كودتاي ۲۸ مرداد سال ۳۲ يكي از رخدادهاي مهم و تاثيرگذار در تاريخ يكصد ساله اخير كشورمان است كه جا دارد به مناسبت سالروز ۲۸ مرداد بار ديگر براي عبرت آموزي مورد بررسي قرار گيرد و باتوجه به زمينهها و پيامدهاي آن كه ضربه سنگيني به فرآيند گذار به دموكراسي و برنامههاي اصلاحي دولت دكتر مصدق داشت مورد بررسي قرار گيرد و مشخص شود كه تجربيات آن دوره چه پيامي براي جامعه امروز ما دارد؟ پس از انقلاب مشروطيت و باز توليد استبداد، دو دهه استبداد سياسي بر جامعه ما حاكميت يافت. تحولات جهاني پس از جنگ جهاني دوم و شهريور ۱۳۲۰ يك دهه فضاي نسبتا باز سياسي فرصتي براي بازسازي زير ساختهاي فرهنگي- اجتماعي و پيگيري مطالبات انقلاب مشروطيت فراهم شد.
ثمره اين تلاشها، شكلگيري نهضت ملي ايران و حكومت ۲۸ ماهه دكتر مصدق است. برنامه ملي كردن صنعت نفت ايران و قطع سلطه فرهنگي و استيلاي ديرين انگليس، زمينهسازي براي حاكميت ملت بر سرنوشت خويش و فرياد آزاديخواهي و استقلالطلبي تحولات شگرفي نه تنها در فضاي سياسي- اجتماعي ايران بلكه امواج آن در منطقه گسترش پيدا كرد. بيگانگان به طور مشخص انگليس و امريكا و همچنين شوروي كه منافعشان در معرض مخاطره قرار گرفته بود با برنامهريزي راهبردي در مقاطع مختلف براي به زانو در آوردن و سقوط دولت ملي دكتر مصدق از هيچ اقدامي فروگذار نكردند.
محاصره اقتصادي ايران، توطئه ايادي بيگانگان بعد از رخداد ۳۰تير ۱۳۳۱ از طريق دربار براي اجراي طرح ترور دكتر مصدق در ۹ اسفند ۱۳۳۱ و نهايتا ايجاد شكاف در جبهه داخلي در سطح رهبران نهضت ملي ايران و تشنج آفرينيهاي جناجهاي راست و چپ، از جمله رويدادهايي است كه براي سقوط دولت ملي دكتر مصدق تدارك شده بود، اما با تدبيـر دكتر مصدق و همكاران صـديق او و حمايت قاطبه ملـت ايران با شكسـت مواجه شده بود.
اما در آخرين مرحله برنامه كودتاي ۲۸ مرداد با بهرهگيري از پراكندگي و بيتفاوتي مردم و تشديد اختلافات همكاران دكتر مصدق و همكاري جبهه خارجي شامل سازمانهاي اطلاعاتي امريكا (سيـا) و انگليس MI-6 و همچنين از عوامل وابسته به استبداد سلطنتي «دربار پهلوي» اجرا شد و با سقوط دولت ملي دكتر مصدق ضربه سنگيني بر نهضت ملي ايران و دستيابي به مطالبات تاريخي ملت ايران يعني «آزادي»، «استقلال» و «حاكميت ملي» وارد شد.
بهرهگيري از تجربيات آن دوره و پيامهاي كودتاي ۲۸ مرداد براي جامعه امروز فرصت مغتنمي است تا بتوان با آگاهي از توطئههايي كه عليه منافع ملي در تدارك است پيشگيري كرد.
• تجربه كودتاي ۲۸ مرداد و رخدادهاي مشابه تاريخي دويست ساله ايران همواره نشان داده است كه سلطه و استيلاي بيگانگان عمدتا از طريق پايگاههاي استبداد داخلي عمل كرده است. به عبارت ديگر همواره «دست بيگانگان از آستين استبداد بيرون آمده است». لذا تا موقعي كه فرهنگ استبدادي و پايگاههاي آن در جامعه وجود داشته باشد و آزادي و حاكميت ملت تحقق پيدا نكرده باشد همواره استقلال و تماميت ارضي كشور در معرض مخاطره قرار دارد و اين امكان وجود دارد كه بيگانگان با نفوذ در پايگاههاي استبداد، سلطه و استيلاي خود را برقرار كنند. اصل نهم قانون اساسي نيز بر اين امر مهم تاكيد دارد كه: «در جمهوري اسلامي ايران آزادي و استقلال و وحدت ملي و تماميت ارضي كشور از يكديگر تفكيكناپذيرند... و هيچ مقامي حق ندارد به نام حفظ استقلال و تماميت اراضي كشور آزاديهاي مشروع را، هرچند با وضع قوانين و مقررات، سلب كند.»
• رهبران سياسي كه با تاريخ و فرهنگ ايران آشنايي عميق داشتهاند چون دكتر مصدق و مهندس بازرگان همواره در سخنان و آثار مكتوب خود آزادي را مقدم بر استقلال آوردهاند، زيرا معتقد بودهاند كه در جامعهاي كه آزاديهاي قانوني رعايت نشود همواره استقلال كشور در معرض مخاطره قرار ميگيرد.
• هرگز نبايد تصور كرد كه با كمك و همراهي بيگانگان آزادي، دموكراسي و حقوق بشر را ميتوان در كشور تأمين كرد. زيرا بيگانگان بطور طبيعي و در درجه اول به دنبال مطامع و منافع ملي خودشان هستند كه الزاما با منافع ملي ما هماهنگ نيست.
• هماهنگي روسيه شوروي با انگليس و امريكا عملكرد منافقانه حزب توده در جريان كودتاي ۲۸ مرداد و شعارهاي مخالفان عليه دكتر مصدق ازجمله بيانيههاي آيتالله كاشاني، سخنان مظفر بقايي در مجلس: «مصدق ميكوشد شاه از مملكت برود و حزب توده سركار بيايد»، فضاي سياسي مبهمي پديد آورد كه كودتاگران با حداقل هزينه توانستند دولت را ساقط كنند. در شرايطي كه جبهه ملي عملا متلاشي شده بود و سازمانهاي سياسي نيز از توان تشكيلاتي لازم براي آگاهي بخشي برخوردار نبودند، مردم بهتزده به جمع اندك كودتاگران كه جمعي از فواحش شهر در بين آنان بودند و به نفع شاه شعار ميدادند نظاره ميكردند. رهبران مذهبي چون آيتالله بروجردي در چنين فضايي گفته بودند كه من بين تودهايها و شاه، شاه را انتخاب كردم.
• به جز دكتر يكي، دو نفركه اسناد وابستگيشان به بيگانگان محرز و منتشر شده است ريشه اختلاف رهبران نهضت ملي ايران خصلتهاي شخصي، خودخواهيها و خودبينيها و قدرتطلبيهاي شخصي است كه ناشي از فرهنگ استبدادي و نداشتن روحيه كار جمعي است كه افراد و گروهها آمادگي گذشت و رواداري از خود نشان نميدهد و موقعي كه «پاي مصالح عموم به ميان آيد از مصالح خصوصي و نظرات شخصي صرفنظر نميكنند». اين ويژگيها كه در همكاريهاي برهه نهضت مقاومت ملي نيز ظهور و بروز پيدا كرد موجب شد كه شادروان مهندس بازرگان در سال ۱۳۳۶ سخنراني «احتياج روز» را در جشن عيد فطر انجمن اسلامي دانشجويان در دانشكده كشاورزي كرج ايراد كنند كه امروز هم «احتياج روز» جامعه ما است.
- 11
- 4