به گزارش نورنیوز، چشمانداز روابط ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سایه جنگ غزه و اوکراین از یک سو و ادعاهای مطرح شده غرب از سوی دیگر، به همان میزان که مبهم به نظر میرسد، میتواند روشن باشد. اولین گام ایجاد این چشمانداز روشن شاید محکومیت شدید تهدیدات رژیم صهیونیستی علیه سایتهای هستهای ایران از سوی آژانس و یا آغاز فرایند برداشته شدن تحریمها از سمت غرب باشد. در بحبوحه بحرانهای موجود در منطقه و به منظور بررسی تحولات میان ایران و آژانس بینالمللی انرژی هستهای نورنیوز با «بهروز کمالوندی» سخنگوی سازمان انرژی اتمی به گفتوگو نشسته است که مشروح آن در ادامه میآید.
مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی حدود یک ماه پیش اعلام کرده بود که برای پیشرفت واقعی و سریع در مذاکرات فنی باید مقدماتی فراهم شود، با توجه به همکاری گسترده ایران و آژانس طی سالهای اخیر چشم انداز روابط ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی را چگونه ارزیابی می کنید؟
تلقی آقای گروسی این است که باید مذاکراتی برای احیای برجام صورت گیرد و از این منظر درصدد مشخص کردن نقش آژانس بوده و مطالبی را هم پیش از این با سازمان انرژی اتمی مطرح کرده است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیش از این درباره فعالیتهای هستهای ایران اطلاعاتی داشته است اما در پی اجرای قانون اقدام راهبردی بخشی از این تعهدات، از جمله نظارتهای فراپادمانی آژانس را کاهش دادیم. بر فرض برقراری مجدد مذاکرات و بازگشت طرفین به برجام، طبیعتاً باید بخشی از این گذشته بازسازی شود.
از دیدگاه ایران این زمینه فراهم است و تهران آمادگی این موضوع را دارد اما اجرای آن مستلزم این است که مذاکراتی جدی صورت گیرد. در این مذاکرات هم معادلهای با دو بخش مطرح است، بخشی که مربوط به تعهدات ایران است و بخش دیگر به تعهدات طرف مقابل و موضوع تحریمها و برداشته شدن آنها برمیگردد.
تا زمانی که افق روشنی برای برداشتن تحریمها وجود نداشته باشد صحبت از جزئیات بازسازی به نظر من زودهنگام است به خصوص اینکه ما قانون اقدام راهبردی را هم داریم که مجلس محترم تصویب کرده و خواسته اصلی آن لغو تحریمهاست. هدف ایران لغو تحریمهاست و اگر آنها افقی برای انجام تعهدات خود به ما نشان دهند، ایران هم در این چارچوب حاضر است که زمینه را برای این اتفاق فراهم کند.
رافائل گروسی در مصاحبه اخیر خود مدعی شده است که میخواهد ابهامات مربوط به مکانهای ادعایی وجود آلودگی غنیسازی را در سفر به ایران رفع کند. پرونده این ادعاها به کجا رسیده و ایران چه پاسخی به آژانس داده و چرا این موضوع بار دیگر مطرح میشود؟
آژانس اعلام نکرده در جایی غنیسازی صورت گرفته بلکه معتقد است که آلودگیهایی را مشاهده کرده و از ایران خواسته است درباره این آلودگیها توضیح دهد. این آلودگیها در همه جا حتی گمرکات یک کشور و یا جاهای مختلف مانند بخشهایی که در آنها آهنهای غیرقابل استفاده وجود دارد میتواند اتفاق افتد. آلودگیهایی از جنس اتمی مانند هر آلودگی دیگری به راحتی از جایی به جای دیگر منتقل میشود. حتی با فرض وجود آلودگی مواد غنی شده، موضوع اهمیت چندانی ندارد چه اینکه جنس این آلودگیها اورانیوم طبیعی است.
سازمان انرژی اتمی معتقد است حتی با فرض وجود آلودگی، این موضوع میتواند ساخته و پرداخته شده و حتی نتیجه خرابکاری هم باشد. کما اینکه در کشور خرابکاریهایی از سوی دشمن به ویژه در صنعت هستهای انجام شده است. به همین دلیل ما معتقد هستیم دلیلی برای باز بودن و باقی ماندن این پروندهها وجود ندارد. بطور معمول مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش سالانه پادمانی خود موسوم به (SIR) موارد پادمانی هریک از کشورها را اعلام میکند تا زمانی که این موارد رفع و حل شوند، این اقدام به نوعی حسابرسی درباره پرونده هستهای هریک از کشورهاست. براساس قاعده آژانس، موارد مربوط به فعالیتهای هستهای ایران هم باید در همین گزارش میآمد اما این موارد به اشکال مختلف هم در گزارش سالانه هم برجامی و هم پادمانی مطرح میشود و نشان میدهد که این حرکت سیاسی بوده و فنی نیست و درصدد فشار بر جمهوری اسلامی است تا با فضاسازی رسانهای و سیاهنمایی احتمالا برنامههای دیگر خود را اجرا کنند.
باید به افکار عمومی داخل و خارج این مهم گفته شود که حتی بر فرض وجود سوالی در زمینه آلودگیها، این موضوع چندان اهمیتی ندارد خود آژانس برای این موارد شاخصهایی چون انحراف مقدار قابل توجه یا SQ دارد که به مفهوم گم شدن بخشی از مواد به میزان قابل توجه است که در این صورت معنای انحراف داشته و نگران کننده خواهد بود.
اهداف گروههایی که این قبیل موارد را به شورای حکام انتقال میدهند و شورای حکام هم به مدیرکل دستور پیگیری میدهد، سیاسی است و اگر واقعا موضوعات به صورت فنی، پادمانی و بیطرفانه مورد بررسی قرار گیرد این موضوعات به سرعت حل خواهد شد. کما اینکه پیش از این ادعای وجود چهار مکان اعلام نشده را داشتند و امروز به دو مکان رسیده است. درباره موضوع غنیسازی ۸۴ درصد هم که بسیار سروصدا و جنجال به پا شد و موضعگیرهای سیاسی در پی داشت، آژانس پس از بررسی اعلام کرد که چنین اتفاقی روی نداده و مشخص شد که آن میزان غنیسازی لحظهای بوده و شاید ذرهای برجای بماند اما پس از ورود به مخزن نهایی و هموژن شدن است که باید بررسی شود که آیا غنا به آن درصد رسیده است یا نه متأسفانه اصلاح این موضوع و تایید آژانس در رسانههای بینالمللی انعکاس زیادی نداشت و این نشان میدهد هیاهوها و بازنشرها تا جایی که به سیاهنمایی کمک کند انجام میشود اما زمانی که مسئلهای حل شده و باید اذهان روشن شود، چندان در رسانهها برجسته نمیشود.
برخی کارشناسان امور راهبردی معتقدند با توجه به تداوم جنگ در غزه و اوکراین و توهم آمریکا و اروپا در خصوص قرار داشتن ایران در مقابل غرب در منازعات ذکر شده مقامات آمریکا و اروپا مذاکرات رفع تحریم ها و به تبع آن حل مشکلات میان ایران و آژانس را از اولویت خود خارج کرده اند و به همین دلیل نمی توان انتظار داشت که پیشرفتی جدی در مذاکرات صورت پذیرد، نظر جنابعالی در این خصوص چیست؟
کنار هم قرار دادن جنگ اوکراین و ایران بازهم در راستای همان سیاست کلی است که غرب پیگیری میکند و آن سیاهنمایی از اقدامات و نشان دادن ایران به عنوان خطر امنیتی بینالمللی است. این در حالی است که ایران بارها تاکید کرده است که در جنگ اوکراین نقشی نداشته و موشک ارسال نکرده است. این موضوعات به راحتی قابل حل و رفع است و ایران و اوکراین میتوانند براساس مستندات گفتوگو کرده و یکدیگر را قانع کنند و بر اساس همین مستندات واقعیت را به دنیا اعلام کنند. اما ادعاهای فاقد مستند، سیاسی است و اگر تصمیم غرب سیاهنمایی باشد، بر همه حوزههای روابط ایران با آنها اثر خواهد گذاشت.
این موضوع محدود به اوکراین نیست و آنچه در منطقه و در قبال غزه هم اتفاق میافتد از همین نوع است. غرب در حالی از مواضع ایران به عنوان اهرم فشار استفاده میکند که همه چیز در منطقه مشخص است. جنایات در غزه و دیوان دادگستری بینالمللی (ICJ) و کیفری (ICC) درباره نتانیاهو و اتهامات کشتار جمعی و نسلکشی موضوعاتی روشن هستند.
بیش از ۴۲ هزار نفر در غزه شهید شدهاند و صدمات بسیاری وارد شده است. آمریکا اگر بخواهد میزان این فاجعه را درک کند میتواند به نسبت جمعیت خود این رقم را در دویست ضرب کند تا متوجه عمق فاجعه شود که به رقمی در حدود ۸ میلیون نفر کشته و ۲۰ میلیون زخمی میرسد. این اتفاقات در حال روی دادن است و غرب پشت آنهاست. آیا آمریکا واقعا اگر بخواهد نمیتواند جلوی این کشتار را بگیرد؟ نزدیک ۴۰۰ قطعنامه صادر شده در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل که از سوی رژیم صهیونیستی اجرایی نشده و تلآویو به آنها وقعی نگذاشته است. همین تعداد و شاید بیشتر هم آمریکا اجازه صدور قطعنامه علیه رژیم صهیونیستی را نداده است. با این وضعیت در شرایط بینالمللی وقتی کشوری مانند ایران از عدالت و انسانیت سخن میگوید، به بهانههایی چون ارسال سلاح و ساخت سلاح هستهای تحت فشار قرار میگیرد در حالی که هیچکدام این اتهامات واقعی نیست و همه در مسیر سیاهنمایی و فرار از مسئولیتهای خود آنهاست.
همزمان با بالا گرفتن تنش در منطقه جوسازیهای رسانهای درباره احتمال حمله رژیم صهونیستی به سایتهای هستهای ایران هم در برخی رسانههای مورد تحلیل قرار گرفته است، ابتدا موضع جمهوری اسلامی در پاسخ به این تهدیدات را بفرمایید. سوال دیگر این است که با چرا آژانس بینالمللی انرژی اتمی به این قبیل جوسازیها و تهدیدات واکنشی نشان نمیدهد.
حمله و تهدید به حمله به سایتهای هستهای ایران موضوع جدیدی نیست و در گذشته هم به شکلهای مختلفی چون انفجار و خرابکاری صنعتی انجام شده است. در یک زمانی هم باراک اوباما به زبان صریح و ساده گفت که اگر میتوانستم پیچ و مهرههای صنعت هستهای ایران را هم باز میکردم. تاکنون آنچه را که میتوانستهاند علیه صنعت هستهای ایران انجام دادهاند و اگر چیزی بوده که انجام ندادهاند، به این دلیل بوده است که نتوانستهاند آن را انجام دهند و نه نخواستهاند.
ما همواره این تهدیدات را جدی گرفته و میگیریم و بر همین اساس طوری طراحی و پیشبینی کردهایم که حتی در صورت حماقت آنها، خسارات به حداقل برسد. امروز هم خوشبختانه در جایگاهی هستیم که اعلام کنیم درصورت حماقت دشمن، فارغ از پاسخی که نیروهای نظامی ایران خواهند داد، سازمان انرژی اتمی هم اصولی را رعایت کرده و کارهایی را انجام داده است که حتی در صورت حمله هم آنها نمیتوانند کاری از پیش ببرند.
ایران امروز در حوزههای مختلف شکستناپذیر است و این شکستناپذیری جمهوری اسلامی ایران باید برای آنها تاکنون آشکار شده باشد. در حوزه هستهای ایران هرچه پیش میرود، مسلطتر میشود و آنها میدانند که دیگر برگرداندن ایران به عقب امکان ندارد حتی با حمله.
از سوی دیگر اولا که بسیار بعید است که چنین اتفاقی رخ دهد، ثانیا در صورت چنین حماقتی بسیار بعید است که خسارتی جدی به ایران وارد کنند، ثالثا حتی در صورت وقوع خسارت، کشور میتواند به سرعت آن را جبران کند زیرا دانش در ذهن متخصصین و دانشمندان ماست، بر تکنولوژی مسلط هستیم، طرحها موجود بوده و روی کاغذ هستند و تنها نیاز به اجرا دارد. بنابراین این تهدیدات از نظر ما تهدیدات جدی و نگران کننده نیستند اما ما همیشه هوشیار بوده و هستیم.
ما از آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواستهایم که به وظیفه خود در این زمینه عمل کند. درباره این قبیل تهدیدات، معاهدات و قطعنامههای بینالمللی وجود دارد و اخیرا هم در شورای حکام بر این مسئله تاکید کرده که تهدید حمله به سایتهای هستهای یا حمله به سایتهای هستهای ممنوع است. بنابراین این تهدید باید مورد نکوهش جامعه بینالملل قرار گیرد. وظیفه این نکوهش هم بر عهده آژانس است و ایران هم شفاهی و کتبی خواسته است که آژانس واکنش نشان دهد اما متاسفانه مصلحتسنجیهای سیاسی موجب سکوت آنهای شده است که نباید در قبال این تهدیدات سکوت کنند. این سکوت به ضرر همه کشورها و آژانس است و این نهاد موظف به موضعگیری در این زمینه است و باید بر اصول خود تاکید کند و اجازه ندهد که ناامنی در فضای بینالملل حاکم شود.
ایران بارها تصریح و تاکید کرده است که در پی ساخت سلاح هستهای نیست و رهبر معظم انقلاب ساخت و به کار گیری آن را حرام شرعی فتوا دادهاند، این روزها برخی محافل با ادعاهایی سعی دارند تا تغییری در این دکترین هستهای ایران به وجود آوردند. آیا در سطح سازمان انرژی اتمی درباره این موضوع دیدگاه تازهای مطرح شده است؟
گرچه در سازمان انرژی اتمی تمرکز بر مسائل فنی است اما این به معنای بیتوجهی به ابعاد دیگری چون بعد حقوقی وپادمانی و فقهی نیست. یکی از نخستین اقدامات ما در سازمان، راهاندازی یک سلسله سمینار درباره فقه هستهای بود. یکی از ابعاد مطرح شده هم فتوای رهبر معظم انقلاب بود که بر این مهم تاکید داشتند. در تمام مقالات و بررسیهای انجام شده از سوی روحانیت بر این مسئله تاکید شده است که در دیدگاه دینی سلاحهای کشتار جمعی اعم از شیمیایی و هستهای و یا هر سلاحی که به صورت هدفمند به کار گرفته نمیشود، جایگاهی ندارد. این مقالات منتشر شده است و مشخص شد که فتوای رهبر معظم انقلاب مبانی قوی فقهی و اعتقادی دارد.
ممکن است در این زمینه برخی اظهارنظرها مطرح شود اما دو موضوع باید مورد توجه قرار گیرد؛ اول دیدگاه دینی و اعتقادی است که تبلور آن فتوای رهبر معظم انقلاب و موضوع دوم مواضع رسمی اعلام شده از سوی مقامات رسمی کشورهاست. با توجه به اینکه فتوا بر همه سیاستها ترجیح دارد، طبیعی است که در راس سیاستهای نظام عدم ساخت و تولید سلاحهای هستهای قرار دارد.
مطالب مطرح شده گرچه در برخی موارد به دلیل دلسوزی مطرح میشود اما ممکن است از آن سواستفاده شود اما موضع ایران در این زمینه به طور واضح با قویترین حکم یعنی فتوا از سوی بالاترین فرد مذهبی که در بالاترین جایگاه سیاسی کشور هم قرار دارد، اعلام شده است.
معتقدم جمهوری اسلامی ایران با توجه به ظرفیت و توانایی خود نیازی به سلاح هستهای ندارد و در سطح بینالمللی هم این ظرفیتها شناخته شده است. در جهان امروز هم سلاح هستهای کاربرد و بازدارندگی در برابر جنگها ندارد. آنچه مسلم است، استناد به مواضع مقامات رسمی و سیاستهای مشخص است که این موضوع از سوی ایران هم به صورت مشخص بارها اعلام و بر آن تأکید شده است.
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در چند ماه اخیر برای حضور و گفتوگو با مسئولان ایران ابراز تمایل کرده است، زمان مشخصی برای این سفر در نظر گرفته شده است؟
سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به کشورهایی که عضو این نهاد هستند، موضوعی عادی و طبیعی است و کوچکنمایی و بزرگنمایی از آن چندان لازم نیست اما مدیرکل بر مبنای سیاستهای خود این موضوع را پیشاپیش مطرح میکند. درباره این سفر هم صحبتهایی مطرح شده است اما این سفر مستلزم فراهم ساختن مقدماتی است که آن را برای دو طرف سفر موفقی کند. در سفر آقای مهندس اسلامی به وین درباره این سفر صحبت شده است اما زمان دقیق آن هنوز مشخص نیست و در دست بررسی است.
قانون اقدام راهبردی مجلس در صیانت از حقوق هستهای از موضوعاتی بود که در ماههای اخیر انتقاداتی به آن وارد شد. آیا این قانون در مسیر همکاری ایران و آژانس خللی ایجاد کرده است؟
این قانون از نظر مقطع زمانی، قانونی بهموقعی بود، شاید اگر چند سال قبل بود، میتوانستیم به آن ایراد بگیریم اما این قانون زمانی مطرح شد که عملا تحریمها وجود داشت و حرکات ما هم تا اندازهای محافظهکارانه بود. قانون اقدام راهبردی جهشی در این زمینه ایجاد کرد و اگر پیشرفتهایی در چند سال گذشته ایجاد شد به خاطر این است که قانون برخی موانع را برداشت و اجازه سرعت گرفتن صنعت هستهای بویژه در مسیر تحقیق و توسعه را داد.
البته باید توجه کرد که هدف این قانون فراموش نشود، این قانون به منظور رفع تحریمها تصویب شد و باید به این هدف تعیین شده برسد. امیدوار هستیم با سیاستها و روشهای اتخاذ شده از یک سو و از آن مهمتر سیاستهای طرف مقابل تحریمها برداشته شود. طرفهای مقابل ایران باید به خود آمده و بدانند که با فشار نمیتوانند خواستههای خود را تحمیل کنند.
تفاوت مهم غرب با شرق در عینیتگرا و ذهنیتگرا بودن است؛ به این مفهوم که ما قول یک اتفاق را هم میپذیریم. واقعیت آن است که غرب تحریمهایی علیه ایران وضع کرده است بیآنکه چشماندازی برای رفع آنها ارائه کند، پس طبیعی است که ایران از همه اهرمهای فشار خود استفاده کند. قانون اقدام راهبردی در این راستا تعریف می شود، با برداشته شدن تحریمها و باز شدن فضا، این قانون به اهداف خود خواهد رسید و چیزی که طرف مقابل میخواهد یعنی نظارتهای بیشتر با هدف عدم انحراف برنامه هستهای ایران محقق خواهد شد. این موضوع شدنی است و نظارتها میتواند مجدد بازگردد به این شرط که یکطرفه نباشد و هر دو طرف بتوانند به اهداف خود دست یابند.
غرب باید به این ذهنیت برسد که نمیتواند خواستههای خود را به کشوری مثل ایران تحمیل کنند و تهران را وادار به انجام هر کاری که میخواهد کنند. قانون اقدام راهبردی هم در این وجه تعریف میشود و به محض برداشته شدن تحریمها و فشارها دولت این اختیار را دارد که با هماهنگی مجلس به سمت نظارتهای مورد نظر آنها بازگردد. اگر آنها واقعا نگران هستند میتوانند نظارتهای خود را داشته باشند. این نظارتها و بازرسی ها پیش از قانون اقدام راهبردی هم بود و آژانس در ۱۵ گزارش اعلام کرده بود که ایران تعهدات خود را انجام داده است اما آنها تعهدات خود را انجام ندادند. قانون اقدام راهبردی یک سال و نیم پس از عدم اجرای تعهدات غربیها، تصویب شد و از نظر روندها کاملا طبیعی بود. اگر شما این روندها را در نظر نگیرید ممکن است برداشت دیگری از این قانون داشته باشید و آن را دست و پا گیر بدانید اما من این دو را در امتداد هم میبینیم و این قانون عنوان صیانت از حقوق ملت ایران را دارد که این صیانت با برداشته شدن تحریم و فشار محقق میشود و تا زمانی که محقق نشود این قانون توجیه دارد. این نظر کارشناسی من است که این قانون برای کشور ظرفیت ایجاد کرد و ایران میتواند از این ظرفیت در بعد فنی و سیاسی استفاده کند و امیدوارم این قانون به اهداف خود دست یابد.
- 12
- 3