برای هر کسی بیرون از یک دین خاص، رسومات و عقاید مربوط به آن دین میتواند غیرمنطقی به نظر برسد. از نگاه آتئیستها نشستن و دعا کردن برای این که خداوند تغییری در برنامههای خود برای دنیا ایجاد کند دیوانگی محض است. اما برای کسانی که به دین باور دارند، رسومات مذهبی معنای عمیق و اهمیت حیاتی در تغییر مسیر زندگی آنها دارد.
برخی از این رسومات و فعالیتهای مذهبی به دلیل خشونت موجود در آنها به تعهد و باور بسیار عمیقی از جانب پیروانشان نیاز دارند. در ادامه میخواهیم شما را با برخی از ترسناکترین و خونینترین سنتهای مذهبی در تاریخ آشنا کنیم.
۹. خدای سایبل و خود.اختگی
سایبل (Cybele) الههای بود که با نام مادر کبیر شناخته شده و در دوران باستان در خاور نزدیک، یونان و روم مورد پرستش قرار میگرفت. این الهه معمولاً با یک دف در دست و در حالی که دو شیر در دو طرف او بودند به تصویر کشیده میشد. وی مادر تمام هستی به شمار میآمد، زیرا تمام دیگر خدایان، انسانها و حیوانات از او نشأت میگرفتند. تصاویری با شباهت به الهه سایبل متعلق به ۸۰۰۰ سال پیش کشف شده است.
وقتی که پرستش الهه سایبل به یونان و روم رسید، چیزی وجود داشت که باورمندان به او را از باورمندان به دیگر خدایان متمایز میساخت. افراد شبه کشیشی که به این الهه خدمت کرده و با نام «گالی» شناخته میشدند اخته بودند. بعد از برگزاری یک فستیوال مذهبی در ماه مارس که روز خون نام داشت، این افراد در یک مراسم ترسناک اندامهای تناسلی خود را میبریدند. در ادامه از ابزارهایی کلیپس مانند برای بند آوردن خون استفاده شده که نمونههای از آنها نیز کشف شده است. بعد از اخته شدن این افراد، یک لباس فاخر زنانه به او پوشانده میشد و پس از آن نوبت گوشواره، دستبند و آرایش زنانه میرسید.
۸. ریاضت قدیسوار
برای بسیاری از مسیحیان جسم چیزی است که مانع از مقدس بودن میشود. به باور این افراد وقتی حواس انسان پرت امور جسمانی میشود، تمرکز بر روی خداوند و نزدیکی به او سخت خواهد شد. به همین دلیل سنت پل در نامه خود به رومیان چنین مینویسد: «اگر بر اساس جسمتان زندگی کنید خواهید مرد، اما اگر بر اساس روح زندگی کرده و رفتارهای مربوط به جسم را بمیرانید، زنده خواهید ماند». ریاضت کشیدن در کمترین و سادهترین شکل ممکن باعث دوری انسان از رفتارهای مربوط به جسم میشود که رایجترین نمونه آن روزه گرفتن است.
با این وجود برخی انسانها در مذاهب و ادیان مختلف ریاضت را به مرحلهای تازه و خطرناک میرسانند. سنت جما گالگانی برای یادآوری رنجها و شکنجههای حضرت عیسی، ریاضتهای سختی میکشید. در ابتدا، او این کار را فقط با بستن طنابی گرهدار به دور کمر خود انجام میداد. وقتی که این گرهها به داخل گوشت بدن او نفوذ کردند، کشیش این طناب را از کمر او باز کرد، سنت جما شروع به شلاق زدن خود کرد. او بعدها یک طناب میخدار را به دور کمر خود بست. قدیسهای بسیاری برای نشان دادن بیاعتنایی خود به این جهان، از طریق دردناک کردن آن تا سرحد ممکن، دست به کارهای ترسناکی زدهاند.
بعضی از اولین کشیشان که در بیابان زندگی میکردند هیچ لباسی جز تکه لباسی آزاردهنده از جنس موی بز برای پوشاندن اندامهای تناسلیشان نداشته و در هر نوع آب و هوایی تنها آن را به تن داشتند. برخی نیز بر این باور بودند که آب خوردن بیش از حد باعث شکلگیری افکار شیطانی میشود به همین دلیل مردم را تشویق به ننوشیدن آب در زیر آفتاب داغ میکردند. برخی نیز آنقدر بیحرکت میایستادند که پایشان شروع به فاسدشدن و پوسیدن میکرد یا آنقدر دستهایشان را در حالت دعا بالا نگه میداشتند که آن دست رفته رفته از بین میرفت. به همین دلیل در زبان انگلیسی برای واژه ریاضیت کشیدن از واژه «mortification» استفاده میشود که معنای لفظی آن «شبیه مرده شدن» است.
۷. قربانی کردن انسان در تمدن آزتک
گاهی اوقات برای نزدیک شدن به خداوند، لازم نیست که حتماً خون خودتان را قربانی کنید. بدین ترتیب برخی اوقات شخص دیگری هزینه این موضوع را پرداخت میکرد. بدین ترتیب اگر تعداد قربانیهای انسانی که توسط آزتکیها صورت گرفته را به عنوان ادای دین به شمار بیاوریم، باید بگوییم که آنها بدهی زیادی به خدایان داشته اند، زیرا در قربانی کردن انسانها زیادهروی میکردند. دیگر تمدنهای حاضر در آن منطقه نیز مراسم قربانی کردن انسان را داشتند، اما هیچ کدام به اندازه آزتکیها شیفته و متعهد به ریختن خون انسانها به عنوان قربانی برای خدایان نبودند.
در فستیوالهای بزرگ آزتک، صدها و شاید هزاران قربانی در مراسمی مذهبی که ظاهراً برای آرام کردن و خوشحال کردن خدایان انجام میشد به بدترین شکل ممکن کشته میشدند. آزتکیها بر این باور بودند که خدایان برای خلق انسانها و دنیا دچار زحمت و دردسر شده و اکنون وظیفه انسانهاست که با قربانی کردن خود این زحمات را جبران کنند. آزتکیها بر این باور بودند که قربانی باید به شکل قلب انسان یا دیگر اندامهای او باشد، از این رو در باور آنها حتی برای طلوع آفتاب هم نیاز به قربانی کردن انسانها وجود داشت. اغلب قربانیان این مراسم جنگجویانی بودند که در جنگها به اسارت گرفته میشدند. آنها با این کار تعداد دشمنان خود را کاهش داده و باعث ایجاد رعب و وحشت در دل کسانی میشدند که فکر مبارزه و مخالفت با آنها را در سر میپروراندند. تماشای خونی که از قربانگاه اهرام آزتکها جاری میشد و روی سطوح شیبدار آن خشک میشد هشداری برای معارضان بود.
۶. مراسم واتینتی
مانند بسیاری از دیگر نقاط ایتالیا،خیابانهای نوچرا ترنیسه پر از پرستندگانی است که باور و ایمان خود را در روز موسوم به جمعه نیک نشان میدهند. تنها تفاوت این است که در نوچرا ترنیسه این باور را با خون خود ابراز میکنند. در این روز در حالی که مجسمه مریم مقدس و عیسی پس از مرگ در خیابانها گردانده میشود، مردان جوان برای مراسم دسته جمعی خاص خود آماده میشوند. آنها پاهای خود را در آب گرمی که مقداری رزماری در آن حل شده میشویند تا خون در رگهایشان جریان پیدا کند. آنها در ادامه با استفاده از خرده شیشههایی که در یک چوب پنبه گرد قرار داده شده به پاهای خود ضربه میزنند تا خون بیاید.
در ادامه با استفاده از چوب پنبههای دایرهای بدون خرده شیشه در خیابانها و کوچهها براه افتاده و دائماً به پاهای خود ضربه میزنند تا خونریزی ادامه داشته باشد. در کنار هر مردی که این عمل را انجام میدهد پسربچهای با ردای قرمز رنگ قرار دارد که صلیب سرخی در دست داشته و با یک طناب به مرد در حال خونریزی بسته شده است تا ارتباط بین رنج این مرد و رنج عیسی مسیح نشان داده شود. علیرغم تلاشها برای ممانعت از این آیین مذهبی هنوز هم شاهد انجام دادن آن در ایتالیا هستیم. در انتهای مراسم، زخمها با مقدار بیشتری آب رزماری شسته میشود تا درد آن تسکین یابد.
۵. سوکوشینبوتسو
مومیایی کردن در فرهنگهای بسیاری وجود دارد، اما به نظر میرسد که ژاپنیها مومیایی کردن خاص خود را دارند، زیرا فرد در حالی که هنوز زنده است مومیایی میشود. در این مراسم که با عنوان سوکوشینبوتسو به معنای «یک بودا در این جسم» شناخته میشود، دست کم ۱۷ موبد بودایی موفق شدهاند با مومیایی کردن خود به دنیای جاودان قدم بگذارند. این موبدان از یک شخصیت تاریخی به نام کوکای تبعیت کردند. گفته میشود که او خود به درون قبرش خزیده تا بعدها به عنوان بودای جدید ظهور کند. تمامی تلاشها برای تکرار کار کوکای موفقیت آمیز نبوده است. برخی از موبدانی که خود را زنده مدفون کردند بعدها با بدنهای فاسد شده از خاک بیرون آورده شدند.
کسانی که میخواهند خود را مومیایی کنند باید یک فرآیند بسیار ناخوشایند و یک رژیم غذایی خاص را برای مدت هزار روز در پیش بگیرند. در ابتدا این موبدان از خوردن دانه غلات دست کشیده و برای کاهش چربی بدن خود از دانههای خوراکی (آجیل) استفاده میکنند. بعد از چندین دوره رژیم غذایی، برای کاهش میزان آب بدن به کمترین حد ممکن، فرد شروع به خوردن آب نمک میکند. در نهایت یک چای سمی از پوست درختی خاص تهیه شده و نوشیده میشود. این مایع دارای ترکیباتی است که باعث حفظ جسم میشود.
در ادامه فرد به یک گودال در داخل یک جعبه منتقل شده و روی آن با زغال پوشانده میشود و ادامه زندگی در عبادت و تفکر میگذرد. وی هر روز یک زنگ را به صدا درمیآورد که به پیروان خود بگوید هنوز زنده است. وقتی که دیگر صدای زنگ قطع شود، لولههای مربوط به تغذیه موبد با آب و هوا برداشته شده و اطراف این گودال پوشانده شده و هزار روز به حال خود رها میشود. پس از این مدت اگر جسم موبد مورد نظر سالم بوده و مومیایی شده باشد آن را برداشته و در یک معبد قرار میدهند.
۴. کاوادی
در فستیوال تایپوسام هندی در مالزی، انواع نمودهای عبادت را میتوان دید، از دعا گرفته تا سرود یا فرو کردن اجسام تیز در بدن. این فستیوال به احترام خدای هندوی موروگان برگزار میشود و صدها هزار پیرو هر ساله در این مراسم شرکت میکنند. پیش از مراسم اصلی، یک ارابه طلایی که تصویر خدای موروگان را حمل میکند به سمت معبدی در غارهای باتو برده میشود، جایی که جشنها در آنجا برگزار میشود.
یکی از راههای نشان دادن اعتقاد به این خدا پیوستن به راهپیمایی به سمت این غارها یا هدیه دادن شیر به این خدا است. اما برخی نوعی خشنتر از عبادت را انتخاب میکنند. آنها با خود قابهای چوبی تزیین شدهای به نام کاوادی حمل میکنند. این قابها با استفاده از قلابهایی به پوست متصل میشوند. برخی از این افراد با متصل کردن ارابه حامل خدای موروگان به این قلابها آن را به سمت معبد مذکور میکشند. برخی دیگر نیز نیزههایی را در بدن خود مثلاً در زبان یا گونه فرو میکنند. بدین ترتیب آنها توانایی صحبت کردن را از دست داده و کاملاً بر عبادت خدای خود متمرکز میشوند.
۳. شلاق زدن
شلاق زدن به خود عملی است که در ادیان مختلفی در جهان وجود دارد. برای مسیحیان این عمل اغلب به یاد تازیانه خوردن عیسی مسیح انجام میشود. در دوران شیوع طاعون سیاه در اروپا بسیاری بر این باور بودند که این بیماری به خاطر گناهان مردم از جانب خداوند فرستاده شده است. از این رو گروههای زیادی از مردم در خیابانها راه افتاده و خود را شلاق میزدند و بدین ترتیب با زخمی کردن بدنشان به دنبال بخشش بودند. در آلمان همزمان سرودهایی با بنمایه توبه و پشیمانی نیز همزمان خوانده میشد که ریتمیک بود و با تازیانه زدن به خود هماهنگ میشد. حتی امروزه نیز برخی کاتولیکها خود را تازیانه میزنند. پاپ ژان پل دوم گفته بود که با کمربند خود را شلاق میزند.
۲. سوتی
سوتی یک رسم هندی است که از اعمال الهه ساتی الهام گرفته شده است. شیوا که از بیاعتنایی و اهانت پدرش نسبت به شوهرش خسته شده بود، خود را سوزاند و ظاهراً در هنگامی که در آتش میسوخت هیچ دردی را احساس نمیکرد. در سنت سوتی، زنی که شوهرش مرده خود را روی جنازه همسر مردهاش میاندازد و همراه با این جنازه، زنده زنده در آتش سوزانده میشود.
برای بریتانیاییهایی که در قرن نوزدهم بر هند حکومت میکردند این عمل نه نشانه تعهد و علاقه زنان به شوهران خود، بلکه شکل دیوانهواری از خودکشی بود. برخی از این زنان به اجبار به درون آتش میرفتند و برخی دیگر به زور به درون آتش انداخته میشدند. بدین ترتیب بریتانیاییهای این رسم مذهبی را ممنوع کرده و رفته رفته از بین رفت. در سال ۲۰۰۲، اما یک زن به نام کوتو بای به درون آتشی که جنازه شوهرش در آن میسوخت قدم گذاشت. علیرغم تلاش پلیس برای متوقف کردن او، کاتو در آتش سوخت.
۱. فستیوال اورس
هر ساله هزاران صوفی هندی به زیارت اجمر میروند تا فستیوال اورس را برگزار کنند. این مراسم در واقع بزرگداشت مرگ صوفی معینالدین چشتی است. در این فستیوال کارهای معمولی مانند دعا، ارائه نذورات، شعرخوانی و خواندن آهنگهای مذهبی انجام میدهند و در ادامه با فرود کردن چاقو و نیزه در کاسه چشمهای خود باعث میشوند که چشمهایشان بیرون بزند.
برخی نیز اشیاء تیز را در زبان خود فرو میکنند و دیگران خود را تازیانه میزنند، اما ترسناکترین کار همان فرود کردن اشیاء تیز در کاسه چشم برای بیرون زدن حدقه است. این عمل نشان دهنده نهایت ایمان و باور یک صوفی است و به نظر انجام دهندگانش هیچ آسیبی به آنها نخواهد رسید. تنها یک اشتباه میتواند باعث شود آنها بینایی خود را برای همیشه از دست دهند.
- 10
- 6