میانگین شهرنشینی مردم جهان ٥٤درصد و ایرانیها ٧٣درصد است
جادههای تاریک و ناهموار و بدون خط کشی در جنوب شرق اهواز جایی نزدیک صنایع فولاد خوزستان، تو را به بزرگترین روستای ایران میرساند. روستایی که گر چه بزرگترین آبادی ایران است اما نه بانک دارد و نه داروخانه و کلانتری. فاصلهاش با اهواز، شهر نفت کمتر از ١٢ کیلومتر است اما نه ثروت هنگفت نفت، نه فاصله کوتاهش با اهواز و نه بزرگترین روستا بودن هیچکدام باعث نشده است که اهالی این آبادی نسبت به سایر روستاییان ایران وضع بهتری داشته باشند. قلعه چنعان اهواز با ١٦هزار نفر جمعیت از آلودگیهای صنایع و انباشت زباله در سطح روستا و بستهشدن مجاری فاضلاب رنج میبرد.
با وجود این آنها از روستای پدری بهسادگی دل نمیکنند البته برخی از اهالی روستا میگویند به امید شهرشدن روستایشان نشستهاند. وقتی که شهرشدن زمین خانههای آن حوالی را گران میکند و توجه صاحبان مشاغل را به قلعهچنان جلب میکند؛ دولت دهم تصمیم گرفته بود این روستا را تبدیل به شهر کند. سیام بهمن ۹۱ وزیر وقت کشور به اهواز رفت و شهرستان کارون رسما اعلام موجودیت کرد و شهرهای کنعان، ربیع، کوت عبدالله و شیرینشهر به عنوان شهرهای تابع این شهرستان معرفی شدند که کنعان همان روستای قلعه چنعان است اما قلعه چنعان که در دولت قبلی دستاویز تصمیمات مطالعهنشده و غلط شد، در زمان دولت احمدینژاد اعتباری را برای آنکه شهر شود، دریافت نکرد و حالا همچنان یک روستاست.
این موضوع در حالی رخ میدهد که حالا توسعه غلط و شتابان شهرنشینی در ایران مشکلساز شده است. بر اساس اعلام وزارت راهوشهرسازی به طور متوسط ٥٤درصد جمعیت جهان شهرنشین هستند این در حالی است که سرعت شهرنشینی در ایران از میانگین جهانی پیشی گرفته و حالا ٧٣درصد ایرانیها شهرنشین هستند. شهرهایی که البته بدون زیرساختهای اقتصادی و رفاهی مناسب طراحی شدهاند و درواقع روستا-شهرهای کمامکاناتی هستند که مردمان این شهرها را به مهاجرت دوباره و حاشیهنشینی سوق میدهد.
٣٣هزار روستا خالی از سکنهاند
به گفته ابوالفضل رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاستجمهوری حدود ٣٣هزار روستا و آبادی در کشور خالی از سکنه شدهاند. آن طور که رضوی پیش از این گفته بود، جمعیت روستاها ٦درصد کم شده که علت اصلی این مهاجرت هم بیکاری در روستاها و با انگیزه اشتغال است.
بر اساس نتایج سرشماری سال ٩٥ جمعیت ایران ٧٩میلیون و ٩٢٦هزار و ٢٧٠ نفر است که از این میان ٢٦درصد روستانشین و ٧٤درصد هم در شهرها سکونت دارند. آن طور که نتایج این سرشماری نشان میدهد، رشد جمعیت در سال ٩٥ به ١,٢٤درصد کاهش پیدا کرده، اما رشد جمعیت در مناطق روستایی منفی ٠.٧درصد بوده است.
در کشورمان رشد جمعیت در مناطق روستایی از سال ١٣٧٠ منفی شد به شکلی که از ١,٢١درصد طی سالهای ٦٥ تا ٧٠ به منفی ٠.٦٤ در دوره زمانی سالهای ٧٠ تا ٧٥ رسید. روند منفی رشد جمعیت مناطق روستایی همچنان ادامه داشت؛ به طوری که در سالهای ٧٥ تا ٨٥ به منفی ٠.٤٤درصد، در سالهای ٨٥ تا ٩٠ به منفی ٠.٦٧درصد و در سال ٩٠ تا ٩٥ به منفی ٠.٧٣درصد رسید.
شتابگرفتن مهاجرتاز روستاها و حاشیهنشینی
چند سالی است که مهاجرت از روستاها و حاشیهنشینی شتاب گرفته است. روستاییانی که مدتهاست با مشکلات کمآبی و از بین رفتن زمینهای کشاورزی روبهرو هستند و غول بزرگ بیکاری آنها را مستأصل کرده و راه شهرها را در پیش گرفتهاند؛ هر چند که خیلی از آنها شهرنشین هم نشدهاند و فقط حاشیهنشینی و مشاغل کاذب را تشدید کردهاند. آمارها حکایت از آن دارند که بیشتر از ١٠میلیون نفر حاشیهنشین در شهرهای ایران زندگی میکنند که اغلب آنها از مناطق روستایی و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ مهاجرت کردهاند؛ اما در کنار توسعه نامتوازن، اشتغال مهمترین علت مهاجرت است که روستاییان را به امید پیداکردن شغل یا درآمد بیشتر به طرف شهرهای بزرگ میکشاند اما نبود فرصتهای شغلی مناسب، این افراد را به سمت کارهای غیرمولد میبرد.
اقتصاد روستایی ارزشافزوده بالایی ندارد
کارشناسان اقتصاد توسعه معتقدند که مهاجرت روستاییان به شهرها به خودی خود موضوع بدی نیست ولی زمانی این موضوع تبدیل به یک معضل میشود که روستاییان به حاشیه شهرها بیایند و در شرایطی که حاشیه شهرها با فقدان امکانات و بزهکاری زیاد مواجه است و اشتغال هم وجود ندارد، امنیت زندگی شهری در مخاطره قرار بگیرد. بنابراین باید شرایط و امکانات به گونهای در روستاها فراهم شود و روستاییان از امکاناتی مانند تحصیل، بهداشت و... برخوردار باشند و اگر هم تمایل به زندگی در شهرها داشته باشند، شهرها آمادگی لازم را برای پذیرش روستاییان داشته باشد، به این معنا که برای آنها اشتغال ایجاد کند.
حسین ساسانی، تحلیلگر توسعه پایدار در گفتوگو با «شهروند» این موضوع را مهم میداند که افراد ساکن در شهرها یا روستاها برای کشور ارزشافزوده و رشد اقتصادی ایجاد کنند اما از آنجا که امکانات شهری برای شهرنشینان هم بسیار کم است، بنابراین نمیتوان در شهرها برای روستاییان امکانات ایجاد کرد.
بنابراین باید به این فکر باشیم که روستاییان را در روستاها حفظ کنیم با این شرط که آنها امکانات لازم را برای زندگی داشته باشند.
به گفته ساسانی نه تنها در روستاها این اتفاق رخ نمیدهد، بلکه از آن طرف روز به روز حتی امکانات شهری هم کمتر میشود، جمعیت شهری رو به افزایش است و تولید ناخالص ملی افزایش پیدا نمیکند، رشد اقتصادی با نوسانات بسیار زیادی توأم است و در نتیجه روستاییانی که به شهرها میآیند، مجبور به حاشیهنشینی میشوند و مشکلات بسیار زیادی را ایجاد میکنند.
اما از بین رفتن اقتصاد روستایی به دنبال افزایش مهاجرت روستاییان به شهرها موضوعی است که برخی کارشناسان و صاحبنظران نسبت به آن هشدار میدهند؛ هر چند که تمام کارشناسان در مورد این موضوع اتفاق نظر ندارند و برخی معتقدند که سالهای سال است که در روستاها، بهرهوری نیروی انسانی و منابع سرمایهای پایین است و بنابراین به دنبال مهاجرت لطمهای به اقتصاد روستایی وارد نمیشود.
به گفته ساسانی اقتصاد روستایی یک اقتصاد با ارزشافزوده بالا نیست و بنابراین نباید نگران باشیم که پس از مهاجرت، روستاییان از تولیدکننده به نیروی خدماتی تبدیل شوند یا مشاغل کاذب پیدا کنند و به این ترتیب اقتصاد روستایی تحت تأثیر قرار بگیرد.
آن طور که این تحلیلگر توسعه پایدار میگوید در روستاها، بهرهوری نیروی انسانی و منابع سرمایهای پایین است و بنابراین به دنبال مهاجرت، لطمهای به اقتصاد روستایی وارد نمیشود و یا رشد اقتصادی یا تولید ناخالص ملی کاهش نمییابد. حتی اگر مقایسهای بین ایران با کشورهای توسعهیافته انجام دهیم، متوجه میشویم که در کشورمان جمعیت و مشاغل روستایی زیاد است، اما بهرهوری و تولید ناخالص ملی روستاها بسیار پایین است.
تولیدات روستایی بازار فروش ندارند
به نظر میرسد که برای جلوگیری از خالیشدن روستاها و مهاجرت به شهرها، باید فکری برای اقتصاد روستاها و اشتغال کرد. حمید حاج اسماعیلی، کارشناس بازار کار به «شهروند» توضیح میدهد که دولتها همزمان با توسعه موضوعات مختلف در کشور، سرمایهگذاری لازم را در روستاها انجام ندادند که این موضوع اشتغال در مناطق روستایی را تحتتأثیر قرار داده است.
به گفته حاج اسماعیلی دولت در حال حاضر راهکارهایی را برای استفاده بهینه از منابع آبی و خاکی دنبال میکند و توسعه مکانیزاسیون در بخش کشاورزی جزء استراتژیهای دولت قرار گرفته، اما به آن معنی نیست که لزوما باید در تمام روستاها، کشاورزی و دامداری احیا شود؛ زیرا ممکن است به دلیل تغییرات اقلیمی و کمبود منابع آب در تمام روستاها این امکان وجود نداشته باشد. بنابراین توسعه کشاورزی برای اشتغال در روستاها نباید به صورت راهبردی دنبال شود.
او عنوان میکند که باید در روستاها براساس استعداد و ظرفیتی که در آنها وجود دارد، سیاستهای اشتغالزایی دنبال شود و در همین جهت برای اینکه تولیدات بومی و صنایع دستی در روستاها رونق بگیرد، باید بازار فروش این کالاها را مد نظر قرار بدهیم و اینکه بر تولید گلیم، نمد و فرش در روستاها تأکید داشته باشیم، کافی نیست و باید مشخص کنیم که این محصولات در کجاها به فروش برسد.
به نظر میرسد در این میان یکی از مشکلات جدی این است که تولیدات روستایی بازار فروش مناسبی ندارد و شاید بهتر این باشد که در کنار حمایت و تشویقی که دولت انجام میدهد و ارایه مشاورههای فنی و تخصصی و دادن تسهیلات به روستاییان، بازار فروش تولیدات روستایی را هم سروسامانی بدهد.
اما در حالی در ایران اینقدر با سرعت روستاها از سکنه خالی میشود که در کشورهای اروپایی اصلا این چنین نیست و مهاجرت از روستاها به شهرها به شکلی که در کشور ما روند شتابان به خود گرفته، نیست. به گفته حاج اسماعیلی حتی در کشورهای اروپایی، مردم در روستاها زندگی و در شهر کار میکنند یا افراد در روستاها کار تولیدی انجام میدهند و در عین حال از امکانات شهری هم برخوردارند و برای اینکه ما هم به این نقطه برسیم، باید مجموعهای از فعالیتهای توسعه را دنبال کنیم.
این کارشناس بازار کار تأکید میکند که برخی موازنهها در کشور ما دچار از همگسیختگی شده و از آنجا که دولت هم برنامه مدون و دقیقی برای حل این موضوعات ندارد، مهاجرت شدید روستاییان به شهرها را شاهد هستیم؛ به طوری که حتی این افراد حاضر میشوند در بدترین شرایط و به صورت حاشیهنشینی زندگی کنند و به سمت دستفروشی یا اقتصاد سیاه و دلالی بروند، اما روستایی که محل تولد آنهاست و میتوانند کارهایی مانند تولیدات کشاورزی و دامی و صنایع دستی را انجام دهند، رها ميکنند.
- 17
- 3