها را میبینم.
اکشن یا اجتماعی؟
بین سریالها بیشتر اجتماعی اما اگر بخواهم فیلم ببینم، اکثراً اکشن را انتحاب میکنم.
یادم میآید کارلوس کیروش در اردوی تیم ملی فیلمهایی برایتان به نمایش میگذاشت تا انگیزه بگیرید و با تمام انرژی و توان به زمین بروید. مرتضی پورعلیگنجی در یکی از بازیها که سر خود را جلوی توپ گذاشت، میگفت دلیلش تماشای آن فیلمهای انگیزشی بوده. این فیلمهای اکشن که خودت میبینی روی فوتبالت اثر نمیگذارد؟
چه بگویم اما برای خود من نه. فقط برای سرگرمی این فیلمها را میبینم و لذت میبرم. اینکه فیلمی ببینم و روی فوتبالم تأثیر بگذارد به هیچوجه.
کمی هم درباره تیم ملی صحبت کنیم. نظرت درباره مارک ویلموتس چیست؟ بخصوص که در دو بازی زیر نظر او به میدان رفتهای.
ویلموتس از همان اول که آمد سعی کرد رابطه صمیمانهای با بازیکنان برقرار کند. برای یک اردو بازیکنان جوان دعوت کرد که همین نشان میدهد او به همه دارایی فوتبال ایران توجه میکند. فکر میکنم هدف ویلموتس ساختن تیمی متشکل از بازیکنان قدیمی و جوان است. البته باز هم معتقدم ویلموتس فقط در دو بازی و یک اردو حضور داشته و زود است در مورد او قضاوت کنیم، هر چند تأثیرگذاری او در همین مدت کوتاه هم مثبت بوده.
فکر میکنم تیم ملی هم مقابل سوریه و کرهجنوبی کمی هجومیتر بازی کرد و این یکی از تفاوتها بود.
صد در صد. ویلموتس از روز اولی که آمد گفت دوست دارم شرایطتان مثبت و خوب باشد. باید ببینیم شرایط چطور میشود اما نکتهای که مهم است اینکه باید در روزهای فیفا که استراحت داریم بازیهای تدارکاتی برگزار کنیم.
بازیهایی که بتواند به شناخت ویلموتس و همچنین تجربه بازیکنان کمک کند. امیدوارم یک بازی خوب برای تیم ملی بگذارند. اگر بازی خوب نمیگذارند و رقیب قوی انتخاب نمیکنند، بهتر است اصلاً بازی نگذارند.
بازی خوب که قرار بود بگذارند اما لغو شد.
بنگلادش؟
دقیقا.
من بهعنوان بازیکن تیم ملی دوست دارم با تیمهای خوب و قدرتمند بازی کنیم. بازی با کرهجنوبی خوب بود و همچنین سوریه. میدانید سوریه از چه لحاظ خوب بود؟ چون ما میدانستیم در مقدماتی جام جهانی با تیمی مثل سوریه بازی میکنیم که عراق است. امیدوارم در تمام زمانهایی که تیم ملی استراحت دارد شرایطی را فراهم کنند که با تیمهای خوب بازی کنیم. به نظر من بازی درون تیمی بیشتر از تقابل با یک تیم نه چندان مطرح بازیکنان را تحت فشار قرار میدهد.
بهعنوان آخرین سوال، نظرت را درباره گروه ایران در جام جهانی بگو. در گروهی آسان قرار گرفتهایم یا سخت؟
گروههای آسان زیاد وجود دارد اما نمیدانم چرا ما باید به بحرین و عراق بخوریم و با آنها بازی کنیم. گروه، گروه آسانی نیست. شاید یکی دو اسم آسان باشند اما بحرین یک حریف سنتی برای ایران است و عراق هم که از قدیم بوده و در سالهای اخیر نشان داده قدرتمند است. قرعه راحتی نداریم اما شرایط، شرایطی است که ایران باید با تمام قوا به زمین برود و برتری خود را به رخ حریفان بکشد.
- 10
- 1