کيومرث ممکن است که تو نداني راههاي پيشگيري و درمان کرونا چيست، اما اصلا نبايد ناراحت باشي، چون خيلي مديران مربوط به مساله بهداشت و امور درماني کشور هم نهتنها اين روشها را نميدانند، بلکه تازه امروز صبح متوجه شدهاند که منظور از کرونا، ماشين کرونا نيست و نبايد به سايت رفته و آن را پيشخريد کنند.
الان همهجاي دنيا به صورت آمادهباش مراقب ورود ويروس کرونا به کشورشان هستند، به جز ما که با کرونا داريم با روش شير يا خط برخورد ميکنيم. يعني مسافر خارجي که وارد کشورمان ميشود، مسئولي در فرودگاه ميگويد: «مجيد اين کراوات زده، پس کرونا نداره، ردش کن بره جلوي خارجيا آبروريزي نکن ديگه بابا!»
در همين راستا با يک مسئول مربوطه که دفعه قبل دنبال کروناياتومات بود (نهدندهاي) تماس گرفتيم تا برنامه ايشان و سازمان مربوطهشان را در مورد مقابله با ويروس کرونا جويا شويم؛
من: با عرض سلام خدمت شما!
مسئول بهداشتي: بنده هم به نوبه خودم عرض سلام و زهرمار دارم خدمت تو خروس بيمحل که ظهرهاي جمعه ياد من ميفتي.
من: قربان ديگه کروناست و نگراني!روز و شب نميشناسه که!
مسئول بهداشتي: اون نميشناسه، توي بيشعور چي؟ ويروس شايد نفهمه تو که مثلا آدمي چي؟ سر نهار بودم خب!
من: به هرحال تماس گرفتم تا از آخرين برنامه شما براي نقابله پيشگيري ويروس کرونا مطلع شوم.
مسئول بهداشتي: اولا تو که غلط کردي بخواي مطلع شي، تو کي باشي؟! دوما... ولش کن! چون اينا رو توي روزنامه چاپ ميکني بايد بگم که تمام نيروهاي ما به صورت تمام وقت آماده مقابله با کرونا هستند.
من: چطوري اونوقت؟
مسئول بهداشتي: با چاي نبات، عرق نعناع، هل و دارچين و گلسرخ، عرق کاسني که اصلا معجزه ميکنه!
من: مگه کافيشاپه و داريد دمنوش سفارش ميديد؟
مسئول بهداشتي: نميذاري فرمايشهام تمومشه که، عين عقرب ميپري توي حرف آدم! ببين تاکتيکها به دو صورته، صورت اول که آشکاراست، مثل همينهايي که بهت گفتم، صورت دوم پنهانيه!
من: چرا پنهاني؟
مسئول بهداشتي: که کرونا رو غافلگير کنيم. تمام تاکتيکها رو بدونه که گولمون و دورمون ميزنه خنگولجان!
من: از اون تاکتيکهاي آشکارتون بازم بگيد پس.
مسئول بهداشتي: از اول که گفتم واسه پيشگيري بود، حالا اگه مبتلا شدي بايد چيکار کني؟
من: چيکار کنيم؟
مسئول بهداشتي: بيين هرجات کرونا گرفت، روش زرده تخممرغ و زردچوبه بذار، معجزه ميکنه جان تو!
من: جدي؟
مسئول بهداشتي: اشتباه شد، اين واسه شکستگي و ضربديدگي بود... يهلحظه گوشي... صفحه بيست و پنج کتاب مديريت بيماري، فصل ويروسها و چالشها، بخش دوم... ! خاليه که! آهان! ببين اگه کرونا اومد حساب و کتاب کن ببين چقدر پول داري.
من: خب؟
مسئول بهداشتي: اگه پول داشتي يهشام مشتي توي يه رستوران که ميتونه رستوران پسر من باشه، به اعضاي فاميل و دوستان بده، هر کدورتي وجود داره رو از دلشون در بيار، صبح اول وقت برو بهشت زهرا و خدارحمتت کنه!
کيومرثجان اين احتمالا راهکار مسئولان ما براي مقابله با کروناست. بنابراين بهتر است يک بيلبورد اول شهرهايمان بزنيم و يک عکس تمامقد از بتمن روي آن بگذاريم و بنويسيم: «ويروسهاي خفاشي به احترام بتمن وارد شهر ما نشويد!» چون چنان مساله ويروس کرونا را شل گرفتهايم که تا اينجا خدا دوستمان داشته که مملکت را به قول جنابخان نروفته است. ديگر آدم به قدري نااميد شده که فکر نميکردم روزي برسد از يک ويروس خواهش کنن تا به کشور ما نيايد چون اميدي به پيشگيري ندارم. همين الان در چند خبرگزاري خواندم که حتي ماسک هم به راحتي در برخي از شهرها پيدا نميشود. اين تعارفي که ما به کرونا ميزنيم ممکن است آمد و نيامد داشته باشد. اگر نيايد که خوشحالي ميکنيم اگر هم آمد که به توصيههاي مسئول بهداشتي گوش ميدهيم.
- 24
- 3