چند سال پیش صفحه اول اخبار بریتانیا، عکسی از مردی تقریباً عریان را به نمایش گذاشت که از قضا بازدیدکنندگان بسیاری هم داشت.
این عکس مردی تقریباً عریان را در جنگلهای انبوه استوایی به تصویر کشید، در حالی که نیزه خود را به سمت هلیکوپتر و عکاس درون آن نشانه رفته بود. این مرد بومی در واقع از قلمرو و مردم خود در برابر نفوذ بیگانگان دفاع میکرد. این قبایل سرزمین اجدادی شان را به دلیل گسترش رو به رشد مزارع نخل در سوماترا و یا به خاطر قطع درختان در برنئو از دست دادند.
بنابراین، این چالشی بزرگ و حیاتی برای قبایل است که با آن دست به گریبان هستند و برای همین، این مبارزه برای آنان بسیار حیاتی است. بدین خاطر کمپینی از طرف سازمانهای حقوق بشری مانند survival international در این راستا به وجود آمده است.
هرچند ما در دنیایی زندگی میکنیم که اخبار بد بر تیترهای خبری جهان، تسلط کامل دارند، حقیقت این است که جوامع بومی و فرهنگشان رو به زوال نمیرود.
بسیار ناامید کننده است که روزنامه نگاران در حال تهیه خبر و گزارش درباره توهم از بین رفتن قبایل بومی در دنیا هستند، چون هم اکنون قبیله Maori حدود ۱۸ درصد از جمعیت نیوزیلند را تشکیل میدهد؛ و ۳۸.۹ درصد جمعیت گواتمالا Amerindian هستند و مردم قبایل سامی در کشورهای سوئد، نروژ، فنلاند و روسیه زندگی میکنند.
من خود در اوایل قرن نوزدهم میلادی به کشورهایی مانند هند، افغانستان و پاکستان سفر کرده و از نزدیک با قبایل آنجا آشنایی پیدا نمودم. در طول این سفرها زمانی را با مردم کالاش Kalash ازقبیله Pagan گذراندم.
این قبیله در دامنه کوههای هندوکش در شمال پاکستان زندگی میکنند. من در آنجا دوستی بسیار محکمی با صفی جان پیدا کردم. صفی خان سخنگوی اصلی قوم کالاش است که به همراه خانوادهاش در این منطقه زندگی میکند و ما هنوز با هم در ارتباط هستیم. در واقع ایده ادامه سفرهای من و بازدید از قبایل بومی را اول بار صفی خان مطرح نمود. او به من گفت که ایده سفر و توریسم بین المللی بسیار ایده بزرگ و جالبی است. چون ما در این ملاقاتها داستان زندگی خود و فرهنگ مان را با هم در میان میگذاریم.
وی معتقد بود که توریسم هم از نظر مالی و هم از نظر فرهنگی بسیار سودمند خواهد بود، چون در این ملاقاتها، فرهنگ غنی اقوام شناخته شده و مردم جهان متوجه این مساله خواهند شد که فرهنگ اقوام ارزش نگهداری و پاسداشت دارد.
هم اکنون سالها از این سفر و آشنایی من با صفی خان گذشته است. روزی با امدادگری در کلوپ آمریکایی پیشاور صحبت مختصری داشتم. او معتقد بود که فرهنگ قوم کالاش به واسطه هجوم و تسلط اسلامگرایان افراطی در عرض ده سال آینده از هم خواهد پاشید. البته این موضوع دیدار من با این امدادگر به ۲۵ سال پیش برمیگردد. تا اینکه اخیراً ملاقات دوبارهای با صفی خان داشتم و از او در مورد این مساله پرس و جو نمودم که آیا فرهنگ قوم کالاش در حال از بین رفتن است؟
وی پاسخ داد، این حقیقت ندارد. جامعه و فرهنگ کالاش امروز به قوت و قدرت همان زمانی است که ما اولین بار همدیگر را ملاقات کردیم. ما هنوز فستیوال و جشنها و معابد خود را داریم و هنوز «شمن» را به عنوان رهبر معنوی خود داریم. معنی لغوی شمن به معنی کسی که می داند؛ شمن ها، کاهن و جادو درمانگر هستند. ما از فرهنگ اصیل خود تبعیت کرده و آن را دنبال میکنیم.
جالب است بدانید که جوانان این قبیله بیشتر به سمت فرهنگ قبیلهای تمایل پیدا کرده اند. جوانان ما میدانند که فرهنگشان با فرهنگ دنیای مدرن متفاوت است، اما آنها این تفاوت را دوست میدارند.
بسیاری از جوانان ما شیوههای پیشین پدرانشان را میآموزند.
هم اکنون کالاشها که کیش کهن آریایی دارند، حدود ۶۰۰۰ نفر هستند، در حالی که در سال ۱۹۷۰ تنها ۲۵۰۰ نفر بودند. اقوام بومی ما نه تنها از بین نرفته، بلکه بیشتر هم شده است.
باید دانست که ما به عنوان جامعه بشری همواره در حال دگرگونی پایا هستیم. نمیتوانیم جوامع بومی را متهم کنیم؛ فقط به دلیل آنکه آنها لباس بر تن کرده و به جای تیر و کمان از اسلحه استفاده میکنند.
اما پوشیدن تیشرت نشان از دوری از فرهنگ بومی ایشان ندارد، زیرا فرهنگ ریشه دارتر از این است و مساله ای است که زیر سطح این امور جاری است. شما نمیتوانید تنها به خاطر این که یک مرد اهل ولز مانند اجداد خویش لباس نمیپوشد، بگویید که او دیگر اهل ولز نیست.
بسیار اجتناب ناپذیر است که شکل و حضور در جوامع بشری تغییر میکند؛ اما فرهنگ لایه زیرین صور زندگی است که خود را در مذهب و آیینهای آن نشان میدهد.
- 10
- 4