به گزارش ایسنا، اینجا مرکز آموزش و نگهداری سگهای تجسس است. در منطقهای به نام "علیآباد گونه" در انتهای شهر محمد شهر کرج. جایی که سگها یاد میگیرند چگونه در حوادث، درست وقتی که انسانها دلشان میتپد برای کورسوی امید؛ به داد برسند. اینجا سگها میآموزند در حوادث، انسانهای زنده زیر آوار مانده را شناسایی کنند. سگها مطلقا از معجزهای که برای انسان میکنند، با خبر نیستند، بلکه تنها همه چیز برای آنها یک بازی است. آنها شرطی میشوند تا دنبال اسباببازی خودشان بگردند. همین جستوجوی اسباببازی بهانهای میشود برای کشف یک انسان زنده زیر آوار مانده.
گزارش ویدئویی و تصویری یک روز حضور در مرکز آموزش و نگهداری سگهای تجسس(آنسَت) زندهیاب و همچنین گفتوگو با اسماعیل اسکندری، رئیس اداره سگهای زندهیاب هلال احمر به این پرسش که چگونه این سگها آموزش میبینند؟ پاسخ میدهد.
مربیها، سگها را سوار خودروهای مخصوصی کردند تا برای انجام تمرین، از مرکز "آنست" به جایی در داخل شهر بروند. مکان تمرین، خانه مخروبهای در یکی از کوچههای محمد شهر بود که بیشباهت به خانه ویران شده بعد از زلزله نبود اما تردد عادی مردم هم در آن منطقه وجود داشت. مردمی که افرادی با لباس هلال احمر به همراه سگها را با کنجکاوی نگاه میکردند و بعضیها که کنجکاوتر بودند به کنار ساختمان میآمدند و از مربیها میپرسیدند که چه خبر است؟ مربیها هم به نوعی از این فرصت استفاده میکردند تا مردم عادی را بیشتر با کار خودشان آشنا کنند.
اسماعیل اسکندری در این گفت و گو به تشریح شیوه آموزش و تربیت سگها پرداخته و میگوید: این سگها یک اسباب بازی دارند که در واقع همیشه به جستوجوی آن میپردازند. در تمرینها کمک مربی در جایی از ساختمان یا سازهای که تمرین در آن انجام میشود مخفی میشود و چون سگ فکر میکند اسباب بازی در اختیار فرد زیر آوار است، به دنبال انسان می گردد. به دلیل اینکه بوی انسان قالبتر است سگ به هوای یافتن اسباب بازی به سمت این بو کشیده میشود. به هیچ وجه خود سگ اطلاعی از این مسئله ندارد که کار مهمی برای آدمی زاد انجام میدهد. بنابراین تمام آموزش بر این اساس انجام میشود تا سگ را شرطی کنیم که به دنبال اسباب بازی بگردد.
وی ادامه میدهد: افراد مختلف، در مکانهای مختلف پنهان میشوند و وقتی که سگها این افراد را پیدا میکنند، مربیها طوری اسباب بازی را به سگها میدهند که آنها فکر میکنند این اسباب بازی همراه فرد زیرآوار بوده است. از همین رو میتوانند آدمها را شناسایی کنند.
آموزش سگهای زندهیاب معمولا در ساختمانهای متروکه انجام میشود. ساختمانهایی که به گفته اسکندری، خود نیروهای مرکز، آنها را در سطح شهر شناسایی میکنند و مکان ثابتی برای انجام تمرین سگها وجود ندارد.
اسکندری در مورد دلیل این اتفاق اظهار میکند: اگر خود هلال احمر بخواهد چنین مکانهایی را برای تمرین بسازد، سگها نسبت به همان محل ثابت شرطی میشوند و این مسئله باعث میشود تا در حادثه واقعی نتوانند عملکرد خوبی داشته باشند. برای جلوگیری از این اتفاق و آشنایی سگها با شرایط مختلف در سرما، بارندگی و گرما مکانهای مختلفی را انتخاب میکنیم تا تمرینها در مکانهای مختلف انجام شود.
رئیس اداره سگهای زندهیاب هلال احمر، در مورد نحوه شروع فعالیتهای "آنسَت" در ایران، شیوه انتخاب و آموزش سگها میگوید و ادامه میدهد: روند آموزش سگهای زندهیاب در ایران از اواخر سال ۷۸ آغاز شد. سگها از سه ماهگی وارد این مرکز میشوند، ابتدا آموزشهای مقدماتی به آنها داده میشود و پس از آن، آموزشهای نمایشی و تخصصی به سگها ارائه میشود که در آموزشهای تخصصی، سگها، جستوجوی زیر آوار و ردیابی را یاد میگیرند تا در حوادث کمک حال مردم باشند.
اسکندری اضافه میکند: ما دو بخش آموزشی داریم. قسمتی از کار مربوط به آموزش سگها است که توسط مربیان انجام میشود و در بخش دیگر مربیان، زیر نظر تعدادی از سرمربیها کار با سگهای زندهیاب را یاد میگیرند.
امکان آموزش در کشورهای دیگر را داریم
وی با بیان اینکه سرمربیهای ایرانی از توانایی مناسبی برخوردارند و از همین رو میتوانند در حوادثی که در کشورهای همسایه رخ میدهد حاضر شوند، تصریح میکند: مربیهای ما حتی در صورت نیاز میتوانند در کشورهای همسایه آموزش هم بدهند. در همین راستا، سال گذشته به صلیب سرخ جهانی هم اعلام کردیم که چون ما سرمربیهای خوبی در داخل کشور داریم این امکان وجود دارد که در صورت نیاز در کشورهای دیگر نیز به آموزش بپردازیم.
اسکندری در ادامه در پاسخ به این پرسشها که «سگهای زندهیاب چه ویژگیهایی باید داشته باشند و آیا این سگها باید از نژاد مشخصی باشند یا خیر؟» اظهار میکند: ابتدا برای بررسی سطح هوش سگها، تستهای مشخصی توسط مربیان گرفته میشود و پس از آن به سگهایی که از این مرحله میگذرند آموزشهای مقدماتی، نمایشی، میدان و موانع داده میشود. سپس به سراغ آموزش مسائل تخصصی مربوط به جستوجو و نجات میرویم. در این شرایط هر سگی بتواند تستهای اولیه را با موفقیت بگذراند این امکان را دارد که به سگ زندهیاب تبدیل شود، اما سگهای زنده یاب هلال احمر معمولا از یک نژاد هستند.
اسکندری در رابطه با علت این اتفاق میگوید: به دلیل اینکه ما یک بخش سازمانی هستیم از یک نژاد استفاده میکنیم. سگهایی که در این مرکز آموزش میبینند هم از نژاد "ژرمنشپرد" هستند.
برخلاف تصور مردم؛ ژرمنشپرد باهوشترین سگ نیست
او همچنین به آشنایی بیشتر مردم با این نوع از سگها اشاره کرده و میافزاید: به دلیل اینکه در رسانهها و فیلمهای مختلف، نژاد ژرمن شپرد بیشتر دیده میشود، بسیاری از مردم هم فکر میکنند که این سگها از هوش بسیار بالایی برخوردار هستند در حالیکه اینطور نیست و هر سگی که قابلیت زندهیابی را داشته باشد میتواند در مجموعه مورد استفاده قرار بگیرد ولی ما به دلیل کار سازمانی که انجام میدهیم نمیتوانیم از سگهای مختلف در مجموعه استفاده کنیم زیرا نگهداری و آموزش هر نژاد از سگها، شکلهای مختلفی دارد.
وجود ۷۳ قلاده سگ زندهیاب در سراسر ایران
رئیس اداره سگهای زندهیاب هلال احمر، در مورد تعداد سگهای زندهیاب تربیت شده و آماده عملیات در کشور یادآور میشود: در حال حاضر ۷۳ قلاده سگ در کشور داریم که همه آنها آموزشدیده هستند و این امکان را دارند تا بتوانند برای زندهیابی مورد استفاده قرار بگیرند. در حال حاضر در هر استان دو قلاده و در تهران هشت قلاده سگ زنده یاب وجود دارد.
اسکندری در پاسخ به این سئوال که آیا این تعداد برای ایران کافی است میگوید: قطعا تعداد این سگها کم است ولی با وجود این کمبود، تلاش میکنیم که پوشش مناسبی داشته باشیم تا اگر اتفاقی رخ بدهد بتوانیم با استفاده از سگهای هر استان و استانهای همجوار در حوادث کمک کنیم.
همکاری گستردهای با صلیب سرخ آلمان داریم
اسکندری در مورد نحوه همکاری و تعامل ایران با سایر کشورها نیز اظهار میکند: همکاری ما با کشورهای دیگر به صورت حضور در عملیاتهای مشترک است. همچنین همکاری گستردهای با صلیب سرخ آلمان داریم. درکنار آنها در عملیات، تمرینها و برنامههای آموزشی مشترک شرکت میکنیم. گاهی اوقات نیروهای ما به آلمان سفر میکنند و گاهی هم آنها به کشور ما میآیند. ما با کشورهای اروپایی به خصوص آلمان که در این زمینه صاحب نظر هستند و همچنین کشورهای همسایه تعامل خوبی داریم و تلاش میکنیم با رفت و آمدهایی که صورت میگیرد، بتوانیم آنچه یاد میگیریم را در راستای اهداف جمهوری اسلامی به کار بگیریم.
رکوردی که در زلزله بم ثبت شد
ارزیابی وضعیت ایران در زمینه عملکرد سگهای زندهیاب موضوع دیگری است که اسکندری در پاسخ به آن میگوید: در سطح دنیا، سازمانی به نام سازمان جهانی سگهای زندهیاب (IRO) وجود دارد که در حوادث بزرگ و بینالمللی وضعیت کشورهای مختلف را آنالیز میکند. در زلزله بم نیز همین اتفاق رخ داد و آن زمان با توجه به اینکه موفق شدیم ۶۷ نفر را زنده پیدا کنیم جزو تیمهای برتر دنیا در زمینه جست و جو و نجات قرار گرفتیم.
دلایل فرهنگی و مذهبی، علت عدم آموزش " سگهای خانگی برای جستوجو"
وی با اشاره به یکی از تفاوتهای ایران با سایر کشورها در زمینه استفاده از سگها برای جستوجو و نجات میافزاید: در کشورهای اروپایی همه از سگهای خانگی استفاده میکنند ولی در کشور ما به دلایلی ما از سگهای سازمانی خودمان استفاده میکنیم. این مسئله شکاف بزرگی میان ما و سایر کشورها ایجاد کرده است. با توجه به این شرایط آنها سگهای آموزش دیده زیادی دارند ولی تعداد سگهای ما کمتر است. با این حال اما نیروهای ما تلاش زیادی میکنند تا بتوانند این کمبودها را جبران کنند. در کشورهای دیگر معمولا هفتهای یک جلسه دو ساعته برای آموزش سگها در نظر میگیرند ولی نیروهای ما هر روز کار آموزش را پیش میبرند تا این سگها همیشه آماده باشند و در حوادث بتوانیم حرفی برای گفتن داشته باشیم.
رئیس اداره سگهای زندهیاب هلال احمر در مورد دلایل عدم توجه به تربیت سگهای خانگی میگوید: به دلیل مسائل مذهبی و فرهنگی که در کشور ما وجود دارد نمیتوانیم چنین کاری را انجام دهیم.
طرحی برای آموزش سگهای خانگی
اسکندری با اشاره به طرحی که بر اساس آن امکان آموزش به سگهای خانگی در تهران فراهم میشود، ادامه میدهد: اگر این طرح مورد قبول قرار بگیرد هر کسی که در باغ و ویلای خود سگ داشته باشد میتواند این سگها را تحت آموزش قرار بدهد. در صورتی که این اتفاق بیفتد همین سگها در زمان حادثه میتوانند به کمک خانواده خودشان بیایند. هدف ما هم این است که سگها هر چه بیشتر و سریعتر بتوانند در زمان حادثه افراد زنده را جستوجو کنند. اگر این اتفاق بیفتد و طرح اجرایی شود ما به هدفمان رسیدهایم.
سگ موادیاب معتاد نیست؛ سگ زندهیاب گوشت انسان نمیخورد!
او همچنین به نگاه بعضی از مردم به شیوه آموزش سگهایی مانند سگ های زنده یاب اشاره کرده و تأکید میکند: گاهی بعضی ها به ما می گویند که به عنوان مثال آیا سگهای مواد یاب را معتاد میکنید که میتوانند مواد مخدر را شناسایی کنند و یا برای اینکه سگهای زندهیاب بتوانند انسان را پیدا کنند به آنها گوشت آدمیزاد میدهید؟! در حالی که اینطور نیست. در واقع تمام کار، یک بازی مشترک میان انسان و سگ است که باعث ایجاد رابطه عاطفی زیادی بین مربی و سگ میشود.
اسکندری در رابطه با میزان آشنایی مردم با نوع فعالیت سگهای زندهیاب ادامه میدهد: باید روی این بحث خیلی کار کنیم و رسانهها در این زمینه میتوانند کمک زیادی کنند. زیرا بسیاری از مردم نمیدانند دقیقا این سگها چه کار میکنند. به همین دلیل وقتی بعضی از مردم این سگها را میبینند فریاد میکشند و فرار میکنند و یا واکنشهای اینچنینی نشان میدهند. این کارها باعث تحریکهای خاصی در سگ میشود و این تحریکها منجر به برانگیخته شدن کنجکاوی سگها میشود و تمرکزشان به این سمت میرود که چرا چنین واکنشهایی انجام شده است. در نهایت این اتفاقها از کارآیی آنها میکاهد. بنابراین برای اینکه چنین شرایطی برای سگها غیرعادی نباشد آنها را در شهر میگردانیم و حتی جلوی مغازهها میبریم تا کنجکاویهایشان را از بین ببریم.
رئیس اداره سگهای زندهیاب هلال احمر در مورد واکنش مربیان نسبت به مردمی که با کنجکاوی کار آموزش این سگها را دنبال میکنند اظهار میکند: هلال احمر یک سازمان مردمی است و ما هم از مردم هستیم و این مسئله در زمینه آموزش هم مورد توجه قرار میگیرد. حتی این ارتباط به نوعی با مردم شکل می گیرد که خیلی وقتها خود آنها جزو تیم تمرینی ما میشوند و با ما همکاری میکنند.
وی اضافه میکند: همچنین برنامههای بازدید برای مدارس میگذاریم که بیایند و با این فضا آشنا شوند. این کارها نه تنها از لحاظ فرهنگی کمک میکند، بلکه باعث کاهش هزینههای ما هم میشود. در حال حاضر وقتی بخواهیم به سگها آموزش بدهیم و آنها را با شرایط محیطی سازگار کنیم باید از محل نگهداری به سمت اماکن شهری برویم و با توجه به اینکه چند خودرو هم باید استفاده کنیم تا سگها را انتقال بدهیم هزینه کار ما زیاد میشود. بنابراین وقتی مردم در مجموعه ما میآیند باعث میشود که آشنایی سگها با شرایط محیطی و اماکن شلوغ راحتتر صورت بگیرد و هزینه کمتری صرف کنیم.
آنسَت، نوک پیکان بحران
رئیس اداره سگهای زندهیاب هلال احمر، در مورد جایگاه "آنسَت" در امداد و نجات اظهار میکند: پیکان هر عملیات یا بحران کشوری میتواند سازمان امداد و نجات باشد و در این بخش مسئولیت جستوجو و نجات نیز به عهده آنسَت است. بنابراین آنسَت به نوعی نوک پیکان عملیات است. ما ابتدا برای جستوجوی افراد ورود پیدا میکنیم، سپس سایر بخشها وارد عمل میشوند. بنابراین ما همیشه در لحظه اول باید وارد شویم تا در زمان طلایی اگر امیدی باشد، افراد زنده را پیدا کنیم.
به گزارش ایسنا، مرکز آنسَت در اطراف محمد شهر کرج در منطقه ای به نام "علیآباد گونه" قرار دارد. اسکندری در پاسخ به این سوال که آیا دوری از شهر در زمان عملیات مشکلساز نمیشود، پاسخ میدهد: مرکز آموزش سگهای تجسس کشور همین جا در "علی آباد گونه" است و تمام سگهای کشور در اینجا آموزش میبینند. ما در مرحله اول وارد عملیات نمیشویم و در صورتیکه اتفاقی در استانهای تهران و البرز بیفتد اول از سگهای خود این استانها استفاده میشود.
هر چه دغدغه ما کمتر باشد عملکردمان بهتر میشود
رئیس اداره سگهای زندهیاب هلال احمر در مورد علت وجود مرکز آموزش در جایی دور از امکانات و خارج از شهر توضیح میدهد: به هر حال ما در این مکان از امکانات دور هستیم و نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت. یکی از دلایل این مسئله این است که ما باید از بافت شهری دور باشیم. ولی در زمینههای دیگر مانند ایجاد جاده، آب شرب، تلفن و امکانات اولیهای از این دست، مسئولان بخشهای دیگر باید به هلال احمر کمک کنند. ایجاد این امکانات باعث میشود ما بتوانیم شرایط مناسب و آمادهتری برای حضور در حوادث داشته باشیم و بهتر کمک کنیم. هر چقدر دغدغه ما کمتر باشد عملکرد ما بهتر خواهد شد.
رئیس اداره سگهای زندهیاب هلال احمر در مورد نیازهای این بخش و انتظارهایی که از مجموعه هلال احمر دارند هم گفته و ادامه میدهد: از لحاظ امکاناتی که هلال احمر به ما میدهد مشکلی وجود ندارد ولی برای بهبود مسائلی که اشاره کردم ارگانهای دیگر باید کمک کنند. به عنوان مثال، هلال احمر خودش نمیتواند کار جاده سازی را انجام دهد. بنابراین ارگانهای دیگر هم باید همکاری کنند. هلال احمر در زمینه آموزش تعامل خوبی دارد و سیاستگذاریها به نحو احسن انجام میشود، ولی اگر بخشهای دیگر نیز به ما کمک کنند عالی میشود. در این مرکز کشورهای اروپایی هم رفت و آمد میکنند و کیفیت و شرایط مرکز باعث آبروی مملکت است. اگر کارهای خوبی در اینجا انجام شود قطعا بازتاب جهانی هم خواهد داشت.
خاطرهشیرین دیدار با نجاتیافته از زلزله بم
اسکندری در مورد شیرینترین خاطره ای که در طول حدود ۱۷ سال فعالیت برای وی پیش آمده میگوید و یادآور میشود: شیرینترین خاطرههای ما زمانی رقم میخورد که بتوانیم به هدفمان برسیم و آدم ناامیدی را امیدوار کنیم. یکی از خاطره های شیرین اتفاقی بود که امسال برای من رخ داد. من با فردی روبرو شدم که در زلزله بم موفق شده بودم او را زنده پیدا کنم. این مسئله خیلی شیرین بود که پس از سالها آن فرد را میدیدم که بزرگ شده بود و تحصیلکرده بود، این اتفاق بسیار جذاب و خوبی بود.
پلاسکو، تلخترین خاطره
وی در پایان تلخترین خاطرهاش را مربوط به حادثه پلاسکو دانسته و میگوید: در بعضی از حوادث نمیتوانیم کاری انجام دهیم و این بسیار سخت است به عنوان مثال در حادثه پلاسکو تلاش زیادی کردیم ولی حرارت آتش آنقدر زیاد بود که نمیگذاشت نزدیک محل حادثه بشویم. وقتی از حادثه بیرون میآمدیم افرادی را میدیدیم که فرزندان آنها زیر آوار بودند و منتظر بودند خبر خوشی از ما بشنوند ولی به خاطر حرارت بسیار بالا نمیتوانستیم کاری انجام بدهیم. این تلخترین خاطره من بود.
- 10
- 4