به گزارش روزنامه شرق، شورای اسلامی شهر ارومیه بار دیگر حاشیه ساز شد. پس از بازداشت شهردار و اقدام شورای شهر ارومیه برای گزینش شهردار، اقدام یکی، دو نفر از اعضای شورای شهر برای ممانعت از ارائه برنامه نامزدهای شهرداری به زبان فارسی و اصرار و فشار به نامزدها برای تغییر زبان ارائه برنامه، در حالی که بخشی از اعضای شورای شهر کردزبان هستند، بازتاب گسترده ای در شبکه های اجتماعی و افکار عمومی داشت.
تمام نامزدهای شهرداری ارومیه از بین عزیزان آذری زبان گزینش شده و تعدادی از آنها به اختیار خود به زبان فارسی برنامه های خود را ارائه دادند. سپس چند نفر از اعضای شورا با استدلال عجیب و غریبی مبنی بر اینکه اینجا پارلمان محلی آذربایجان غربی! است با تحکم خواستار ارائه برنامه نامزدهای شهرداری به زبان ترکی آذربایجانی شدند.
اصرار برخی دیگر از اعضای شورای شهر که طبق قانون اساسی زبان رسمی کشور زبان فارسی است و دوم اینکه آنها قادر به درک زبان ترکی آذربایجانی نیستند و به هر حال به عنوان اعضای شورای باید بفهمند برنامه نامزد چیست تا او را ارزیابی کنند نیز منجر به واکنش غیرمنطقی و تند همین گروه شد. این افراد که رویه ای مخالف مصالح ملی و همبستگی ملی و روح قانون اساسی در پیش گرفته اند، مدت هاست صحن شورای شهر ارومیه را به روی مباحث قوم گرایانه گشوده اند بدون آنکه مسئولان قانونی ناظر بر شوراها یعنی وزارت کشور واکنشی به این موضوع داشته باشند.
شهروندان آذری با توجه به مباحث مرتبط با فساد و اخباری که منجر به بازداشت شهردار پیشین ارومیه شد چنین می گویند که این افراد با قومی سازی فضای شورا در حال فضاسازی هستند تا عملکردشان بررسی و ارزیابی نشود و پرونده های احتمالی لاپوشانی شود. آن گروه از رسانه ای ها که بیش از دیگران به مباحث قومی در حاشیه شورا دامن می زنند نیز به نحوی با ادارات و شهرداری در ارتباط هستند.
۱- شهر ارومیه و استان آذربایجان غربی محل زندگی هم وطنان عزیز آذری، کرد، آشوری و ارمنی و دیگر ایرانیان با زبان ها و گویش های شیرین و متنوع است. جمعیت آذری و کرد این استان تقریبا نزدیک به هم و بقیه گروه های زبانی تعداد کمتری گویش ور دارند. این استان بااهمیت در همسایگی ترکیه، نخجوان جمهوری آذربایجان و اقلیم کردستان عراق قرار دارد و از این نظر شرایط بسیار ویژه ای دارد.
۲-در سده گذشته ارومیه و آذربایجان غربی شاهد بروز برخی تنش های سیاسی و قومی بوده است که هزینه زیادی بر هم وطنان وارد کرد. تنش های جنگ نخست و مهاجرت آشوری های عثمانی در حال احتضار به این خطه و متعاقب آن درگیری های خونین، حملات ارتش عثمانی و کشتار مردم منطقه و قحطی متعاقب آن، تنش های دهه ۲۰ خورشیدی و بی ثباتی گسترده در اواخر سال ۱۳۲۰ و اوایل ۱۳۲۱ و نیز ۱۳۲۴ - ۱۳۲۵ و نیز تحولات نقده در سال ۱۳۵۸ و درگیری های نظامی و خونین متعاقب آن در سال های ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۷ نمونه هایی از تنش ها در این بخش از ایران عزیز ماست. ردپای مشهود بیگانگان در این رویدادها موضوعی است که بارها نویسندگان و پژوهشگران آن را بررسی کرده اند.
۳-در دو دهه گذشته در صفحات غربی کشور پدیده تازه ای ظهور و بروز داشته که بر قوم گرایی افراطی دامن زده است. ورود نخبگان ملی و محلی و وابستگان برخی جناح های سیاسی و حتی برخی منصب داران سیاسی به مباحث قومی و اتخاذ مواضع تنش زای قومی، پدیده تازه ای است که کمتر در کشور سابقه داشته است؛ به نحوی که بخشی از افکار عمومی در این مناطق تصور می کنند این رویکردها برآمده از اراده ای در سطح ملی است! این گروه در ظاهر با حفظ ظواهر و ادبیات رسمی خود را دوستدار انقلاب و نظام معرفی کردند اما در عمل نتیجه رویکردشان بی ثباتی و نفی امنیت ملی است.
ماجرای برچیدن مجسمه فردوسی در سلماس، تلاش برای تغییر نام ارومیه با جعل تاریخ و زبان، نام گذاری خیابان ها و محلات به زبان محلی خاص و حذف نمادهای زبان محلی دیگر! با وجود ممنوعیت تبلیغات قومی، انتقال غیرقانونی صدها پوستر قومیتی به مسابقات والیبال باشگاه های جهان در ارومیه، اقدامات قوم گرایانه در حوزه مباحث کم آبی دریاچه ارومیه، انتشار رسانه های قومی توسط همین گروه با مطالب تحریک کننده در سال های گذشته، موضع گیری های مخالف مصالح ملی و سیاست رسمی کشور در تنش های اخیر قفقاز و موارد مشابه دیگر، بخشی از تحرکات این گروه و دیگر جریان های قومیتی است که کمتر با مانع و محدودیت مواجه شده اند!
اتفاق چهارشنبه ارومیه را در همین بستر می توان بررسی و رهگیری کرد. بخشی از محافل قوم گرا هم در مراکز و موسسات آن سوی مرز در کشورهای همسایه مشغول فعالیت ضد ملی هستند. حضور برخی از این افراد در مرکز مطالعات تبریز در آن سوی مرز، حضور برخی وابستگان این جریان ها در ایرام (مرکز مطالعات ایران در ترکیه) و حتی مدیریت گروه مطالعات امنیتی این موسسه، حضور گروهی دیگر از این افراد در سازمان های جدایی طلب در کشور همسایه غربی و حتی بخشی دیگر از این افراد در بخش رسانه ای در کشور همسایه و انتشار مطالب ضد ایرانی در رسانه های یادشده، نشانه هایی از اتفاقات این حوزه است.
۴- کشور همسایه غربی با چالش های بزرگی در حوزه قومی روبه رو است. وقوع تنش های نظامی گسترده با گروه های مسلح و تلفات انسانی چندده هزارنفری در درون کشور، چالش در مرز جنوبی با توجه به شکل گیری دولت محلی اقلیم کردستان عراق و هم مرزشدن این کشور با اقلیم کردستان عراق، اتفاقات سوریه و شکل گیری چند کانتون کردی در مرز با سوریه ازجمله چالش های بزرگ امنیتی این کشور در دهه های گذشته است.
تشدید رقابت با ایران به ویژه در سوریه و عراق هم بر ابعاد این نگرانی ها در این کشور افزوده است. برخی تحلیل ها حاکی از آن است که این کشور ضمن تشدید رقابت ها با ایران در سوریه و عراق و دیگر کشورهای منطقه مانند افغانستان و پاکستان، در حال فعالیت گسترده در حوزه های قومی در ایران است. این رویکرد موجب شده همسایه غربی بیش از هر زمان دیگری یارگیری در میان نیروهای سیاسی در این سوی مرز را در دستور کار قرار دهد و البته نفرت پراکنی های قومی (مانند تجربه خود علیه کردهای آن کشور) را به درون ایران تسری دهد و گروهی نیز در داخل در دام این بازی مخاطره انگیز بیفتند! این در حالی است که در استان های غربی کشور شاهد پیوندهای نسبی و سببی عمیقی از شهروندان با زبان ها و لهجه ها هستیم! نفرت پراکنی علیه اقوام و طوایف و زبان های درون استان های شمال غرب کشور از این منظر حائز اهمیت است.
۵- گروهی از تحلیلگران آذری معتقدند بخشی از بازی های قوم گرایانه در این منطقه ریشه در بحث فساد اقتصادی دارد و این گروه با استفاده از بازی های سیاسی و مباحث قومی در حال گمراه کردن افکار عمومی از اصل موضوع هستند. این گروه برای اثبات ادعای خود افزون بر پرونده اخیر شهرداری ارومیه که هنوز ابعاد و کم و کیف آن روشن نشده، می گویند اگر نهادهای مسئول موضوع سرنوشت رقم های نجومی مربوط به حق مرزنشینان برای فروش حامل های انرژی و سوخت در دوره قبل مدیریت استان آذربایجان غربی تا سال ۱۳۹۶ را به صورت دقیق، موشکافانه و حقوقی بررسی کنند و مشخص شود چه میزان این سهمیه به جیب مرزنشینان رفته و مابقی آن توسط چه کسانی و چگونه و با چه مکانیسمی مصرف شده است، پرده های بیشتری از انگیزه های اصلی قوم گرایانه این دسته کنار خواهد رفت؛ موضوعی که نیازمند ورود جدی نهادهای نظارتی دولتی و نیز قوه محترم قضائیه به آن پرونده است.
۶- باید توجه داشت که در صورت بی توجهی و کم توجهی مسئولان امر، افراطی گری قومی یکی از چالش های پیش روی کشور است. تداوم این افراطی گری ها بر افکار عمومی پدیده ای نیست که بتوان به آسانی از آن گذشت. ثبات و امنیت کشور نباید بازیچه گروه های افراطی قرار گیرد که در زمین رقبا و دشمنان کشور بازی می کنند. اگر «ایران» و «امنیت ملی و ثبات کشور و آینده همزیستی مسالمت آمیز هم وطنان» «مهم» است که مهم است، باید برای مدیریت این پدیده با برنامه ای دقیق و کارشناسی شده به مصاف این جریان های افراطی رفت.
استفاده از ظرفیت های محلی برجسته آذربایجان که همواره در صف مقدم ایران خواهی بوده و خواهد بود، پیش نیاز اصلی پیشبرد این برنامه خواهد بود. آذربایجان سهم بی بدیلی در تکوین، استمرار و پویایی تاریخ و تمدن ایران ایفا کرده و خواهد کرد. مگر می توان نقش باکری ها و هزاران جان برکف آذربایجانی را در دفاع از کشور فراموش کرد! اعزام هیئتی دولتی و حقیقت یاب و متشکل از کارشناسان زبده و آگاه به مسائل آذربایجان و بررسی دقیق سوابق امر، می تواند گام نخست برای مدیریت موضوع و کشف واقعیات این حوزه باشد تا واضح تر مشخص شود که این اتفاق ها ریشه اجتماعی و مردمی عمیقی ندارد. آیا چنین انگیزه ای در دولت مشاهده می شود یا اینکه گرفتاری های روزمره مانع از اجرای وظایف اساسی تر در حوزه منافع ملی و امنیت ملی است؟
- 18
- 7