هیچکس ادعای قالیباف در مناظره آخر را باور نکرد اما مایهگذاشتن از رفتگران زحمتکش برای پوشاندن یکی از نجومیترین پروندههای فساد تهران از آن ماجراهاست که کسی به سادگی از کنارش نمیگذرد. اما چه فایده که نه نهادهای کارگری چندان پویا هستند که به دفاع از کارگران رفتگر شهرداری بپردازند و نه رسانههای منتقد امكان پرداختن به پشتپردهها را دارند. در چنین شرایطی، احمد مسجدجامعی به ادعای قالیباف واکنش نشان میدهد و آن را طنز تلخ انتخابات پیشرو میخواند.
آیا ادعای آقای قالیباف را درباره واگذاری املاک نجومی به رفتگران تهران قبول دارید؟
این از آن طنزهای تلخ انتخاباتی است. کدام رفتگر است که در الهیه و فرمانیه زمین گرفته باشد. شاید معنای رفتگر عوض شده و شاید هم معنای الهیه تغییر کرده باشد اما من قطعا به شما ميگویم که در مناطق ١، ٢، ٣، و ٤ هیچ رفتگری از املاک نجومی چیزی نگرفته است. حال سؤالی که مطرح میشود این است که چرا ما باید با چنین ادبیاتی صحبت کنیم.
ممکن نیست فردا ادعاهای دیگری در این زمینه مطرح شود؟ مثلا بگویند که مابازای این املاک به فلان رفتگر، پول دادهاند؟
اصلا میخواهم به شما بگویم که مسئله املاک نجومی محدود به دادن خانه به این و آن نبوده و نیست. یکی از کسانی که اتفاقا نامش در این ماجرا بود، میگفت فرایند کار به شکلی که شما تصور میکنید، نیست. درست است که شايد برای افراد بیرون از مجموعه شهرداری، چنین رانتهایی معنا نداشته باشد اما افرادی که این ساختار را میشناسند، به خوبی میدانند در آن چه میگذرد.
شما بهعنوان عضو شورا بگویید که چه میگذرد.
برای پاسخ به این سؤال فرض بگیریم که به رفتگری، چنین زمینی داده شده است. اصلا چرا باید به یک رفتگر چنین زمینی بدهند و به دیگر رفتگران زحمتکش ندهند؟ شما میدانید که رفتگرها شبها کجا میخوابند؟ میدانید که خوابگاه این افراد کجاست و از کجا برای نظافت شهر میآیند؟ اگر نمیدانید چرا نام آنها را اینطور مطرح میکنید؟ چه دلیلی دارید برای اینکه به یک رفتگر زمین بدهید یا ادعا کنید که زمین دادهاید آن هم در الهیه.
چه عاملی باعث میشود که شهرداری تهران در دل خود فساد املاک نجومی را پرورش دهد؟
مشکل اصلی این است که ما در اداره تهران، انضباط مالی، انضباط اخلاقی و انضباط حرفهای نداریم. مهمترین وظیفه شورای شهر هم درست همین است؛ ایجاد یک انضباط جدی. اگر در نظام ساختاری و اجرائی شهر، چنین انضباطی نباشد، نمیتوان جز این توقعی از اداره شهر داشت. امروز حتی در بذل و بخششهایی که به اسم پرونده املاک نجومی معروف شد، ما شاهد بیقاعدگی و بیانضباطی در ذات همین بذل و بخششها هستیم. بسیاری از مدیران شهری از این موضوع گلهمندند و میگویند این آقا چه سابقه و تجربهای بیشتر از من داشته که توانسته مشمول این بذل و بخشش شود و من نشدهام. شما نمیدانید مدیران شهری چقدر از این ماجرای املاک نجومی ناراضیاند، به دلیل همین تبعیضها.
از عدم انتفاع از چنین فرصتي ناراضی هستند؟
واقعیت این است که این بذل و بخششها منجر به افزایش پایگاه و محبوبیت کسانی که دست به این کارها زدهاند، نشده، چرا از این دست بذل و بخششها در شهرداری بسیار وجود دارد. در همین انتخابات پیشین هم میگفتند اگر کسانی که در شهرداری بودهاند به همراه خانوادهها و نزدیکانشان در انتخابات مشارکت جدی میداشتند، وضع نامزدهایی که مورد حمایت شهردار بودند، بهتر از این میشد و ما چرا شاهد چنین موضوعاتی در اداره تهران هستیم؟ چون وقتی نظم و انضباط در اداره شهر نباشد، جای هیچگونه نظارتی هم باقی نمیماند.
در پرونده املاک نجومی، شورای شهر چه کرد؟
این موضوع هم جالب است. مسئله به مجلس، قوه قضائیه و حتی دولت گزارش شد اما به شورای شهر هیچ گزارشی ارائه نشد. شورایی که منشأ قدرت و مشروعیت شهرداری است، هیچ گزارشی دریافت نکرد. شورایی که شهرداری براساس مصوباتش در شهر فعالیت میکند، از این گزارش بیبهره بود. حتی آقای توکلی در مرکز پژوهشهای مجلس هم گزارش را دریافت کردند اما گزارشی به دست ما نرسید. باید از شهرداری پرسید که آیا به شورای شهر به اندازه آن نهاد اطمینان ندارند؟ به نظر میرسد سلسلهمراتب در اداره شهر نادیده گرفته شده است.
درحالیکه رعایت انضباط در اداره شهر، یعنی شهرداری مطیع و قوه اجرائی شورا؛ اما به این موضوع هیچ توجهی نشد. شاید بههمینخاطر است که در انتخاب شهردار بعدی باید دقت بیشتری صورت بگیرد. شهر تهران نیازمند فردی است که عمل او مبنای نظری و فکری داشته باشد. اینکه ما زیاد کار کنیم خوب است اما اگر این فعالیتها، بر پایه یک نظریه و با نظم و انضباط انجام نشود، چنین نتایجی دربر خواهد داشت.
امروز چطور؟
امروز؟ واقعیتش این است که امروز در اداره شهر تهران هیچ نظریهای رعایت نمیشود. ما نه نظامی برای شهرسازی داریم و نه برنامهریزی. برای همین است که ته یک کوچه تنگ و باریک مجوز ساخت برج مسکونی داده میشود. آن چیزی که در این شهر از آن غفلت شده، همین مفهوم نظریه است؛ نظریه وجود دارد اما شهرداری به آن بیتوجهی میکند و در نتیجه شهروندان با شهری پر از هرجومرج و بینظمی مواجهاند. شاید در چنین شرایطی برای رسانهها جالب باشد که کسی بیاید و بگوید املاک نجومی را به رفتگران دادهایم اما مردم چطور؟ با ناباوری مردم چه خواهیم کرد؟
- 19
- 1