روزنامه شرق نوشت: قرار است سالی ۱۸۰ هزار واحد مسکونی در تهران ساخته شود. این بخشی از تعهد دولت به مردم در راستای ساخت چهار میلیون مسکن است که شهرداری تهران مسئولیت آن را برعهده گرفته؛ عددی که باعث شده هر زمین خالی در تهران در حدود ساختوساز قرار گیرد. مدیران شهری میگویند قرار نیست این ساختوسازها منجر به جمعیتپذیری تازهای شود. این خانهها برای ساکنان بیخانه تهرانی است. به گفته مدیران شهری مقصد اصلی خانهسازی در تهران بافت فرسوده و نوکردن تهران کلنگی است.
عبور ۹ منطقه از سقف جمعیت قانونی
این در حالی است که مراکز پژوهشی و مطالعاتی کشور در تحقیقاتی اعلام کردهاند که بخش زیادی از مناطق تهران از سقف جمعیتپذیری خود عبور کردهاند. براساس مطالعات انجامشده در مناطق ۱، ۲، ۳، ۶، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱ و ۱۷ بیش از ظرفیت تعیینشده در طرحهای بالادستی جمعیت ساکن است.
شور ساختوساز در تهران در حالی است که مراکز تحقیقاتی تهران اعلام کردهاند، ظرفیت بُرد شهری تهران در بسیاری از مناطق بحرانی است. (ظرفیت بُرد شهری به تعداد جمعیت یا سطحی از فعالیت انسانی شامل ماده و انرژی و تغییرات کاربری اراضی توسعه فیزیکی دلالت دارد که میتواند در یک منطقه به طور پایدار حمایت شود. ظرفیت برد را حداکثر فشاری که محیط زیست با اطمینان کامل میتواند متحمل شود، تعریف کردهاند. به طوری که این فشار میتواند ناشی از جمعیت یا سرانه مصرف مواد و انرژی و تولید پسماند آنها باشد).
براساس پژوهش مرکز مطالعات مجلس، شهر تهران بهعنوان پایتخت و بزرگترین کلانشهر ایران با حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت و قرارگیری صنایع خدمات و مراکز متعدد اداری و اقتصادی از نظر محیطزیستی متحمل فشارهای زیادی شده که بدون شناخت نسبت فشار به ظرفیت محیطزیستی شهر عملا عبور از خط قرمزهای محیطزیستی در شهر اجتنابناپذیر است.
مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران در یک پژوهش مدل عدد فشار ظرفیت بُرد شهری را که برای اولین بار در سال ۸۷ تدوین و به جامعه علمی معرفی شده، توسعه داده و برای سال ۹۹ در مناطق بیستودوگانه شهر تهران اجرا کرده است.
در این تحقیق با انتخاب ۳۵ شاخص مؤثر محیطزیستی وضعیت فشار وارد بر مناطق بیستودوگانه تهران مورد سنجش قرار گرفته و در این مدل امکان بررسی و تعیین و پایش مقادیر مطلوب تا آستانه بحرانی مؤلفههای فشار محیطزیستی شامل شاخصهای محیط طبیعی و بلایای طبیعی و میزان مصرف ماده و انرژی (سوخت و ساز شهری) تولید پسماند و آلایندههای هوا در محیط شهری به طور مکانمند و در قالب ارائه یک نمایه کمّی به نام عدد فشار فراهم شده است. براساس این روش حداکثر میزان عدد فشار کلی عدد بحرانی مجموع همه شاخصها برابر ۵۰۰ و حداقل آن (حد مطلوب) برابر ۱۰ است و براساس پژوهش انجامشده در مرکز مطالعات شهرداری تهران در این زمینه هیچکدام از مناطق بیستودوگانه عدد فشار مطلوب نیستند و خیلی کم یا حتی متوسط (میزان عدد فشار برابر با ۱۰ تا ۲۰۰) نیستند.
ظرفیت زیستپذیری این مناطق تمام شد
منطقه یک با عدد فشار ۳۶۳ بیشترین فشار کلی و منطقه ۲۲ با عدد ۲۴۷ کمترین فشار کلی را به خود اختصاص داده است.
در این گزارش آمده که فشار محیطزیستی در تمام مناطق به جز چهار منطقه ۵، ۹، ۲۱ و ۲۲ خیلی زیاد و بحرانی است و باید اقداماتی در راستای کاهش فشار مؤلفههای جمعیت صورت داد.
عدد فشار مؤلفه ترافیکی در گزارش مرکز مطالعات شهرداری تهران نیز سنجیده شده بود که براساس آن گزارش مناطق ۱، ۲، ۷ و ۲۱ دارای فشار زیاد، مناطق ۳ و ۱۲ دارای فشار خیلی زیاد و منطقه ۶ دارای فشار بحرانی هستند.
عدد فشار مؤلفه آب هم در این گزارش سنجیده شده و میتوان گفت که تمام مناطق شهر تهران فشار زیادی در این حوزه بر محیط زیست وارد میکنند.
براساساین مناطق ۵ و ۲۲ دارای فشار زیاد، مناطق ۹، ۱۰، ۱۸ و ۲۱ دارای فشار خیلی زیاد و مناطق ۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۷، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۹ و ۲۰ دارای فشار بحرانی بر محیط زیست کلانشهر تهران هستند.
تهیهکنندگان این گزارش در نهایت نتیجه گرفتهاند که «عدد فشار کلی همه مناطق شمالی، شرقی و جنوبی کلانشهر تهران (به جز مناطق ۲، ۵، ۲۱ و ۲۲) در سال ۹۹ معادل با فشار خیلی زیاد و ظرفیت برد آستانه است».
ناصر امانی اولین عضو شورای شهر تهران بود که در تذکری به شهرداری درباره خیز شهرداری برای ساختوساز تذکر داد. او با اشاره به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس میگوید: به نظر میرسد به دادههای این مطالعات در طرحهای توسعه شهر تهران توجه چندانی نمیشود، نمود این موضوع را میتوان در پروژه ساخت مسکن در شهر تهران که بخشی از آن را شهرداری تهران بر عهده گرفته است، مشاهده کرد، شهرداری تهران ساختوساز را در مناطقی هدف قرار داده که براساس پژوهشهای مجموعه مطالعاتی خود این نهاد، ظرفیت برد زیستمحیطی آنها توان بارگذاری بیشتری را ندارد.
امانی ادامه میدهد: مرکز مطالعات ۳۵ شاخص زیستمحیطی را احصا کرده و وضعیت مناطق را منطبق با این شاخصها بررسی کرده که جالب است بدانید منطقه یک با عدد بیش از ۳۶۰ دارای بیشترین فشار زیستمحیطی و منطقه ۲۲ با عدد ۲۴۷ کمترین فشار را تحمل میکند و این گزارش نشان میدهد که کل مناطق بیستودوگانه تهران دیگر توانایی پذیرایی جمعیت و توسعه تراکم را ندارد و فقط در مناطق ۵، ۲ و ۲۱ ممکن است آسیبهای کمتری را شاهد باشیم که ما بهعنوان نماینده مردم وظیفه داریم این هشدار را بدهیم.
تهران تاب بارگذاری جدید را ندارد
پیش از این سعید ایزدی، معاون اسبق وزارت راه و شهرسازی هم درباره موج ساختوسازها در تهران گفته بود: شهر تهران نه ظرفیتی برای توسعه دارد و نه تاب تحمل هرگونه بارگذاری جدید را دارد. شهر تهران را بحرانهایی مثل فرونشست و زلزله هم تهدید میکند. تهران بههیچعنوان امکان بارگذاری جدید ندارد و باید در وضع موجود ساماندهی شود. این موضوع را علاوه بر طرح جامع، طرحهای دیگری که حتی مدیریت شهری تهیه کرده است، تأیید کردند؛ اما متأسفانه هنوز اصرار بر بارگذاری وجود دارد.
پاسخ شهرداری به منتقدان
شهردار تهران اعتقادی به نتایج این پژوهشها ندارد. علیرضا زاکانی در دومین نشست خبری خود به رسانهها میگوید: موضوعات شهر تهران یکبعدی نیست و نمیتوان با یک راهحل از آنها عبور کرد. ساختوساز و توسعه تهران مبتنی بر الگوهایی صورت میگیرد که همه سرانهها را درون خود داشته باشد تا دغدغههای مردم را از میان ببرد. بیتردید یکی از اشکالات گذشته تهران توسعه آن بدون نقشه راه قبلی است. مانند آنچه در منطقه ۲۲ اتفاق افتاده که از سرانههای هفتگانه فقط فضای سبز شرایط مناسبی دارد.
حمیدرضا صارمی، معاون معماری و شهرسازی شهرداری تهران هم درباره جمعیتپذیری تهران میگوید: اینکه گاهی گفته میشود جمعیتپذیری تهران نباید افزایش پیدا کند، درست نیست. با اینکه برخی مناطق شهر کمتر از ظرفیتشان جمعیت در خود جا دادهاند؛ اما در برخی مناطق مثل منطقه ۳ این جمعیتپذیری بیشتر از ظرفیت است. براساس طرح جامع و تفصیلی، تعدادی از مناطق تهران، کمتر از ظرفیتشان جمعیت در خود جا دادهاند که بیشتر، مناطق جنوبی تهران را شامل میشود و این مناطق هنوز هم برای جمعیتپذیری ظرفیت دارند؛ بنابراین در برنامه ساخت مسکن در قالب قرارگاه جهادی مسکن، بیشترین هدفمان در این مناطق متمرکز خواهد بود.
او با اعلام اینکه سالانه ۲۲۵ هزار نفر به استان تهران مهاجرت میکنند، میگوید: حدود ۴۰ هزار نفر از این جمعیت (بیش از ۹۰ هزار نفر) فقط به شهر تهران میآیند؛ بنابراین ما امسال در حوزه دریافت عوارض در مناطقی که جمعیتپذیری کمی دارند، عوارض ساخت را افزایش ندادیم و با این کار در بحث عدالت فضایی، کمک کردیم که در این قسمتها جمعیتپذیری افزایش پیدا کند؛ البته جمعیتپذیری به معنای تغییرات جمعیتی درون شهر تهران است.
معاون شهردار تهران در ادامه با اشاره به نقدهایی که برخی منتقدان درباره تراکمفروشی به مدیریت شهری وارد میکنند، میگوید: این نقدها علمی نیست و چنین صحبتهایی آدرس غلط برای ناراضیتراشی است. ابتدا باید تعریفی از تراکمفروشی داشته باشیم؛ بنابراین باید بگویم که آیا مثلا اگر به مالکی که در وضعیت کنونی تهران، سه طبقه خانه دارد، مجوز چهار طبقه بدهیم، آیا این تراکمفروشی است؟ ما در شهر تهران زمین خالی زیادی نداریم که بخواهیم تراکمفروشی کنیم. ما در این زمینه دو پاسخ داریم. اگر در تهران واحدهای خالی وجود داشته باشد، در مناطق یک و دو است که این مناطق خیلی در برنامه هدف ما برای تأمین مسکن در قالب قرارگاه جهادی مسکن نیست؛ بلکه بیشترین مناطق هدفمان برای ساخت مسکن محور جنوب خیابان انقلاب است.
باوجوداین گروهی از کارشناسان شهری هشدار میدهند که یکی از اصول اساسی طرح جامع، سقف جمعیتپذیری آن است؛ یعنی طرح جامع تهران براساس سقف جمعیتپذیری ۹ میلیون نفر نوشته شده و در افق طرح جامع، ۱۰میلیونو ۵۰۰ هزار نفر که تقسیمبندی سقف جمعیتپذیری است، نه جمعیت؛ به این معنا که در شهر تهران ظرفیت جمعیتپذیری ۱۰میلیونو ۵۰۰ هزار نفر است که همیشه پنج تا ۱۰ درصد آن مانند همه شهرها خالی هستند (یعنی سقف جمعیت شهر تهران باید ۹میلیونو ۵۰۰ هزار نفر باشد) و براساس جمعیتی که محاسبه شده، همین حالا، سقف جمعیت شهر تهران پر شده است! اگر در تهران ۳۰۰ هزار واحد مسکونی خالی هم داشته باشید؛ یعنی یکمیلیونو ۲۰۰ هزار نفر و این به آن معناست که ما از سقف جمعیتپذیری شهر تهران هم بالاتر رفتهایم. برخی از کارشناسان حوزه شهرسازی معتقدند تهران بیش از این گنجایش ندارد و مثال میزنند که یک ساختمان تاب تحمل ۵۰۰ کیلوگرم در هر مترمربع را دارد و اگر هزار کیلوگرم بارگذاری کنید، همان بلایی بر سر ساختمان میآید که بر سر متروپل آبادان آمد. سازه و ساختار ساختمان برای پنج طبقه طراحی شده بود، نه برای ۱۰ طبقه. اگر ۱۰ طبقه روی آن بارگذاری کنید، چیزی شبیه فاجعه متروپل در مقیاس شهر تهران رخ میدهد و شهر دچار فروپاشی میشود. فروپاشی شهر تبعات سنگین اجتماعی دارد. در متروپل شاید بگویید یک ستونش را بردارید، اتفاقی نمیافتد، ممکن است شش ماه دوام بیاورد. توزیع بارها به فونداسیون منتقل میشود؛ اما زمانی سازه به نقطهای میرسد که جوشها، تیر ورقها و ستونها دچار تنشهای بیش از ظرفیت میشوند و روزی میرسد که ساختمان متروپل پایین میآید.
تبعات فروش تراکم
به اعتقاد کارشناسانی که مخالف سیاستهای جدید شهرداری در حوزه ساختوساز هستند، تهران هم در چنین وضعیتی است. از نظر ترافیکی خیابانهای تهران در یک ساعتی از روز قفل میشوند؛ یعنی چه؟ وقتی در شهر تهران میبینید که بزه، بزهکاری و زورگیری افزایش پیدا میکند، فکر میکنید تبعات فروش تراکم نیست؟ حتما عوامل زیادی دارد؛ اما یکی از این عوامل هم نابسامانی در توزیع جمعیت است. این کارشناسان هشدار میدهند قطبیکردن شهر با واگذاری تراکمهای غیرمنطقی، فروپاشی شهر است و در تعریف این فروپاشی میگویند: فروپاشی شهر اینگونه نیست که شما بگویید من فردا از خواب بیدار شوم و ببینم تهران کنفیکون شده است. آهستهآهسته اخلاق جامعه، عصبانیت مردم در ترافیک، عصبانیت مردم بر اثر استنشاق کربن، عصبانیت مردم بهخاطر نداشتن فضای باز همگانی، یعنی اینکه ساختار اجتماعی شهر منهدم شده، اینها بحثهای کارشناسی است. وقتی در کمیسیون ماده پنج، در یک روز ۵۰ مصوبه میآورند و امضا میگیرند، به چه معناست؟ امروز فکر میکنند هرچه آمار کمیت بالا برود، این کار جهادیتر شده است.
هشدار آبی به تهرانیها
یکی دیگر از چالشهایی که کارشناسان شهری معتقدند در صورت انبوه ساختوساز تهران با آن مواجه میشود، تأمین منابع آبی برای جمعیت ساکن در شهر تهران است، چراکه در طرح جامع شهر تهران، تأمین منابع آب برای حداکثر ۹ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر پیشبینی شده، اگرچه از سوی مدیران شهری صرفهجویی در مصرف آب بهعنوان یکی از راهکارهای جبران کمبود منابع آبی پایتخت پیشنهاد شده است اما تحقیقات مراکز علمی نشان میدهد امکان تأمین کامل منابع آبی برای جمعیت مازاد شهر وجود ندارد.
به تازگی محمد درویش، کارشناس محیط زیست گفته است که تهران ظرفیت چنین جمعیتی را ندارد و اکنون حیاتش در معرض خطر است. تهران در مخروطافکنی در البرز جنوبی به وسعت ۷۵ هزار هکتار واقع شده است. این مخروطافکن مطابق با بررسیهای اکولوژی نهایتا میتواند به سه میلیون نفر از نظر آب، خاک و هوا سرویس بدهد اما ما با اجرای طرحهای انتقال آب و سدسازی نزدیک ۱۰ میلیون نفر را ثابت و ۲۷ میلیون نفر را در قالب رفتوآمد روزانه در تهران جای دادهایم. در چنین شرایطی کمبود آب طبیعی است؛ این هشدار را از دهه ۵۰ و پیش از انقلاب، کلاننگران توسعه کشور داده بودند و حتی خواستار انتقال پایتخت شده بودند.
به گفته او، اکنون بحث این است که برای تأمین آب تهران علاوه بر سرشاخههای ماملو، لار، طالقان، سفیدرود، رود کرج، جاجرود، آمل و هراز، از سرشاخههای دز و کارون هم آب بیاوریم؛ درحالیکه مطابق با تغییرات اقلیم و کاهش محسوس سطح یخچالها در سرشاخههای کشور، به نظر میرسد دیگر اصلا آبی برای انتقال به تهران وجود ندارد.
درویش تأکید میکند: نباید دست به تأمین چنین مُسکنی برای تداوم شرایط موقت تهران زد. بهترین کار این است که پایتخت سیاسی کشور را تغییر دهیم؛ ولی میبینیم که همچنان در حال توسعه تهران هستند و تعداد مهاجران به تهران هم در حال افزایش است. ظرفیت زیستی تهران به پایان رسیده و نشانههای آن را دائما میبینیم. میتوان چند سالی تاریخ وضعیت نامناسب تهران را عقب انداخت اما نمیتوان از وقوع آن جلوگیری کرد.
محمد آقامیری، رئیس کمیته عمران شورای شهر تهران معتقد است: موضوع انتقال پایتخت فرایندی سیاسی و اجتماعی است، البته ممکن است به منابع آبی هم ارتباط داشته باشد اما در کوتاهمدت تأثیری ندارد. فرایند انتقال پایتخت نیاز به دورهای ۱۰ ساله دارد. اینگونه نیست که یکساله تصمیم بگیریم پایتخت را به نقطهای دیگر منتقل کنیم و جمعیتی را هم جابهجا کنیم. در بحث انتقال پایتخت، ساختمانهای دولتی و وزارتخانهها جابهجا میشود و این توانمندی هم وجود ندارد که یکساله بتوان این وزارتخانهها را بهراحتی جابهجا کرد. فرایند انتقال سیاسی پایتخت دستکم در کوتاهمدت ربطی به مشکل کمآبی ندارد.
آقامیری با اشاره به اینکه در تهران مشکل منابع آبی نداریم، میگوید: موضوع اصلی مدیریت منابع آبی است و چالش فرونشست زمین به دلیل مدیریت منابع آبی است. اگر بتوانیم در یک دوره ۱۰ساله فرونشست تهران را کاهشی و به نوعی پیشگیری و کنترل کنیم و به زیر یک سانتیمتر برسانیم، منابع آبی به شدت تقویت میشود.
رئیس کمیته عمران شورای شهر تهران اضافه میکند: فرونشست ارتباط مستقیم با تأمین منابع آبی دارد هر اندازه فرونشست کمتر شود، منابع آبی تقویت میشود. میلیونها مترمکعب از سدها از طریق لولهکشی فاضلاب به خارج شهر میرود، همچنین آب چاهها را استفاده میکنیم و به خارج شهر منتقل میشود؛ درحالیکه اگر چاههای جذبی ایجاد و این آبها به زمین بازگردد، سطح آب در زمین بالا میآید. لایحه فرونشست تهران توسط شورای شهر تهران تهیه شده و براساس توافق معاونت معماری و شهرسازی شهرداری آن را به شورا ارائه میکند.
جمعیت؛ نگرانی قدیمی تصمیمگیران شهری
بحث کمبود سرانههای استاندارد هفتگانه یعنی سرانههای مسکونی، آموزشی، تجارتی، فرهنگی- مذهبی، بهداشتی- درمانی و اداری، یکی از مهمترین مباحثی است که در کنار جمعیت مطرح میشود.
احمد شریفی، کارشناس شهری، با تأیید کمبود سرانههای استاندارد در تهران میگوید: در شرایط فعلی هم ما سرانههای لازم را نداریم. نگرانی دیگر ما این است که در این برنامهها جمعیت محدوده شهر تهران مدنظر قرار میگیرد، در صورتی که ما باید جمعیت مجموعه تهران را مورد توجه قرار بدهیم. جمعیتی که از شهرهای اقماری تهران و ساختهشده در حریم پایتخت به شهر تهران میآیند. شاهد اتفاقات ناگواری درخصوص جمعیتپذیری هستیم و وقتی این جمعیت به شهر تهران میآید، برای آنها و تأمین سرانههایشان هم باید پیشبینی کنیم. شبکه معابر و سیستم حملونقل عمومی ما باید پاسخگوی آنها هم باشد.
احمد مسجدجامعی هم بارها در زمانی که یکی از اعضای شورای شهر تهران بود، به این موضوع اشاره کرده و گفته بود: تعهدات جمعیتی یکی از مهمترین مشکلات تهران است که سبب شده مشکلات دیگر نیز از دل آن بیرون بیاید. در طرح جامع پیشبینی شده بود که تهران حدود هشت میلیون نفر را در خود جای دهد و این در شرایطی است که جمعیت تهران از رشد پنج میلیونی برخوردار بوده و در چنین وضعیتی باید گفت تهران ۱۳ میلیون نفر را در خود جای داده است. در چنین وضعیتی مشکلاتی مانند آلودگی هوا، آلودگیهای زیستمحیطی و نگاه کالایی به انسان، مسکن و زمین پیش میآید. امروز تهران تبدیل به شهری شده است که کسی حاضر به ترک آن نیست و حتی افرادی هم که ادعای انتقال پایتخت را دارند، حاضر به ترک تهران نیستند؛ پس باید در گام نخست تعهدات جمعیتی و نوع اسکان در تهران را مشخص کرد.
محمد حقانی یکی از مدیران سابق شهری و عضو شورای چهارم شهر تهران هم معتقد است ظرفیت پایتخت چندسال پیش تکمیل شده و این کلانشهر بیش از این تحمل بارگذاریهای جدید را ندارد، منابع طبیعی تهران محدود است و دیگر ظرفیت این میزان ساختوساز و تمرکز جمعیت را ندارد. محدودیت منابع موجب شده تا امروز بسیاری از شهروندان تهرانی با مشکلاتی مانند ترافیک و آلودگی هوا دست و پنجه نرم کنند و پیروی از قانون بر مبنای استانداردهای موجود و مبتنی بر طرح جامع و طرح تفصیلی، میتواند بسیاری از مسائل و مشکلات فعلی شهر تهران را حلوفصل کند. تشدید ساختوساز درنهایت به افزایش جمعیت منجر شده و باعث محدودیت در خدماترسانی به شهروندان میشود.
۴ ترمز جمعیتپذیری در تهران
برای مهار جمعیتپذیری تهران چه باید کرد؟ به گفته کارشناسان شهری بهکارگیری چندین راهکار میتواند تا حدودی جمعیتپذیری شهر تهران را کنترل کند. تمرکززدایی سیاسی و اداری از شهر تهران، تثبیت جمعیتپذیری شهر تهران از طریق تثبیت سطح مسکونی و تراکم ساختمانی، تشویق ساختوسازهای غیرمسکونی و ارتقای سطح کیفی زندگی بهویژه در مناطق مرکزی و حاشیه جنوبی و شرقی از طریق تخصیص اراضی بایر و ساختهنشده از جمله اقداماتی است که میتوان برای دستیابی به این هدف در سطح شهر پیگیری کرد.
به گفته آنها جایگزینی منابع پایدار درآمدی برای تأمین هزینههای اداره شهر تهران به جای اتکا به اینگونه درآمدها، بخش دیگری از این راهکارها میتواند باشد تا بهواسطه آن بتوان وابستگی شهرداری به درآمد حاصل از صدور پروانه ساختمانی را کاهش داد و جلوی ساختوساز بیشتر را گرفت.
به اعتقاد آنها ظرفیت جمعیتپذیری شهر تهران به جای آنکه در ۲۰ سال افزایش یابد در ۱۰ سال، از پیش اشغال شده است و مهمتر اینکه واحدهای مسکونی تولیدشده به جای آنکه به تقاضای زوجهای جوان و اقشار کمدرآمد پاسخگو باشد صرف منافع بسازوبفروشها و بخشی از جمعیت مهاجر به شهر تهران شده است.
نورا حسینی
- 15
- 2