بي خود نيست كه ميگويند تاريخ تكرار ميشود. درست ٤ سال قبل، در همين روزها و ماهها، انتخاب شهردار تهران هفتهها يكي از مهمترين سوژههاي رسانهها و مردم پايتخت بود. رقابتي بين شهردار كنوني تهران و محسن هاشمي؛ رقابتي كه درنهايت با پشت پا زدن يكي از اصلاحطلبان به همپيمانانش و البته با كمك ورزشكاران شورا، به نفع قاليباف رقم خورد تا با انتخاب دوباره وي به عنوان شهردار، لقب طولانيترين مديريت شهري در تهران را از آن خود كند. حالا بعد از ٤ سال و با پيروزي قاطع اصلاحطلبان در انتخابات شوراها و همچنين با تمام شدن دوره ٤ ساله شهرداري قاليباف، بار ديگر بحث انتخاب شهردار تهران، به يكي از سوژههاي داغ و اصلي افكار عمومي و رسانهها بدل شده است.
چرا كه شهرداري تهران نهتنها كمتر از وزارت نيست كه حتي به ادعاي برخي، قدرتي معادل چند وزير را به همراه دارد. درهمين راستا شوراي منتخب پنجم چند هفتهاي است كه اصليترين اولويت خود را همين موضوع، يعني انتخاب شهردار قرار داده است. اين موضوع بهعلاوه بررسي وضعيت تهران و چالشهاي پيش روي آن و البته نقد مديريت شهري بهانههايي بوده براي گفتوگويي با محمدجواد حقشناس، يكي از منتخبين شوراي شهر پنجم تهران؛ مردي كه هم سابقه سياسي طولاني دارد و هم سابقه مطبوعاتي و رسانهاي. شايد به همين دليل هم هست كه شنيده ميشود قرار است در شوراي جديد سكانداري و هدايت كميسيون فرهنگي و اجتماعي شورا به وي سپرده شود.
وي معتقد است كه سوء مديريت شهردار كنوني، شهر تهران را به شهري آشفته و عاري از آرامش براي مردم آن تبديل كرده است اما در عين حال معتقد است، با تمام اين مشكلات، ميشود تهران را اصلاح كرد و آن را به جايگاهي رساند كه جزو شهرهاي برتر جهان باشد. در ابتداي اين مصاحبه محمدجواد حقشناس از جزييات جلسه چهارشنبه اعضاي شوراي شهر كه به انتخاب كانديداهاي ابتدايي منجر شد و همچنين حاشيهها و مراحل بعدي انتخاب شهردار تهران به «اعتماد» گفت.
چهارشنبه گذشته جلسه منتخبين شوراي شهر براي انتخاب نامزدهاي شهرداري تهران تشكيل شد، در مورد جزييات برگزاري اين جلسه بفرماييد و اينكه رايگيري منتخبين به چه شكل برگزار شد؟
براساس توافق اوليه قرار بر اين شد كه هركدام از اعضا نام سه نفر را در برگ راي بنويسند. در نهايت ٢٤ اسم معرفي شد كه به عنوان نامزدهاي نهايي انتخاب شوند. شايد اتفاق مهم اين جلسه قرار گرفتن نام آقاي جاويد در ميان اين ليست بود كه معاون شهردار فعلي تهران هستند و قرار گرفتنشان در اين ليست دور از انتظار بود. در جلسه در اين مورد صحبت شد و من هم در اين رابطه به دوستان گفتم كه اين موضوع ميتواند در ذهن جامعه علامت سوال جدي در مورد مجموعه شورا ايجاد كند، بهتر است كه دوستان مراقبت بيشتري درمورد رفتارشان در اين رابطه داشته باشند. خوشبختانه دوستان اين موضوع را مورد توجه قراردادند و زماني كه آرا اعلام شد شاهد بوديم كه تعدادي از اسامي كه كانديدا شده بودند و برخي از كساني كه در دولت حضور داشتند، حتي يك راي هم نياوردند و از فضاي رايگيري خارج شدند.
ما در اين جلسه به نوعي شاهد انسجام اعضاي شورا بوديم. درخواست ديگري هم كه من از همكارانم داشتم اين بود كه سعي كنند كساني كه معرفي ميشوند، نشان از جامعالاطراف بودن سبد راي داشته باشد و گزينههايي معرفي شوند كه هم كارآمد باشند و هم پاكدست و هم از حوزههاي مختلف سياسي و اجتماعي انتخاب شوند. در نهايت هم شاهد بوديم كه گزينههايي كه معرفي شدند از حزب كارگزاران، حزب اتحاد، حزب اعتماد ملي و كساني كه به دكتر عارف نزديك هستند، كساني كه نزديك به دكتر روحاني هستند و در دولت حضور دارند و همين طور از ميان زنان يك سبد جامع الاطراف داشتيم كه نشان از توجه به همه جوانب امر داشت.
بعد از اين جلسه برخي رسانهها نامهايي را منتشر كردند كه گفته ميشد بيشترين راي را در ميان آراي شورا داشتند، درمورد اين اسامي بفرماييد.
آقايان نجفي، مرعشي و خانم كولايي و آقاي افشاني بيشترين راي را كسب كردند.
حالا بعد از اين مرحله برنامه بعدي براي انتخاب شهردار از ميان كساني كه بيشترين راي را كسب كردند چه خواهد بود؟
كساني كه نامشان در صدر ليست است دو هفته وقت دارند كه برنامههاي خود را ارايه كنند. اميدواريم كه فضايي فراهم شود تا فرصت مناسبي را در اختيار دوستان قرار دهيم كه بتوانند از نزديك با اعضاي شورا آشنا شوند.
جلسه با حاشيه هم همراه بود؟
برگزاري جلسه حاشيه خاصي نداشت. اما پيش از برگزاري جلسه بحثي داشتيم در اين رابطه كه جلسه با حضور خبرنگاران برگزار شود يا خير. تعدادي از دوستان موافق اين موضوع نبودند و تعدادي هم مخالفت داشتندو در ابتدا اين نظر كه خبرنگاران حضور داشته باشند راي آورد اما بعد مجددا در اين رابطه بحث شد و در نهايت حضور خبرنگاران منتفي شد.
آقاي حقشناس، بهتر است گفتوگويمان را با تشريح وضعيت تهران كنوني آغاز كنيم. اينكه از ديد شما به عنوان يكي از اعضاي شوراي شهر پنجم، تهران در حال حاضر در چه وضعيتي است؟
اگر بخواهم صريح و كوتاه اظهارنظر كنم بايد بگويم، حال تهران اصلا خوب نيست. ما در تهران با مشكلات انباشته شده روبهرو هستيم و شاهديم كه در يك دهه اخير مسائل مبتلابه تهران نه تنها بهبودي پيدا نكرده كه در موضوعات مهمي بحرانيتر نيز شده است. امروز وضعيت بهگونهاي است كه رويدادهاي كوچكي نظير نمايشگاه و كنسرت نيز شهر را دچار انسداد ميكند. يا مثلا ما شاهديم به يكباره با يك آبگرفتگي در روددره «كن» سيلي راه ميافتد و تعدادي خودرو و شهرونداني كه در حاشيه رودخانه بودهاند را با خود ميبرد.
حالا شما فرض كنيد كه اين شهر با چنين سطحي از آمادگي در مقابل يك بحران جدي و محتمل نظير زلزله چه وضعيتي پيدا خواهد كرد. به نظر من حجم مشكلات و عواقب آن غيرقابل تجسم است. در طي سالهايي كه تهران به مركزيت سياسي، اقتصادي، فرهنگي، دانشگاهي، تفريحي و … بدل شده تمامي منابع آن با سرعت و نرخي بالاتر از ظرفيت مورداستفاده قرار گرفته است.
اين مصرف منابع با رشد بيرويه و بدقواره شهر همراه شده است. اينها تازه بخش كوچكي از مشكلات كالبدي تهران است. يعني جايي كه شهرداران تهران در تمام اين سالها بيشترين انرژي و منابع خود را صرف آن كردهاند. شهر اما به مثابه موجودي زنده روح و جان هم دارد. بيتوجهي و محور قرار ندادن اين عنصر مهم از حيات شهري آثار بسيار خطرناكي را در پي دارد كه امروز ديگر پيامدهاي آن به كالبد شهر هم كشيده شده و در معرض شهروندان قرار گرفته است.
در طول اين ۴ دهه شاهد بيشترين حجم مهاجرت از اقصينقاط كشور به تهران هستيم كه به دليل محدوديتهاي مادي و زيرساختي، حاشيهنشيني را شكل داده است. در حال حاضر با شهري مواجه هستيم كه شبها بين ۸ تا ۹ ميليون نفر سكنه دارد و روزها جمعيتش به حدود ۱۳ ميليون نفر ميرسد. چرا؟ چون جمعيت بسيار زيادي هر روز از اطراف تهران براي كار به تهران ميآيند و شبها باز ميگردند.
اين يعني همان مهاجرت از حاشيه به مركز. يعني مردم به تهران ميآيند تا براي ارتزاق زندگي خود كار كنند بدون اينكه خاطره و تعلقي به اين شهر داشته باشند. بدون آنكه آرامش داشته باشند. براي همين هم هست كه شما شاهد اين همه مشاجرات فراوان و درگيري در اين شهر هستيد. شما به آمار قتل و طلاق در تهران توجه كنيد. تهران بالاترين ميزان آمار سرانه قتل و طلاق را در بين شهرهاي كشور دارد. واقعا چرا اينچنين است؟
مروري بر وضعيت تهران و شاخصهاي زيستي آن نشان ميدهد كه تهران شرايط مناسبي را براي زندگي شهروندانش فراهم نكرده است. شرايطي كه قطعا سالهاي زيادي نياز دارد تا به استانداردهاي جهاني دست پيدا كند.
ولي برخلاف نظر شما، شهردار تهران مدعي است كه شهر تهران چنان رشد و توسعه بيسابقهاي داشته كه هم اينك جزو ۸ شهر برتر جهان قرار دارد!
اگر واقعا چنين ادعايي شده است پس اوضاع جهان بسيار دردناك است. شهري كه هر روز ۲۰ ميليون ساعت وقت شهروندانش را در ترافيك هدر ميدهد، نبايد در ميان ۸ شهر برتر جهان باشد. من هم آرزو داشتم شهروند و نيز عضو شوراي شهري بدون مشكل باشم. درستتر اين است كه اگر وضعيت شهر چنين وضعيت گل و بلبلي بود كه امثال بنده ديگر نيازي نميديدند ورود كنند به عرصه شوراها.
مردم هم همان مديران و نمايندگان قبلي را بر سر كار نگه ميداشتند نه اينكه به تمام كانديداهاي جريان حاكم بر مديريت شهري تهران نه بگويند. اينكه رييس شورا در سه دوره گذشته در مرتبهاي پايينتر از نيروهاي جديد و تازهنفس ليست اميد قرار ميگيرد پيام و معنايي كاملا مشخص دارد. اين اتفاق بيشتر از هر ادعا و آماري وضعيت شهر تهران را نشان ميدهد. ادعا و شعار يك موضوع است، واقعيت ملموسي كه شهروندان با آن مواجهند موضوعي ديگر. من اميدوارم شهردار گزارش مستند و قابل اندازهگيرياي را از وضعيتي كه تحويل گرفته است و وضعيتي كه تحويل خواهد داد ارايه دهد تا كارشناسان قضاوت صادقانهاي از آن داشته باشند.
ما همچنان وضعيت بدهيهاي شهرداري تهران را نميدانيم و اعداد و ارقام متفاوتي را ميشنويم. آقاي دبير كه رييس كميسيون برنامه و بودجه شورا است يك عددي را اعلام ميكند. آقاي تندگويان عدد ديگري و معاون مالي شهردار هم عدد سومي را اعلام ميكنند. شهروندان حق دارند شفاف و دقيق بدانند اوضاع شهرشان به چه شكل است.
در ديداري كه منتخبان شوراي پنجم با شهردار تهران داشتند من از آقاي قاليباف خواستم شهر را براساس مستندات و طبق يك قاعده و چارچوب مشخص تحويل دهد. براي اين درخواستم هم استدلالهايي داشته و دارم. در همان جلسه هم از قاليباف در مورد رقم دقيق بدهي شهرداري پرسيدم ولي جوابي داده نشد. البته من اميدوارم كه آقاي قاليباف كه حتي مسائل مالي شخصي و حسابهاي بانكي خود را در اختيار مردم ميگذارد، گزارشي هم از وضعيت مالي و ميزان بدهيهاي شهرداري دهد؛ البته به شكلي مستند و باورپذير.
ما نميتوانيم صرفا به ادعا به شهروندانمان بگوييم كه احساس كنند در يكي از ۸ شهر برتر جهان زندگي ميكنند. اصلا اين جايگاه برتر را چه كسي و بر اساس كدام معيارها به شهرداري تهران داده است؟ تا آنجا كه بنده اطلاع دارم تهران در بين سالهاي ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ نه تنها نتوانسته به شاخصهاي شهرهاي جهاني و جهانشهرها نزديك بشود كه حتي متاسفانه در حد و قواره شهرهاي درجه ۳ جهان هم نبوده است.
آقاي قاليباف ميگويد شهر تهران از زماني كه او سكان هدايت شهر را به عهده گرفته تا امروز كه بعد از ۱۲ سال ميخواهد آن را تحويل دهد، اصلا قابل مقايسه نيست. يعني به حدي پيشرفت كرده كه در حد شهرهاي اروپايي و مدرن جهان رسيده است.
من وارد تحليل فني و شهري نميشوم. مردم ايران يا در تهران ساكناند يا به اين شهر مرتبا در حال آمدوشد هستند. اگر چنين تحول شگرفي را شاهد بودند با كمال شوق و رضايت سكان كشور را نيز به ايشان ميسپردند نه اينكه در دو انتخابات رياستجمهوري اخير دست رد به سينه شهردار تهران بزنند. شهروندان قاضي شايستهتري نسبت به شهرداران هستند و پيام نارضايتيشان را در ۴ سال اخير نهتنها بيان كردهاند كه فرياد زدهاند.
البته بيانصافي است اگر بخواهيم بگوييم هيچ كاري انجام نشده است! بودجه شهرداري امروز چندين برابر بودجه شهرداري در ۱۲ سال گذشته است. تعداد پرسنل شهرداري كه بايد بهشدت چابك باشد به بيش از ۶۵ هزار نفر و با هزينهاي در حدود ۶۰۰۰ ميليارد تومان در سال رسيده است. اينها ارتقاهايي است كه مديريت ۱۴ ساله اصولگرايان براي شهروندان تهراني و ما به ميراث گذاشتهاند. امروز تعداد پرسنل شهرداري در حالي به حدود ۶۵ هزار نفر ميرسد كه بر اساس قانون تنها ۳۰ هزار پست سازماني براي اين نهاد تعريف شده است. واقعا آيا شهرداريهاي شهرهاي پيشرفته نيز با همين تعداد نيرو كلانشهرهايشان را اداره ميكنند؟!
شهردار تهران مدعي است كه اختياراتش اصلا متناسب با نيازهاي تهران نبوده و نيست و براي همين نتوانسته تهران را آنگونه كه دلش ميخواسته اداره كند.
پافشاري براي ماندن در پست و مقامي كه معتقديم اختياراتش متناسب با نيازها نيست را نميفهمم. اين هم واقعا از آن ادعاهاست! اتفاقا اختياراتي كه امروز شهردار تهران به لطف شوراي شهر تهران دارد، اصلا قابل مقايسه با اختيارات شهرداران قبل از وي نيست. اما او به جاي استفاده از اين اختيارات، تهران را به شكل پروژهمحور اداره كرده است. يعني شهردار تهران در حقيقت رييس كارگاه ساختوساز پايتخت بوده است.
ممكن است وي بگويد اين همه پل و بزرگراه و فلان و بهمان كه براي بهبود شرايط زندگي شهروندان زدهايم را نميبينيد؟ در پاسخ به اين ادعا ما هم ميپرسيم: آيا اين همه بزرگراه و اتوبان و... كه ساخته شده موجب افزايش كيفيت زندگي يا كاهش رنج مردم شده است؟ به عبارتي، آيا اين همه پروژه با هزينههاي سرسامآوري كه از جيب مردم براي آنها خرج شده، از رنج آنها كم كرده است؟ آيا پل صدر كه براي ساختش هزينه هنگفتي - كه هنوز معلوم نيست مبلغ دقيق آن چقدر است!- پرداخت شده است، كاهش ترافيكي به همراه آورده است؟ يك شهروند تهراني ۱۲ سال قبل، روزانه بهطورمتوسط چند دقيقه در ترافيك معطل ميماند و الان چند دقيقه؟! يعني اين بزرگراهها نه تنها نتوانسته گره ترافيكي تهران را باز كند كه حتي آن را كورتر و پيچيدهتر هم كرده است. ممكن است شهردار تهران بگويد سرانه فضاي سبز در دوره من رشد بيسابقهاي داشته است.
در عوض سوال شهروندان اين است كه افزايش فضاي سبز در كجا تاثيرش را گذاشته است؟ مردم تهران چند روز ناسالم و آلوده داشتند و چند روز مدارس بر اثر آلودگي هوا تعطيل بود و امروز اين آمار چقدر است؟! واقعيت اين است كه امروز بهطورمتوسط چيزي حدود سه هفته در سال زندگي مردم به خاطر آلودگي هوا به معناي واقعي مختل است. حالا بگذريم از خسارتهاي مالي كه به اقتصاد كشور بر اثر همين آلودگيها وارد ميشود!
نميخواهم بگويم مسووليت همه اينها به دوش شهرداري تهران و آقاي قاليباف است. اما واقعا مردم بايد بدانند در همه اين سالها شهرداري به چند درصد وظايفش عمل كرده است. در ١٢ سال گذشته شورا و شهرداري تهران، قوه مجريه و مجلس يكدست در اختيار اصولگرايان و همفكران آقاي چمران و قاليباف بوده است. بيشترين منابع و درآمدها چه در سطح ملي و چه در سطح تهران مصرف شده است. وضع موجود محصول شايستهاي براي آقايان است؟
يكي ديگر از ادعاهاي شهردار تهران اين است كه اگر قانون مديريت يكپارچه شهري تصويب ميشد و بقيه سازمانها و ارگانهاي مرتبط هم موظف به اطاعت از شهرداري بودند، خيلي بهتر ميتوانست تهران را اداره كند.
بله. من هم با اين گزاره كاملا موافقم كه يكپارچگي و تمركز در مديريت شهري، كارآمدي را به شكل محسوسي افزايش ميدهد. البته ما در چارچوب همين سطح از اختيارات كه از قضا و به مدد همراهي شورا در ۱۲سال گذشته به شكل بيسابقهاي افزايش يافته است عملكرد شهرداري را نقد ميكنيم.
شهرداري و مديران شهرداري ميگويند وقتي اين همه كارخانه آلاينده وجود دارد يا وقتي اين همه خودروي بيكيفيت توليد ميشود، شهرداري چه كاري ميتواند انجام دهد؟
من اين را قبول ندارم. شهرداري بر اساس قوانين و اختياراتي كه دارد ميتواند واحدهاي آلاينده را ببندد. هم اختياراتش را دارد و هم بازوهاي اجرايي آن را. در ماجراي پلاسكو هم ما شاهد بوديم خود ايشان در ويديويي كه از حضورش در شورا منتشر شد، اذعان داشت كه شهرداري ميتوانست پلاسكو را پلمب كند اما به دلايل ديگري در اجراي وظيفه خود تاخير انداختند. نبود اراده برخورد با يك مشكل به دلايل غيرمديريتي را نبايد به دوش قوانين و اختيارات انداخت.
باتوجه به مشكلاتي كه بيان كرديد، به اعتقاد شما چه شخصي و با چه ويژگيهايي بايد سكان هدايت شهرداري را برعهده بگيرد؟ آيا بايد شخصي سياسي باشد؟
بله قطعا بايد سياسي باشد. شهرداري تهران جايگاهي ملي و اثرگذار است و ميتواند ويترين انديشهها و قدرت اجرايي اصلاحطلبان باشد. شهر به مثابه سيستمي چند لايه و با وجوه گوناگون قطعا بايد مديري سياسي داشته باشد. اما به نظر من مهمترين چالش اداره شهر تهران مساله تامين منابع مالي به ويژه منابع پايدار است. ما خوب ميدانيم كه اين چالش خاص تهران نيست و مشكل بسياري از شهرداريهاي جهان در هزاره سوم، موضوع تحصيل درآمد متمركز است. تفاوت جدي بين دولتهاي محلي در جهان با شهرداري تهران به چگونگي منابع مالي آنها مربوط است.
تهران تاكنون بخش عمدهاي از اتكاي مالياش به درآمدهاي ناپايدار و گاه ناسالم مانند فروش تراكم اداره شده است. اين منبع كه از قضا بخش مهمي از منابع فعلي را شامل ميشود با چنان شتابي استفاده شده است كه ديگر نميتواند مانند گذشته محل اتكاي شهرداري باشد؛ فلذا مهمترين اولويت شهر تهران تامين درآمدهاي پايدار براي اين شهر است و شهرداري اصلح است كه توانايي مواجهه با اين چالش بزرگ را داشته باشد.
اما بايد توجه داشت شهردار تهران علاوه بر اينكه بايد فردي سياسي باشد و از توان مديريت اقتصادي بالايي نيز برخوردار باشد، نيازمند رويكردي استراتژيك نيز هست. خردگرايي، نگاه اجتماعمحور، روحيه كار جمعي و شورايي، نظارتپذيري، توان راهبري و نيز قدرت تعامل با نهادهاي عمومي قدرت و دولت از مهمترين شاخصههاي ديگر شهردار آينده تهران بايد باشد.
يكي از مسالههاي كليدي شوراي پنجم، بازسازي روابط دولت و شهرداري است و ما اميدواريم با توجه به اعتماد مردم و همسويي اين دو مجموعه به همكاري پايدار و سازندهاي دست پيدا كنيم.
البته بايد توضيح دهم كه سياسي بودن شهردار به معني فهم و كاربست سياست است نه سياسيكاري و گروكشي از تهران براي رسيدن به موقعيتهاي بالاتر. شهري كه بودجه فرهنگي آن از مجموع بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و سازمان ميراث فرهنگي كشور بيشتر است قطعا نيز مركزيتي سياسي دارد.
چرا رويكرد و نگاه اجتماع محور را بهعنوان يك ضرورت در اداره تهران ميدانيد؟
شهر يك سيستم زنده است و كاملا شباهت به خود انسان دارد. روح و جان دارد. تاريخ دارد. سبك زندگي دارد. روابط انساني دارد. اينها باعث ميشود وقتي از يك شهر صحبت ميكنيم روح و جان او را هم در نظر بگيريم. شهر هم مانند آدمها شايد مسائل و مشكلات كالبدياش را راحتتر بتواند تحمل كند. شما در خاطرتان هست كه فاجعه پلاسكو چه غم و دغدغه ملياي را به وجود آورد.
جان انسانهايي كه در آن فاجعه از دست رفتند و غصهاي كه تمام شهر و كشور را فرا گرفت بسيار بسيار بيشتر و مهمتر از فروريختن يك ساختمان است. عواقب اجتماعي و اقتصادي خانوادههايي كه با موضوع پلاسكو درگير بودند تا سالها گريبانگير آنها خواهد بود؛ فلذا چنين سيستم زنده و پويايي را تنها با توجه به مكانيك و سازه نميتوان اداره كرد. يكي از نقدهاي جدي اصلاحطلبان فقدان همين نگاه در مديريت شهري است. ببينيد آسيبهاي اجتماعي بخش اجتنابناپذيري از واقعيت زيست شهري در دنياي ما است. تمركز انبوهي از جمعيت در يك نقطه توام با نابرابري در دسترسي به امكانات و خدمات فرهنگي، آموزشي و كاهش كنترل اجتماعي بر زندگي افراد، نتيجهاي به جز گسترش آسيبهاي اجتماعي در بين بخشهاي مختلف اجتماعات شهري به ويژه اقشار فرودست و محلههاي كمتر برخوردار را ندارد و اين فضاها را تبديل به فضاهايي جرم خيز ميكند.
چالشهاي اصلي سالهاي آينده در تهران بيشتر از آنكه چالش فني و مهندسي باشد چالش آسيبهاي اجتماعي است، در نتيجه داشتن رويكرد اجتماعي در برنامههاي توسعه شهري ويژگي كليدي شهردار آينده تهران است. مشكلات زيستمحيطي نتيجه عدم توجه به ظرفيتهاي زيستمحيطي در برنامههاي توسعهگرايانه است. شهردار آينده تهران بايد بتواند با جلب مشاركت اجتماعي جامعه و نهادهاي مدني مانع از تداوم برنامههاي مخرب زيستمحيطي در پروژههاي توسعه شهري شود.
با اين توصيفهايي كه شما از وضعيت تهران و مديريت شهري كرديد، به نظر نميرسد اميدي به بهبود وضعيت اين شهر باشد! به عنوان يك شهروند و فردي كه قرار است در كسوت ناظر مديريت شهري در اين شهر خدمت كنيد، فكر ميكنيد واقعا ميتوان اين شهر را به شهري ايدهآل براي زندگي تبديل كرد؟
ببينيد! به نظر من مهمترين و پايدارترين سرمايه تهران و هر شهر ديگري در جهان شهروندان آن شهر هستند. مردم تهران با خلق حماسه ارديبهشت نشان دادند كه آماده صبر و مشاركت در بهبود شرايط زندگي شهر و كشورشان هستند. اين سرمايه، سرمايه بزرگي است و به پشتوانه آن ميتوان از مشكلات بزرگتر از اينها هم عبور كرد.
اصولا در كشور ما چند نوع نگاه مديريتي وجود دارد؛ يك نگاه معتقد است بايد دست به آسمان بلند كرد تا بلكه فرجي شود و مشكلات پايان يابد. يك نگاه ديگر، آنقدر نااميد است كه منتظر است دستي خارج از مرزها بيايد و يك سري از مشكلات را حل كند و بالاخره گروهي كه معتقدند بايد خودمان تلاش كنيم و با اتكا به پتانسيلهاي موجود داخلي و بينالمللي و استفاده از تجارب جهاني گره از كار در بخشهاي مختلف باز كنيم.
با همين استدلال باور قلبي من اين است كه «تغيير شهر» را بايد به يك اراده جمعي و حتي ملي تبديل كرد. در اين رويكرد مردم خودشان ياريگر و حامي ميشوند و براي درك وضع موجود، آستين همت بالا ميزنند و هر جا كه نياز شد به اصلاح و بهبود شرايط كمك ميكنند.
شهردار آينده تهران هم بايد اين را بداند و بپذيرد كه فقط شهردار تهران است نه شهردار جايي ديگر! ما اعضاي شوراي شهر هم بايد مراقب باشيم كه در مقابل راي بيسابقه مردم تهران و اعتمادشان مسووليت سخت و دشوار خواهيم داشت. به باور من ما بايد اين راي پاك را با بنا نهادن شورايي پاك و در ادامه شهرداري پاك ادامه دهيم و به تبع آن شهري پاك را براي شهروندانمان فراهم كنيم.
تا چند هفته ديگر شوراي پنجم كار خود را رسما آغاز ميكند. تاكنون در مورد اولويتهاي عملكرد شورا در ۴ سال آينده در جلساتي كه داشتهايد صحبت شده است؟ و اگر جواب مثبت است اين اولويتها چيست؟
نخستين اولويت ما در شوراي پنجم اين بوده و هست كه تبديل به يك مجموعه و تيم يكدست شويم. به هر حال ما قبلا با هم همكار نبودهايم و لازم است ابتدا به يك وحدت رويه و رويكرد برسيم. بعد از اين، مهمترين اولويت ما، تعيين مشخصات شهردار آينده خواهد بود. خوشبختانه در نخستين دور انتخاب گزينههاي شهرداري ما شاهد شرايطي آرام و حداكثري بوديم. تمامي طيفهاي اصلاحطلب و همچنين كانديداي موردحمايت زنان، در ميان ۷ گزينه نهايي شهرداري قرار گرفت كه خوشبختانه بازخوردهاي مناسبي نيز در ميان افكار عمومي داشت. قطعا ما در مراحل بعدي با همين استراتژي و با رعايت خط قرمز اصليمان كه منافع تهران و شهروندان تهراني است، روند تصميمگيريمان را ادامه خواهيم داد.
ولي فكر نميكنيد با سيكلي كه براي انتخاب شهردار طراحي شده، برگزيدن وي تا زمان مقرر ممكن نباشد؟
نه. بعيد ميدانم مشكلي پيش آيد. اگر مطابق زمانبندي پيشبيني شده جلو برويم در سريعترين زمان ممكن شهردار را انتخاب خواهيم كرد. روراست اگر باشيم ما وقت نداريم و سريعا بايد وظايفي كه مردم تهران بر دوش ما گذاشتهاند را شروع كنيم.
در طول اين مدت اعضاي شوراي شهر و شهردار تهران، با شما همكاري لازم را براي انتقال اطلاعات داشتهاند؟
بله. خوشبختانه چه شورا و چه مجموعه مديران شهرداري همكاري قابل قبولي را با ما به عنوان منتخبين شوراي پنجم داشتهاند.
شما بهعنوان رييس كميسيون موقت فرهنگي و اجتماعي شوراي پنجم انتخاب شدهايد. در كسوت چنين جايگاهي تا چه حد با معظلات پايتخت در اين حوزه آشنا هستيد و فكر ميكنيد تهران در اين حوزه با چه چالشهايي روبهرو است؟
ما همچنان در حال رصد كردن اوضاع و جمعآوري اطلاعات هستيم. اما آنچه تا اينجا مشخص است و ميتوان به قطعيت از آن صحبت كرد اين است كه مديريت شهري در سالهاي اخير شهر تهران را به مثابه كارگاهي عمراني ديده است و با رويكردي سازهگرا كمترين توجه را به حوزه اجتماعي و فرهنگي داشته است. در حوزه اجتماعي ما با برنامهها و اقداماتي روبهرو هستيم كه بيش از آنكه به دنبال رفع ريشه و دلايل مشكلات باشند به دنبال پاك كردن صورت مساله است. شهرداري تهران در حوزه خدمات اجتماعي گستره فعاليتهاي خود را شفاف تعريف نكرده است و از اين رو پاسخگويي مناسبي در قبال فعاليتها و نتايج آن ندارد.
عدم تمركز، ضعف مديريتي و به كارگيري نيروهاي غيرمتخصص از ديگر مسالههاي حوزه اجتماعي شهر تهران است. مديريت آسيبهاي اجتماعي تهران در واقع عزمي ملي ميخواهد و شهرداري تهران نيز بايد با توان و برنامه بيشتري از اين به بعد پيش رود. در حوزه فرهنگي اوضاع تعريف چنداني ندارد. منابع گسترده مالي در اين حوزه برونداد تاثيرگذاري را نداشته است. ما بايد بپذيريم كه فعاليتهاي فرهنگي و هنري را به اهالي اين حوزه واگذار كنيم و شهرداري و شورا تنها به سياستگذاري و نظارت بسنده كند. ما نيازمند عدالت در مباحث فرهنگي و هنري هستيم و بايد سلايق و نيازهاي تمامي شهروندان تهران را با نگاهي بيطرفانه و برابر موردتوجه قرار دهيم. شهروندان تهران بايد در برخورداري و بهرهمندي از شهر تهران احساس عدالت و برابري داشته باشند.
از نظر شما در حوزه فرهنگي و اجتماعي مهمترين چالشها از ديد شما چيست؟
نگاه كنيد در حال حاضر مهمترين چالش بيتوجهي به موضوع عدالت شهري است. شهروندان تهراني حق دارند كه از امكانات فرهنگي و اجتماعي به شكلي عادلانه برخوردار باشند. اين عدالت تنها اشاره به توزيع برابر جغرافيايي ندارد بلكه سطحي عميقتر را مورتوجه قرار ميدهد. سليقهها، گرايشها و سطوح مختلف اجتماعي و فرهنگي بايد پاسخ مناسبي به نيازهاي خود را دريافت كنند. زنان بايد شهر را به اندازه مردان از آن خود ببينند. توانيابان بايد مانند ساير شهروندان در شهر احساس راحتي كنند. سوارهها و پيادهها بايد به عدالت از فضاهاي شهري بهرهمند شوند. اختلاف طبقاتي كه در شكل بسيار زنندهاي وجود دارد بايد كمتر و كمتر شود.
البته اينجا منظور حل همه مشكلات مطروحه در چهار سال آينده نيست. باور من اين است كه اين نگاه بايد به عنوان نوعي ارزش در فرآيندهاي تصميمگيري و عملياتي ما نهادينه شود. در چنين حالتي ما ميتوانيم اميدوار باشيم چهار سال بعد در سطح بالاتر و بهتري نسبت به امروز ايستادهايم. با توجه به انبوهي و كهنگي مشكلات راجع به كميت اين تغييرات در كوتاهمدت خوشبين نيستم اما باور دارم به لحاظ كيفي ميتوانيم ارزشها و رويههاي ماندگار و موثري در شهر تهران بنا بگذاريم تا حركت رو به جلوي كاهش مشكلات اجتماعي و فرهنگي برگشتناپذير شود.
حميدرضا خالدي
- 19
- 2