روزنامه «جمهوری اسلامی» افزود: مسئولان آتشنشانی از ۳۰ مورد هشدار و اخطار به مسئولین ساختمان پلاسکو خبر میدهند که بدون واکنش و اقدام قابل ذکری به فراموشی سپرده شده است. شهرداری تهران هم تاکید میکند که به دفعات در مورد سازه ناامن و مخاطرات احتمالی در صورت یک حادثه طبیعی یا آتشسوزی به مسئولین ساختمان هشدار دادهاند. نظام قضایی هم از هشدارها و اخطارهایی خبر میدهد که بدون تأثیر بودهاند.
اگر این اعداد و ارقام صحت داشته باشند، مشخص میشود که هم آتشنشانی، هم شهرداری و سایرین در انجام مسئولیتهای تعطیلناپذیر خود کوتاهی کردهاند؛ چراکه اگر اولین اخطار و هشدار به نتیجه نرسید، آنها نباید در این مقوله به همان روش ادامه میدادند بلکه با اقتدار مانع ادامه فعالیت در عین بیاعتنایی به نهادهای قانونی میشدند و با خاطیان برخورد جدی، موثر و متناسب با ابعاد مخاطرات میکردند.
برخی مسئولین در همین فاصله کوتاه به قصد تبرئه سازمان خود خاطرنشان کردهاند که فاقد «مسئولیت اجرایی» بودهاند و ابزاری بیش از هشدار و اخطار یا اعلام نظریه کارشناسی در اختیار نداشتهاند. اما نکته مهم این است که اعلام این نقیصه به شرط موضوعیت، حتی ذرهای از مسئولیت سازمانها و نهادهای مرتبط را نمیکاهد، چراکه این سازمانها و نهادها باید به فوریت برای رفع موانع قانونی و اداری و دریافت مصوبهها و ابزارهای کارآمد، وارد عمل میشدند که البته نشدهاند و اگر هم شدهاند، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است.
موضوع مهمتر، به مدیریت بحران بازمیگردد. حادثه اخیر به وضوح نشان داد که ساختار اجرایی مدیریت بحران، کاستیهای فراوانی دارد، مشخصاً درخصوص «تقسیم کار»، نظارت سازمانیافته، ایجاد فضای مناسب و عاری از مزاحمین برای پیشبرد عملیات نجات و امداد، نیازمند بازنگری و اتخاذ تصمیمات مناسب و راهگشا است. این نکته برای نیروی انتظامی، یک دستورالعمل صریح و روشن است که با نصب علائم شاخص برای تعیین قلمرو عملیات امداد و نجات، به هر قیمت ممکن از ورود افراد ناشناس و تماشاچی جلوگیری کنند تا نیروهای امدادی بتوانند به مسئولیتهای خود عمل کنند.
موضوع مهم دیگر به وجود موارد متعدد از ساختمانهایی مربوط میشود که شرایطی مشابه ساختمان پلاسکو دارند و اگر در مورد آنها نیز تصمیم و اقدامی به موقع صورت نگیرد، تکرار این قبیل حوادث در آینده نیز چندان دور از ذهن نیست.
سازمانها و نهادهای مسئول نباید تصور کنند که با صدور یک یا چند بیانیه و چند هشدار و اخطار به مسئولیتهای خود عمل کردهاند و دیگر مسئولیتی متوجه آنها نیست.
سازمان آتشنشانی که این روزها بیشترین سعی و تلاش دست اندرکاران سخت کوش این مجموعه را شاهدیم و باید دست و بازوی این عزیزان جان برکف را بوسید، این روزها داغدار است. یعنی در واقع ملت نیز داغدار است ولی ایکاش با انعکاس همه جانبه کاستیها و نیازها، فضای مناسبی ایجاد میشد که جامعه از عمق فاجعهای که هر لحظه ممکن است رخ دهد، آگاه میشد و برای کاهش نگرانیها کاری صورت میگرفت.
اکنون در برابر جان باختن مظلومانه آتشنشانان عزیزی که این روزها در اوج فداکاری از میان ما رفتهاند، چه کسی پاسخگو است؟ دستگاههای نظارتی باید بیش از دیگران احساس مسئولیت کنند. این تنها موردی نیست که مسأله مهم و حوادث ناگوار مشمول مرور زمان شدهاند. نباید تصور شود که اینها مسائلی مربوط به گذشتهاند، چراکه آینده از میان اقدام و عمل در همین مقولات است که شکل میگیرد.
به راستی چرا باید یک آتشسوزی به چنین فاجعهای تبدیل شود که هر کس انگشت اتهام را به سوی دیگری نشانهگیری کند و جامعه در قبال این روند تأسفبار دچار سردرگمی شود؟ لازم است همگان تصمیمی مسئولانه برای ورود به موارد مشابه بگیرند و هر کس به مسئولیتش به درستی عمل کند تا از این پس شاهد چنین فاجعههایی نباشیم.
- 14
- 6