به گزارش فرادید، این برنامه ترکیبی از یک رقابت آشپزی (یا شیرینیپزی) و یک مسابقۀ هوش و مهارت است. موضوع رقابت این است که شرکتکنندگان باید با استفاده از مهارتهای خارقالعادهشان در شیرینیپزی، کیکهایی درست کنند که تا حد امکان به اشیاء واقعی شبیه باشند؛ به طوری که بتوانند هیات داوران را به اشتباه بیاندازند.
برندگان هر قسمت از مسابقه مبلغ ۵ هزار دلار به عنوان جایزه دریافت میکنند؛ اما آنها میتوانند پول بیشتری هم برنده شوند و این در صورتی است که بتوانند حدس بزنند کدامیک از دستههای اسکناس واقعی است و کدام کیک!
ایدۀ این سریال در اصل بر اساس یک سری ویدئوی داغ شده در فضای مجازی (خصوصا یوتیوب و تیکتاک) شکل گرفت. در این ویدئوها که در سال ۲۰۲۰ در آمریکا رایج شده بودند، اشیائی نشان داده میشد که بینندگان باید حدس میزدند که واقعی هستند یا کیک.
منتقدان و مخاطبان نظرات متفاوت و متنوعی دربارۀ این برنامۀ تلویزیونی داشتهاند. یکی از نکاتی که شاید در اغلب نقدها مشترک بوده این است که این برنامه بدون شک مفرح و تماشایی است و مخاطب را با هیجانها و جذابیتهای خودش همراه میکند.
ترکیبی بودن برنامه و آمیختگی مهارت کیکپزی با یک مسابقۀ هیجانانگیز بخش مهمی از این جذابیت را شکل میدهد. به علاوه، اجراهای بامزه و سرحال مجری و به طور کلی حال و هوای شوخ و شنگ برنامه آن را به یک نوع گریزگاه ذهنی موقت برای خیلی از مخاطبان تبدیل میکند.
اشلی مولتون از وبگاه Common Sense Media دربارۀ این برنامه نوشت: «به نظر غیرممکن میرسد که بتوانید یک برنامۀ تلویزیونی کامل را فقط با استفاده از یک ایدۀ خیلی کوچک اینترنتی بسازید؛ اما واقعیت این است که نتیجه خیلی شاد و گیرا از کار درآمده است». ریچل لیشمن از وبگاه The Mary Sue هم این برنامه را «یک گریزگاه مفرح که خیلی به آن احتیاج داشتیم» توصیف کرد.
اما برخی منتقدان رویکرد متفاوتی داشتند؛ منتقدانی که اتفاقا تعدادشان هم کم نبود. خلاصۀ این رویکرد را شاید بتوان در نوشتۀ استوارت هریتیج در نشریۀ گاردین ملاحظه کرد: «تلویزیون در سال ۲۰۲۲ به اینجا رسیده است. رسانهای که زمانی [در سال ۱۹۷۳] مستند «عروج انسان» (The Ascent of Man) را پخش میکرد، حالا دنبالهروی حقههای کهنۀ تیکتاک شده است. زمانی که بشریت در زیر آوار زبالههای خودش له شده باشد، گونههایی که بر روی زمین جایگزین ما شوند برنامۀ «آیا کیک است؟» را به عنوان نشانهای از آغاز سقوط بیبازگشت ما خواهند دید».
نویسندۀ گاردین این برنامه را «ابلهانهترین تفریحی که تا کنون خلق شده» نامید و نوشت که به خاطر تماشای تمام قسمتهای آن از خودش متنفر است. اما با همۀ اینها هریتیج اذعان میکند که تماشای این برنامه به نوعی بسیار وسوسهانگیز بوده است و این را به دلیل خوشساختی و مراحل متنوع و پیچیدۀ آن میداند.
البته جنبههای تکنیکی برنامه هم به طور کلی از انتقاد مصون نماندهاند؛ برای مثال برخی مخاطبان و منتقدان زمان چهل دقیقهای هر قسمت را بیش از حد طولانی و حوصلهسربر توصیف کردهاند.
در مجموع آنچه دربارۀ این برنامه جالب توجه است این است که چطور یک ایدۀ بسیار پیش پا افتاده، ساده و شاید از جهاتی مبتذل، میتواند به یک تب داغ رسانهای تبدیل شود که حتی استودیوهای بزرگ برنامهسازی را هم به سوی خودش بکشد.
این روزها که «واقعیه یا کیکه» به یکی از عبارات نسبتا پرتکرار در فضای مجازی ایران تبدیل شده، شاید ایدۀ ساخت برنامهای از جنس «آیا کیک است؟» به ذهن برنامهسازان تلویزیونی ما هم رسیده باشد. اما در چنین مواردی همیشه یک سوال مهم وجود دارد: رسالت و هنرِ رسانه در چیست؟ در پیروی از موضوعات داغ و دامن زدن به آنها، یا در داغ کردن پرسشهای عمیق، یخزده و فراموششدهای که میتوانند ما را یک گام در انسانیت به پیش ببرند؟
- 9
- 1